مهمترین رویدادهای ایران وجهان در طول تاریخ دراین روز
ترويج
آموزش هاي زرتشت ـ تنها پيامبري كه از ميان آرينها برخاسته ـ به نوروز
جنبه معنوي بخشيد، زيرا زرتشت بر كردار، گفتار و پندار نيك تأكيد داشت و
هرعمل خلاف عدالت را نفي مي كرد و تحولات تاريخ را نتيجه كشمكش بدي و خوبي
مي دانست و مي گفت كه سرانجام با شكست قطعي بدي؛ آرامش، صفا، شادي، صميميت و
عدالت جهانيان تأمين خواهد شد. نوروز فرصت خوبي براي زدودن افكار بد از
روح، پايان دادن به دشمني ها از طريق تجديد ديدارها و نيز شادكردن دوستان و
بستگان، مخصوصاً سالخوردگان با دستبوسي آنان و مبادله هديه بوده است. كوروش بزرگ مؤسس امپراتوري ايران كه از مادر، «ماد» و از پدر، «پارس» بود نخستين حكمران ايراني بود كه نوروز را عيد رسمي اعلام داشت و در سال 534 پيش از ميلاد دستورالعملي براي اجراي مراسم دولتي آن تدوين كرد كه شامل ترفيع نظاميان، ابلاغ انتصابات تازه، سان ديدن از سربازان، عفو مجرمين پشيمان، ايجاد فضاي سبز و پاكسازي محيط زيست ـ از منازل شخصي گرفته تا اماكن عمومي ـ بود. چهارسال پيش از آن، كوروش پس از تصرف بابل، نوروز را در آنجا جشن گرفته بود و به اين سبب برخي از مورخان، زمان اعلام رسمي و عمومي شدن نوروز به عنوان عيد ملّي را سال 538 قبل از ميلاد نوشته اند. بابل در 29 اکتبر سال 539 پيش از ميلاد به تصرف ايران درآمده بود. در دوران هخامنشيان، يازده روز اول فروردين (فرورتيشن/Farvartishn) ويژه انجام مراسم نوروز بود. شاه در نخستين روز سال نو روحانيون، بزرگان، مقامات دولتي و فرماندهان ارشد نظامي، دانشمندان و نمايندگان سرزمينهاي ديگر را مي پذيرفت و ضمن سپاسگزاري از عنايات خداوند، گزارش كارهاي سال كهنه و برنامه هاي دولت براي سال نو و نظر خويش را بيان مي كرد كه نصب العين قرارگيرد. اين آيين تا همين اواخر با جزيي تفاوت رعايت مي شد كه دوباره دارد بتدريج ازسرگرفته مي شود. شاه سپس پيشكش ها را دريافت مي كرد كه نمونه آن در كنده كاريهاي تخت جمشيد ديده مي شود. آنگاه مراسم سان و رژه برگزار مي شد و افسراني كه قهرمان دفاع از وطن شده بودند، ترفيع و پاداش مي گرفتند و مقامات تازه و قضات نو معرفي مي شدند. در نوروز، مردم نخست به ديدن سالخوردگان خانواده، بيماران و از كارافتادگان مي رفتند و اداي احترام مي كردند (احترام و رعايت احوال سالخوردگان و نسل بازنشسته، در ميان ايرانيان همواره نهايت اهميت را داشته است). سپس عيد ـ ديدني آغاز مي شد. پيش از ديد و بازديدها، در لحظه تحويل سال، هر فرد از خدا مي خواست كه در سال نو روان او را پاك و آرام نگهدارد. اين مراسم پس از 25 قرن به همين صورت ادامه دارد و باعث اعجاب ملل ديگر شده است. سران دولت هخامنشي در آداب و رسوم و قوانين سرزمين هاي غيرآريايي نشين كمتر مداخله مي كردند ولي در مصر كه بيش از يك قرن (121 سال و چند ماه) يكي از ايالات ايران به شمار مي رفت، آيين هاي نوروز را رواج داده بودند و با اعزام سفير به حبشه (اتيوپي) از شاه انتخابي اين كشور خواسته بودند كه نوروز را برسميت بشناسد و برگزار كند، آلودن محيطزيست (آب و هوا و زمين) را منع ، و براي دروغ گفتن و سوء نيّت مجازات در نظر بگيرد. نوروز، هدف از گرامي داشت آن و وقايعي كه در طول قرون و اعصار در اين روز روي داده است در خور توجه فراوان است. اشاره به چند مورد آن در زیر آمده است:
