عباسمیرزا و دستاوردهای او از زبان یکی ازنوادگان او

مسعود لقمان(ازانجمن پژوهشی ایرانشهر): «محمدعلی بهمنیقاجار» از نوادگان عباسمیرزا و دانشآموختهی کارشناسی ارشد حقوق بشر دانشگاه تهران است. از ایشان تاکنون مقالههای پرشماری دربارهی تاریخ و فرهنگ ایران منتشر شده است. وی همچنین دبیر بخش حوزهی تمدن ایرانی تارنمای انجمن پژوهشی ایرانشهر میباشد. آنچه در پی میآید، حاصل گپوگفت بخش ایرانیان* روزنامهی مردمسالاری در تاریخ یکم آبانماه ۱۳۸۹ خورشیدی با ایشان دربارهی عباسمیرزا و دستاوردهای اوست.
خواهشمندم در آغاز بفرمایید، عباسمیرزا که بود؟
«عباسمیرزا»، نایبالسلطنه و ولیعهد، فرزند فتحعلی شاه قاجار و آسیهخانم دولو، در پنجم شهریورماه ۱۱۶۸ خورشیدی، در قصبه نوا لاریجان زاده شد و با وجود اینکه پسر ارشد فتحعلی شاه نبود، به وصیت آقامحمدخان به دلیل اینکه مادرش از طایفه دولو قاجار بود، به ولایتعهدی انتخاب شد.
عباس میرزا به نمایندگی از ایران و مردم آن با دشمن متجاوز جنگید و چون شکست او به دلیل کمبود فاحش امکانات و مشکلات ساختاری ایران بود، این شکست برای مردمش قابل توجیه بود و با وجود شکست، جاودانه شد
عباس میرزا فرماندهی جنگهای ایران و روس نیز بود. جنگهایی که منجر به بستن دو پیمان گلستان و ترکمانچای و تجریهی بخشهای بزرگی از ایران شد. دربارهی این جنگها بگویید.
عباسمیرزا، سالها فرمانفرمای آذربایجان بود و فرماندهی قشون ایران در سالهای ۱۲۱۸ تا ۱۲۲۸ قمری در جنگهای ایران و روس را نیز بر عهده داشت. در این جنگهای ۱۰ ساله در نبردهای نظامی مهمی چون جنگ اوچ کلیسا پیروز شد و توانست بارها مناطقی از ایران همچون ایروان، قرهباغ، گنجه و شیروان را از روسها پس بگیرد، ولی سرانجام از آنان به ویژه در نبرد سرنوشتساز اصلاندوز شکست خورد. این شکست آنچنان سنگین بود که پس از آن، ایران مجبور به پذیرش پیمان گلستان شد. پیمانی که بر اساس آن قراباغ، باکو، شیروان، داغستان و گرجستان و… از ایران تجزیه گردید.
با درگذشت عباسمیرزا، برنامه دولت ایران برای دستیابی به سرحدات خاوریِ تاریخی ایران ناتمام ماند
عباسمیرزا پس از پیمان گلستان، درگیر جنگ با عثمانیان شد که در این نبرد پیروز گردید و سپاه عثمانی را درهم کوفت. سپس در شرایطی که قشون جدیدی بر اساس الگوهای اروپایی برای ایران ایجاد کرده بود، برای بازپسگیری سرزمینهای از دسترفته ایران اقدام کرد. در این جنگها که به دورهی دوم جنگهای ایران و روس معروف است، ایران در مراحل ابتدایی به پیروزیهای بزرگی دست یافت، ولی با رسیدن قشون روسیه به فرماندهی «پاسکویچ»، ایران شکست خورد و حتی تبریز نیز سقوط کرد. به دنبال این نبردها، ایران به پیمان ترکمانچای تن داد که بر اساس آن افزون بر تجزیه ایروان، نخجوان، اردوباد و تالش از میهنمان، دولت ایران، کاپیتولاسیون در مورد اتباع روسیه را نیز پذیرفت.
