ايران
روزي كه شاه عباس يکم درگذشت


امروز، 19 ژانويه، سالروز درگذشت شاه عباس يکم است که در سال 1629 ميلادي در اشرف (بهشهر) فوت شد. پس از انقراض ساسانيان، شاه عباس نخستين زمامدار ايراني بود كه قدرت را به طور كامل در پايتخت متمركز ساخت و مرزهاي ايران را به خطوط عهد باستان نزديك كرد و ايران بارديگر داراي يك نيروي دريايي موثر شد و با كشور هاي دوردست مناسبات سياسي و بازرگاني برابر برقرار ساخت و دست به عمران و آباداني زد. وي اصفهان را پايتخت كرد و به صورت زيباترين شهر جهان آن زمان در آورد. امنيت راههاي ارتباطي را تامين و كاروانسراهاي متعدد براي تسهيل حمل و نقل ايجاد، و ميهن را داراي يك ارتش ملي كرد كه سربازان آن از ميان همه مردم انتخاب مي شدند، نه افراد چند ايل.
     مورخان اروپايي وي را درمقايسه با سران ايران عهد باستان؛ از نظر اقتدار برابر با داريوش بزرگ و از لحاظ كشورداري و ايجاد امنيت و تاسيس يك نطام قضايي خوب مساوي با خسرو انوشيروان نوشته اند.
    شاه عباس به دليل باز شدن پاي اروپائيان به آبهاي مشرق زمين، نسبت به امنيت خليج فارس بسيار حساس بود. عيب او بمانند ساير سران صفويه تا اواخر قاجاريه كم توجهي به ادبيات بود.
قطع روابط ايران با دولت سعودي در سال 1322
دولت وقت ايران در پي اعتراض به اعدام يك زائر ايراني به نام ابوطالب يزدي در جريان مناسك حج، در اين روز در سال 1322خورشيدي (19 ژانويه 1944 ميلادي) مناسبات سياسي خود را با دولت سعودي قطع كرد. اين زائر به تصميم مقامات سعودي گردن زده شده بود. دولت وقت ايران عمل دولت دولت سعودي را غير منصفانه خوانده بود. درپي قطع روابط دو كشور، تامدتي ايرانيان قادر به مسافرت به كشور سعودي نبودند.
دولت مامور چاپ و انتشار فرهنگ دهخدا شد


مجلس شوراي ملي در اين روز از دي ماه سال 1324( 19 ژانويه 1946) با تصويب يک قانون دولت را مامور چاپ و انتشار فرهنگ دهخدا كرد.
    با تصويب اين قانون، هزينه اين كار فرهنگي عام المنفعه بر عهده دولت قرار گرفت و دفتري براي انجام آن تاسيس و شماري از زبانشناسان، تاريخدانان و اديبان در آن سرگرم كار شدند.
    علي اكبر دهخدا از نويسندگان و فرهنگيان بنام كشور مدتها عضو شورايعالي معارف (فرهنگ)، رئيس دانشكده حقوق و مشاور عالي وزارت فرهنگ بود. وي همچنين يك روزنامه نگار برجسته و از طنزنويسان اوليه جرايد ايران بود.
آمريكا و برنامه اتمي ايران ـ مقاله سيمور هرش و اظهارات جورج بوش در اين زمينه که ...
سيمور هرش روزنامه نگار آمريكايي 16 ژانويه 2005 در نشريه نيويوركر تحت عنوان «جنگهاي آينده» از قول منابع اطلاعاتي (بدون ذكر نام) نوشته بود كه در تابستان گذشته (تابستان سال 2004) جورج دبليو بوش به درخواست وزارت دفاع آمريكا يك دستور اداري محرمانه را امضاء كرده بود كه به موجب آن كماندوها و نيروهاي ويژه آمريكايي بتوانند در داخل چند كشور از جمله ايران و در نواحي كه سوء ظن به فعاليت اتمي، توليد سلاح شيميايي و نيز آموزش تروريستي مي رود دست به عمليات شناسايي محرمانه بزنند و اين عمليات شناسايي از همان زمان در برخي نقاط (؟!) در جريان بوده است و احتمالا ايران هدف استراتژيك بعدي آمريكا خواهد بود (که گذشت زمان نشان داد که تا 19 ژانويه2009 و آخرين روز حکومت جورج بوش چنين نشد و بنابراين، احتمالا سيمور هرش فريب منابع اطلاعي را خورده بود که قصد بهره برداري از انتشار چنين گزارشي را داشتند.).
