کاروانسراها 11
4 رباط كهن در چهارراه تاريخرباط به معني بستن و پيونددادن است و بيشتر به معني بستن حيوان در نقطهاي براي نگهداري و محافظت به كار ميرفته است. به محل بستن و نگهداري حيوانات نيز رباط گفته ميشود و به همين تناسب، كاروانسرا را در زبان عربي، رباط ميگويند. (كريمي 1374: 524 ـ 507)اعراب واژه رباط را در آغاز سلطه خود بر ايران، براي پستهاي امدادي سربازخانهها و ايستگاههاي نظامي به كار ميبردند. رباطهاي نخستين، استحكامات سادهاي در نقاط بيحفاظ مرزي بودند. ساختمان رباط در سادهترين شكل شامل يك ديوار و استحكاماتي در اطراف، اتاق، انبار اسلحه، انبار تداركات و برجهاي ديدهباني بود كه غالبا با شتاب ساخته ميشد. (هاديزاده كاخكي 1389: 46)
پس از تثبيت اسلام در سرزمينهاي اسلامي و برطرفشدن تهديدات از سوي غيرمسلمانان در مرزها، رباطها بتدريج در سرزمينهاي اسلامي تغيير كاربري داده، از يك پادگان نظامي به محل زهد و تعليم و تعلم اهل تصوف تبديل شد و جنبه مذهبي آن رونق گرفت. (كريميان سردشتي 1378: 550 ـ 515)
رباط در ميان مسلمانان از احترام بسياري برخوردار بود، زيرا مشايخ و بزرگاني كه در آن ساكن بودند شيفتگان و مريدان فراواني در ميان مردم داشتند و همواره به صلاح و خير و نيكي شهره بودند. رباط در دل و چشم مردم تا آنجا عزيز شد كه براي دعا به آن مكان ميرفتند و به وسيله ساكنان رباطها از خداوند، انجام حاجات خود را طلب ميكردند. (لباف خانيكي 1379: 101 ـ 89)
نمونههاي زيادي از كاربرد واژه رباط را در ادب فارسي ميتوان جستجو كرد كه در معناشناسي عرفان، آن را به عالم خاكي بيان ميكنند. حكيم ناصرخسرو قبادياني، شاعر قرن پنجم گفته است:
اي غنوده در اين رباط كهن / اينك آمد فراز وقت رحيل
و خاقاني شرواني ميگويد:
اندر قمارخانه چرخ و رباط دهر / جنسي حريف و همنفس مهربان مخواه
همچنين خواجوي كرماني آورده:
خيمه انس مزن بر در اين كهنه رباط / كه اساسش همه بيموقع و بيبنياد است
با اين مقدمه، در ادامه به معرفي و توصيف تعدادي از مشهورترين رباطهاي كشور ميپردازيم.
رباط سلطان
اين رباط در نزديكي مورچهخورت اصفهان و بين كوهستان و بستر يك رودخانه خشكشده قرار دارد. اين محل همواره در طول تاريخ، حالت نظامي داشته است. فراواني تأسيسات زراعي كه در اطراف اين رباط رها شده، نشان ميدهد كه تا سده هفتم، آب خيلي فراوانتر از اين ايام بوده است. احتمالاً از اين دوره به بعد است كه كمآبي يا عواملي ديگر كه در زمان يورش مغولان روي داد، باعث يك كوچ تقريبا دستهجمعي از اين محل و در نتيجه، تبديل آن به صحرايي لميزرع شده است.
در دوره صفوي، رفت و آمد در اين ناحيه بسيار كم بود. بعدها در نظر گرفتند به اين آبادي حيات تازهاي بخشند، لذا ساختمان يك كاروانسراي كوچك را در آنجا آغاز كردند كه بر اثر تاخت و تازهاي راهزنان هرگز به انجام نرسيد. هسته مركزي اين بنا، مربوط به قرنها پيش از دوره صفوي، دژ كوچك مربعشكلي به ابعاد 85/20 در 60/20 متر است كه روي يك تپه خاكي به ارتفاع 5 متر قرار گرفته است. بعد از ايجاد اين دژ، برج عظيمي به آن منضم شده و همچنين حصار محكمي براي حفظ آن بنا كردهاند. به اين ترتيب، ساختماني مركزي با يك حياط مربع شكل به وجود آمد. طرح اين بناي كوچك، شبيه قسمتهاي مسكوني كاخ فيروزآباد فارس و بنايي در قصر شيرين است. نوع بناي ديوارها و شكل طاقها نيز آن را در رديف بناهاي ساساني قرار ميدهد.
در اين بنا، طاقها به صورت مستحكم بر جاي مانده است. از آنجا كه پست رباط سلطان، يك بناي ساساني است ميتوان گفت اين بنا متعلق به قرن ششم ميلادي يا اواخر دوره ساسانيان است كه بعدها ملحقاتي كه براي لشكركشيهاي مهم ضرورت داشته، به آن افزوده شده است.
