مهمترین رویدادهای ایران وجهان در طول تاریخ دراین روز
يران | ||||||
سازمان يابي مشروطه خواهان در گيلان ـ تصرف رشت، انزلی، قزوین و ... | ||||||
مشروطه خواهان شمال سپس از محمدولي خان تنكابني (سپهدار) دعوت كردند كه رياست جنبش را به دست گيرد. وي دعوت را پذيرفت و از مازندران وارد رشت شد. مشروطه خواهان مسلح سپس به سوي قزوين به حركت در آمدند و در پي يك زد و خورد شديد شهررا تصرف و قاسم خان فرمانده پادگان شهركه دستور مقاومت داده بود اعدام شد. این مشروطه طلبان سپس رهسپار تهران شدند و با كمك همفکران ديگر و نیز سواران بختياري كه از اصفهان آمده بودند پس از شکست و فراری دادن نیروی دولتی در بادامک، در جولای 1909 (تیرماه 1288) پايتخت را متصرف و محمد عليشاه را به ساختمان تابستاني سفارت روسيه فراري دادند كه در آنجا تا خلع از سلطنت پناهنده بود. پس از اين پيروزي، مجلس رای داد که پيرم خان رئيس پليس تهران شود که تا پايان عمر (ششم ماه مه 1912= 16 اردیبهشت 1291) در اين سمت بود. پیرم خان در این روز در جنگ با صارم الدله ـ شاهزاده قاجار ـ در منطقه همدان کشته شد. | ||||||
قتل نخستین رئیس مجلس ایران که قاتلان آن به روسیه تحویل داده شدند! | ||||||
مرتضي قلي خان صنیع الدوله رئيس نخستین دوره مجلس شوراي ملي در بهمن ماه 1289 (سوم فوريه 1911 ) در تهران ـ چهار راه مخبرالدوله ـ هدف گلوله دو قفقازي تبعه روسيه قرار گرفت و كشته شد. این دو قفقازی پس از ارتکاب قتل دستگیر شده بودند که سفارت روسیه در تهران استرداد آندو را طبق قراردادهای دوجانبه (تحمیلی به دولت قاجارها) از وزارت امور خارجه ایران خواستار شد و وزارت امورخارجه دو قاتل را تحویل گرفت و به سفارت روسیه تسلیم کرد!. مخبرالسلطنه (برادر مرتضی قلی خان) انگیزه و چگونگی قتل را در کتابی که برنگاشته شرح داده است. مرتضی قلی خان تحصیلکرده آلمان و مسلط به زبانهای آلمان و فرانسه، قبلا وزیر دارایی بود. وی منتخب اعیان تهران برای نمایندگی مجلس بود که به ریاست آن نیز انتخاب شده بود. در آن زمان انتخاب نمايندگان برحسب طبقات جامعه بود و اعيان هم یک طبقه به حساب می آمدند که مرتضی قلی خان نماینده آنان در مجلس بود. مرتضی قلی خان پسر علی قلی خان مخبرالدوله بود. استرداد دو قاتل مرتضی قلی خان اوج ضعف دولت قاجارها را نشان می دهد که مردم پس از اطلاع از آن متاثر شده بودند ولی نیروی نظامی نبود که از آن بخواهند ایستادگی کند. در آن زمان انگلستان و روسیه در ایران نیروی مسلح داشتند. این دو دولت طبق موافقتنامه سن پترزبورگ (به امضای همین دو دولت) خودرا مجاز به هر اقدامی در ایران می دانستند. | ||||||
لغو روادید ایران و ترکیه ـ مشکل گذرنامه ایرانی | ||||||
دولتين ايران و تركيه رواديد ورود اتباع دو كشور به خاك يكديگر را 23 بهمن 1342 لغو كردند. رفت و آمد اتباع به این دو کشور بدون نیاز به ویزا، از آن زمان ادامه داشته و در دهه نخست پس از انقلاب، ترکیه به صورت مرکزی درآمده بود برای ایرانیانی که خواستار رفتن به سایر کشورها و عمدتا جهت پناهنده شدن و یا درصدد دریافت ویزا از کنسولگری های آمریکا در ترکیه و رفتن به این کشور بودند. تا انقلاب سال 1979 (1357 هجری) اتباع ایران برای سفر به بسیاری از کشورها ازجمله کشورهای اروپای غربی (انگلستان، فرانسه، آلمان، هلند و ...) نیاز به ویزا نداشتند. مهاجرت