     شبكه تلويزيوني سي بي اس به نقل از هرش گفته بود كه در پنتاگون، چند مقام غير نظامي هستند كه اصرار دارند كه چندين نقطه حساس در ايران مورد حمله هوايي و يا كماندويي محدود قرار گيرد. زيرا كه براي عمليات محدود نياز به كسب اجازه از كنگره نيست.
     يك سخنگوي پنتاگون در پاسخ به پرسش هاي خبرنگاران كه در اين زمينه از او سئوال كرده بودند گفته بود كه در مورد مطالب مربوط به عمليات محرمانه ـ درست يا نادرست ـ حق اظهار نظر كردن را ندارد. ولي «لارنس ديريتا» سخنگوي ارشد وزارت دفاع آمريكا بعدا ضمن انتقاد از چگونگي نگارش مقاله هرش گفته بود که به دقت مطالبي كه هرش رقم زده است ترديد دارد.
     17 ژانويه 2005 جورج دبليو بوش به شبكه تلويزيوني «ان بي سي» گفته بود: اگر ايران بر "داشتن سلاح اتمي" پافشاري كند، وي انجام عمليات نظامي عليه آن كشور را رد نمي كند و هيچ گزينه اي را در اين زمينه از ميز خود به بايگاني منتقل نخواهد كرد. با وجود اين، بوش اظهار اميدواري كرده بود كه مسئله برنامه هاي اتمي ايران از راههاي ديپلماتيك فيصله يابد.
     در همين روز رسانه هاي آمريكا گزارش از مجازات هشت كمپاني بزرگ چين به دليل كمك به ايران براي ساختن و تكميل موشك باليستيك داده بودند. در ميان اين شركتها، كمپاني هاي بزرگي همچون چينا آئروتكنولوژي (کاتيك)، چاينا گريت وال و چاينا نورث ايندستري (تورينكو) ديده مي شدند.
درباره انتخاب يک رئيس جمهور
در ديماه 1384 در چند پيام ار نگارنده "روزنامك" سئوال شده بود كه راه درست انتخاب رئيس جمهور چيست؟.
     پاسخ از اين قرار بود: در همه كتب مربوط به شرح دمكراسي، اين مورد (خصوصيات يک رئيس جمهور) آمده و مي توان پاسخ مشروح را در آنجا يافت. اين خصوصيات بر حسب وضعيت و شرايط يك كشور در هر برهه از زمان فرق مي كند و متفاوت است. قانونگزاران بر پايه نظر انديشمندان، «راي» انتخاب کننده را در يك انتخابات عمومي امري مخفي (خصوصي) قرار داده اند. بنا براين، نمي توان از كسي پرسيد كه به چه كسي راي داده است و همچنين اصرار اكيد شود كه به چه كسي راي بدهد. اين كار بسته به نظر «راي دهنده» و رشد سياسي اوست و بايد در اين كار مختار و آزاد باشد تا راي او مشروع و ارزش دمكراتيك داشته باشد.
     «تاريخ» نشان داده است كه اتباع هركشور بر حسب مسائلي كه با آن رو به رو و يا دست به گريبان بودند به فردي از ميان نامزدها راي داده بودند كه اطمينان يافته بودند بهتر از سايرين مي تواند آن مشكلات را رفع كند. براي مثال: چرچيل در دوران جنگ جهاني دوم با هزار دوز و كلك انگليسي ها را به پيروزي رساند، ولي وقتي كه جنگ به پايان رسيد همين انگليسي ها بركنارش كردند و «اتلي» را روي كار آوردند زيرا احساس كرده بودند كه چرچيل مرد جنگ و جدال است و قادر به حل مسائل اجتماعي ـ اقتصادي پس از جنگ نيست. آنان پس از ملي شدن نفت ايران، دوباره رفتند و چرچيل را رهبر خود كردند زيرا اطمينان داشتند كه فقط اوست كه مي تواند ورق را برگرداند (دست کم با توپ و تشر زدن).