پس از تكميل ساختمان عظيم و زيباي تخت جمشيد در پارس و گشايش آن، آيين هاي رسمي نوروز، باشكوه بيمانندي در آنجا برگزارمي شد. مراسم نخستين نوروز در تخت جمشيد، دو هفته طول كشيد. مردم عادي در تالار صدستون و سران ايالات و مقامات تراز اول در تالارهاي ديگر اين كاخ حضور مي يافتند. كار ساختن تخت جمشيد (يوناني ها پرسپوليس = شهر پارس خوانده اند) 51 سال طول كشيد. داريوش يكم تصميم به ساختن آن، در محلي نه چندان دور از پاسارگاد گرفت، ولي پادشاه سوم بعد از او آن را گشود و به اين ترتيب ايران داراي دو پايتخت شد: شوش: پايتخت اداري و تخت جمشيد: پايتخت سياسي. عنوان «تخت جمشيد» را قرنها بعد، عوام الناس به آن دادند، حال آن كه اين كاخ با جمشيد افسانه اي ارتباطي نداشته است. از اين كاخ كه گوياي تمدن و پيشرفت ايرانيان باستان است بر قلمرويي ميان سند، دانوب، مديترانه و صحراي آفريقا فرمانروايي مي شد. حسادت اسكندر مقدوني نسبت به اين شكوه و عظمت، عامل عمده ويراني اين كاخ به دست او شد. افراد خاندان سلطنت و درباريان در هر کجاي کشور که بودند پيش از فرا رسيدن نوروز خودرا به تخت جمشيد مي رسانيدند و بهار را در آنجا بسر مي بردند.
داريوش دوم به مناسبت نوروز، در سال 416 پيش از ميلاد سكه زرين ويژه اي ضرب كرد كه يك طرف آن شكل سربازي را در حال تيراندازي با كمان نشان مي دهد. ضرب سكه زر و سيم يک قرن پيش از آن توسط داريوش يكم آغاز شده بود. سكه هاي داريوش بزرگ به «داريك» يا «دريك» موسومند. بايد توجه داشت که رسم دادن سکه به عنوان عيدي از زمان هرمز دوم - شاه ساساني در سال 304 ميلادي آغاز شده است. |
||||
***** مِهستان (مه/Meh: بزرگ)، پارلمان ايران در عهد اشكانيان نخستين جلسه خودرا در نوروز سال 173 پيش از ميلاد با حضور مِهرداد يكم ـ شاه وقت ـ برگزار كرد و اولين مصوبه آن انتخابي كردن مقام رياست كشور (شاه) بود. عزل شاه نيز در اختيار همين مجلس قرار گرفت، البته طي شرايطي از جمله خيانت به كشور، ابراز ضعف و نيز جنون، بيماري سخت و از كار افتادگي. ايران در آن زمان داراي دو مجلس بود. مجلس شاهزادگان و مجلس بزرگان كه جلسه مشترك آنها را «مِهستان» مي خواندند. در سال 52 ميلادي، مِهستان كه از نحوست 13 فروردين مي ترسيد، چند روز ايران را بدون شاه گذارد و روز 15 فروردين «بلاش» را از ميان شاهزادگان اشكاني به شاهي برگزيد كه از همه آنان كوچكتر بود و استدلال كرد كه «مصلحت وطن»، انتخاب بلاش را ايجاب مي كرد. شاه قبلي در ايام نوروز مرده بود. نحوست رقم 13 از يونانيان است که با اسکندر وارد ايران شده است!. نوروز ايراني بر حسب سال مصادف است با يكي از اين سه روز در تقويم تازه ميلادي (گريگوري): 20، 21 و يا 22 مارس (مارچ). در مارس 44 پيش از ميلاد، ايران خود را براي دفاع در برابر حمله احتمالي «ژوليوس سزار» آماده مي كرد كه خبر رسيد سزار 15 مارس (هفت روز پيش از نوروز) در سناي روم ترور شده است و شاه جريان را به اطلاع رجال كشور رسانيد که ايام عيد را در دلواپسي بسر برده بودند. اسپهبد سورنا فرمانده كل ارتش ايران 9 سال پيش از آن (سال 53 پيش از ميلاد) در «حرّان» ارتش روم را درهم شكسته بود. در اين