نکاتی درباره روشهای مطالعه مفید

مطالعه يك فرآيند شرطي و اكتسابي جهت افزايش معلومات است. يعني مرحله به مرحله پيش مي‌رود و داراي بخش‌هاي مختلفي مانند: مهارت‌هاي قبل از مطالعه، ايجاد آمادگي، پيش مطالعه و ... است.براي اين كه ما در مطالعه شرطي بشويم بايد شرايطي را در نظر بگيريم، از جمله مكان مطالعه، زمان مطالعه و روش يا تكنيك مطالعه كه در اين مقاله به شرح هر يك به اختصار مي‌پردازيم
ادامه نوشته

نقش وينستون چرچيل در کودتاي 28 مرداد 1332

مصاحبه با دکتر صادق زيباکلام

به عنوان اولين سوال بفرماييد شما نقش وينستون چرچيل (نخست وزير وقت بريتانيا) را در اشغال ايران توسط ارتش متفقين در شهريور 1320 (1941) چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

وقتي چرچيل توانست اين فکر را در کابينه و پارلمان انگلستان جا بيندازد که براي رهايي از خطر هيتلر بايد با استالين و به عبارتي کمونيسم به طور موقت کنار آمد، اين استدلال را مطرح کرد که بايد با تمام قوا به کمک شوروي بشتابيم و جبهه شرق را تقويت كنيم. اما سوالي که در اينجا مطرح مي‌شود اين است که چطور بايد جبهه شرق را تقويت و به شوروي کمک کرد؟ اگر به نقشه جنگي آن زمان نگاه کنيم مي‌بينيم از آنجا که اروپا تحت اشغال نيروهاي متحدين بود، چاره‌اي جز کمک کردن به شوروي از طريق ايران (به عنوان همسايه جنوبي شوروي) نبود و از اين طريق بايد جبهه شرق را تقويت كرد

ادامه نوشته

جنگ بزرگ جهانی اوّل

28 ژوئن سال 1914 يك ناسيوناليست صرب به نام «گاوريلو پرينسيپ Gavrilo Princip» در شهر سرايوو Sarajevo به سوي دوك بزرگ، Franz Ferdinandفرانتس فرديناند وليعهد 51 ساله اتريش و همسرش سوفيا كه با اتومبيل از خيابان مي گذشتند تيراندازي كرد و هردو را كشت. با همين تيراندازي، در حقيقت نخستين گلوله جنگ جهاني اول شليك شد زيرا که از همان روز صدور اولتيماتوم هاي اتريش به صربستان آغاز شد و روسيه به کمک هم نژادان صرب خود شتافت

جنگ جهانی اول

ادامه نوشته

مرگ اسکندر مقدونی

2335 سال پيش در روز 13 ژوئن سال 323 قبل از ميلاد اسكندر مقدوني در سن 33 سالگي بر اثر بيماري تب در بابل در بين النهرين درگذشت.

 

ادامه نوشته

روایتی از جنگ جهانی اول

مرگبارترين روز ارتش بريتانيا

 

ادامه نوشته

10 حمام تاريخي‌ ايران

حمام‌هاي ايراني بسيار هوشمندانه ساخته مي‌شدند. در طراحي ساختمان حمام‌ها با ايجاد راهرويي پيچ‌درپيچ در حدفاصل دهليز و ورودي حمام با تعديل تفاوت دماي سرد بيرون و دماي گرم داخل، مانع از سرماخوردن مراجعان مي‌شدند.

 

 

ادامه نوشته

برج طغرل

اوراق تاریخ

برج طغرل هشتاد و يكمين سالروز ثبت خودرا در فهرست آثار ملي، نيمه دوم دي ماه پشت سرگذاشت.

ادامه نوشته

نام ابريشم براي اين جاده كوچك است

دكتر رضا نوري شادمهاني، باستان‌شناس از ويژگي‌ها و ضرورت احياي جاده ابريشم مي‌گويد

سال‌هاست از جاده ابريشم سخن مي‌گوييم، اما كمتر در مورد احيا و توجه‌دادن مردم به اين شاهراه مهم كه بخشي از فرهنگ و تاريخ كشورمان است، توجه داشته‌ايم؛ جاده‌اي كه زماني نقش مهمي در تردد و تجارت ايران داشته و در مسير آن كاروانسراها و بناهاي تاريخي بسياري شكل گرفته تا مكاني براي استراحت رهگذران خسته باشد. اين شاهراه كه به گفته دكتر رضا نوري شادمهاني، باستان‌شناس بايد نام شاهراه خراسان را بر آن گذاشت حالا در بسياري از مسيرهاي خود در ميان استان‌ها و كشورهاي ديگر قطعه‌قطعه شده است و امروزه براي پيوند بهتر اقوام و ملت‌ها براي احياي آن بايد توجه ويژه شود.
ادامه نوشته

نفت از دارسی تا گس- ‌گلشاییان

اولین بار در سال 1901میلادی/ 1280ش امتیاز بهره ‏برداری از نفت ایران به یکی از اتباع انگلیسی به نام دارسی واگذار شد.

 این امتیاز که به « قرارداد دارسی» معروف است در اوایل کار از سوی طرفین قرارداد چندان جدی تلقی نشد

اوراق تاریخ

ادامه نوشته

سالروز قتل بابک خرمدین

 
ادامه نوشته

جنگ سرد

 جنگ سرد

 

جنگ سرد اصطلاحی است که به دوره‌ای از تنش‌ها، کشمکش‌ها و رقابت‌ها در روابط ایالات متحده، شوروی و هم‌پیمانان آنها در طول دهه‌های ۱۹۴۰ تا ۱۹۹۰ اطلاق می‌شود.