     اين را هم بايد دانست كه طبق اصول قانون اساسي جمهوري اسلامي؛ در ايران رئيس جمهور رئيس كشور نيست و تنها رئيس قوه مجريه و در حد يك نخست وزير است ــ نخست وزيري كه به جاي پارلمان، با راي مستقيم ملت برگزيده مي شود. نه مانند كشورهاي ديگر مي تواند قضات دادگاههاي عالي را منصوب كند و نه مصوبات مجلس با امضاي او قانون مي شوند، نه فرمانده نيروهاي مسلح است و نه مي تواند در تصميمگيري هاي مهم و اساسي حرف آخر را بزند. با اين اختيارات، فردي مي تواند در سمت رئيس جمهور ايران برنامه هايش را به انجام برساند و موثر واقع شود كه با رئيس كشور و دو قوه حكومتي ديگر هماهنگ باشد، رابطه خوب داشته و از حمايت آنها برخوردار باشد. مي دانيم كه قوه مقننه جمهوري اسلامي هم داراي دو بال است: مجلس و شوراي نگهبان. مصوبات مجلس پس از تاييد در شوراي نگهبان مركب از شش روحاني و شش حقوقدان قانون و لازم الاجرا مي شوند.
     نامزدهايي كه (در سال 1384) در رسانه ها از آنان نام برده شده است قبلا داراي مقام بودند و به اعتبار اين ضرب المثل كه درخت را از ميوه اش قضاوت مي كنند، راي دهندگان توان آنان را به مديريت و حل مسائل بيش از هركس ديگر مي دانند زيرا كه آنان را تجربه كرده اند. مسائل روز كشور را كه لمس شدني هستند بايد در نظر گرفت و ديد كدام نامزد قادر است آنها را حل كند و دست كم پيچيده تر نسازد و سپس به او راي داد. نكته مهم ديگر انتصابات هر رئيس جمهور است زيرا وي که به تنهايي نمي تواند همه كارها را انجام دهد. بنابراين، انتصابات اين نامزدها در سمت هاي سابقشان يك وسيله قضاوت درباره خود آنان است. بايد ديد كه اطرافيانشان كدامند و چه كساني را مقام خواهند داد و خصوصيات اين افراد چيست. راي دهنده بايد با چشم باز راي بدهد. هر راي دهنده مي تواند به آرشيو روزنامه ها مراجعه كند و اخبار مربوط به يك برهه و مثلا گزارش دستگيري شهرام جزايري و ... را بخواند تا نامي از نامزدي را كه مي خواهد به او راي دهد در اين خبرها برده نشده باشد. در نخستين گزارش مربوط به دستگيري شهرام جزايري، روزنامه كيهان چاپ تهران نام بسياري از افرادي را كه جزايري به آنان و يا تبليغات انتخاباتي شان كمك مالي كرده بود منتشر ساخته بود.
     همين سر و صداي اجاره دادن اطاقهاي مدارس در ساعات تعطيل بودن آنها و كرايه دادن ديوارهايشان به اصحاب آگهي هاي تجاري و طبقاتي كردن مدارس پولي و واگذاري موسسات و كارخانه هاي دولتي به افراد مورد نظر به بهاي نازل و شرايط سهل و ... مي تواند گوشزدهايي به راي دهندگان باشند تا در انتخاب نامزد دقت كنند. نظام سابق حكومتي ايران دست كم موفق شده بود امر آموزش و پرورش را رايگان و يكنواخت (غير طبقاتي) كند و سالها به اين ترتيب ادامه داشت كه خارج ساختن آن از وضعيت رايگان و يكنواخت بودن منطقي و قابل قبول نيست و اگر نبود بودجه باعث اين كار است مي شود بر سيگار، بنزين، خانه ، مغازه و ... ماليات آموزشي بست و يا اين كه براي حل مشكل مالي آموزش و پرورش ماليات اختصاصي سرانه وضع كرد. در برخي از کشورها و بويژه آمريکا؛ رسانه ها از نيمه دوم قرن 20 با بزرگ و کوچک کردن نامزدها در حقيقت سرنوشت انتخابات و آينده کشور را به دست گرفته اند که عملي نادرست و خارج از وظايف آنها است و دودش به چشم ملت مي رود مخصوصا که رسانه هاي سراسري و پرمخاطب آمريکا متعلق به کمپاني هاي بزرگ خارج از حرفه روزنامه نگاري هستند و يک اقليت "مذهبي - نژادي" نفوذ فراوان در رسانه هاي آن کشور دارد.
در قلمرو دموکراسي
انتقاد تازه "جان كري" از وضعيت انتخابات در آمريکا - در عراق مردم را به راي دادن تشويق و در آمريکا مانع راي دادن مردم مي شويم!