جنگ، كراسوس كنسول روم و فرمانده اين ارتش كشته شده بود و سزار تصميم به انتقامگيري داشت. اردشير پاپكان - كه در سال 226 ميلادي سلسله ساسانيان را تأسيس كرده بود چهار سال بعد، از دولت روم كه در جنگ از وي شكست خورده بود خواست كه نوروز ايراني را به رسميت بشناسد و سناي روم نيز آن را پذيرفت و از آن پس نوروز ما در قلمرو روم به Lupercal معروف شد. در دوران اشكانيان ايام نوروز به پنج روز كاهش يافته بود اما اردشير به تقاضاي «تنسر/ Tansar» موبدِ موبدان (روحاني ارشد زرتشتيان) روز ششم فروردين ـ زادروز زرتشت ـ را بر آن اضافه كرد و چون ايرانيان روز هفتم فروردين را خوش يمن مي دانستند و بيشتر ازدواجها را به اين روز موكول مي كردند، از آن زمان ايام نوروز كه روزهاي روح ابدي، شاديها و پاكي ها بشمار مي آمدند، به هفت روز افزايش يافت و ايرانيان در اين هفت روز دست از كار مي كشيدند. در طول حكومت ساسانيان اهميت نوروز افزايش يافت. نه تنها يك عيد ملّي بود بلكه ايام تميز كردن محيط زيست، پوشيدن لباس نو، تميز كردن بدن، استغفار از گناهان، دلجويي از پيران، تجديد دوستيها، استحكام خانواده، و بيرون كردن افكار بد و پليدي ها از روح و روان به شمار مي آمد. در اين عهد، تشريفات نوروزي مفصل شد، از جمله روشن كردن آتش روي بامها در شب نوروز به منظور سوزاندن پليديها كه اينك اين رسم به روشن كردن شمع سر سفره هفت سين تبديل شده است. ساسانيان معتقد بودند كه هدف کوروش بزرگ از اعلام نوروز به عنوان يك روز ملّي؛ برقراري عدالت، نظم، برادري، انساندوستي و پاكدامني بوده و بايد تحقق يابد. در مارس 326 ميلادي ميان ارتش ايران به فرماندهي شاپور دوم و ارتش روم به فرماندهي كنستانتينوس دوم امپراتور اين كشور جنگي خونين و پرتلفات در گرفته بود. با اينكه پيروزي با ارتش ايران بود، شاپور دوم 20 مارس (شب نوروز) برغم مخالفت افسرانش كه در شرف بُردن جنگ بودند، آتش بسي دو هفته اي اعلام كرد تا سربازان بتوانند آيين هاي نوروزي را برگزار كنند. كنستانتينوس دوم كه نيروهايش تلفات شديد داده بودند، پس از اين آتش بس موقت حاضر به ادامه جنگ نشد و روز دهم آوريل ميان دو امپراتور پيمان صلح به امضاء رسيد. در مراسم نوروز سال 399 ميلادي، چند مسيحي ايراني كه موفق به ورود به كاخ يزدگرد ـ شاه وقت (ساساني) شده بودند، في البداهه از او تقاضاي آزادي مذهبي براي خود كردند. اين آزادي كه مورد درخواست دولت روم هم بود به همه مسيحيان قلمرو ايران داده شد. در نوروز سال 501 ميلادي (1349 سال پيش از انتشار مانيفيست كمونيست به قلم كارل ماركس) مزدك بامداد ـ روحاني زرتشتي ـ جنبش سوسياليستي خود را برپايه مالكيّت عمومي دارايي ها، استفاده از توليدات و ثروت بر حسب نياز فرد و برابري اجتماعي ـ اقتصادي همه مردم علني ساخت كه مورد توجه توده ها كه گرفتار جامعه اي طبقاتي و وجود شكاف عظيم ميان فقير و غني بودند، قرار گرفت و حتي شاه وقت ايران ـ قباد ـ متمايل به افكار او شد. پيمان «صلح پايدار» ايران و روم كه به امضاي خسرو انوشيروان ساساني و «ژوستي ني اَن» امپراتور روم رسيده بود، در سال 532 ميلادي در مراسم نوروزي كه در تالار كاخ تيسفون (ايوان مدائن - طاق كسري، 36 كيلومتري جنوب بغداد) با حضور شاه ايران برپا شده بود، مبادله شد.