ادامه نوشته

حمله ی ژاپني ها به «پرل هاربور»، ورود آمريكا به جنگ جهاني دوم

بامداد هفتم دسامبر سال 1941 [و هشتم دسامبر به وقت ژاپن] نيروي دريايي امپراتوري ژاپن به پايگاه ناوگان آمريكا در اقيانوس آرام ــ پرل هاربورPearl Harbor ــ واقع در مجمع الجزاير هاوايي حمله برد

ادامه نوشته

چرا تاریخ؟

      بانکرافت در «اهمیت تاریخ» نوشته است: خواندن تاريخ و وقوف بر تجربه گذشتگان اهميت بسيار دارد، اما بسياري هستند كه از خواندن تاريخ گريزانند و دليلش اين است كه مورخان سعي نكرده اند كه تاريخ را ساده و شيرين بنويسند و به رويدادهاي روز مرتبط سازند. اگر مردم تاريخ وطنشان را آن طور كه بوده است بدانند به ميهن علاقه بيشتري پيدا مي كنند، زيرا خواهند دانست كه وطن ميراثي گرانبهاست و براي رساندن اين امانت به دست آنان، جانفشاني هاي زياد شده است.

      اگر تاریخ را بخوبی بشناسیم و نه تنها صفحات آن را ورق بزنیم ، بلكه با تاریخ زندگی كنیم ، می توانیم با شناخت آنچه به بشر رفته است ، به آینده با دید وسیع تر و منطقی تر نگاه كنیم

       بعضی بر این باورند، تاریخ مجموعه حوادثی است كه از آغاز فعالیت اجتماعی انسان در زندگی وی روی داده است ، اما برخی دیگر عقیده دارند كه تاریخ چون آینه یی است كه گذشته را در برابر چشمان نسل بعدی منعكس می كند. اگر به تاریخ بدین گونه نگریسته شود، نمی توان انتظار داشت كه آینه بتواند تمام زوایای حوادث بشری را بازتاب دهد و این تعریف از تاریخ فاقد مقبولیت عمومی است .

         هر تعریفی كه از تاریخ ارایه دهیم ، اصل رسالت تاریخ بدون تغییر باقی خواهد ماند و آن اینكه تاریخ یك پدیده ساكن و خاموش نیست ، تاریخ یك شط در حال حركت از حوادث و پیشامدها و تغییرات پدید آمده به دست انسان است و او خواه ناخواه مجبور بوده است برای دگرگون كردن محیط اجتماعی خویش تلاش كند و شرایطی به وجود آورد تا بتواند رشد كند، پیش برود، حتی بجنگد یا با طبیعت پیرامون خود وارد نزاع شود و موانع موجود در پیش پای خود را دور كند. آنچه امروز بشریت بدان دست یافته است آسان و بی رنج و تعب فراهم نشده است . این دستاورد بشر حاصل تلاش ، مبارزه و ستیز انسان و جنگ های خونین است كه در این رهگذر بسی جان فدا شد تا تاریخ به روند خود ادامه دهد.

       آغاز تاریخ به زمانی باز می گردد كه انسان نوشتن را آموخت . انسان و تاریخ از دیدگاه ادبیات می توانند به عنوان دو بال سیمرغ حیات توصیف شوند.

      فشار اقتصادی و اجتماعی و آرزوی خود انسان برای ایجاد شرایط مطلوب برای زیستن ، او را وادار كرده است در راهی گام بردارد كه صاف و هموار نبوده است ، خطر همیشه در كمین او نشسته است .

     اما ناهمواری راه و موانع موجود، انسانی و طبیعی در پیش پای او، هرگز نتوانسته است او را از حركت به سمت جلو برای رسیدن به سكوی اجتماعی اش ، باز دارد.

           در حقیقت اگر انسان یك موجود غیرفعال و منفعلی می بود تاریخ هرگز زاده نمی شد در آن صورت ما دارای تاریخ تحول طبیعی می بودیم نه تاریخ مدون بشری . تاریخ و انسان دوعنصر سازنده و خلاق هستند.  

              تاریخ انسان را به نیرویی مبارز و خستگی ناپذیر برای ساختن ، دگرگون كردن و پیشرفت تبدیل می كند و انسان تاریخ را به عنوان یك سند پایدار و ابدی برای مبارزاتی كه انسان قرن ها درگیر آن بوده است ، مبدل ساخته است . و این دو ملت ها، فرهنگ ها و تمدن ها، علوم و فنون را به وجود آورده اند و این یك روند همیشگی و بالنده است و میرایی نمی شناسد.

         لحظه یی درباره دستاوردهایی در زمینه های علوم و فنون ، علوم هوا فضا، زیست شناسی ، فلسفه و حكمت و مذهب و غیره بیندیشیم .

        چه انسان های بزرگی در طول قرن ها در شاخه های مختلف دانش بشری شركت داشته اند و تلاش آنها هرگز بی ثمر نبوده است و به موفقیت های تحسین برانگیزی دست یافته اند.

        انسان سازنده و هوشیار، فداكارانه در راه خیر و سعادت همنوع خود گام برداشته و برای رسیدن به اهداف پیش رو رنج های فراوانی را به جان خریده است .

        ما تمام این حقیقت را از زبان تاریخ می شنویم كه سندی است گویا و پایدار. آیا این گونه نیست ؟ یادآوری چند نام بزرگ كه تاریخ به ما شناسانده است ، می تواند در خور تامل باشد.

        اینشتین ، به عنوان مثال ، نه تنها یك دانشمند بزرگ بوده بلكه دوستدار نوع بشر هم بوده است . كشفیات او كه همان نیروی شگرف اتمی است كه از این نیرو در زمینه انرژی ، سوخت و غیره استفاده فراوان به عمل می آید اگر از این نیرو برای خرابی و ویرانی استفاده شود نمی توان گناه آن را به حساب اینشتین نوشت و نیز باید به خاطر داشت كه پیمان های بین المللی در خصوص عدم استفاده از نیروی ویرانگر اتمی وجود دارد و كشورهای امضا كننده ملزم به رعایت مفاد پیمان های مربوط هستند. كشفیات گالیله درباره زمین ، بشر امروز را به كرات آسمان گشوده است .