سربازخانهها يا مخزنها كه بر ديوار حصار تكيه كرده يا در حياط قرار گرفتهاند، همه با قلوه سنگ بنا شده و طاق را نيز به همين روش زدهاند و سپس روي آن را با ملاط گچ و خاك، اندود كردهاند. با گذشت زمان، اين بناها رو به ويراني نهادهاند، با وجود اين، تا دوران پيش از سلجوقيان، مورد استفاده قرار ميگرفتند. (هاديزاده كاخكي 1389: 49)
سيرو درباره تاريخ اوليه رباط سلطان معتقد است كه حدود قرن ششم ميلادي، در جوار محلي داراي آب شور، يك پست پليس ساخته شد. هنگام افول ساسانيان، به مناسبت رفت و آمد قواي نظامي، با شتاب ملحقاتي به آن افزودهاند. بعدها در زمان خلافت عباسيان، احتياجات لازم براي يك تجارت فعال، وجود يك كاروانسرا را ضروري كرده، در نتيجه اين محل گسترش قابل توجهي پيدا كرد. (سيرو 1357: 56-66)
رباط ترك
رباط ترك ـ كه قدمت آن به عصر سلجوقي بازميگردد ـ در جاده تهران به اصفهان و در فاصله 150 كيلومتري اصفهان واقع شده است. اين رباط در مرحله نخست، در سطحي به ابعاد 30/76 در 60/71 متر ساخته شد. در داخل بنا، حصارهايي به ضخامت 15/2 متر، آن را به صورت نوعي سربازخانه درآورده است. صحن حياط آن، تقريباً مربعي به ابعاد 6/44 در 80/45 متر است و به سالنهاي بلند طاقدار كه بر نماي حياط عمودند، راه دارد. در دوره صفويه، از اين محل كه به شيوه روز تزئين و حمامي به آن افزوده بودند، استفاده ميشد.
در اين بنا، مسجدي است كه هميشه داير بوده است؛ سالني مربع شكل به ابعاد 86/6 در 86/6 متر كه طاق گنبدي آن كمي تحدب دارد و با مهارت از آجرهايي كه به دقت تراشيده شدهاند، ساخته شده است. در اين رباط، محلهايي براي علوفه و اصطبلها پيشبيني شده و محلهايي را نيز براي ديد و كنترل خوابگاهها، اصطبل كوچك اسبهاي يدكي و واردان به رباط بنا كردهاند.
در حياطخلوتها، دو خانه مسكوني كه كاملا تحت مراقبت بود قرار گرفته است. اين خانهها منزل افسران بود و پست فرماندهي و اقامتگاه رئيس محل در اينجا قرار داشت. ديوارهاي رباط را با آجر ساختهاند. ملاطي از گل رس و گچ بر ديوارها پوشانيده شده است. رباط علاوه بر طبقه همكف، داراي طبقه ديگري در بالا بوده كه در تمام اتاقهاي آن، سربازان اقامت داشتند.
تمام پوششهاي ساختمان رباط ترك، مانند گنبدها، سقفهاي گهوارهاي مسطح و طاقهاي گوشه، با دقت و مهارت كافي ساخته شدهاند.
مرحله دوم و سوم ساخت و ساز در اين رباط در عهد آلب ارسلان و سلطنت ملكشاه سلجوقي و همچنين در دوره صفوي صورت گرفت كه ملحقاتي به بنا اضافه و فضاي داخلي آن را تنگتر كرد. در آخرين مرحله اين رباط كه نمونه كامل و منحصر به فرد معماري نظامي پس از صفوي است، اين بنا به صورت آشفته فعلي درآمد. (احساني 1381: 29 ـ 21)
رباط شرف
رباط شرف در نزديكي سرخس قرار گرفته است. اين رباط شامل دو حياط است كه رواقي آن را دور ميزند. در پشت رواق، اتاقهاي مسافران قرار گرفته است. حياط اول مستطيلشكل است و در مدخل آن، سردر رفيعي وجود دارد كه شامل پيشآمدگيهايي است و در طرفين آن، دو تالار طويل قرار گرفته كه محل اقامت نگهبانان بوده است.
در دو طرف مدخل بنا، دو اصطبل در كنار دو تالار براي چهارپايان ساخته شده است. در دو طرف ديگر حياط، با عرضهاي كمتر، ايوانهايي قرار دارند كه تا ديوار خارجي ادامه پيدا ميكند و شامل دو اتاق است. قسمت اصلي اين ساختمان در انتهاي حياط دوم قرار گرفته و در طرفين ايوان بزرگ مركزي ساخته شده است. در پشت اين حياط، حياط چهارگوش كوچكي با چهار ايوان كوچك قرار گرفته است. در چهارگوش حياط بزرگ، دو تالار گنبددار و دو تالار ستوندار ساخته شده است.