میلیونها ایرانی در سه دهه گذشته از علل اولیه برقراری مجدد ویزا شده است. درنظرسنجی سال 2006، هفتاد و دو درصد ایرانیانی که به تابعیت آمریکا درآمده و مصاحبه شده بودند در پاسخ به این پرسش موسسه کسب نظر که چرا اقدام به تغییر تابعیت داده اند مشکل مسافرت با گذرنامه قبلی را در صدر دلایل خود بیان داشته و گفته بودند که چون سفرکردن باگذرنامه جمهوری اسلامی نیاز به ویزا از همه کشورها و معطلی زیاد و سوء ظن فراوان داشت با چندسال اندیشه کردن بالاخره درخواست تابعیت دادند تا با گذرنامه وطن تازه مشکل مسافرت و دردسر فرودگاهی و سوار شدن به هواپیما نداشته باشند. | ||||||
در دنياي تاريخنگاري | ||||||
آيا همه رويدادهاي روز به دست مردم مي رسد تا براي آيندگان تجربه شود؟ | ||||||
از فوايد خواندن تاريخ مروركردن رويدادهاي گذشته ـ علل و نتايج آنها و آگاهي از تجربه گذشتگان با هدف خودداري از تکرارشان است. فوايد ديگر مرور در تاريخ دريافت پند و هشدار و ترس از قضاوت آيندگان است. بنابراين، رويداد روز بايد مشروح و دقيق باشد تا کار مورخ آسان گردد و اين، روزنامه نگار است كه بايد در همان روز وقوع، رويدادها را با نهايت دقت و امانتداري جمع آوري كند و به دست «ثبت» دهد كه اگر او كامل و دقيق نباشد (كه در دهه هاي اخير نبوده است) نسلهاي بعدي محكومند كه بي خبر بمانند و اشتباهات گذشته را تكرار بكنند. رويدادي كه امروز مي توان آن را به آساني نوشيدن آب به دست ثبت داد، فردا و فرداهاي دور تنها با مشقّت و صرف وقت و هزينه مي شود آن را از لابلاي يادداشت هاي اداري، خصوصي و ... به دست آورد، نوسازي كرد (به صورت متاع رسانه اي درآورد) و اين بار به عنوان يادآوري و هشدار ارائه كرد. چرا در دهه هاي اخير ثبت همه رويدادها به همان صورتي كه اتفاق مي افتند دشوار است؟ زيرا كه هر مقام داراي مشاور تبليغاتي شده است (روابط عمومي كه گاهي يك خبرگزاري بين المللي است)، كه رويدادها را برحسب منافع و مصالح «مقام» تحريف و مطرح مي سازد و يا اين كه در دهان او مي گذارد تا بيان دارد، يعني نطق مقامات را هم همين ها (نطق نگاران) تهيه مي كنند كه اصطلاحا «مصنوعي» است. چرا با اين همه ابزار ارتباطي و اطلاع رساني، مردم امروز از حقايق بي اطلاع مي مانند و به همين صورت آيندگان؟ زيرا كه واقعيت ها و همه رويدادها به آنان داده نمي شود. رسانه ها پر از خبر و مطلب است ولي همه اش تشريفات، اطلاعيه، اعلاميه و تبليغ، آمار نادقيق مصلحتي و شرح ديد و بازديد هاي رسمي و .... در سابق در وطن خودمان، هر ماه ميزان پول در گردش و متوسط بهاي كالا با تحليل و تفسير انتشار مي يافت؛ در پايان هر سال جزئيات درآمد حاصل از نفت اعلام مي شد، هر هفته شمار پرونده هاي وارده و مختومه شده دادگستري و نوع آنها به نظر مردم مي رسيد، جزئيات بودجه و دخل و خرجها با تفسير و تحليل منتشر مي شد و در كتابخانه ها در دسترس بود، متن قوانين مصوب پارلمان و مصوبات شوراي وزيران و بخشنامه هاي وزارتخانه ها، جزئيات مربوط به معاملات دولتي (مزايده و مناقصه ها)، انتصابات و نقل و انتقالهاي اداري و تغييرات شركتهاي غير دولتي و مسافرت هاي خارجي مقامات به طور روزانه به چاپ مي رسيد و .... دو مثال از دو رويداد که به صورت خبر در فوريه 1945 و فوريه 2004 انتشار يافت و "تاريخ" شده است تا مورد قضاوت قرارگيرد و درس عبرت شود: 12فوريه 2004 