17 ژانويه 2005 سناتور جان كري رقيب جورج دبليو بوش در انتخابات نوامبر سال 2004 در مراسم زادروز مارتين لوتر كينگ رهبر جنبش حقوق مدني سياهپوستان كه در ايالت ماساچوست برگزار شده بود از بي نظمي هاي متعدد در انتخابات آن سال آمريكا كه به ناموفق شدنش انجاميد ياد كرد و گفت: بي نظمي و نقائص! زياد بود، ولي او در آن زمان حساسيت هاي روز و مصالح وطن را تشخيص داد و به رغم مخالفت سران حزب دمكرات، تصميم گرفت دست از ادامه اعتراض بردارد تا آرامش حفظ شود ولي آرام گرفتن او دليل خودداري از تكميل رسيدگي به شكايت معترضين نبود. او به عنوان يك فرد از حق اعتراض گذشت و يك فرد نمي تواند حق اعتراض را از ديگران سلب كند و اين دو موضوع به هم ارتباط نداشت. تصميم او در حالي بود كه همه مي دانستند بسياري از مردم موفق به راي دادن نشده بودند. ماشين هاي راي گيري به تناسب ثبت نام كنندگان هر حوزه توريع نشده بود، به گونه اي كه اين نقص سبب شده بود كه در برخي ازحوزه هاي دمكرات نشين، مردم چهار تا هفت ساعت در صف مي ايستادند و خيلي ها كه طفل شيرخوار داشتند، سالخورده بودند و گرفتاري شغلي داشتند؛ صف را رها كرده و به خانه و محل كار باز مي گشتند. حال آن كه در حوزه هاي جمهوريخواه نشين اين معطلي از ده دقيقه تجاوز نمي كرد. اسامي بسياري از راي دهندگان از فهرست ها پاك شده بود و از راي دادن محروم شده بودند. ما در عراق صدها ميليون دلار هزينه مي كنيم تا بتوانيم مردم را به پاي صندوقهاي راي گيري بكشانيم ولي در كشور خودمان مانع از راي دادن مردم مي شويم!.
    سناتور كري گفت: بي نظمي ها در اوهايو باعث اعتراض شديد و متعدد شد و هنوز كار رسيدگي به اين اعتراض ها پايان نيافته بود كه كنگره بر راي 285 به 251 الكتورها (الکتورال کالج) مهر تاييد گذارد و بوش را برنده اعلام كرد، حال آن كه قاعدتا بايد منتظر به پايان رسيدن كار رسيدگي مي شد كه حق معترضين بود.
در قلمرو ادبيات
«ادگار آلن پو» و سبك او در نگارش داستان كوتاه به مناسبت زادروز او
ادگار آلن پو
«ادگار آلن پو» نويسنده اي كه به نگارش «داستان كوتاه» نظم نوين داد و سبكي را كه الگوي اين كار شده است بكار بست 19 ژانويه (در روزي چون امروز) در سال 1809 در شهر بوستون آمريكا ديده به جهان گشود. وي در عين حال يك شاعر بود.
     تاريخ ادبيات عمومي (جهان) از آلن پو به عنوان فردي كه در تكامل داستان كوتاه نويسي سهم به سزا دارد ياد كرده است. اهميت و نفوذ آلن پو در دهه هاي اخير كه مردم وقت و حوصله خواندن داستان مطول ندارند بيشتر شده است. او در كنار حرفه روزنامه نگاري 120 دادستان كوتاه نوشت و يك ديوان، شعر سرود كه اشعارش عمدتا طنز گونه است. آلن پو سالها سردبير روزنامه رجيستر چاپ شهر بالتيمور آمريكا بود. حرفه روزنامه نگاري باعث شده بود كه داستانهاي كوتاه او روح واقعي داشته باشند زيرا انعكاس واقعيت هاي روز هستند و استحكام نوشته در واقعي تلقي شدن آنها جاي ترديد باقي نمي گذارد. وي در چهل سالگي هنگام عبور از خيابان در شهر بالتيمور بر زمين افتاد و درگذشت. در آن زمان تشخيص علت مرگ او امكان نداشت ولي اخيرا با انجام آزمايش روي باقيمانده جسد او نشان داده است كه بيماري سل و خونريزي ناگهاني ريه باعث مرگ او شده بود.
    آلن پو هنگامي كه سه ساله بود پدر و مادر خود را از دست داد و يك ثروتمند ساكن ريچموند ويرجينيا وي را به عنوان پسر خوانده بزرگ كرد. پدر خوانده براي ادامه تحصيل، نخست او را به انگلستان و سپس به دانشگاه ويرجينيا فرستاد.