پس از پایان نبردهای ایران و روس، آیا عباسمیرزا در جنگهای دیگری نیز شرکت جست؟
عباسمیرزا در سالهای پایانی زندگیش به فرمانفرمایی خراسان انتخاب شد و برای نخستین بار پس از کشتهشدن نادر شاه، یعنی پس از ۹۰ سال، حاکمیت دولت ایران بر خراسان مرکزی و باختری را به طور کامل تامین کرد. وی همچنین با لشگرکشی به هرات تلاش کرد تا حاکمیت دیرین ایران بر این شهر را نیز اعمال کند، اما اجل به وی مهلت نداد. بیماریاش شدت گرفت و وی را وادار به بازگشت به مشهد کرد و سرانجام نیز در سن ۴۴ سالگی با زندگی بدرود گفت.
تاریخ درگذشت عباسمیرزا، سوم آبانماه ۱۲۱۲ خورشیدی است. آرامگاه وی در صحن توسی امام رضا بود که در سفر اخیرم به مشهد اثری از آن نیافتم. البته گویا سنگ قبر آن را به موزه آستان قدس رضوی منتقل کردهاند. اینکه اینچنین، آرامگاه آنانی که دل در گرو سربلندی ایران داشتند، ناپدید شود، امر بسیار ناخوشایندی است، اما از آنجا که آرامگاه سرداران ایران، نه خاک بلکه قلب ایرانیان است، از این باب، مسئله چندان مهم جلوه نمیکند.
به هر روی با درگذشت عباسمیرزا، برنامه دولت ایران برای دستیابی به سرحدات خاوریِ تاریخی ایران ناتمام ماند.
اهمیت عباسمیرزا به این است که وی به نوعی پایهگذار تجدد در ایران به شمار میآید
سنتی که عباسمیرزا در ایران پایه ریخت، چه بود و چه دستاوردهایی برای ایرانیان داشت؟
دستاوردهای عباسمیرزا از دو جنبه قابل بررسی است؛ نخست به عنوان یک فرمانروای سنتی مانند شاه اسماعیل، شاه تهماسب، شاه عباس، نادر شاه و دیگران. وی در این راستا تلاش کرد با حفاظت از حدود و ثغور ایران و نیز دادگری و آبادانی و همچنین نشر علم و ادب از رویه پادشاهان ساسانی یا برخی سلاطین صفوی پیروی کند، اما اهمیت عباسمیرزا به این است که وی به نوعی پایهگذار تجدد در ایران به شمار میآید.
مدرنسازی ایران از جنبههای نظری و بنیادی نیز در دستور کار عباسمیرزا قرار داشت. وی برای اولین بار دانشجو به اروپا فرستاد. هدیه این دانشجویان برای ایران، فکر آزادی و تجدد بود
این تجدد چه ویژگیهایی دارد؟
تجدد مدنظر عباسمیرزا دو خصوصیت عمده دارد.
نخست اینکه وی با بهره از ابرازهای مدرن، ساختار نظامی ایران را از نظر اسلحه و لباس و تدارکات و حتی آرایشهای نظامی، اروپایی کرد. همچنین به جادهسازی و شهرسازی با استفاده از اسلوبهای اروپایی همت گماشت، اما مهمترین اقدامی که عباسمیرزا در راستای استفاده از ظواهر مدرنیسم و به عبارتی دیگر مدرنیزاسیون ایران انجام داد، آوردن ماشین چاپ به ایران بود که این مهم، منجر به گسترش افکار جدید در ایران شد.
دومین ویژگی این تجدد، این بود که مدرنسازی ایران از جنبههای نظری و بنیادی نیز در دستور کار عباسمیرزا قرار داشت. وی برای اولین بار دانشجو به اروپا فرستاد. هدیه این دانشجویان برای ایران، فکر آزادی و تجدد بود. برای نمونه هنگامی که «میرزاصالح شیرازی» به انگلستان میرود، میگوید: در اینجا از غل و زنجیر خبری نیست. رعیت آزاد است و امنیت دارد. این افکار بود که تخم آزادی و تجدد را در ایران پاشاند. یا یکی دیگر از این دانشجویان «میرزاجعفرخان مشیرالدوله مهندسباشی» است. این فرد بعدها عمر خود را وقف حفظ تمامیت ارضی ایران کرد و در تمام کمیسیونهای مررزی با عثمانی حضور داشت و با سرسختی و علم و استدلال از وجب به وجب آب و خاک ایران از جمله اروندرود و خرمشهر دفاع کرد. دستاورد بزرگ عباسمیرزا در راستای مدرنسازی ایران، پرورش چنین بزرگانی بود.