ولاديمير پوتين رئيس كشور روسيه كار جلب «راي» براي تجديد انتخاب خود را با بيان اين حقيقت آغاز كرد كه مردم عادي از انحلال شوروي طرفي نبستند و سودي نبردند و برنده اين تراژدي، در هر جمهوري، گروهي كم و نخبگان بودند و .... وي انحلال شوروي را يك اشتباه تاريخي بزرگ خواند. در طول چند سال گذشته ديديم كه نتوانست و يا نخواست كاري براي رفع آن اشتباه صورت دهد و قدرت رقيب کوشيد که با اختراع «انقلابهاي نارنجي» مسئله فروژاشي دائمي و غير قابل برگشت شود. سيزدهم و چهاردهم فوريه 1945 شهر«درسدن» آلمان در دو روز متوالي و جمعا با 1183 بمب افكن انگليسي و امريكايي ويران و جمعا 45 هزار تن كشته و90 هزار نفر ديگر مجروح شدند. در اين بمباران که در آخرين ماههاي جنگ جهاني دوم صورت گرفت و ترديد به شکست هيتلر نبود، بر اين شهر بي دفاع، بمب هاي آتشزا فرو ريخته شد كه گرمايي معادل ششصد درجه ايجاد و تيرهاي آهن ساختمانها را ذوب کرد. 4 سال پيش از اين بمباران (در همين روز)، هيتلر سرمست از پيروزي تصرف لهستان، فرانسه و ... به كمك ايتاليا به شمال آفريقا نيرو فرستاده بود و چندي بعد هم شوروي را مورد حمله قرار داده بود و با اين زياده طلبي ها، آلمان را به صورتي درآورده بود كه چند توپ ضد هوايي براي دفاع از «درسدن» نداشت. با مشارکت آلمان نوين در لشكركشي هاي ناتو، به نظر مي رسد كه سران فعلي آلمان وقت مروري بر رويدادهاي تاريخي و مشاهده روزنگارها را در ستون ويژه مطبوعات ندارند تا بدانند كه همه انسانها بمانند درسدني ها قابل نابود شدن و سوختن هستند. | ||||||
در قلمرو رسانهها | ||||||
اظهار نظر يک مفسر آمريکايي پيرامون عكس گوشه اي از تحريريه روزنامه همشهري | ||||||
هفتم فوريه 2006 (روز انتشار خبر) چند شبكه تلويزيوني آمريكا اين خبر را با تصوير بالا پخش كردند و يك مفسر تلويزيوني به تفسير عكس پرداخته و گفته بود كه تصاوير «چه گوارا» و «احمدشاه مسعود» بر ديوار تحريريه هم از چيزهاي ديگر روايت مي كند و اشاره دارد كه چپگرايي و احساسات ناسيوناليستي در ميان روزنامه نگاران ايران ريشه يافته است زيرا كه «چه گوارا» مظهر تمايلات چپ و احمد شاه مسعود نماد ناسيوناليست پارسي شناخته شده اند. در عكس، محمود صدري دبير وقت اخبار در تحريريه همشهري و در سمت راست (پايين) عكس، بانو زهرا ابراهيمي عضو قديمي تحريريه ديده مي شوند. | ||||||
ساير ملل | ||||||
زمانی که «غنا» کشوری بزرگ بود | ||||||
رئيس كشور افريقايي غنا (گانا) در فوريه سال 990 ميلادي (طبق محاسبه مورخان اروپايي 13 فوريه آن سال) در پايتخت این کشور كه آن هم شهر «غنا» نام داشت در برابر گروهي از سران قبايل افريقاي غربي قلمرو خودرا از صحراي آفريقا تا انتهاي سنگال اعلام داشت كه پس از قلمرو حكومت اسلامي شمال آفريقا (افريقيه) به صورت بزرگترين كشور افريقايي در آمده بود. وي يك محله از شهر غنا را اختصاص به بازرگانان خارجي طلا داده بود كه عمدتا اتباع كشورهاي اسلامي خاور ميانه و شمال افريقا بودند. واژه غنا نيز از زبان عربي است كه توسط همان ها رايج شده است. احمد بن حسين همداني كه در سال 998 ميلادي در شهر هرات فوت شد درباره غنا نوشته است: در غنا، طلا مانند هويج از زير شنها بيرون مي آيد. وي اضافه كرده است كه بيشتر طلاي كشور هاي اسلامي و روميه (روم شرقي) از غنا مي آيد. اروپائيان پس از استعمار غنا، به همان مناسبت نام «ساحل طلا» بر آن گذاردند كه بعد از كسب استقلال بار ديگر به نام غنا (گانا) بازگشته است. | ||||||