     آلن پو در جريان تحصيل به قمار معتاد شده بود و چون از پرداخت پولي كه باخته بود استنكاف كرده بود جريان را به پدرخوانده اش اطلاع داده بودند و او كمكهايش را به وي قطع كرد و پو مجبور به ترك تحصيل شد. اين وضعيت باعث شد كه دختر مورد علاقه خود را كه باهم نامزد شده بودند از دست بدهد و مجبور شود براي ادامه زندگي به خانه عمه اش به بالتيمور برود؛ ولي غم از دست دادن نامزد، اورا تا سال آخر عمر رها نساخت. آلن پو بعدا ازدواج كرد اما نامزد اول را فراموش نكرد و سرانجام در آخرين سال عمر خود پس از فوت همسر اولش موفق به ازدواج با او شد.
     داستانهاي الن پو كه در سال 1849 فوت شد هنوز تجديد چاپ مي شوند. يكي از نوشته هاي او «تيمور لنگ (امير تيمور) Tamorlane» عنوان دارد كه خواسته است درآن استقامت و پايداري را نشان دهد و عنوان داستان ديگر او «العارف»! است و ....
نويسنده ناشناس داستان « غرور و تبعيض» - اين داستان به کاهش روند تبعيض در جامعه انگلستان انجاميد
Jane Austen
19 ژانويه سال 1813 در لندن داستاني انتشار يافت كه عنوان كتاب «غرور و تبعيض» بود. نويسنده داستان خود را معرفي نكرده بود و اسم مستعار هم نگذاشته بود و ناشر كتاب به جاي نام مولف نوشته بود: يك بانو (A Lady). هجوم مردم براي خريد اين كتاب آنچنان بود كه ظرف يك هفته به چاپ دوم و ظرف دو ماه به چاپ هفتم رسيد و همين امر سبب شد كه هركس در صدد كشف نويسنده برآيد تا بداند كه اين نوشته جالب كار چه كسي است. هر كس حدس و گماني مي زد و سر انجام «جين آستن Jane Austen» به عنوان نويسنده آن شناخته شد. دليل توجه مردم به خواندن اين داستان اين بود كه جامعه آن زمان در آتش تبعيض مي سوخت و مردم از هر گونه تبعيض خسته شده بودند و "تبعيض" موضوع روز بود و اين نويسنده، مسئله را به موقع تشخيص داده و به صورت داستاني جالب و دلكش درآورده و همه زشتي هايش را تشريح کرده بود. تاثير همين داستان سبب كاهش و رخت بربستن نسبي تبعيض از آن جامعه شد.
در قلمرو رسانه‌ها
اخراج روزنامه نگاران آمريکايي از ايران و بازگشت آنان پس از آغاز رياست جمهوري خاتمي - "اصلاح طلبان" - چگونگي اطلاق و ترويج واژه "اصلاح طلبان"
در چنين روزي در سال 1358 (ژانويه 1980) به تصويب شوراي انقلاب، روزنامه نگاران آمريكايي از ايران اخراج و دفاتر دو خبرگزاري مريوط (اسوشييتد پرس و يونايتد پرس) و رسانه هاي سراسري آمريكا (نيويورك تايمز، واشنگتن پست و ...) در تهران تعطيل شدند. اين روزنامه نگاران و دفاتر مورد بحث متهم به مخابره گزينشي اخبار ايران و تحريف رويدادها شده بودند. دفتر اسوشييدپرس در تهران كه زير نظر سردبيري منطقه اي آن در لندن فعاليت داشت به قبرس منتقل شد و تا زمان رياست جمهوري محمد خاتمي در آنجا مستقر بود و اخبار ايران را از دست دوم دريافت وپس از دوباره نويسي (به روش و طبق سياست خود) مخابره مي كرد. بررسي اخبار و انشاء مطالب، انتخاب واژه ها و سوابقي كه بر خبرها اضافه مي شود نشان مي دهد كه اين خبرگزاري پس از انتقال مجدد به تهران تا حدي متمايل به هواداران خاتمي شده است. همين خبرگزاري بود که عنوان "اصلاح طلبانreformists " بر هواداران خاتمي گذارد و آن را در سراسر جهان رواج داد. براي مثال: اين خبرگزاري در هر خبري در توصيف شوراي نگهبان مي نويسند unelected body (بنياد غير انتخابي) حال آن که نيمي از اعضاي اين شورا با راي مجلس برگزيده مي شوند.
    يونايتدپرس بعدا دچار ورشكستگي مالي شد و يك ثروتمند عرب در يك حراج عمومي در نيويورك آن را خريد و از آن پس داراي فعاليتي محدود است.
