پيدايش پاپيوليسم
| نگاهي به تاريخچه پاپيوليسم از کاوه اهنگر و اسپارتاکوس تا به امروز - تعاريف و طيف اين دکترين سياسي | ||||||
مولفان تاریخ عقاید زادروز پاپیولیسم نوین به مفهوم یک فلسفه سیاسی را در نشست انجمن «نارودنيكي Narodniky » مركب از انديشمندان و عمدتا روس در فوريه سال 1870 نوشته اند. در این نشست، «پاپيوليسم نوين» برپایه حمایت از حقوق و نیروی عوام الناس (کامان پیپل) در مبارزه با الیت ها و افراد شاخص و صاحب امتیاز و ضدیت با این طبقه (که در برخی جوامع اشراف و رجال خوانده می شدند Privileged Elites) و لغو امتیازهای آنان Privileges و تامین برابری، برادری و آزادی های مردم معمولی تعریف شد و پا به عرصه وجود گذارد و چون بر ضد امتيازات طبقات ممتاز و بالاي جامعه بود، و خواهان حذف سلسله مراتب و تغییر سیستم های سیاسی و اجتماعی و بازگشت به خصلت های اصیل انسانی؛ به سرعت جهانگير شد. از آنجا که تعاریف و اصول این دکترین، عام است؛ بعدا هر فرد و هرگروه آن را در چارچوب اصول اولیه اش (مالکیت دولتی برخی از منابع تولید و خدمات، مشارکت مردم در تصمیم گیری های مهم و لغو امتیازهای الیت ها، ضابطه مندکردن هرگونه فعالیت، دولت ائتلافی، حفظ طبقه متوسط به موازات طبقه اکثریت، تقویت و اعتلای فرهنگ ملی) به صورتی تفسیر کرد و به شکل انواع ناسیونال سوسیالیسم و سوسیال دمکراسی درآمد. ایدئولوژی احزاب هیتلر و موسولینی در آلمان و ایتالیا، پرونیسم در آرژانتین و ... هرکدام نوعی پاپیولیسم بشمار آورده شده اند. وارگاس حکومت خودرا در برزیل یک دیکتاتوری پاپیولیست می نامید و سختگیری هایش را تا تکمیل برابری نسبی برزیلی ها لازم و موجه می دانست. در سال 1892 ویلیام پفر W. peffer «پاپیولیست پارتی» را در ایالات متحده تاسیس کرد و با اینکه جمعیت این کشور در آن زمان چندان زیاد نبود نامزد این حزب در انتخابات ریاست جمهوری صاحب یک میلیون رای شد. این حزب برضد کمپانی های بزرگ (بیگ بیزنس) بود و عقیده داشت که اگر این اصحاب پول و جویای درآمد هرچه بیشتر کنترل نشوند، دولت تحت کنترل آنان درخواهد آمد که استثمار افراد داخلی و استعمار خارجی نتیجه اش خواهد بود. در سال 1979 اصحاب نظر اصل 44 قانون اساسی جمهوری اسلامی و چند اصل دیگر این قانون را گرایش پاپیولیستی تفسیر کرده بودند. اصحاب تفكر پاپیولیسم از منافع مردم معمولی، راي اكثريت با مشارکت عمومی در تصمیم گیری و قدرت ناشي از آن (رفراندم ها) پشتيباني مي كنند. بنابراین هوادار حل مسائل از طريق رفراندم ـ سراسری و یا محدود ـ هستند و بهترين وسيله رسانيدن پيام خود را به مخاطبان؛ برپاداشتن اجتماعات و انتشار اظهار نظرها و بيانات و سخنراني ها و مصاحبه ها مي دانند. به زعم آنان، اجتماعات بايد داراي قطعنامه حاوي هدفها و خواستها باشدكه به تصويب جمع برسد كه برگي است قاطع . به اين سبب پاپيوليست ها طرفدار تماس مستقيم با مردم و تبليغ مستقيم برنامه هاي خود هستند. در نظر آنان «مردم» يعني «قدرت، حکومت و ...». بيشتر «پاپيوليستها » همانند انجمن «نارودنيكي» معتقدند كه دمكراسي برپايه الگوي ديگران «اصطلاحا: وارداتي» براي يك جامعه فاجعه به بار مي آورد؛ لذا هر جامعه باتوجه به فرهنگ و درک ملی باید دمكراسي خاص خودرا داشته باشد.
این صاحبنظران می گویند: تعاريف پاپيوليسم همانند سوسيال دمكراسي در هر جامعه اي متفاوت است و نمي توان گفت كه اين تفكر در قاره آمريكا همان است كه در آفريقا وجود دارد. در بعضي كشورها مخصوصا در كشورهاي آسيايي مفهوم «راه سوم» از آن استنباط مي شود.ايرادي كه كارشناسان علوم سياسي بر «پاپيوليسم» وارد مي آورند اين است كه توجه صرف به راي و خواست اكثريت دارد یعنی بي اعتنايي به حقوق اقليت كه منطقا نمي شود آنان را كنار گذارد و ناديده گرفت. منبعhttp://www.iranianshistoryonthisday.com |
+ نوشته شده در ۱۳۸۹/۱۲/۰۶ ساعت 12:11 توسط شاگرد تاریخ
|



در این وب مطالب ورخدادهای تاریخی از دیدگاهای مختلف ذخیره میشود