          لویی پاستور با تلاش خود به این كشف بزرگ دست یافت كه باعث فاسد شدن غذا نه «جن » است ونه ارواح خبیثه ، بلكه باكتری است كه غذا را فاسد می كند و اینكه امروز بشر به جنگ میكروب ها می رود و با انواع آنتی بیوتیك ها» به درمان درد می پردازد نتیجه كار بزرگ پاستور است . اگر تاریخ را بخوبی بشناسیم و نه تنها صفحات آن را ورق بزنیم ، بلكه با تاریخ زندگی كنیم ، می توانیم با شناخت آنچه به بشر رفته است ، به آینده با دید وسیع تر و منطقی تر نگاه كنیم .  

       انس با تاریخ به آدمی قدرت شگرفی می بخشد كه حوادث در شرف تكوین راهم پیش بینی نماید.

         تاریخ مرد جوان را «پیر» می سازد بدون آنكه چهره یی پر چین و شكن و مویی خاكستری رنگ داشته باشد

سالروز پادشاهی خسرو پرویز و عبرتی که باید گرفت

خسرو پرویز نوه خسروانوشیروان بیست و دومین شاه ایران از دودمان ساسانیان در26 بهمن/ 15 فوریه590 میلادی در تالار بزرگ کاخ سلطنتی تیسفون (طاق کسری) تاجگذاری نمودو سی و هشت سال سلطنت کرد که. بزرگان وقت پدر او (هرمز چهارم )را برکنار و بازداشت ونابینا کرده بودند و بعدا کشته شد.. اسپهبد بهرام مهران (بهرام چوبین) این روش جا به جایی را یک توطئه(یاشاید  بقول امروز کودتا) اعلام کرد، پادشاهی خسروپرویز را نپذیرفت و تا تعیین پادشاه به روش صحیح، اداره کشور راخود عهده دارشد و بی توجه به رأی و تأئید بزرگان  حتی به نام خود سکه زد و البته سلطنت او در مناطق تابعه ساسانی هم به مخالفت جدی روبرو نشد . به ناچارخسروپرویز از تیسفون گریخت و با عبور از فرات  و به قصد  طلب یاری  برای استرداد تاج  و تخت به قسطنطنیه نزد دشمنی که سالها پدر و جدّش با او در کشمکشهای خونین  بودند  رفت. موریس امپراتور روم شرقی حاضر شد نیروی نظامی دراختیار او بگذارد تا به شاهی بازگرد اما به این شرط که خسرو از ارمستان و لازیستان منطقه ساحلی گرجستان بگذرد. این پشتیبانی  نیروی بیگانه(موریس امپراتورروم شرقی)از خسروپرویز ،باعث فرار بهرام چوبین از طریق ری  و قومس  به منطقه ی   فرارود شد که در بلخ به خاقان  ترک پناه برد اما دشمنی با خسررویز را فراموش نکرد،همچنین  استمداد خسرو از بیگانه موجب خشم ونارضایتی ایرانیان ازخسرو پرویز شد  خسرو برای جبران اشتباه خود (توسل به بیگانه)،شاید  برای ذهن مشغولی ایرانیان به مسئله تازه از فرصت قتل موریس به دست فوکاس سردار رومی استفاده کرد به سوریه و فلسطین لشکر کشید هر دو منطقه را به قلمرو ایران بازگردانید و سپس مصر را هم متصرف شد .(مورخین معتقدنداین فتوحات را نیز خسروپرویزمدیون شاهین(یلان سینه) و شهر براز-شهر وراز - دوتن ازسران نظامی خود است) البته  این فتوحات ضرورت نداشت وموجب خستگی و فرسودگی  ارتش ایران بود. هراکلیوس جانشین فوکاس (همان قاتل موریس) به بهانه بازگرداندن صلیب اصل (صلیبی که مسیح بر آن مصلوب شده بود) از تیسفون به اورشلیم، وارد قلمرو ایران شد و در نینوا (موصل) ارتش ایران را شکست داد، خسروپرویز ارتش در حال جنگ را رهانموده  و از میدان جنگ به تیسفون بازگشت و به خوشگذرانی ومیخواری و از طرفی سخت گیری به اطرافیان و ناراضیان  روی آورد ،درنتیجه  بزرگان کشور در فوریه 628 اورا بازداشت کردند و پسرش شیرویه (قباد دوم) رابه جای به پادشاهی برگزیدند. خسروپرویز چند روز پس از آغاز پادشاهی پسرش در زندان به قتل رسید .استبداد فردی اشتباهات سیاسی  ومذهبی (به عنوان نمونه رشد جایگاه عیسیون که بی تردیدازنتایج  ازدواجهای اوبا اهل مسیحیت ـسیرون یا همان شیرین و مریم دختر موریس بود)ضعف نفس تردیدها و خیالبافی هاوخرافه گرائی ها وغرور و تجمل گرائی و هوس رانی ها و عشرت جویی هاو  عدم دورنگری ها و درنتیجه نداشتن پایگاه اجتماعی ومذهبی خسرو قاتل اوبود و از طرفی موجب برباد دادن شوکت امپراتوری ساسانیان

سکه خسروپرویز:

سکه خسروپرویز

 

خسرو پرویز و اطرفیانش :خسروپرویز و اطرافیانش

به بهانه روزکوروش(7آبان)