    اسوشييدپرس در طول فعاليت مجدد خود در ايران حتي يکبار اشاره به رد درخواست تجديد نظر اين نگارنده مبني بر صدور مجدد پروانه روزنامه "سپيده دم" نکرده است که در تابستان 1384 (ماههاي آخر حکومت "اصلاح طلبان!") رد شد و موضوع آن وسيعا انتشار يافته بود. وزير ارشاد دولت اصلاح طلبان که يکي از معاونان وقت او (طبق گزارش کيهان به استناد سايت اينترنتي بي بي سي) همکار بخش فارسي تلويزيون دولتي انگلستان شده است! حاضر به ملاقات اين نگارنده که بيش از نيم قرن به کار روزنامه نگاري اشتغال داشته است نشد تا دست کم حرفهايش را بشنود.
مقاله کیهان برضد «روزنامه اعتماد» بر سر مطلب بی بی سی فارسی ـ وجود دودستگی در مطبوعات که از پول و امتیاز دولتی هم برخوردارند
محسني اژه اي
«کیهان» که گفته شده است بازتاب دهنده نظر مقامات ارشد حکومتی است درادامه رشته مطالب خود برضد راه اندازی يک بخش فارسی از تلویزیون دولتی بی بی سی؛ در شماره 19281 مورخ 30 دیماه 1387 (19 ژانویه 2009) خود روزنامه اعتماد چاپ تهران را مورد انتقاد قرارداده بود که تیتر" مربوط به آغاز کار بخش فارسی تلویزیون بی بی سی" را در صفحه اول (فرانت پیج) شماره 29 دی ماه خود منتشر ساخته بود. مقاله کیهان حکایت از وجود دو دستگی در مطبوعات کشور دارد حال آنکه همه آنها از کمکهای مالی دولت برخوردار هستند و در دو دهه گذشته جز به «خودی ها» به فردی دیگر مجوز انتشار روزنامه (نشریه یومیه) داده نشده است.
    کیهان چنین نوشته بود:
    
    
"روزنامه زنجیره ای اعتماد در اقدامی قابل تأمل، تیتر یک [صفحه اول] خود را به آغاز به کار تلویزیون بی بی سی فارسی اختصاص داد.
    «اعتماد» با اشاره به مخالفت [واکنش بسیار منفی] وزیر اطلاعات [وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی، غلامحسین محسنی اژه ای که فعاليت شبکه بي بي سي فارسي را مخل امنيت ملي و مصالح ایران اعلام کرده است] با فعالیت این شبکه تلویزیونی دولتی لندن [تلویزیون فارسی بی بی سی] می نویسد: در مقابل این تحلیل [اظهارات و واکنش وزیر اطلاعات]، گروهی نیز [برخی هم هستند که] معتقدند در فضایی [فضای ایران] که رسانه های مستقل اجازه فعالیت ندارند، صدا و سیما نیز کاملاً دولتی است و در انتشار خبر محدودیت [سانسور ضمنی] وجود دارد، [تردید نیست که] رسانه های دیگری چه در فضای اینترنتی[وب سایت] و چه رادیو و تلویزیون برای پرکردن این خلأ فعال خواهند شد. آنها تولد این رقیب جدید برای رسانه ملی [صدا و سیمای جمهوری اسلامی] را حاصل عملکرد مسئولان رسانه های داخلی می دانند و تاکید دارند که نمی توان جلوی چرخش اخبار را گرفت.
    تحلیل القایی روزنامه اعتماد از آن جهت قابل تأمل است که این روزنامه زنجیره ای در طول دوران فعالیت خود، به جز هماهنگی عناوین و مطالب خود با شبکه رسانه ای انگلیس، در حرکتی شرم آور و برای مدتی طولانی، اقدام به درج کامل تولیدات سایت بی بی سی فارسی- البته بدون ذکر منبع انگلیسی آن- می کرد و در واقع به بومی سازی محصول مشترک وزارت امور خارجه و MI6 [اینتلیجنس سرویس] انگلیس می پرداخت!، بی آنکه توضیح دهد چرا با وجود آزادی فعالیت، به دنباله روی از انگلیسی ها اهتمام دارد.