اقدام دیگر عباسمیرزا در راستای مدرنسازی ایران، تلاش برای ایجاد دولت منظم است. تلاشی که به نوعی الگوگیری از پطرکبیر به شمار میآمد. عباسمیرزا سعی کرد تا قدرتهای محلی را در برابر دولت مرکزی تضعیبف و یک حاکمیت واحد بر سرتاسر کشور اعمال کند. این اقدام پایهی اساسی تشکیلِ دولت-ملت مدرن است که بعدها در ایران بدان جامهی عمل پوشانده شد.
عباسمیرزا سعی کرد تا قدرتهای محلی را در برابر دولت مرکزی تضعیبف و یک حاکمیت واحد بر سرتاسر کشور اعمال کند. این اقدام پایهی اساسی تشکیلِ دولت-ملت مدرن است که بعدها در ایران بدان جامهی عمل پوشانده شد
آیا میتوانید نمونهای از این کوششها را نیز ذکر کنید؟
بله! مثلاً اقدامات عباسمیرزا در خراسان نقطه اوج چنین سیاستی بود. خود وی در نامهای به «محمدخان زنگنه»، امیرنظام آذربایجان در این باره مینویسد: «کارهای خراسان که الحمدلله از شفقت خدا، نظم کامل گرفته و کلمه واحده شده. دیگر کرد و ترک و عرب و قرایی، لفظش موقوف شد. ما که شکر گذاریم و انشاءالله خدا هم زیاد خواهد کرد.» سخنان عباسمیرزا نشان از سیاست وی برای ایجاد وحدت ملی به شیوهی مدرن آن دارد. وحدتی که در پرتو آن همه تعلقات قومی و قبیلهای در برابر تعلق به ملیت ایرانی یعنی همان کلمه واحدهی مورد نظر عباسمیرزا، رنگ میبازد.
البته وحدت ملی تنها با اعمال نظم یکسان صورت نمیگیرد، بلکه توسعه نیز دیگر رکن مهم آن است. این مهم نیز از دید عباسمیرزا پنهان نیست. در همان نامه در ادامهی توضیح سیاستهای خود در مورد خراسان میگوید: «انشاءالله در نظر است که مرو را آباد کنیم و هزار خانوار مروی مشهد و دوهزار خانوار مروی که در شکیبان هرات سکنا دارند را کوچانده به مرو مامور کنیم.»
عباسمیرزا: کارهای خراسان که الحمدلله از شفقت خدا، نظم کامل گرفته و کلمه واحده شده. دیگر کرد و ترک و عرب و قرایی، لفظش موقوف شد. ما که شکر گذاریم و انشاءالله خدا هم زیاد خواهد کرد
شیوهی عباسمیرزا در حکومت چگونه بود؟
یکی از شیوههای عباسمیرزا در راستای مدرنسازی ایران، از میان بردن فاصلهی میان حاکمیت و مردم بود. عباسمیرزا، شکوه دستگاه سلطنت را در اِرعاب مردم نمیدانست، بلکه اقتدار حکومت را در عدم ترس مردم از حاکمان و یکیشدن حکومت و مردم میدانست.
«میرزاحسنخان گرانمایه» از رجال عصر ناصرالدینشاه در نامهای به «مظفرالدینمیرزا»، ولیعهد، در مورد این وجه از سیاست عباسمیرزا مینویسد: «نایبالسلطنه (عباسمیرزا) طاب ثراه، وقتی که به سمت ولیعهدی به آذربایجان آمد، ملوک طوایف و هر گوشه آذربایجان را پلنگ وحشی و بدوی و باقدرت تصاحب نموده بود. به مرور ایام و تدابیر حکیمانه، آدمهای عاقل به دور و بر خود از هر جای ایران تطمیع نموده، جمع کرد. همهی آنها را بر خود رام نمود و اولاد آنها را شغل و منصب داده، تربیت فرموده و دختر از آنها برای خود و اولادش گرفته و با همدیگر وصلت نمود و روزبهروز بر عطوفتش افزود و خانههای آنها مهمان رفت، زن و بچههایشان را به حضور خود خوانده، انعام و احسان پدرانه درباره آنها به عمل آورد. حتی گاهی در ایام شکار و سیاحت سرزده داخل خانههای رعیت شده، لمحهای نشسته، نان و آب خواست. فردا فردا از اهل خانه احوالپرسی فرمود. یکی را مادر اسم داد، یکی را خواهر نام گذاشت. بذل و بخشش درباره آنها از چیتهای فرنگی بود.»