هنري هشتم پنجمين زنش را به تيغ جلاد سپرد! | ||||||
| ||||||
... و به اين سان استعمار مشرق زمين توسط انگليسي ها و بدبختي آن آغاز شد | ||||||
لانكاستر با مشرق زمین آشنا بود و راههاي دريايي آن را مي دانست. وي قبلا با همان ناو توپدار ادوارد بوناونچر يك سفر دريايي تحقيقاتي به سيلان (سریلانکا)، مالاكا (مالزیا) و سوماترا (اندونزی) كرده بود. وی در سفر دوم در چند نقطه کشتی های هلندی و پرتغالی ها را تصاحب کرد و با استفاده از اشتباهات پرتغالی ها که برای استقرار در هند به زور متوسل شده بودند توصیه کرد که در آغاز کار بهتر است از امپراتور تیموری هندوستان (جهانگیرشاه) کسب اجازه شود. لانکاستر که از دولت لندن لقب «سرSir» گرفته است در سال 1607 در ناحیه سورات در ساحل غربی هند مستقر شد و .... كمپاني هند شرقي بعدا به تملك دولت انگلستان در آمد و استعمار هندوستان، شبه جزیره مالاکا (مالزیا)، سریلانکا، هنگ کنگ، برمه، استرالیا، نیوزیلند، جزایر اقیانوس هند، ایجاد سنگاپور و ... آغاز شد. بايد دانست كه انگليسي ها عمدتا از مقرّ حكومتي خود در هندوستان در امور ايران و منطقه خلیج فارس و بعدا همه آسیای جنوبی و غربی مداخله مي كردند. | ||||||
خودرو 850 دلاري فورد وارد بازار شد | ||||||
در چنين روزي در سال 1903 نخستين خودرو 850 دلاري فورد در كارخانه اش در خيابان ماك واقع در شهر ديترويت ميشيگان ساخته شد كه بعدا به يك پزشك فروخته شد . نام اين خودرو « مدل ــ آ » بود. موتور اين خودرو بنزين سوز داراي دو سيلندر و توان آن هشت اسب بخار بود و مي توانست تا 48 كيلومتر در ساعت حركت كند. تا آن زمان ، اتومبيل يك كالاي لوكس بود . هنري فورد با ساختن فورد« مدل ـ آ» آن را به صورت يك وسيله ضروري زندگاني در آورد كه هركس استطاعت خريد آن را داشته باشد و در وقت صرفه جويي كند و زودتر به كارش برسد. به اين ترتيب داشتن اتومبيل از انحصار ثروتمندان خارج شد. اين خودرو با كمك مهندس ويليز طراحي شده بود و مزد كارگران سازنده آن يك دلار و نيم در هر روز بود. با ورود همين اتومبيل كوچك و ارزان به بازار ، آمريكا به صورت كشور اتومبيل در آمد كه زندگي كردن بدون آن در اين كشور دشوار است . بسياري هستند كه مي گويند آمريكائيان عاشق اتومبيل هستند و بدون آن احساس كمبود مي كنند. اتومبيل فورد« مدل ــ آ» عمدتا براي مصرف داخل آمريكا بود و مدلهاي گرانتر صادر مي شد. | ||||||
"ناتو" در مرزهاي شرقي ايران! | ||||||
تصميم11 فوريه 2005 وزيران 26 گانه كشورهاي عضو «ناتو (پيمان دفاعي اتلانتيک شمالي)» داير بر اين كه نيرو به غرب افغانستان بفرستند و اين نيروها در هرات و سه شهر ديگر نزديك به مرز ايران هم مستقر شوند جلب توجه اصحاب نظر را كرده بود زيرا كه برخي از روسها را به خشم آورده و پاره اي از هنديان و چينيان را نگران ساخته بود. اين تصميم در نشست دو روزه وزيران ناتو در «نيس» فرانسه گرفته شده بود. دولتهاي عضو ناتو كه تا دو دهه قبل بيش از 14 كشور نبودند اين تصميم را «اقدامي براي حفظ صلح در افغانستان» اعلام كرده بودند، ولي ناظران بي طرف آن را گامي در جهت توسعه ناتو و حوزه عمل آن دانسته اند كه شايد بخواهد تا آن سوي مرزهاي شرقي ايران گسترش يابد و شش هزار كيلومتر