    در این زمینه «اعتماد» همچنین میزگردی ترتیب داده بود. در این میزگرد، شمس الواعظین سردبیر نشریات زنجیره ای توقیف شده درپاسخ به این پرسش که آیا شما مشاور بی بی سی در تهران هستید، گفته بود: خیر، من دوبار با همکارانم در لندن نشست داشتم و یک بار هم در تهران به نوعی دعوت به کار شدم اما سیاست خودم را اعلام کردم. من راه اندازی تلویزیون فارسی بی بی سی را در واقع پاسخ به نیاز جامعه به یک رسانه که مصرف کنندگان زیاد [در داخل ایران دارد] دارد، می بینم [رسانه متعلق به یک دولت دیگر که ایرانیان در تاریخ معاصر خود از این دولت آسیب فراوان دیده اند]، حتی شکلات و پفک نمکی هم اگر در گروه های مختلف سنی خریدار نداشته باشد، تولید نمی شود. ... دسترسی به تکنولوژی ارتباطات، موجب تاسیس این شبکه شده است. به عبارت دیگر؛ اگر [سازمان بی بی سی] در دهه 1990 یا پیشتر از آن در دهه 1980 اقدام به راه اندازی [سرویس فارسی تلویزیونی] می کرد، بودجه اش بیشتر از حالا بود. وی [شمس الواعظین] در عین حال به نفی وجود براندازی نرم پرداخت و گفت: من نمی دانم این واژه از کجا درآمده است!.
     آخرین سئوال که به این بحث کمک می کند، این است که آیا دولت انگلستان [پس از آن همه آسیب زنی و ازجمله تجزیه کشور]، [حالا بفکر افتاده است که] برای افکارعمومی ایران دلسوزی کند؟!. مسلماً که جواب منفی است. تاثیرگذاری بر محیط [مغزشویی مخاطبان] و دولت ها [خط دادن و ارعاب و اغواء]، بخشی از سیاست های رسانه ای دولتهای مداخله گر است [رسیدن به هدف های استراتژی ـ پالیسی] از طریق رادیو ـ تلویزیون به عنوان بازوی روابط عمومی دولت مداخله گر و سلطه طلب.".
ساير ملل
475 سال پس از ورود اسپانیایی ها به شیلی ...
G. sebastian Pinera E. Q.
19 ژانویه 1535 «دیه گو آلماگو» اسپانیایی در جستجوی طلا از طریق «پرو» قدم به شیلی نهاد که دارای تمدن و یک دولت مؤتلفه مرکب از قبایل بومی (سرخپوستان) داشت که سرزمین خودرا «شیله» می خواندند. گزارش سفر آلماگو بود که پنج سال بعد «پدرو والیویا» معاون «پیزازو» اسپانیایی را ترغیب کرد که به شیلی لشکرکشی و آن را تصاحب کند که سلطه اسپانیا تا تقریبا دویست سال طول کشید و در این مدت صدها هزار اروپایی به شیلی که دارای شش هزار و 435 کیلومتر ساحل است مهاجرت کردند. پیش از آلماکو، تنها اروپایی که شیلی را دیده بود ماژلان بود که با کشتی از انتهای شیلی گذشته و از اقیانوس اطلس وارد اقیانوس آرام شده و این اقیانوس را «پاسیفیک» نامیده بود. اسپانیایی ها 12 فوریه 1541 شهر سانتیاگو (پایتخت شیلی) را ساختند. در آستانه سالروز ورود آلماگو به شیلی 17 میلیونی بود که اعلام شد «سباستیان پیانرا» میلیارد 60 ساله شیلیایی و همانند برلوسکونی ایتالیایی صاحب یک شبکه تلویزیونی و سهامدار یک شرکت هواپیمایی و نیز مالک یک تیم فوتبال و از لحاظ تفکر راستگرا بریاست جمهوری این کشور انتخاب شده و از 11 مارس (50 روز دیگر) کار خودرا آغاز می کند. وی برجای بانو دکتر میچلت (پزشک بیماری های اطفال) می نشیند که یک چپگرا و سوسیالیست بود و نامزد انتخابات نبود. پیانرا ـ قبلا یک بانکدار «کردیت کارت» را وارد شیلی کرد. در دوران سناتوری و بانکداری دو بار به «پیانرا» اتهام مالی وارد آمده بود. پس از 20 سال و ساقط شدن دولت پینوشه، با آغاز کار پیانرا، دولت شیلی به دست راستگرایان می افتد.
