نگاهي به تاريخچه پاپيوليسم از کاوه اهنگر و اسپارتاکوس تا به امروز - تعاريف و طيف اين دکترين سياسي
مجسمه کاوه آهنگر در حاليکه پرچم چرمين "بپاخيزيد اي توده هاي ستمديده" را به دست دارد
پاپیولیسم به عنوان یک استراتزی سیاسی 26 قرن و شاید هم بیشتر قدمت دارد و طبق حکایات با قیام مردمی کاوه معروف به آهنگر و از ایران برخاسته است. «تاریخ» از اسپارتاکوس به عنوان دومین پاپیولیست جهان نام برده است که در نیمه قرن یکم پیش از میلاد بردگان و اسیران جنگی را متوجه نیروی عظیم خود (گذشتن از جان به خاطر آزادی و حیثیت) ساخت و بااین نیرو با امپراتوری روم که ظلم و ستم را پیشه کرده بود به جنگ پرداخت. در روم باستان آن دسته از امپراتوران رومی که ضد سنای این امپراتوری بودند و سناتورها را جماعتی خودپرست، سودجو، کارشکن و امروز و فردا کن می دانستند و برای تصویب طرح و برنامه های خود به آراء عمومی مردم (رفراندم) متوسل می شدند پاپیولیست می گفتند که از واژه پوپولوس (پیپل = مردم و معادل «دماگوگی» در یونانی) گرفته شده است. در انگلستان «له ولرها Levellers» از این دست و حامي مشارکت عوام الناس در امور حکومت و تامين حقوق و رفاه آنان بودند و در عين حال بر منافع ملي و خصلت هاي فرهنگي تاكيد داشتند که الیت ها (اشراف و نزدیکان پادشاه) به خاطر منافع خود گاهی منافع ملی و حتی رسوم فرهنگی و کهن را وجه المصالحه قرار می دادند و فدا می کردند و ... .
مجسمه اسپارتاکوس

    مولفان تاریخ عقاید زادروز پاپیولیسم نوین به مفهوم یک فلسفه سیاسی را در نشست انجمن «نارودنيكي Narodniky
    » مركب از انديشمندان و عمدتا روس در فوريه سال 1870 نوشته اند
. در این نشست، «پاپيوليسم نوين» برپایه حمایت از حقوق و نیروی عوام الناس (کامان پیپل) در مبارزه با الیت ها و افراد شاخص و صاحب امتیاز و ضدیت با این طبقه (که در برخی جوامع اشراف و رجال خوانده می شدند Privileged Elites) و لغو امتیازهای آنان Privileges و تامین برابری، برادری و آزادی های مردم معمولی تعریف شد و پا به عرصه وجود گذارد و چون بر ضد امتيازات طبقات ممتاز و بالاي جامعه بود، و خواهان حذف سلسله مراتب و تغییر سیستم های سیاسی و اجتماعی و بازگشت به خصلت های اصیل انسانی؛ به سرعت جهانگير شد.
     از آنجا که تعاریف و اصول این دکترین، عام است؛ بعدا هر فرد و هرگروه آن را در چارچوب اصول اولیه اش (مالکیت دولتی برخی از منابع تولید و خدمات، مشارکت مردم در تصمیم گیری های مهم و لغو امتیازهای الیت ها، ضابطه مندکردن هرگونه فعالیت، دولت ائتلافی، حفظ طبقه متوسط به موازات طبقه اکثریت، تقویت و اعتلای فرهنگ ملی) به صورتی تفسیر کرد و به شکل انواع ناسیونال سوسیالیسم و سوسیال دمکراسی درآمد. ایدئولوژی احزاب هیتلر و موسولینی در آلمان و ایتالیا، پرونیسم در آرژانتین و ... هرکدام نوعی پاپیولیسم بشمار آورده شده اند. وارگاس حکومت خودرا در برزیل یک دیکتاتوری پاپیولیست می نامید و سختگیری هایش را تا تکمیل برابری نسبی برزیلی ها لازم و موجه می دانست. در سال 1892 ویلیام پفر W. peffer «پاپیولیست پارتی» را در ایالات متحده تاسیس کرد و با اینکه جمعیت این کشور در آن زمان چندان زیاد نبود نامزد این حزب در انتخابات ریاست جمهوری صاحب یک میلیون رای شد. این حزب برضد کمپانی های بزرگ (بیگ بیزنس) بود و عقیده داشت که اگر این اصحاب پول و جویای درآمد هرچه بیشتر کنترل نشوند، دولت تحت کنترل آنان درخواهد آمد که استثمار افراد داخلی و استعمار خارجی نتیجه اش خواهد بود. در سال 1979 اصحاب نظر اصل 44 قانون اساسی جمهوری اسلامی و چند اصل دیگر این قانون را گرایش پاپیولیستی تفسیر کرده بودند.