در زمان حكومت طولاني خسروانوشروان (انوشيروان ساساني ـ دادگر)، تماس مستقيم مردم با شاه افزايش يافته بود و شاه شخصاً به برخي شكايات رسيدگي مي كرد و در مراسم نوروزي كاخ سلطنتي عده بيشتري از مردم عادي شركت مي شدند و به همين سبب خسروانوشيروان در سال 549 ميلادي، پس از برگزاري مراسم نوروز دستور ساختن تالار بزرگي را به ضميمه کاخ سلطنتي تيسفون که از دجله فاصله زياد نداشت صادر کرد و اين تالار و ساختمان ضميمه آن نهم مارس سال 551 ميلادي آماده بهره برداري شد و آيين هاي نوروزي آن سال در آنجا برگزار شد. اين تالار که با فرش معروف بهارستان مفروش بود پس از حمله اعراب آسيب ديد و بعدا منصور خليفه عباسي دستور داد که با تخريب کاخ سلطنتي و عمارات بزرگ تيسفون، مصالح لازم براي تکميل عمارات شهر نوساز بغداد واقع در همان نزديکي تامين شود و باقيمانده سکنه تيسفون به بغداد منتقل شوند. با وجود اين، بقاياي تالار خسروانوشيروان که به طاق کسرا و ايوان مدائن معروف شده همچنان باقي و پايدار مانده و از آثار تاريخي مهم جهان بشمار مي آيد. دانشگاه گندي شاپور (خوزستان) هم که به دستور خسروانوشيروان براي تدريس و تحقيق طب و فلسفه ساخته شده بود در نوروز (سال 550 ميلادي) گشايش يافت.
|
||||
***** بعد از اسلام، تا مدتي مراسم نوروز در ايران به صورت خصوص و خانوادگي برگزار مي شد. با وجود اين، نوروز ايراني از طريق مسلمانان تا اندلس (اسپانيا) گسترش يافت. از زمان عباسيان به دليل بسط نفوذ ايرانيان در دستگاه خلفاي اين دودمان، مراسم نوروز به اين دستگاه راه يافت ولي يك عيد رسمي (روز ملي) نبود. در روايت است كه هارون الرشيد، خليفه معروف عباسي، هزاران سكه نقره كه يك طرف آنها را رنگ زده بود (علامتگذاري كرده بود) در مراسم نوروز (سال 211 هجري) در شهر بغداد به بزرگاني كه به ديدن او رفته بودند، هديه داده و به آنان تأكيد كرده بود كه نوروز سال آينده، كسي سكه دريافت خواهد كرد كه سكه هاي امسال را با خود بياورد و به او نشان بدهد. هدف هارون اين بود كه سكه هاي عيدي را که داده بود خرج نكنند. |
||||
***** رجال خراسان در سال 809 ميلادي، روز 24 مارس (سوم فروردين) را براي عيد ـ ديدني ميان خود تعيين كرده بودند. در همين مراسم به آنان اطلاع رسيد كه هارون الرشيد در همان روز در شهرتوس درگذشته است. با اين خبر، مجلس ديد و بازديد نوروزي به يك جلسه محرمانه سياسي مبدّل و در آن تصميم گرفته شد كه به مأمون ـ كه از جانب مادر ايراني بود ـ کمک کنند تا جانشين پدر شود و سه هفته بعد، هنگامي كه شنيدند «امين» برادر او در بغداد خليفه اعلام شده است به گردآوري داوطلب براي جنگيدن دست زدند و در اندك زماني 30 هزار داوطلب آماده شدند. اين سپاه در روستاي تهران (پايتخت امروز ) ارتش 91 هزار نفري مجرب امپراتوري عباسي را درهم شكست و علي بن عيسي بن ماهان فرمانده ارتش خليفه كه بهترين سردار زمان خود بود به همدان گريخت. داوطلبان ايراني در آنجا هم وي را شكست دادند که ضمن اين جنگ كشته شد. نيروي داوطلب با وجود قلّت نفرات، با روحيه اي عالي و عشق کسب استقلال كامل وطن به بغداد رفت، اين شهر را محاصره و تصرف، امين را اعدام کرد و سر او را براي مأمون به خراسان فرستاد و به اين ترتيب از آن پس خلافت عباسيان تحت نفوذ ايرانيان قرار گرفت و در زمان برادران بويه (از مردم ديلمان منطقه كوهستاني گيلان)، خليفه عباسي در حقيقت عروسكي در دست آنان بود. در زمان بوئيان که پيروان مرداويز بودند آيين هاي نوروزي بارديگر رسميت يافتند و چون بغداد در دست آنان بود، در اين شهر هم برگزار مي شدند. |
||||