روزي که دادگاه انقلاب فرانسه لويي 16 به جرم خيانت به وطن، به اعدام با گيوتين محكوم كرد
در اين روز در سال 1793 دادگاه انقلاب فرانسه لويي 16 شاه بركنارشده اين كشور را به جرم خيانت به ميهن با درخواست از خارجي براي لشكر كشي به فرانسه، ولخرجي بي حساب از خزانه كشور، ناديده گرفتن حقوق مردم و دادن دستور تيراندازي به مردمي كه دست به اعتراض عادلانه زده بودند و در نتيجه کشته شدن شماري از آنان به اعدام با گيوتين در ملاء عام محكوم كرد و اين حكم، دو روز بعد به اجرا در آمد لويي 16 هنگام اعدام 39 ساله بود. تفصيل رويداد در سايت 21 ژانويه آمده است.
تظاهرات بي حاصل در آمريکا و چند کشور ديگر براي جلوگيري از جنگ عراق در ژانويه سال 2003
18 ژانويه سال 2003 در چند كشور جهان و همچنين در چند شهر آمريكا تظاهرات ضد جنگ بر پاشد. اين عكس منظره اي از اين تظاهرات را در شهر واشنگتن پايتخت ايالات متحده نشان مي دهد. تظاهرات كننده خواسته بودند كه مسئله عراق به جاي جنگ از راههاي ديگر كه در آن خونريزي نباشد حل شود. تظاهرکنندگان از اينکه سازمان ملل نتوانسته است در طول عمر خود مانع از جنگ و تعرض نظامي قدرت هاي بزرگتر شود خواهان انحلال آن و تاسيس يک سازمان ملل واقعي شده بودند. مرور زمان نشان داد که دولت جورج دبليو بوش به اين تظاهرات و خواستها اعتنا نکرد و همچنانکه او و همکارانش درنظر داشتند حمله نظامي به عراق دو ماه بعد آغاز شد، اين کشور ساخت سياست لندن به اشغال نظامي درآمد که تا ژانويه 2009 در آنجا بيش از دويست هزار عراقي و افزون بر چهاز هزار نظامي آمريکايي کشته شدند و نتيجه مورد نظر هم جز ساقط شدن دولت حزب بعث و اعدام صدام حسين به دست نيامد. طبق پيش بيني اصحاب نظر، مسئله عراق تا آينده اي نامشخص ادامه خواهد داشت. عکس بالا، يک صحنه از تظاهرات 18 ژانويه سال 2003 را در شهر واشنگتن و نه چندان دور از کاخ سفيد نشان مي دهد.
راه چين براي مبارزه با فساد برخاسته از سرمايه داري محدود و مجاز در چند منطقه اين کشور
19 ژانويه 2004 يك دادگاه خلق در جنوب شرقي چين مدير 48 ساله يك شركت به نام «يان كري كوئينگ» متولد هنگ كنگ را كه به دو رئيس گمرك محل براي ترخيص چند محموله روغن زيتون و روغن لوبيا رشوه پرداخت كرده بود به اعدام محكوم كرد. به اظهار مقامات وقت چين، سياست دولت حزب كمونيست چين بر اين است كه سرمايه داري محدود كه در چند منطقه چين مجاز شده است باعث ترويج خصلت هاي غير انساني ناشي از آن از جمله «ارتشاء» نشود و دادگاههاي خلق بهترين ابزار براي پيشگيري از بسط هرگونه فساد هستند كه انتشار احكام آنها در رسانه ها يك عبرت آموزي موثر شناخته شده است.
برخي ديگر از رويدادهاي 19 ژانويه
  • 570:   طبق تقويم ميلادي ، حضرت محمد ( ص ) 19 ژانويه اين سال (ماه ربيع الاول در سال قمري ) در مكه تولد يافت . در آن زمان خسرو انوشيروان بر ايران سلطنت مي كرد و همان سال واحد هاي ارتش ايران حبشي ها را از يمن بيرون راندند.
  • 1736:   جيمز وات اسكاتلندي مخترع ماشين بخار به دنيا آمد ..وي اختراع خود را در سال 1769 ثبت داد. او پي برده بوده بود كه بخار خاصيت الاستيك دارد . وات قوه محركه بخار را ار طريق سيلندر و چرخ دنده به كار تبديل كرد و سپس دريچه اطمينان براي ديك بخار ساخت .
  • 1942:   ارتش امپراتوري ژاپن كه پرچم اخراج سلطه گران غربي را از آسيا به دوش گرفته بود كشور برمه ( ميانمار ) را كه مستعمره انگلستان بود مورد حمله قرارداد و در اندك مدتي متصرف شد.
  • 1960:   پيمان امنيت مشترك آمريكا و ژاپن به امضاي آيزنهاور رئيس جمهوري آمريكا و كيشي نخست وزير وقت ژاپن رسيد.
  • منبعhttp://www.iranianshistoryonthisday.com