کاروانسراها4
رابطه تجارت و کاروانسراكاروانسرا را كه در منابع ادبي و تاريخي نامهاي ديگري چون رباط، سابات و كاروانگه نيز دارد، ميتوان نمونهاي برجسته از تبلور فرهنگ و انديشه ايرانيان در درازناي تاريخ پرفراز و نشيب كهن ديار ايران برشمرد. كاروانسراها كه از دو جزء كاروان به معناي مسافران و سراي به مفهوم خانه و مكان تشكيل شده است، سازههايي بودند كه از ديرباز جهت اسكان موقت و استراحت مسافران در مسير راهها بنا ميشدند.تاريخنگاران پيشينه بنيان نهاده شدن نخستين كاروانسراها در ايران را به روزگار فرمانروايي هخامنشيان بازميگردانند و آن را با اصلاحات گسترده سياسي، اجتماعي و اقتصادي داريوش بزرگ و تاسيس سازمان بريد (چاپارخانه يا پست) از سوي او مرتبط ميدانند. در حقيقت ميتوان اذعان داشت از روزگاران كهن گرفته تا چندي پيش كه مظاهر مدرنيته در ايران زمين چندان عيان و آشكار نشده بود، كاروانسراهاي متعدد در ايران همچنان برپا بود و فلسفه ساخت و ساز آنها كماكان توانمند بود.
بايسته يادكرد است، مفاهيم كاروان و كاروانسرا در گذر زمان چنان با فرهنگ ايراني درآميخته شد كه عارفان پرآوازه و پارسيسرايان نامدار نيز براي تبيين انديشه خويش از آن ياري جستند. به ديگر سخن، ناموران عرصه ادب و عرفان در آثار خود براي برحذر داشتن مردمان از دلبستگيهاي دنياي فاني، آدميزادگان را چونان كاروان و جهان را همانند كاروانسرا خواندند. مصداق بارز آن را در تك بيت زير كه از سرودههاي شاعر برجسته ايران و جهان، سعدي شيرازي است ميتوان ديد:
دل اي سليم بر اين كاروانسرا مبند/ كه خانه ساختن آيين كارواني نيست
سروده سيف فرغاني، عارف شهير روزگار ايلخاني، گواهي ديگر بر صدق دعوي فوق است:
زين كاروانسراي بسي كاروان گذشت / ناچار كاروان شما نيز بگذرد
به هر ترتيب، آنچه هويدا مينمايد، نگارنده را در اين كوتاه جستار مجال آن فراهم نيست تا به واكاوي و بازبيني چند و چون كاروانسراها در تمامي دورههاي تاريخي ايران بپردازد. از اين روي بنا بر آن شد تا تنها برههاي از تاريخ ايران كه ساخت و ساز كاروانسرا در آن دوره از رونق افزونتري نسبت به ازمنه پيشين و پسين برخوردار شد، مورد بررسي قرار گيرد، يعني دوره حكومت صفويان و بويژه روزگار فرمانـــروايي شاه عباس بزرگ.
برابر با تاريخ، برآمدن صفويان سبب شد پس از سدههايي طولاني تجزيه و انشقاق، حكومتي ملي در ايران ايجاد شود؛ حكومتي كه نهتنها خود را گرفتار رقابتي دشوار با دولتهاي همسايه چون امپراتوري عثماني مشاهده ميكرد، بلكه خويش را با عطف توجه دول برخاسته از خواب قرون وسطايي فرنگ به سرزمينهاي شرقي و اميال استعماري نوپاي آنها نيز مواجه ميديد. زمامداران صفوي در جهت توانمندي هر چه بيشتر حكومت خويش كه لازمه به سلامت جستن آنان از اين مهلكه دشوار بود، راهكارهاي گوناگوني را آزمودند. اينان به فراست دريافتند كه شكوفايي اقتصاد كشور قدرت آنان را دوچندان خواهد كرد. از اين روي شاهان صفوي و بويژه قدرتمندترين آنان يعني شاه عباس بزرگ، تلاشي افزون پيشه ساختند تا بر رونق اقتصاد جامعه بيفزايند. آنچه در آن عهد بيش از همه ميتوانست اقتصاد كشور را رونق بخشد گسترش تجارت و مراودات بازرگاني بود، اما رشد تجارت بدون داشتن راهها و جادههاي مناسب و همچنين تضمين امنيت سرمايه بازرگانان ممكن نبود. به اين سبب تعميـــر راههاي موجـــــود، ساخت و ساز شاهراههايي جديد، گماشتن ماموران بسيار در مسير راههاي تجارتي به جهت حفظ امنيت كاروانها از دستبرد راهزنان و صد البته مرمت كاروانسراهاي ويران و بنيان نهادن شمار بسياري كاروانسرا جهت تسهيل گذر كاروانهاي تجاري در دستور كـــــار قرار گرفت.