فراتر از اقيانوس اطلس شمالي برود. بطبق گزارش هاي وقت، روسهايي كه تلفات 15 هزارنفري دهه 1980 خودرا در افغانستان و عمدتا با پول و تحريك و كمك نظامي غرب از ياد نبرده اند از شنيدن اين تصميم وزيران "ناتو" به خشم آمده وگفته بودند كه قرار بود پس از انحلال پيمان ورشو، ناتو هم منحل شود كه مي بينيم در غياب شوروي دست به گسترش خود زده و دارد روسيه را محاصره مي كند. اين روسها كه نرمش دولت متبوع را در برابر غرب عامل تشويق ناتو به گسترش بيان داشته بودند سئوال کرده بودند: چه فرقي است ميان ورود نيروهاي ما به افغانستان در دهه 1980 كه به دعوت دولت وقت كابل صورت گرفت و استقرار فعلي ناتو؟. در آن زمان، اعضاي ناتو حتي بازيهاي المپيك مسکورا هم ببه خاطر ورود نظاميان ما به کابل تحريم كردند. باقي ماندن چند ساله ما در افغانستان به خاطر تحريكات و مقابله غير مستقيم آنها بود. آنها اينك از برگزاري انتخابات، استقرار دمكراسي و حكومت قانون در افغانستان سخن مي گويند؛ اگر چنين است، پس چرا نيروهاي خود را در آن سرزمين افزايش مي دهند و مي خواهند شكل استقرار كامل به آن بدهند. اگر افغانستان داراي دولت قانوني شده است كه ديگر نياز به نيروي خارجي نبايد داشته باشد. وقتي مردم دولتي را انتخاب كنند خودشان بايد آن دولت را محافظت كنند. در دهه 1980 سربازان ليتوانيايي به نام ارتش شوروي به افغانستان رفتند و اينك همان سربازان را مي خواهند با پرچم ناتو به آنجا باز گردانند!. همان گزارش ها حکايت داشت که در ميان اين روسهاي خشمگين، شماري از نظاميان اين كشور كه در دهه 1980 در افغانستان بودند ديده مي شدند. همين عده سكوت ولاديمير پوتين در برابر توسعه طلبي هاي ناتو را تشويق اين اتحاديه نظامي غرب را به گسترش بيان کرده بودند. اين روسها اتحاديه اروپا را عملا بال سياسي ـ بازرگاني ناتو خوانده بودند و گفته بودند که اين دو سازمان از هم جدايي ندارند و بيشتر اعضايشان مشترك است. در اين زمينه، هنديان نگران اشاره کرده بودند كه استقرار ناتو در افغانستان ممکن است دنباله سياست و برنامه هاي قرن 19 انگلستان باشد و سبب پشتگرمي هر چه بيشتر پاكستان به ناتو شود و اين اتحاديه نظامي بهانه براي استقرار در پاكستان به دست آورد. نگراني چينيان عميق تر به نظر مي رسيد زيرا كه آمريكا (عضو بزرگتر ناتو) در آسياي ميانه (قزقيزستان) كه دروازه ضعيف تر چين است نيروي نظامي دارد. چين از دير زمان در ايالتهاي غربي خود دشواري هايي داشته است. اصحاب نظر با توجه به اين وضعيات گفته بودند كه افغانستان با اين كه به دريا راه ندارد با قرارگرفتن ميان روسيه، چين ، هند و ايران اهميت استراتژيك خود را همچنان حفظ كرده است ولي سران ناتو پيش از گرفتن تصميم به استقرار در هرات لازم بود كه قرارداد ايران و انگلستان بر سر هرات را كه در پاريس تنظيم شد و رئيس دولت وقت فرانسه به عنوان شاهد امضاي خود را پاي آن گذارد ملاحظه و مرور مي کردند. معدودي از مفسران كه افسانه بن لادن و تروريسم القاعده را بهانه انجام برخي برنامه هاي بين المللي مي پندارند پيشنهاد کرده بودند كه مبارزه با اين دو عامل به سازمان ملل و در نتيجه همه دولتها واگذار شود تا بهانه بسط نفوذ و مداخله نظامي بعضي دولتهاي معين قرار نگيرد. اگر تروريسم القاعده يك مسئله جهاني است قاعدتا بايد حل آن به سازمان ملل و مساعي جهاني سپرده شود.