کوروش را رد یا تأئید نمیکنم

ایران ما آنقدرقدمت دارد و آنقدر  از ناحیه مردم اش ،عظمت دارد که نیازی به آویزان شدن به نام خواص نیست

ایران در روزهای که از سایه ی کوروش هم در هستی نشانه ا ی نبود برقامت تاریخی خود ایستاده بود

نمیخواهم بگویم کوروش کیست، سازنده است یا تخریب گر،

نمیخواهم بگویم یلی بود چنین و چنان

فقط بهانه ای است برای  تعمق وتفکر در شخصیت کوروش

و امّا آیا واقعاً چنین روزی  مورد تأئید ایرانشناسان دلسوز و آگاه هست

تنها نظرات متفاوت  را می آورم باشد که با اظهارنظردوستان  اندیشمند به روشنی برسیم   

 

ادامه نوشته

دیدگاه ارسطو در باره تاریخ

آنچه از کنکاش در آثار ارسطو و مریدانش و مطالعه کتاب های پرشمار شارحان ارسطو بر می آید نشان دهنده آن است که برآیند باورهای ارسطو در باب تاریخ را بر حول دو محور عمده می توان برشمرد:

ادامه نوشته

پاسخ  چرچیل به یک سوال سیاسی

عصرایران - از وينستون چرچيل پرسیدند:
 

ادامه نوشته

درسی از از یک دوست

 

تاریخ این مرزو بوم به دنیای دیروز و امروز ما درسهایی آموخته و وظیفه ماست تا از ایرانیت و ملیت خود دفاع کرده تا شب پرستان از خواب غفلت بیدار شوند
تاریخ ایران به‌ دنيا آموخت‌ كه‌ سعادت‌ انسان‌ در گرو زندگي‌ مرفه‌، شاد و سازنده‌ است‌ و هر گونه‌ رياضت‌گرايي‌ در حيات‌ اين‌ جهاني‌ دنياي‌ بعد از مرگ‌ را براي‌ انسان‌ تباه‌ و ضايع‌ مي‌كند.

وبه‌ دنيا نشان‌ داد كه‌ ترقي‌ اقتصادي‌ و سعي‌ در آباداني‌ عالم‌ بهاي‌ زندگي‌ ساده‌، عدالت‌جوي‌ و خردمندانه‌ است‌.

به‌ دنيا نشان‌ داد كه‌ بدبيني‌ و عيب‌جويي‌ در باب‌ عالم‌ و نظام‌ به‌ هم‌ پيوسته‌ي‌ آن‌ نشان‌ كژانديشي‌ است‌.

پيروزي‌ نهايي‌ خير بر شر قطعي‌ است‌ و آنكه‌ درين‌ باب‌ شك‌ كند از اينكه‌ در دام‌ شر بيفتد ايمن‌ نيست‌.

به‌ دنيا نشان‌ داد كه‌ عصيان‌ بر ضد هر چه‌ اهريمني‌ است‌ همسازي‌ با اراده‌ هورمزدست‌ و از اينجا است‌ كه‌ در مقابل‌ ضحاك‌، در مقابل‌ جمشيد، و در مقابل‌ افراسياب‌ شورشگري‌، كاري‌ موافق‌ با عدالت‌ محسوبست‌.
ايران‌ باستان‌ در كار جهانداري‌ نظارت‌ در تأمين‌ امنيت‌ و آسايش‌ اقوام‌ تحت‌ فرمان‌ را بر فرمانروايان‌ الزام‌ كرد. به‌ قدرت‌ بي‌لجام‌، غارتگر و عاري‌ از رأفت‌ و شفقت‌ اقوام‌ بين‌النهرين‌ در نواحي‌ مجاور قلمرو خويش‌ خاتمه‌ داد و دولتي‌ جهانگير كه‌ از حيث‌ وسعت‌ و قدرت‌ از آنها برتر و از حيث‌ نظم‌ و عدالت‌ صوابنامه‌ي‌ خطاهاي‌ آنها باشد پي‌ افكند - چيزي‌ كه‌ تا آن‌ زمان‌ در تمام‌ دنياي‌ اطراف‌ مديترانه‌ همانند نداشت‌.

این تقدیم به دوستم برای ارسال  مطلب فوق

جنگ اول ترياک


انگليسي ها كشت ترياك را در مستعمره خود هند گسترش دادند و محصول آن را به چين صادر كردند


ادامه نوشته

زادروز زرتشت؛ تنها پیامبری که از میان آرین ها برخاست واشاره به تاریخچه جمع آوری اوستا

تصوير زرتشت
ششم فروردين (امسال 26 مارس) زادروز زرتشت، تنها پيامبري است که از ميان آرين ها برخاست و «کردار نيک، پندار نيک، و گفتار نيک» را ندا داد و ترويج کرد تا پیروان آموزش های او بویژه ايرانيان با اين منش پرورش يابند و بارآيند. زرتشت هيچگاه نگفت كه از جانب خدا (اهورامزدا) مامور هدايت بشر شده است. زرتشت خود را يك آموزگار خوبي ها و برحذرداشتن بشر از گراييدن به بدي ها مي ناميد و مي گفت كه گريز از بدي ها و پليدي هاست كه در بشر ايجاد احساس شادي و نيكبختي مي كند و اين احساس تا ابديت در او باقي مي ماند.
     تا وفات زرتشت، تقریبا همه ایرانیان که غالبا میترائیست بودند به مکتب او گرویدند و آيين زرتشت در زمان ساسانيان دين رسمی ايران اعلام شد و روحانيون زرتشتي در دستگاه حکومتي داراي منزلت ویژه شدند. آرین ها و ازجمله ایرانیان تنها مردم جهان باستان بودند که بت پرست نبودند.
 



