گل نو رسید و بویی ز بهار من نیامد

چه کنم نسیم گل را که ز یار من نیامد؟

همه عمر تشنه بودم به امید آب حیوان

به جز آب شور دیده به کنار من نیامد

اگر ، ای حریف ، داری نظری به روی یاری

به بهار خویش خوش شو که بهار من نیامد…