     اصحاب تفكر پاپیولیسم از منافع مردم معمولی، راي اكثريت با مشارکت عمومی در تصمیم گیری و قدرت ناشي از آن (رفراندم ها) پشتيباني مي كنند. بنابراین هوادار حل مسائل از طريق رفراندم ـ سراسری و یا محدود ـ هستند و بهترين وسيله رسانيدن پيام خود را به مخاطبان؛ برپاداشتن اجتماعات و انتشار اظهار نظرها و بيانات و سخنراني ها و مصاحبه ها مي دانند. به زعم آنان، اجتماعات بايد داراي قطعنامه حاوي هدفها و خواستها باشدكه به تصويب جمع برسد كه برگي است قاطع . به اين سبب پاپيوليست ها طرفدار تماس مستقيم با مردم و تبليغ مستقيم برنامه هاي خود هستند. در نظر آنان «مردم» يعني «قدرت، حکومت و ...».
     بيشتر «پاپيوليستها » همانند انجمن «نارودنيكي» معتقدند كه دمكراسي برپايه الگوي ديگران «اصطلاحا: وارداتي» براي يك جامعه فاجعه به بار مي آورد؛ لذا هر جامعه باتوجه به فرهنگ و درک ملی باید دمكراسي خاص خودرا داشته باشد.
    
Herzen
الکساندر ایوانوویچ هرزن A. I. Herzen یکی ازپاپیولیست های معروف گفته است که کاپیتالیسم مردود است و سوسیالیسم خالص هم در شکل کامل در یک جامعه عقب مانده و مردمی کم سواد نمی تواند پیاده شود. هر جامعه اگر بخواهد سوسیالیستی شود؛ برای توفیق در آن بايد براي خود سوسياليسمي مطابق شرايط و ذهنيت مردم بسازد. به باور هرزن، سوسیالیسم اگر توام با دمکراسی و برپايه سنتهاي ملي نباشد (سوسیال دمکراسی و ناسیونال سوسیالیسم توام) موفق نخواهد شد. مفسران متاخر افکار هرزن را به این صورت شرح داده اند که اگر سوسياليسم در جامعه اي كه آمادگي هضم آن را ندارد پياده شود به نوع ديگري از كاپيتاليسم و احيانا هرج و مرج منجر مي شود. براي تكميل بناي سوسياليسم بايد گام به گام پيش رفت و در برداشتن گامها دقت كرد. نمي شود پاره اي از پله ها را استثناء كرد و از روي آنها جهيد.
    این صاحبنظران می گویند: تعاريف پاپيوليسم همانند سوسيال دمكراسي در هر جامعه اي متفاوت است و نمي توان گفت كه اين تفكر در قاره آمريكا همان است كه در آفريقا وجود دارد. در بعضي كشورها مخصوصا در كشورهاي آسيايي مفهوم «راه سوم» از آن استنباط مي شود.ايرادي كه كارشناسان علوم سياسي بر «پاپيوليسم» وارد مي آورند اين است كه توجه صرف به راي و خواست اكثريت دارد یعنی بي اعتنايي به حقوق اقليت كه منطقا نمي شود آنان را كنار گذارد و ناديده گرفت. منبعhttp://www.iranianshistoryonthisday.com