این اقدام عباسمیرزا در حقیقت آن چیزی است که در علوم سیاسی امروز دانشمندانی همچون میشل فوکو از آن به درونیکردن قدرت یاد کردهاند. یعنی قدرت به جای اینکه از ترس و ارعاب ناشی شود، در مردم درونی گردد. عباسمیرزا اقتدارش را با تسخیر قلبهای مردم به دست آورد و از این رو بود که همین مردم به وی در پرداختِ غرامت ایران به روسیه یاری کردند و بدین ترتیب آذربایجان از چنگال روسیه تزاری نجات پیدا کرد. عباسمیرزا اقتدار حکومت را نه در برابر رعیت که در برابر قشون روس و عثمانی و بردهفروشان شمال خراسان معنا کرد و با بریدن دست متجاوزان از سر مردم، به حاکمیت آبرو و اعتبار داد.
یکی از شیوههای عباسمیرزا در راستای مدرنسازی ایران، از میان بردن فاصلهی میان حاکمیت و مردم بود. عباسمیرزا، شکوه دستگاه سلطنت را در اِرعاب مردم نمیدانست، بلکه اقتدار حکومت را در عدم ترس مردم از حاکمان و یکیشدن حکومت و مردم میدانست
هر چند عباسمیرزا سردار شکستخوردهی جنگهای ایران و روس بود، اما از او به نیکی یاد میشود. علت چیست؟
در این باره ذکر نمونهای تاریخی جالب توجه است. عباسمیرزا دوستی صمیمی به نام «نظرعلی خان» داشت. وی به دختر روستایی ارمنیای تجاوز کرد. دختر ارمنی نیز به عباسمیرزا شکایت برد. عباسمیرزا با وجود دوستی نزدیکی که با نظرعلی خان داشت، دستور محاکمه او را داد و وی را اعدام کرد. عباسمیرزا بدین ترتیب فروتنی در برابر مردم و اقتدار در برابر متجاوزان به حقوق مردم را در پیش گرفت و به درونیکردن قدرت پرداخت. راز محبوبیت عباسمیرزا با وجود شکست از روسها در همین نکته است.
او به نمایندگی از ایران و مردم آن با دشمن متجاوز جنگید و چون شکست او به دلیل کمبود فاحش امکانات و مشکلات ساختاری ایران بود، این شکست برای مردمش قابل توجیه بود و با وجود شکست، جاودانه شد.
* صفحهی «ایرانیان» به دبیری مسعود لقمان که زینپس هر شنبه در روزنامهی مردمسالاری منتشر خواهد شد، به زندگی ایرانیانی میپردازد که هر یک در درازای زندگانی خویش، منشا اثرات مفیدی برای سایر هممیهنانشان بودهاند.
این ایرانی میتواند صنعتگری باشد که در رشتهی خود نوآوریهایی انجام داده و به صنعت این مرز و بوم خدمت کرده است و یا سردار جنگاوری چون عباسمیرزای قاجار باشد که در میدان جنگ به رغم شکست، لحظهی از اندیشهی پیشرفت کشورش در انحطاطی که بدان دچار بوده، غافل نبوده است.
نویسندگان این صفحه هر هفته، زادروزها و مرگهای مشاهیر ایرانی در آن هفته را بررسی میکنند تا از میان آن فهرست، فردی را برگزینند. سپس تلاش میکنند تا در قالب گفتوگو با صاحبنظران، مقاله، یادداشت، خبر، معرفی کتاب و … به ابعاد گوناگون وجودی آن شخص بپردازند.
از: انجمن پژوهشی ایرانشهر)