شبكه كاروانسراهايي كه در سراسر ايران و در طول راههاي تجارتي ساخته شد نهتنها امكان استراحت كاروانيان را فراهم ميآورد، بلكه مكان امني براي اجناس بازرگانان تدارك ميديد و حتي امكان عرضه كالاها و انجام معاملات ميان تجار كاروانهاي گوناگون را ميسر ميساخت.
تمامي منابع تاريخي مرتبط با دوره صفويه و همچنين سفرنامههايي كه از مسافران خارجي آن عهد چون تاورنيه، شاردن، پيترو دلاوالـــه و... به يادگار مانده، از كاروانسراهاي آن عهد و تعداد زياد آنها ياد كردهاند. شاه عباس همانگونه كه راجر سيوري در كتاب ارزشمند خود، ايران عصر صفوي، نوشته است بهطور خستگيناپذيري كاروانسرا ميساخت و اين بخشي بنيادين از سياست وي براي پيشبرد رونق بازرگاني امپراتوري صفوي بود. برابر با اسناد تاريخي، بستگان شاه عباس، بازرگانان ثروتمند و حكام محلي نيز در بنيان نهادن كاروانسرا از شاه عباس پيروي ميكردند: بايسته و شايسته است ياد شود، برخي پژوهشگران شمار كاروانسراهاي ساخته شده به روزگار شاه عباس را تا 30 هزار عدد تخمين ميزنند.
كاروانسراهاي عهد صفوي در فواصل نزديك به هم ساخته ميشدند، زيرا كاروانها بهطور معمول آهسته و آرام طي طريق ميكردند. كارواني كه با اسب حركت ميكرد براي پيمودن مسافتي معين دو برابر زماني را صرف ميكرد كه يك سواركار تنها نياز داشت و كارواني كه با شتر راه ميپيمود چهار برابر اين زمان را لازم داشت.
پيتـرو دلاواله ايتاليايي كه در روزگار فرمانروايي شاه عباس به ايران سفر كرد، در جاي جاي كتاب خود درباره كاروانسراهاي ايران توضيحاتي ارائه داده و اظهار داشته كه «اين مطالب را نوشتم تا توجه داشته باشيد شاه عباس چــــــقدر خرج ميكــند و زحمت ميكشد تا كشورش زيباتر و آبادتر و براي حمل و نقل و تجارت مستعدتر شود.»
ژان باتيست تاورنيه، جهانگردي فرانسوي كه در دوران حكومت شاه صفي، شاه عباس دوم و شاه سليمان چند بار به ايران سفر كرد، كاروانسراهاي ايران عصر صفوي را به طور مبسوط شرح داده است. او در بخشي از سفرنامه خود چنين آورده است:
«در اين كاروانسراها غير از اتاق عريان (بدون لوازم) چيزي به مسافر عرضه نميدارند. فرش و رختخواب و لوازم طباخي تمام بايد همراه مسافر باشد و آذوقه و ارزاق هرچه بخواهد از نان و روغن و بره و مرغ و ميوه به اقتضاي فصل به قيمت خوب از كاروانسرادار يا دهاتيهاي اطراف كه بر سر راه ميآيند بايد خريداري نمايد. در بيابان از بابت اجاره حجرات كاروانسرا چيزي از مسافر نميگيرند، اما در شهرها وجه اجاره دريافت ميدارند، اما خيلي مختصر... هركس حق دارد براي خود يك حجره انتخاب نمايد، غني و فقير يكسان هستند و تفاوت درجه و رتبه در اين مكانها منظور نميشود. گاهي يك دلال يا سمسار كوچكي ممكن است محض رضايت ادب يا مــلاحظه صرفه و منفعت اتاق خود را به تاجر بزرگي واگذار كند، اما احدي حق ندارد به زور حجرهاي را كه كسي اول انتخاب كرده است از او بگيرد. شبها كاروانسرادار در را ميبندد و مسئول همه چيز است. عدهاي نگهبان هم در اطراف كاروانسرا مشغول كشيك و پاسباني هستند.»
