کاروانسراها
كاروانسرا در ايرانطبيعت ايران با مردماني خونگرم، بعلاوه آداب و رسوم و سنتهاي منحصر به فرد و شرايط مساعد براي داد و ستد و قرار گرفتن ايران به عنوان حلقه پيوند جهان شرق كهن (چين) و غرب (روم و يونان) و ... همه موجب شد كه افراد زيادي در قالب تاجر و بازرگان، جهانگرد، ايرانگرد و مورخ و سياستمدار به ايران بيايند و هركدام به فراخور حال و توان خود ثمره ديدارشان از ايران را در قالب سفر سياحتي، تجارتي و سياسي در سفرنامههايشان بنويسند. هردوت، گزنفن، كتزياس، دماراتوس، تيمستوكلس، آريانوس، استرابو، اسكيلاكس دريانورد يوناني، اسكندر و نئارخوس دريانورد معروفش و بسياري ديگر در عهد باستان از ايران ديدن كردهاند. پس از اسلام، ابن بطوطه، ابن حوقل مقدسي و در دوران معاصر، دلاواله شاردن، دپولا فوآ، پولاك، كمپفر كارلاسرنا، گوبينو و شماري ديگر به ايران آمدند. ثمره ديدار آنها در «سفرنامهها» به عنوان ارزشمندترين منابع اطلاعات ما از گذشته گرد آمده است.كاروانسراي ايران، آثاري ماندگار از تمدن و تاريخ ايران است كه در اين منابع به آنها اشاره شده است.يکي از يادگارهاي پرارزش معماري ايران كاروانسراست كه از روزگار كهن به دلايل گوناگون و ارتباطي چون جريان اقتصادي، نظامي، جغرافيايي و مذهبي بنياد شد و در ادوار مختلف بتدريج توسعه و گسترش يافته است. كاروانسرا زائيده موقعيت جغرافيايي ايران است. نجد ايران مثلثي است بين دو فرورفتگي خليجفارس در جنوب و درياي خزر در شمال و به منزله پلي ميان آسياي مركزي و غربي و نيز حلقه اتصال اين دو با آسياي صغير و اروپاست. به اين ترتيب، ايران در مركز خطوط بزرگ ارتباطي قرار ميگيرد كه شرق و غرب دنيا را به يكديگر متصل ميسازد و قديميترين و مهمترين شاهراه ارتباطي جهان باستان ـ جاده ابريشم ـ از آن ميگذرد. اين وضع، احداث و توسعه راه در ايران را ضروري ميساخت و با توجه به خشكي و كمآبي اين سرزمين و دوري آباديها از يكديگر، وجود اماكني براي اقامت موقت مسافران را اجتنابناپذير ميكرد. توسعه راههاي ايران بويژه از دوران هخامنشي مورد توجه قرار گرفت، چرا كه هخامنشيان سرزمينهاي گستردهاي از قفقاز تا خليجفارس و از آسياي مركزي تا آسياي صغير، مديترانه و شمال آفريقا را تحت سلطه خود داشتند و اداره اين قلمرو وسيع نيازمند وجود شبكه گستردهاي از راهها و تأسيسات مربوط به آن بود.
در دوران اسلامي، چند عامل موجب شد كه در اين دوره، كاروانسراها پرشمارتر و بر اهميتشان افزوده شود. نخست اينكه اسلام مرزهاي امپراتوري ساساني و روم شرقي را از ميان برداشت و اقوام و فرهنگها و مذاهب مختلف ساكن اين دو قلمرو را در قلمروي واحدي جا داد و بالطبع موجب سهولت و آزادي رفت و آمد در اين مسير شد. چه براي بازرگانان، چه براي مسافران و سياحان و چه حتي براي صوفياني كه سير آفاق و انفس ميكردند و سرگرم بسط طريقت خويش بودند.
عامل دوم، اهميتي بود كه اسلام براي رسيدگي به مسافران و در راه ماندگان قائل بود. در قرآن، هرگاه كه از رسيدگي به خويشان و مستمندان و يتيمان سخن به ميان آمده، ابنالسبيل نيز مورد اشاره قرار گرفته است و بدين سبب، كاروانسرا نزد مسلمانان در زمره نهادهاي عامالمنفعه ميگنجيد و توجه به آن مانند ساخت مسجد و مدرسه و حمام جزو خيرات و مبرات بود. بنابراين، هم حكومت به جهت اهميت اقتصادي و نظامي كاروانسراها (از جمله حمل مالياتها يا خزانه دولتي) و هم عموم مردم براي انجام كار خير، در ساخت و نگهداري كاروانسراها ميكوشيدند.
امروزه معدودي از كاروانسراهاي قديمي كه از معماري قابل توجه برخوردار ند به عنوان ميراث فرهنگي تحت محافظت قرار گرفته و بقيه رو به خرابي ميرود. با اين حال، در سالهاي اخير كوششهايي صورت گرفته تا بعضي كاروانسراهاي شهري و نزديك به جادههاي امروزي به عنوان مراكز اقامتي بين راهي يا هتل از نو زنده شود. مجموعه كاروانسراي عباسي در شهر ميبد و رباط زينالدين در استان يزد نمونههايي از اين قبيلاست.
جام جم:دوشنبه ۲۴مهر