***** مردآويز زياري (مازندراني) از قهرمانان ملي ايرانيان كه بر قسمت بزرگي از ايرانزمين حكومت مي كرد و اصفهان را پايتخت خود قرار داده بود، كمر به برگزاري آيين هاي ملي ايران از جمله تيرگان، مهرگان، سده، چهارشنبه سوري و مهمتر از همه نوروز بسته بود و تاكيد داشت كه مراسم عينا و مطابق عهد ساسانيان برگزار شود و در اين راه سختگيري زياد و افراط بيش از حد ازخود نشان مي داد، به گونه اي كه در سال 934 ميلادي دست به تنبيه كاركناني زد كه در آذين بندي اصفهان براي نوروز سليقه كافي به كار نبرده بودند و همين امر سبب شد كه خدمه غيرايراني كه مورد انتقاد قرار گرفته بودند، از بيم جان خود، او را در حمام کشتند. مردآويز همان سال جشن سده را در اصفهان برگزار کرده و شخصا در آن شرکت جسته بود. وي بود که پس از راندن دست نشاندگان عربان از مناطق مرکزي ايران دستور اکيد داده بود که ايرانيان جز به فارسي نگويند و ننويسند. ***** اميراسماعيل ساماني و به نوشته برخي از مورخان از دودمان ژنرال بهرام مهران (بهرام چوبين، متولد ري و نابغه نظامي ايران) كه به تجديد حيات زبان فارسي و فرهنگ ايراني كمك فراوان كرد، در سال 892 ميلادي از رياضيدان هاي خراسان خواست كه تقويم ساساني را دوباره نويسي كنند تا «نوروز»در ساعت درست و هنگام عبور خورشيد از استوا آغاز شود و حلول سال دقيق باشد. اين آرزو سالها بعد توسط «عمرخيام» تحقق يافت و تقويم هجري خورشيدي و لحظه دقيق حلول سال نو تهيه و تنظيم شد. جلال الدين ملکشاه سلجوقي كه عمر خيام نيشابوري در دوران حکومت او تقويم خورشيدي را تنظيم کرده بود از همان زمان دستور رعايت آن را داد که طبق قانون مصوب مجلس، از قرن چهاردهم هجري نوشتن تاريخ مكاتبات در ايران با تقويم خورشيدي رسمي شد. |
||||
***** شاه اسماعيل صفوي روز 11 مارس (در سال 1502 ميلادي) و 9 روز مانده به نوروز را براي تاجگذاري خود تعيين کرده بود تا آيين هاي نوروزي را در کسوت شاه ايران برگزار کند. وي که در تبريز خود را شاه همه ايران اعلام کرده بود درهمين مراسم گفته بود که خود را مکلّف به احياي امپراتوري ايران در داخل مرزهاي ساسانيان مي داند. |
||||
***** در سال 1597 ميلادي، شاه عباس يکم (صفوي) آيين نوروز را در عمارت «نقش جهان» برگزار كرد و در نطق خود به اين مناسبت، اعلام داشت كه اصفهان پايتخت هميشگي ايران خواهد بود و تصميم دارد آن را به صورت زيباترين و امن ترين شهر جهان درآورد و به نمايندگان كشورهاي خارجي كه به شركت در مراسم دعوت شده بودند، اجازه داد كه براي كشور خود در اصفهان سفارتخانه بسازند. شاه عباس روز اول اكتبر سال 1588 ميلادي رييس كشور ايران شده بود. وي در رعايت اعياد ملّي و مذهبي شيعه دقت کامل بعمل مي آورد. |
||||
