تاريخ قليان و قهوهخانهداري در ايران
كشف توتون و تنباكو را هم مثل قاره آمريكا بايد به كريستف كلمب نسبت داد. از كشتي كه پياده شد و به خيالش در هند قدم گذاشت مردماني را ديد كه لولهاي از برگ خشك گياهي كه به هم پيچ دادهاند در دست دارند. آنها سر آن را آتش ميزدند و سر ديگر را ميمكيدند تا با استنشاق دود حال خوشي پيدا كنند. در روش ديگر، مقداري توتون در يك برگ ميريختند و چيزي شبيه سيگار برگ درست ميكردند. كريستف كلمب در قرن 16 اين كشف را با خود به اسپانيا برد. بعد از آن بود كه دودكشي بسرعت در سراسر جهان گسترش يافت.اگر يك اسپانيايي توتون را به دنيا معرفي كرد، پرتغاليها ايرانيان را با اين پديده آشنا كردند. حضور پرتغاليها در خليج فارس در قرن دهم هجري زمينهاي شد براي اينكه دودكشي وارد ايران شود. پرتغاليها توتون را با چيزي شبيه پيپ ميكشند. ايرانيان اين وسيله را كمي بلندتر كردند و چپق را ساختند. علاوه بر اين وسيلهاي اختراع كردند كه به وسيله آب موجود در آن بتوانند از مضرات استنشاق دود بكاهند و آن وسيله قليان بود.
قليان، اگر چه نامي عربي دارد اما ظاهرا ايرانيساز است. گويند نام آن را قليان گذاردهاند تا معرف صدايش باشد و برخي هم از ريشه غلي در عربي به معناي جوشيدن صحبت ميكنند. همانطور كه ريشه كلمه ناشناخته است، نخستين مبدع آن نيز شناخته شده نيست. اگر چه در برخي اسناد از عبدالفتح گيلاني، فيزيكدان دربار اكبر اول، پادشاه مغول به اين عنوان ياد شده است، اما شعري از اهلي شيرازي كه در قرن دهم هجري سروده شده و در آن از قليان ياد شده است اين نظر را باطل ميكند. آنچه معلوم است اين كه بايد ظهور قليان را از عصر صفوي به نظاره نشست.
اولين نقاشي كه از قليان به جا مانده، تصويري به قلم رضا عباسي است از نشمي كماندار، فردي در دربار شاه عباس بزرگ. نخستين اشعار هم متعلق به همين دوران است و نشان ميدهد قليان از اين دوره وارد فضاي ايراني شده است.اما ظاهرا ايرانيان در كشيدن قليان افراط داشتهاند. تا جايي كه تاورنيه، از سياحان اروپايي در سفرنامه خود مينويسد: «ايرانيان زن و مرد، بهطوري از جواني عادت به كشيدن تنباكو كردهاند كه كاسبي كه بايد پنج شاهي خرج روزانه كند، سه شاهي آنرا به مصرف تنباكو ميرساند.
ميگويند اگر تنباكو نداشتيم چطور ممكن بود كيف و دماغ داشته باشيم؟» او همچنين ميگويد نخستين چيزي كه ايرانيان سر سفره ميآورند، قليان و قهوه است و نخستين چيزي كه براي افطار در ماه رمضان آماده ميكنند قليان است. افراط ايرانيان به حدي بوده است كه در مدارس نيز استاد و شاگرد هنگام تفكر عميق قليان ميكشيدند و در سفر بزرگان نيز، فردي مامور اين بود كه قليان آنان را كنار كالسكه يا مركب بياورد تا او بتواند در حين راه رفتن قليان بكشد. در دربار حكومتي نيز فردي به عنوان قلياندار يا چپقدار شناخته ميشد كه سمت مهمي هم داشته است.