ادامه نوشته

پيدايش پاپيوليسم

  نگاهي به تاريخچه پاپيوليسم از کاوه اهنگر و اسپارتاکوس تا به امروز - تعاريف و طيف اين دکترين سياسي
مجسمه کاوه آهنگر در حاليکه پرچم چرمين "بپاخيزيد اي توده هاي ستمديده" را به دست دارد
پاپیولیسم به عنوان یک استراتزی سیاسی 26 قرن و شاید هم بیشتر قدمت دارد و طبق حکایات با قیام مردمی کاوه معروف به آهنگر و از ایران برخاسته است. «تاریخ» از اسپارتاکوس به عنوان دومین پاپیولیست جهان نام برده است که در نیمه قرن یکم پیش از میلاد بردگان و اسیران جنگی را متوجه نیروی عظیم خود (گذشتن از جان به خاطر آزادی و حیثیت) ساخت و بااین نیرو با امپراتوری روم که ظلم و ستم را پیشه کرده بود به جنگ پرداخت. در روم باستان آن دسته از امپراتوران رومی که ضد سنای این امپراتوری بودند و سناتورها را جماعتی خودپرست، سودجو، کارشکن و امروز و فردا کن می دانستند و برای تصویب طرح و برنامه های خود به آراء عمومی مردم (رفراندم) متوسل می شدند پاپیولیست می گفتند که از واژه پوپولوس (پیپل = مردم و معادل «دماگوگی» در یونانی) گرفته شده است. در انگلستان «له ولرها Levellers» از این دست و حامي مشارکت عوام الناس در امور حکومت و تامين حقوق و رفاه آنان بودند و در عين حال بر منافع ملي و خصلت هاي فرهنگي تاكيد داشتند که الیت ها (اشراف و نزدیکان پادشاه) به خاطر منافع خود گاهی منافع ملی و حتی رسوم فرهنگی و کهن را وجه المصالحه قرار می دادند و فدا می کردند و ... .
مجسمه اسپارتاکوس

    مولفان تاریخ عقاید زادروز پاپیولیسم نوین به مفهوم یک فلسفه سیاسی را در نشست انجمن «نارودنيكي Narodniky
    » مركب از انديشمندان و عمدتا روس در فوريه سال 1870 نوشته اند
. در این نشست، «پاپيوليسم نوين» برپایه حمایت از حقوق و نیروی عوام الناس (کامان پیپل) در مبارزه با الیت ها و افراد شاخص و صاحب امتیاز و ضدیت با این طبقه (که در برخی جوامع اشراف و رجال خوانده می شدند Privileged Elites) و لغو امتیازهای آنان Privileges و تامین برابری، برادری و آزادی های مردم معمولی تعریف شد و پا به عرصه وجود گذارد و چون بر ضد امتيازات طبقات ممتاز و بالاي جامعه بود، و خواهان حذف سلسله مراتب و تغییر سیستم های سیاسی و اجتماعی و بازگشت به خصلت های اصیل انسانی؛ به سرعت جهانگير شد.
     از آنجا که تعاریف و اصول این دکترین، عام است؛ بعدا هر فرد و هرگروه آن را در چارچوب اصول اولیه اش (مالکیت دولتی برخی از منابع تولید و خدمات، مشارکت مردم در تصمیم گیری های مهم و لغو امتیازهای الیت ها، ضابطه مندکردن هرگونه فعالیت، دولت ائتلافی، حفظ طبقه متوسط به موازات طبقه اکثریت، تقویت و اعتلای فرهنگ ملی) به صورتی تفسیر کرد و به شکل انواع ناسیونال سوسیالیسم و سوسیال دمکراسی درآمد. ایدئولوژی احزاب هیتلر و موسولینی در آلمان و ایتالیا، پرونیسم در آرژانتین و ... هرکدام نوعی پاپیولیسم بشمار آورده شده اند. وارگاس حکومت خودرا در برزیل یک دیکتاتوری پاپیولیست می نامید و سختگیری هایش را تا تکمیل برابری نسبی برزیلی ها لازم و موجه می دانست. در سال 1892 ویلیام پفر W. peffer «پاپیولیست پارتی» را در ایالات متحده تاسیس کرد و با اینکه جمعیت این کشور در آن زمان چندان زیاد نبود نامزد این حزب در انتخابات ریاست جمهوری صاحب یک میلیون رای شد. این حزب برضد کمپانی های بزرگ (بیگ بیزنس) بود و عقیده داشت که اگر این اصحاب پول و جویای درآمد هرچه بیشتر کنترل نشوند، دولت تحت کنترل آنان درخواهد آمد که استثمار افراد داخلی و استعمار خارجی نتیجه اش خواهد بود. در سال 1979 اصحاب نظر اصل 44 قانون اساسی جمهوری اسلامی و چند اصل دیگر این قانون را گرایش پاپیولیستی تفسیر کرده بودند.
     اصحاب تفكر پاپیولیسم از منافع مردم معمولی، راي اكثريت با مشارکت عمومی در تصمیم گیری و قدرت ناشي از آن (رفراندم ها) پشتيباني مي كنند. بنابراین هوادار حل مسائل از طريق رفراندم ـ سراسری و یا محدود ـ هستند و بهترين وسيله رسانيدن پيام خود را به مخاطبان؛ برپاداشتن اجتماعات و انتشار اظهار نظرها و بيانات و سخنراني ها و مصاحبه ها مي دانند. به زعم آنان، اجتماعات بايد داراي قطعنامه حاوي هدفها و خواستها باشدكه به تصويب جمع برسد كه برگي است قاطع . به اين سبب پاپيوليست ها طرفدار تماس مستقيم با مردم و تبليغ مستقيم برنامه هاي خود هستند. در نظر آنان «مردم» يعني «قدرت، حکومت و ...».
     بيشتر «پاپيوليستها » همانند انجمن «نارودنيكي» معتقدند كه دمكراسي برپايه الگوي ديگران «اصطلاحا: وارداتي» براي يك جامعه فاجعه به بار مي آورد؛ لذا هر جامعه باتوجه به فرهنگ و درک ملی باید دمكراسي خاص خودرا داشته باشد.
    