در اين بنا از آجر استفاده قابل توجهي شده است. از آجر گوشوارههاي زير گنبد و طاقهاي مختلف نيز براي پوشش اتاقها و گنبدهاي نواردار استفاده شده است. تزئيناتي كه بر آجر تراشيده شده و ديوارهاي اين بنا را مزين كرده است، نشان ميدهد كه اين بنا متعلق به اوايل قرن ششم و از نظر اصول ساختماني بسيار پيشرفته بوده است.
بنا بر كتيبههاي كوفي كه در اين كاروانسرا روي آجر تراشيده شده، اين ساختمان در دوران سلطان سنجر، در اوايل قرن ششم ساخته شده كه بعدها در آن تعميراتي انجام گرفته و گچبريهايي به تزئينات تجاري آن اضافه شده است. (سيرو 1949: 98 ـ 97)
بناي رباط شرف و تزئينات گوناگون آن يكي از شاهكارهاي معماري ايراني است. از تعميرات و بازسازيهايي كه در بنا و آرايش نماي آن معمول شده ميتوان دانست كه اين رباط قرنها مورد توجه ارباب خير و هنردوستان و بزرگان بوده است. (پيرنيا 1372: 235)
رباط زينالدين
در 67 كيلومتري جاده يزد به كرمان، رباط زينالدين، يكي از زيباترين بناهاي دوره صفويه واقع شده است. اين رباط كه تنها رباط مدور موجود در ايران است از جهت طرح و نقشه با هيچيك از كاروانسراهاي دوره صفويه قابل قياس نيست.
رباط زينالدين در حدود 1500 متر مربع مساحت دارد و احتمالا براي دفاع در مقابل شنهاي روان كويري ساخته شده است. نماي خارجي رباط شامل يك در از طرف جنوب است و 5 برج كه يكي روبهروي دروازه ورودي، 2 برج در قسمت شرقي و 2 برج در قسمت غربي و ديوار خارجي قرار دارند.
نماي داخلي رباط از اتاقهاي اطراف شاهنشين و اصطبل تشكيل شده است. بعد از دروازه، ورودي دالان هشتضلعي قرار گرفته كه از غرب و شرق به اصطبلهاي سراسري راه داشته است. بعد از اين دالان، حياط مركزي رباط به صورت 12 ضلعي واقع شده و در اطراف آن، شاهنشين و اتاقهاي هشتضلعي و تقريبا مستطيلشكل قرار گرفتهاند.
رباط داراي دو اصطبل سراسري است كه به چهار در ورودي مجهز است. اصطبل سراسري كه به طور منحني، دو قسمت شرقي و غربي رباط را در بر ميگيرد، به چهار برج ميرسد كه براي استفاده كساني بوده كه از چهارپايان محافظت ميكردند.
مصالح ساختماني بنا از آجر، گچ، آهك، كاشي و در برخي قسمتها، از قلوهسنگهاي بزرگ است و تمامي اتاقها، كف حياط و پشتبام با آجر مفروش گرديده است.
اگرچه كتيبهاي كه سال احداث رباط را يادآور شود وجود ندارد، ولي قطع به يقين ميتوان گفت كه رباط زينالدين از جمله بناهايي است كه در دوره شاهعباس بين سالهاي 1038 ـ 996 ساخته شده است (كياني 1351: 69 ـ 62).
رضا دستجردي
منابع:
1 ـ احساني، محمد تقي 1381. يادي از كاروانسراها، رباطها و كاروانها در ايران. چاپ اول. تهران: اميركبير.2 ـ پيرنيا، محمد كريم 1372. آشنايي با معماري اسلامي ايران. تدوين غلامحسين معماريان. تهران: دانشگاه علم و صنعت ايران.3 ـ سيرو، ماكسيم 1357. راههاي باستاني ناحيه اصفهان و بناهاي وابسته به آنها. ترجمه مهدي مشايخي. تهران: سازمان ملي حفاظت آثار باستاني ايران.4 ـ كريمي، فاطمه 1374. «مقدمهاي بر شناخت رباط در ايران». مجموعه مقالات اولين كنگره تاريخ معماري و شهرسازي ايران، ارگ بم، كرمان. جلد دوم. تهران.5 ـ كريميان سردشتي، نادر 1378. «تاريخ رباط در اسلام و ايران». مجموعه مقالات دومين كنگره تاريخ معماري و شهرسازي ايران، ارگ بم، كرمان. جلد دوم. تهران.6 ـ كياني، محمد يوسف 1351. «رباط زينالدين، شاهكاري از هنر ساختماني دوره صفويه». مجله باستانشناسي و هنر ايران. شماره 9 و 10. تهران: وزارت فرهنگ و هنر عامه.7 ـ لباف خانيكي، رجبعلي 1379. «دگرديسي در مفهوم و كاربري رباط». مشهد: فصلنامه تحقيقات جغرافيايي. شماره پياپي 56 و 57.8 ـ هاديزاده كاخكي، سعيد 1389. كاروانسرا در ايران. تهران: دفتر پژوهشهاي فرهنگي
جام جم:دوشنبه ۲۴مهر