قرن نوزدهم میلادی قرن اروپاست .زیرا تحولاتی که دراین صدسال ازلحاظ مادی و ودنیوی دراین قاره حاصل شد درطول ده هزار سال قبل ازآن انجام نگرفته بود.

از لحاظ اقتصاد"انقلاب صنعتی" وضع تولید ومصرف رادگرگون ساخت،

از نظر  سیاسی "نظام پارلمانی" در اکثر کشورهای اروپا استقرار یافت

و ازجهت علمی پیشرفتهای شگرفی حاصل آمد.

جمعیت اروپا از صدوهشتادو هقت میلیون نفر به چهارصد و پنجاه میلیون نفر رسید

تحصیل سود هرچه بیشتر به صورت هدف اصلی افراد اجتماع درآمد.ثروت اروپا به سرعت وبه شکل فوق العاده افزایش یافت .

کارگران به تدریج درصدد تشکیل سازمانهایی درجهت بهبود وضع خود برآمدند.

متصدیان صنایع هم برای مقابله با انتظارات کارگران متمرکز شدند ومبارزه کارفرماوکارگرازمسائل عمده سیاست واقتصاد شد.

علایق ملی رشد کرد ونتایج توسعه طلبی ورقابت راباعث شد

فاصله نقاط مختلف جهان با وسایل مختلف ارتباطی کم شد و تقریباً از بین رفت اما از جهت صنعت فاصله کشورها بیشتر و بیشتر شدتاآنجاکه چند کشور به شکل پیشرفته صنعتی موفقیت مادی مستحکمی یافتندو بقیه در وضع نامساعدی باقی ماندند ومورد تاخت وتاز دسته اول قرار گرفتند و بدترین مظالم را تحمل کردند

باتوجه به قدرت نظامی، پیشرفت های تکنولوژی، شگفتی های اتمی، و.....اکنون و جهان آینده و قرون بعدی متعلق به کیست؟

در هیاهوی کشمکش قدرتمندان ،محرومان را ازآن سهمی هست؟