Herzen
الکساندر ایوانوویچ هرزن A. I. Herzen یکی ازپاپیولیست های معروف گفته است که کاپیتالیسم مردود است و سوسیالیسم خالص هم در شکل کامل در یک جامعه عقب مانده و مردمی کم سواد نمی تواند پیاده شود. هر جامعه اگر بخواهد سوسیالیستی شود؛ برای توفیق در آن بايد براي خود سوسياليسمي مطابق شرايط و ذهنيت مردم بسازد. به باور هرزن، سوسیالیسم اگر توام با دمکراسی و برپايه سنتهاي ملي نباشد (سوسیال دمکراسی و ناسیونال سوسیالیسم توام) موفق نخواهد شد. مفسران متاخر افکار هرزن را به این صورت شرح داده اند که اگر سوسياليسم در جامعه اي كه آمادگي هضم آن را ندارد پياده شود به نوع ديگري از كاپيتاليسم و احيانا هرج و مرج منجر مي شود. براي تكميل بناي سوسياليسم بايد گام به گام پيش رفت و در برداشتن گامها دقت كرد. نمي شود پاره اي از پله ها را استثناء كرد و از روي آنها جهيد.
    این صاحبنظران می گویند: تعاريف پاپيوليسم همانند سوسيال دمكراسي در هر جامعه اي متفاوت است و نمي توان گفت كه اين تفكر در قاره آمريكا همان است كه در آفريقا وجود دارد. در بعضي كشورها مخصوصا در كشورهاي آسيايي مفهوم «راه سوم» از آن استنباط مي شود.ايرادي كه كارشناسان علوم سياسي بر «پاپيوليسم» وارد مي آورند اين است كه توجه صرف به راي و خواست اكثريت دارد یعنی بي اعتنايي به حقوق اقليت كه منطقا نمي شود آنان را كنار گذارد و ناديده گرفت. منبعhttp://www.iranianshistoryonthisday.com

شوراي يافتن مديران شايسته

بايگاني شدن طرحي كه مي توانست بسياري از مسائل ايران را حل كند!:

يكي از طرح هاي جالب دوران حكومت دكتر مصدق درست شش ماه پس از برانداخته شدن اين حكومت با كودتاي 28 امرداد 1332، به بايگاني سپرده شد كه اگر عملي شده بود به مسئله اي كه سهمي بزرگ در عقب ماندگي ايران دارد و زاينده مسائل ديگر است پايان داده مي شد.

     طبق اين طرح كه در اجراي تحقق دمكراسي واقعي، تامين پيشرفت كشور، پايان يافتن فساد اداري و خارج شدن امر انتخاب و بركناري مديران دولتي از دست وزيران و مقامات سياسي با مدتها مطالعه تهيه شده بود قرار بود يك شوراي دائمي خبرگان كه اعضاي آن از ميان كارشناسان بنام كشور بر حسب ضوابط دستچين و پس از تاييد مجلس منصوب شوند ايجاد گردد و كار آن، يافتن مديران شايسته، ميهندوست (نگران و در انديشه ملت) و ماهر در کار مربوط براي دستگاههاي عمومي پايين تر از معاون وزير باشد. مطابق اين طرح، قراربود اين مديران ازميان بهترين داوطلبان كه شايستگي آنان پس از بررسي كارشناسانه بر شورا محرز مي شد انتخاب و جهت انتصاب به دولت معرفي شوند و عزل آنان نيز به خواست دولت و ذكر دليل، از سوي همين شورا صورت گيرد. شورا اين اختيار را مي داشت كه پس از بررسي كامل دلايل دولت براي عزل با تشكيل جلسات علني حرفهاي فرد مورد نظر را بشنود و سپس تصميم بگيرد و اين اختيار را داشت كه با اكثريت آراء خواست دولت مبني بر عزل را رد كند و حكم به ادامه كار و ابقاء مدير بدهد. مرجع رسيدگي به شكايات مردم و كاركنان از عدم لياقت مدير نيز همين شورا بود كه قرار بود برحسب مورد و تخصص كميسيونهاي متعدد داشته باشد. اختيارات شورا اداري بود و تداخل در كار دادگستري به عنوان مرجع رسيدگي به تظلمات و اعلام جرم ها نبود.
    اگر اين طرح به همان صورت به اجرا درآمده بود، يك مدير دولتي ( مدير كل، مدير عامل و ...) مي توانست در برابر تصميم يك وزير و معاون وزير كه آن را خلاف قانون و قاعده و زيان آور به منافع كشور تشخيص مي داد بايستد و «اطاعت محض به دليل ترس از بركناري» از ميان مي رفت كه عامل انواع فساد اداري بوده است. به علاوه، مدير دولتي كه از سوي شورا معرفي مي شد، ضمن كار انتصاب خود را مديون وزير و مقامي ديگر احساس نمي كرد تا كور كورانه و نسنجده از دستورها اطاعت كند.
    دولت ژنرال زاهدي 29 بهمن 1332 تصميم گرفت از آنجا كه تهيه پيشنويس يك لايحه استخدام كشوري و قانون شوراي دولتي در دست تهيه است كه جانشين قانون سال 1301 استخدام و اصلاحيه هاي بعدي آن خواهند شد فعلا بررسي طرح ديگري در ميان نخواهد بود!.
     لايحه قانون استخدام كشوري که در بهمن 1332 به آن اشاره شده بود تا طرح زمان حكومت مصدق بايگاني شود، 13 سال بعد در خرداد 1345 به تصويب رسيد و در آن به شوراي مستقل «يافت، نصب و عزل مديران» هم اشاره نشده بود و مسائل اداري همچنان باقي ماند و پيچيده تر شد. در قانون مصوب 1345 عنوان ايجاد سازمان استخدام كشوري و بازنشستگي كه قبلا ضميمه وزارت دارايي بودند به ميان آمده بود كه اين سازمان راه حل مسئله استخدام و عزل و نصب مقامات نشده است كه مورد نظر طرح دوران دولت مصدق بود. لايحه قانوني سال 1345 قرار بود به صورت آزمايشي اجرا شود كه ماندگار شده است. در كشورهاي پيشرفته دقت در انتخاب مديران مياني كه مورد نظر در طرح زمان حكومت دكتر مصدق بود بسيار زياد است و هر انتصابي به صورت دادن اعلان در رسانه ها و پس از بررسي دقيق امتيازات داوطلبان و مصاحبه با آنان و اعلام نام برنده پيش از نهايي شدن انتصاب در جرايد، صورت مي گيرد تا مردم فرصت اظهار نظر داشته باشند و .... اصحاب فرضيه هاي مديريت هم نظر داده اند كه آسيب وارده از يك انتصاب نادرست براي جامعه بسيار وسيع و گاهي غير قابل جبران در طول يك نسل خواهدبود