اما تاريخ ماجراي ممنوعيت قليان هم جالب است. ظاهرا شاه عباس نخستين كسي بوده است كه به فكر ممنوعيت تدخين توتون و تنباكو افتاده است. گويند براي اين كار، روزي در يك مجلس رسمي دستور داد به جاي تنباكو، پهن بريزند و آنگاه، خود اين تنباكو را يك تنباكوي فرد اعلا، توليد همدان معرفي كرد. همه نيز از كيفيت تنباكو تعريف كردند و آنگاه شاه خطاب به جماعت گفت مرده شوي چيزي را ببرند كه نتوان آن را از پهن تشخيص داد. بعد از آن بود كه كشيدن توتون و تنباكو در ايران ممنوع شد و حتي گفته شده، تاجراني كه در اردوي جنگي شاه، توتون توزيع كرده بودند با همان توتونها سوزانده شدند و سربازان استفاده كننده نيز بيني و لب خود را از دست دادند! اما همه شاهان صفوي اينگونه نبودند كما اينكه بعد از شاه عباس نيز دوباره قليان به عرصه اجتماعي برگشت. برخي دليل اين امر را ماليات كلاني ميدانستند كه دولت از توليد توتون و تنباكو بهدست ميآورد. شاهان سلسلههاي ديگر، بخصوص قاجاريه هم نظري مثبت به اين پديده داشتند. قليان مخصوص و زينتي قاجاريها در موزه جواهرات سلطنتي ايران هم اكنون نيز موجود است و در موزه جواهرات سلطنتي نگهداري ميشد.اما شايد مهمترين حضور قليان در تاريخ ايران را بايد در عصر قاجار جستجو كرد.
آنجا كه ميرزاي شيرازي، مرجع بزرگ تقليد وقت، در اعتراض به اعطاي انحصار توتون و تنباكوي كشور به انگليسيها، فتواي تحريم توتون و تنباكو را صادر كرد. روايتهاي تاريخي از شكستهشدن قليانهاي بسيار حتي در حرمسراي شاه، در آن روز حكايت كرد كه به عنوان حمايت و تبعيت از اين فتوا انجام شد.
مثل ريشهدار بودن در تاريخ، قليان در ادب فارسي هم ريشه پيدا كرده است. همانطور كه بيان شد نخستين شعر درباره قليان از اهلي شيرازي به دست رسيده است. او در قرن دهم هجري ميگويد: «قليان ز لب تو بهرهور ميگردد/ ني در دهن تو نيشكر ميگردد/ بر گرد رخ تو دود تنباكو نيست/ ابريست كه بر گرد قمر ميگردد» در متون نثر هم رسالهاي با عنوان رساله تنباكوئيه در اين زمينه موجود است كه در دوره صفويه به دست محمد ابراهيم دوالشرفين كرماني نوشته شده است.
در اين رساله كه زباني طنز دارد معناي لغوي تنباكو و انواع آن و برخي حوادث تاريخي پيرامون تنباكو نوشته شده است. از آنچه گفته شد ميتوان نتيجه گرفت كه كشيدن دخانيات بخصوص قليان، ولو به صورت يك عادت نادرست، در فرهنگ ايراني بوده است. توجه به اين مساله خواهد توانست براي هرگونه اقدام، بخصوص اقدام قانوني تاثيرگذار و راهگشا خواهد بود.
جغرافياي قليان و قهوهخانهداري در ايران
1. گلستان: استان گلستان بنا به آمار وزارت جهاد كشاورزي بيشترين ميزان سطح زير كشت و بيشترين ميزان توليد توتون و تنباكو را در كشور دارد. 23 درصد مزارع توتون و تنباكوي كشور در اين استان قرار گرفته است.2. خوزستان: خوزستان يكي از قطبهاي توليد قليان در كشور است. نزديكي اين استان به كشورهاي عربي به عنوان مراكز عمده قليان ميتواند يكي از دلايل اين مساله باشد. قليان يكي از صنايع دستي خوزستان نيز هست.
3. جهرم: شهرت جهرم به دليل زغال معروف آن است. به طور كلي زغال مناطق جنوبي ايران از مناطق شمالي مرغوبتر است.
4. قزوين: نخستين قهوهخانه ايران در زمان شاه تهماسب صفوي در شهر قزوين تاسيس شده است.
5. اصفهان: اصفهان را بايد قطب قهوهخانه و قليان ايران دانست يا لااقل آن را قطب ديروز خواند. هم به دليل تنباكوي معروف خوانسار كه يكي از شهرهاي اين استان است و هم به دليل قهوهخانههايي كه در عصر صفوي و بعد از آن در اين شهر تاسيس شد. قليان يكي از صنايع دستي اصفهان نيز هست.
6. تهران: تهران به دليل كثرت قهوهخانههاي خود بايد در اين اطلس جاي بگيرد. علاوه بر اين منطقه فرحزاد در شمال تهران يكي از معروفترين مناطق اين كسب و كار در كشور است.
جام جم:۱۳آذر ۹۱