| ||||||
روزی که پوتین انحلال شوروی را یک مصیب و تراژدی اعلام کرد ـ نگاهی به برنامه های او | ||||||
پس از انحلال شوروی در دسامبر 1991، اين نخستين بار بود كه يك رهبر روسيه به صراحت چنين مطلبي را بيان مي داشت. این بیان صریح ولادیمیر پوتین، بسياري از حسابها را به هم ريخت و رشته اي است كه سر دراز خواهد داشت. تحليلگران غرب در همان وقت آن را نخستین تکان يك حركت نيرومند ناسيوناليستي و سرآغاز يك دگرگوني بزرگ تلقي كرده بودند. چند سال پيش از این بیان صریح پوتین، مجلس ملی روسیه (دوما) با تصویب یک قطعنامه انحلال شوروي را عملي غيرقانوني و نامشروع اعلام کرد زیرا که برای تحقق آن یک رفراندم سراسری انجام نشده بود. پوتین در پی مصیب و تراژدی خواندن انحلال اتحادیه جمهوري هاي 15 گانه، دست به اقدامات متعدد زد تا روسيه فدراتيو به سرنوشت اتحاد شوروي دچار نشود ازجمله محدود کردن اختیارات مجالس ایالتی، پایان دادن به مافیابازی در اقتصاد و فراری و یا زندانی ساختن چند نفر از آنانکه روی منابع تولید که قبلا عمومی بودند دست انداخته بودند، قطع پیشروی غرب در قلمرو شوروی سابق، بازسازی بنیه دفاعی و اقتصاد، مبارزه با فساد اداری و ایجاد یک حزب از ائتلاف چند حزب چپ ملایم و ناسیونالیست برای اجرای برنامه ها، افشاء فساد دمکراسی غرب و .... پوتین کار بازگردانیدن مسکو به جایگاه قدیمی اش را با تصمیم به تجدید پیمانهای دوستی دوجانبه شوروی سابق با دولت ها آغاز کرده و تاکنون آن را در مورد چین و کوبا عملی ساخته است. پای به آمریکای لاتین گشوده که قبلا دوست منحصر به فرد مسکو در آنجا، کوبا بود، فکر ایجاد یک اوپک گاز طبیعی، ایجاد یک منطقه تکنولوژی پیشرفته ـ نظیر سلیکون ولی ـ آمریکا، به دست گرفتن بازار جهانی اسلحه، ورود به میدانهای نفتی کشورهای دیگر، ... و اخیرا اشاره به این موضوع که اگر استقرار در افغانستان، واقعا کاری است لازم ؛ ماهم هستیم. | ||||||
«هوارد دين» قول داد چپگرايي نکند که باعث ترس ثروتمندان آمريکايي مي شود و رئيس حزب دمكرات شد | ||||||
گفته شده بود كه برجستگان حزب دمکرات در فوريه 2005 از دکتر دين قول گرفته بودند كه چپگرايي نكند زيرا كه چپگرايي «جان كري» در انتخابات نوامبر 2004 سبب ترس ثروتمندان آمريكايي و شكست حزب دمكرات شده بود. دکتر دين به برجستگان حزب دمکرات قول داده بود كه از آن پس انتقادهاي خود را روي سياست خارجي جورج دبليو بوش و حزب جمهوريخواه متمركز کند. دكتر دين (متولد 1948) فردي پر انرژي و در نطق عمومي كردن روش تهاجمي دارد. در آن سالها (تا پيش از سال 2008) بالارفتن بهاي مستغلات و سهام برشمار ثروتمندان آمريكا افزوده بود. تلاشهاي هوارد دين در پيروزي هاي حزب دمکرات آمريکا در انتخابات 2006 و سال 