. منبعhttp://www.iranianshistoryonthisday.com

کودتای سوم اسفند 1299 تهران


تيپ قزاق [مستقر در قزوین] سوم اسفند1299 تهران را متصرف و فتح الله اكبر (معروف به سپهدار رشتي) رئيس الوزراء به سفارت انگلستان كه اين دولت خود حامي كودتا بود پناه برد!.
     تيپ قزاق پس از ديدار و مذاكرات ژنرال انگلیسی ـ «آيرون سايد با ژنرال رضاخان روانه تهران شده بود و نمايندگان احمدشاه را كه براي مذاكره با رضاخان و انصراف تيپ از ورود به تهران به شاه آباد [واقع در نزدیکی کوی امامزاده حسن و میدان شمشیری کنونی ـ حاشیه تهران وقت] آخرين محل استقرار آن رفته بودند بازداشت كرده بود. واحدهاي تيپ پس از شنيدن سخنان مهيّج سیّد ضياءالدين طباطبايي يزدي و دريافت پولهايي را كه باخود به شاه آباد برده بود [و گویا این پول را از عوامل لندن گرفته بود و به نام مواجب عقب افتاده قزاقها پرداخت کرده بود] وارد پايتخت شدند و شهررا كه تنها در دو نقطه مختصر مقاومتي كرده بود متصرف شدند. مقاومت تنها از سوي پليس شهر بود كه با تحمل چند كشته كنار رفت و روز بعد (چهارم اسفند1299 = 23 فوريه 1921) سلطان احمدشاه قاجار همراه با صدور اعلاميه اي حكم رياست الوزرايي سيّد ضياء و سرداري سپه ژنرال رضاخان را صادر كرد. احمدشاه كه با صدور این دو حکم عملا به كودتا تسليم شده بود در اعلامیه خود اعتراف به غفلت و لاقيدي كابينه هاي قبلي و عدم وجود امنيت دركشور و بلاتكلبفي ملّت كرده بود. سيّدضياء تحصيلكرده فرانسه قبلا در تهران روزنامه منتشر مي كرد. منبعhttp://www.iranianshistoryonthisday.com

چگونگی نمدمال کردن آخرین خلیفه عباسیان

هفت روز پس از تصرف بغداد توسط نیروهای نظامی هلاکوخان ایلخان مغولی ایران و قتل عام ساکنان آن، بیستم فوریه 1258 مستعصم بالله (ابواحمد عبدالله) آخرین خلیفه عباسی کشته شد و خلافت عباسیان برای همیشه پایان یافت. به هلاکو گفته بودند خلیفه عباسی یک مقام اسلامی است و ریختن خون مقام مذهبی منع شده و برای حکومت او بدیمن است، خیر و برکت ازمیان می برد و بدبختی آور خواهد بود. هلاکو این اندرزرا چند روز مورد بررسی قرارداد و سرانجام تصمیم گرفت که مستعصم بالله را به طریقه نمدمال کردن از میان بردارد که با این طریقه خون او ریخته نمی شود که بدیمنی ببار آورد. این تصمیم بیستم فوریه به اجرا درآمد و خلیفه 45 ساله را لای یک نمد بزرگ (به اندازه فرش) قراردادند و آنقدر بر زمین مالیدند و حلقه نمد را تنگ کردند تا درگذشت بدون اینکه خونش جاری شود. هلاکو پسر مستعصم را به مغولستان فرستاد تا از آسیای غربی دور شود، مسلمانان دور او جمع نشوند و ادعای خلافت نکند. سه قرن بعد دولت عثمانی که بتدریج سرزمین های عربی را تصرف کرد امپراتوری اسلامی را احیاء و به جای بغداد، اسلامبول (استانبول) را دارالخلافه کرد که چراغ عمر این امپراتوری با پایان یافتن جنگ جهانی اول خاموش شد.