گفتني است، هرچند آگاهيبخشيهاي تاورنيه درباره كاروانسراها واجد ارزش وافر است، اما چندان هم خالي از اشكال نيست. به عنوان نمونه او اذعان داشته كه «از حيوان و آدم در هر كاروانسرا بيش از يكصد سوار نميتواند منزل نمايد». آنچه روشن است، اين نكته با نوشتههاي ديگر منابع همخواني ندارد. چنانكه پيترو دلاواله در سفرنامه خود از اقامت خود در كاروانسرايي در يكي از روستاهاي كردستان ياد ميكند كه ميزبان قافله بزرگي متشكل از 2700 شتر بوده است.
ژان شاردن، جواهرفروش فرانسوي نيز كه سفرش به ايران مقارن با پادشاهي شاه عباس دوم بود، درباره كاروانسراهاي ايران مطالب عديده اي بيان داشته و در سفرنامه خود آورده كه تنها در شهر اصفهان 1802 كاروانسرا وجود داشته است. او كه از ديدن شبكه راهها و كاروانسراهاي ايــــران شگفتزده بود در اينباره چنين توصيفي ابراز داشته است: «كساني كه از ديدار مشرق زمين محروم ماندهاند، مشكل است كه سهولت مسافرت در ممالك شرقي را پيش خود تصور و تجسم نمايند... در تمام جهان كشوري مانند ايران براي سياحت و جهانگردي وجود ندارد، خواه از لحاظ قلت خطرات يا امنيت طرق كه مواظبت دقيقي در اين مورد به عمل ميآيد و خواه از نظر كمي مخارج كه معلول كثرت و تعداد عمارت عمومي مخصوص مسافران در سرتاسر امپراطوري، در بلاد و بيابان است.»
منابع تاريخي امنيت فوقالعاده كاروانسراها در روزگار صفوي را ستوده و حتي بسياري از مسافران خارجي اقرار داشتهاند كه راههاي ايران كاملا بيخطر بوده و در كاروانسراها نيز اگر سرقتي انجام ميشد، اثاثيه دزدي به سرعت پيدا ميشد. اين مهم تنـــــها به سبب كارآيي فوقالعاده آن سامانه امنيتي بود كه شاه عباس بزرگ بنا نهاده بود. با اين وجــود، برابر با آن چه اسناد و منابع تاريخي بازگو ميكنند، در دوران حكومت ضعيف دو پادشاه واپسين صفوي، شاه سليمان و شاه سلطان حسين، از كارآيي ايـــن نظام تا حد زيادي كاسته شده بود.
به عنوان پاياني بر اين گفتار خالي از لطف و عاري از زيب نيست اگر گفته آيد بيشتر پژوهشگــــــران بر آن باورند كه به احتمال زياد دفتر يا مركزي هماهنگكننده براي ساخت كاروانسراها در تشكيلات ديواني صفويه وجود داشته است. اين تصور عمدتا ناشي از آن است كه بيشتر كاروانسراهاي عصر صفوي شبيه يكديگر و به تقريب از طرحي همانند و يكسان برخوردار بودهاند.
هيلند براند، نويسنده كتاب معماري اسلامــــي كه از جمله باورداران بهوجود چنين مركزي است، ضمن تاكيد بر اين مهم اقرار ميدارد كه «وجود يك چنين كنترل مركزي، دليل محكمي است كه فقدان مشخص تزئينات در كاروانسراهاي صفوي را بخوبي توجيه ميكند، چرا كه اگر يك چنين نظارت مركزي وجود نميداشت ميبايست كاروانسرايي كه به وسيله يك شخص متمول بنا شده است، تزئينات سنگينتري در خود داشته باشد تا بهوسيله آن اعتبار و خودنمايي شخص باني افزايش پيدا كند.»
دكتر امير نعمتيليمائي
جام جم دوشنبه ۲۴مهر