2008 ازجمله پيروزي باراک اوباما تاثير فراوان داشت؛ در انتخابات سال 2006 مجلس نمايندگان و در انتخابات 2008 قواي اجرايي و مقننه آمريکا ـ هردو به دست حزب دمکرات اين کشور افتاده است. باوجوداين، برجستگان حزب دمکرات به توصيه "اوباما" در ژانويه 2009 تيم کين فرماندار پيشين ويرجينيا را برجاي دکتر دين نشانيدند و رئيس کميته ملي حزب کردند. طبق نظرسنجي هاي فوريه 2010، انتخاب کنندگان آمريکايي بويژه ناوابستگان (غير حزبي ها) از حزب دمکرات مايوس شده و گمان نمي رود که اين حزب بتواند در انتخابات نوامبر 2010 اکثريت فعلي خودرا در مجلس نمايندگان حفظ کند. | ||||||
فيدل كاسترو: آمريكا از اصلاحات چاوس و فرضيه سوسياليسم قرن 21 او مي هراسد و ... | ||||||
كاسترو اين نطق شبانگاهي را در اجتماع گروهي از اقتصاد دانهاي جهان كه در هاوانا گرد آمده بودند ايراد كرد. | ||||||
بدون تاييد وزارت امنيت به خارجيان در آمريكا گواهينامه رانندگي نمي دهند | ||||||
در آمريكا گرفتن گواهينامه رانندگي و يا تجديد گواهينامه هاي سابق سخت شده است. روزگاري به هركس، صرف نظر از وضعيت اقامت او درآمريكا گواهينامه رانندگي مي دادند زيرا كه جز در چند شهر بسيار بزرگ، اتوبوس شهري و مترو در همه نقاط شهرها وجود ندارد و بدون داشتن اتومبيل، فعاليت محدود است. مجلس نمايندگان آمريكا 11 فوريه 2005 با اكثريت ضعيفي لايحه دولت مبني بر سختگيري در دادن گواهينامه رانندگي را تصويب كرد. پس از اجراي اين قانون، متولدين كشورهاي ديگر از جمله دارندگان كارت اقامت دائم بايد مدتها صبر كنند تا اجازه صدور گواهينامه و يا تجديد آن از سوي وزارت امنيت داده شود و در صورتي كه چنين اجازه اي داده نشود، تنها دادگاه است كه مي تواند حكم به صدور گواهينامه دهد كه تشريفات طولاني و هزينه سنگين گرفتن وكيل را دارد. | ||||||
كشف گور 4 هزار ساله در مصر | ||||||
باستان شناسان در دره فراعنه در محل شهرستان «تبس» پايتخت مصر باستان، در كنار رود نيل كه به لوكسور معروف است در 5 متري مقبره توتانخامون (فرعون جوان) مقبره ديگري در زير زمين كشف كردند كه در آنجا تابوتهاي حاوي اجساد موميايي شده مربوط به سلسله هجدهم (1922 تا 1887 پيش از ميلاد) قرار داده شده است. تابوتها پوشش چوبي با صورت كنده كاري و نقاشي شده انسان دارند (عكس بالا). حدس زده مي شود که مقبره مکشوفه تازه مربوط به بستگان توتانخامون باشد اين کشور بيستم ژانويه 2006 22 صورت گرفت ولي خبر آن يازدهم فوريه اين سال انتشار يافت.
| ||||||
کوتوله 17 كيلو گرمي پسر به دنيا آورد | ||||||
| ||||||
برخي ديگر از رويدادهاي 13 فوريه | ||||||
| ||||||
| ||||||
| ||||||
| ||||||
| ||||||
|
+ نوشته شده در ۱۳۸۹/۱۱/۲۴ ساعت 6:54 توسط شاگرد تاریخ
|