منبعhttp://www.iranianshistoryonthisday.com

اهميت مطالعه تاريخ

اندرز عباس ميرزا فراموش شد و ايران آسيب ديد
25 ژانويه سال 1815 ميلادي عباس ميرزا وليعهد وقت كه مردي دورنگر و ميهندوست بود هنگام اعلام ايجاد رسته در ارتش ايران به سبك ارتشهاي اروپايي ازجمله رسته پياده ، توپخانه و ... خطاب به فرماندهان هنگهاي 11 گانه تازه گفت: خيال نكنيد كه خطر روسيه و عثماني پايان يافته است. ما بازهم در همين نقطه اي كه ايستاده ايم( تبريز) شاهد تجاوز نظامي آنها خواهيم بود و بايد از امروز خود را با آن تجاوز كه معلوم نيست در چه زمان صورت گيرد آماده سازيم و تنها اجساد متجاوزان به خاكمان را پس بدهيم. بايد بدانيد كه كسي براي مردن و از دست دادن جان به خاك كشور ديگر تجاوز نمي كند و .... درست صد سال بعد، و در 25 ژانويه 1915 (بهمن 1293 خورشيدي ) در تبريز ميان نيروهاي روسيه كه با نقض بي طرفي ايران در قبال جنگ جهاني اول، ازطريق قفقاز وارد ايران شده بودند با نيروهاي عثماني كه قبلا در آذربايجان استقرار يافته بودند نبرد آغاز شد كه پس از هفت روز با شكست عثماني ها پايان يافت و روسها در سراسر آذربايجان مستقر شدند و تعرض به نقاط ديگر را آغاز كردند. علت ورود اين دو نيرو و متعاقب آنها، انگليسي ها به ايران به چه جراتي بود؟، ضعف نظامي و به فراموشي سپردن اندرز عباس ميرزا.


اتیمولوژی ( ریشه شناسی ) واژۀ ایران

در دنیا پیشتر کشور ما یعنی ایران را  به نام پرشیا می شناختند و نام «ایران» برای خارجی ها ناآشنا بود. تنها از سال 1935 میلادی است که بر طبق تقاضای دولت وقت، نام سرزمینی که ما در آن زندگی می کنیم به «ایران» تغییر یافته است.
ادامه نوشته

بعضی اصطلاحات درسی تاریخ ایران و جهان 1

درسهای ۲۲-۱۰

(برای دروس قبل به پست های مهرماه توجه فرمائید)

ادامه نوشته

اهمیت حمایت ابوطالب از پیامبراکرم (ص)


ادامه نوشته

قلعه ها

قلعه یا دژ به معنی استحکامی است که در اطراف شهرها ساخته می‌شده‌است.

از قلعه به هنگام جنگ‌ها استفاده می‌شده و مردم تا زمانی که بیم حمله دشمن وجود داشته در درون دژ می‌ماندند و معمولاً در درون آن آذوقه زندگی برای چندین ماه موجود بود.

برای محافظت از ساختمان و استحکامات و قسمت‌های مختلف قلعه بارو ساخته می‌شده است.  دیوارهای دفاعی و خاکریزهای متعلق به آغاز سکونت انسان در ایران هنوز برجاست. شکل آنها به موازات پیشرفت سلاح‌های تهاجمی و تدافعی تکامل یافته است.

در دوران پیش از تاریخ و اوایل دوران تاریخی، نوع استحکامات عموماً تابع مقتضیات ناشی از محل قلعه یا دهکده و اوضاع طبیعی سرزمین بود.

قلعه‌ها را در همه دوره‌ها، در دورافتاده‌ترین و مرتفع‌ترین نقطه بنا می‌کردند تا به سبب وجود شیب‌های تند تپه یا کوه، دستیابی به آن دشوار باشد و مدافعان نیز در بالا قرار گیرند و از لحاظ دید مسلّط باشند.

طرح‌های ساختمانی بیشتر قلعه‌ها بر اساس معلومات و تجربة کلّی نسبت به حمله و دفاع ریخته می‌شد تا سنت‌های محلّی. در هر دوره‌ای، روش‌های آزموده و مقبول برای ایجاد استحکامات انتخاب می‌شد.

در اوایل دوران تاریخی، در سبک استحکامات ایران باستان آثاری از نفوذ سبک بین‌النهرین و سایر کشورهای همسایه دیده می‌شود.

در سراسر تاریخ معماری ایران، تا رسیدن به اقتباس سبک فرانسوی در معماری قلاع و حصارهای شهر در اوایل قرن سیزدهم، خصوصاً در خوی و تهران، می‌توان ردیابی کرد.

در طول تاریخ ایران، استحکامات بیشتر برای محافظت از قلعه‌ها ساخته می‌شد، زیرا قلعه هم اقامتگاه شاه و درباریان بود و هم مردم محل می‌توانستند با اغنام و احشام خود در آنجا پناه بگیرند.

از آغاز دوران پیش از تاریخ در هزاره اول پیش از میلاد، پیرامون دهکده‌ها نیز حصار کشیده می‌شد، این کار نخست برای مصون ماندن از حمله راهزنان و جانوران وحشی بود، ولی بعدها عمدتاً برای دفاع در مقابل هجوم دشمنان صورت می‌گرفت.

در سراسر این سرزمین بقایای حصارهای محکم دهکده‌ها و قلعه‌های مسکونی را می‌توان یافت که متعلق به هزاره سوم پیش از میلاد است.

(معرفی آینده:قلعه فلک الافلاک)

بیست نکته درمورد چگونگی مطالعه تاریخ

بیست نکته در باره ی چگونگی مطالعه ی تاریخ

برای حصول به این مهم نیازمند آنیم که به تاریخ به گونه ای دیگر بنگریم و نگرش عامیانه وکودک پسند خود را از آن بگیریم وخود را از چهار چوب پلاس کهنه ای که حاصل تفکر گذشته است ،برهانیم و صدالبته برای رهائی از چنین تفکر بسته ای باید شیوه های مطالعه ی درست تاریخ را با توجه به محرکه بودن آن در فرآیند زندگی اجتماعی و پست مدرن امروزی بیاموزیم . در این مقال و در حدتوان به شرح و بست ، بیست نکته در مطالعه ی تاریخ اشاره مینمایم وهمگان را به این شعر زیبای سپهری دعوت می کنم که : چشم ها را باید شست   -------- جور دیگر باید دید

 

ادامه نوشته