نادرشاه به نوروز و آيين هاي آن علاقه مندي فراوان داشت. وي سكه خود موسوم به سكه نادري را در سال 1735 ميلادي، در مراسم سلام نوروز رايج ساخت و تعدادي از آن را به رسم عيدي به منشي ها و افسران خود داد كه در يك طرف سكه نقش شده بود: «الخير في ماوقع» و در طرف ديگر سكه اين عبارت ديده ميشود: «نادرِ ايران زمين». اين عبارت نشان مي دهد كه نادر يک ناسيوناليست و خواهان احياي امپراتوري ايران در چارچوب مرزهاي عهد ساسانيان، اشكانيان و هخامنشيان بود. نادرشاه در سال 1739 در جريان لشكركشي به هند، پس از شكست دادن ارتش 360 هزار نفري اين كشور و دريافت تاج پادشاهي هند، براي ورود به دهلي منتظر فرارسيدن نوروز شد تا در روزي سعد به اين آرزو برسد و روز 20 مارس ( در آن سال، روز نوروز) وارد دهلي شد و مراسم عيد را در كاخ «شاهجهان (امپراتور پيشين هند)» برگزار كرد. |
||||
كريمخان زند (وكيل مردم) پس از اعلام شهر شيراز به پايتختي ايران، از سال 1761 ميلادي به بعد هر ساله سلام نوروزي را در عمارتي كه اينك موزه پارس ناميده مي شود، برگزار مي كرد و سپس به ديدن مردم عادي (كوچه و خيابان) مي رفت. وي در نخستين نوروز در شيراز، از جيب خود چند نوازنده را اجير كرد كه در ميدان هاي شهر بنوازند و مردم را شاد كنند كه بعداً اين رسم شامل روزهاي ديگر هم شد. كريمخان براي شاد كردن مردم و زدودن غمهايشان هر اقدامي را كه مي توانست، مي كرد. وي براي ديدن مردم و آگاه شدن از مشكلاتشان، حتي به قهوه خانه ها مي رفت و در آنجا با آنان آبگوشت (ديزي) مي خورد. |
||||
***** آغامحمدخان قاجار با داشتن ريشه و تبار مغولي، «نوروز» را براي تاجگذاري اش تعيين كرد. وي در نوروز سال 1174 هجري خورشيدي (مارس 1795 ميلادي) در تهران تاجگذاري كرد و اين شهر را پايتخت قرار داد که هنوز پايتخت است. |
||||
***** ويلهلم اول قيصر آلمان كه علاقه چشمگير به خواندن تاريخ آرين ها داشت از اين كه در 22 مارس 1797 ميلادي (مصادف با نوروز آرين هاي جنوي - ايرانيان) به دنيا آمده بود، بسي مباهات مي كرد. وي در نوروز سال 1871 به شاه وقت ایران (ناصرالدین شاه) نوشت: از اين كه 22 مارس 1797 (و مصادف با نوروز ايرانيان) به دنيا آمده است، بسي مباهات مي کند. در زمان او بود كه آلمان به وحدت رسيد (رايش دوم). ويلهلم اول که بيسمارک صدر اعظمش بود 91 سال عمر كرد. فراموش نکنيم که آلمان تنها قدرت اروپايي است که نظر استعماري و سياست امپرياليستي نسبت به ايران نداشت و همواره (جز در زمان صدارت بانو مِرکل) در کنار ايران بود. ايرانيان نيز نسبت به آلمان و آلمانيان احساسات ويژه داشته اند و به خاطر همين احساس، در دوران دو جنگ جهاني قرن بيستم آسيب فراوان ديدند. |
||||
***** مارس سال 1911 (نوروز سال 1290 خورشيدي) مراسم رسمي (دولتي) نوروز به نشانه اعتراض به حضور خودسرانه نيروهاي انگلستان و روسيه در خاك ايران لغو و به جاي آن عزاي ملي اعلام شد. اين نيروها بر پايه قرارداد آگوست سال 1907 سن پترزبورگ (تقسيم ايران به دو منطقه نفوذ ميان انگلستان و روسيه) وارد ميهن ما شده بودند و اشغالگر به شمار مي آمدند. نيروهاي روسيه تا 1918 و نيروهاي انگلستان تا 1921 ايران را ترک نگفتند. وجود نيروهاي همين دو کشور در ايران باعث شد کشور ما که اعلام بيطرفي کرده بود صحنه جنگ جهاني اول شود و آسيب بيند. |
||||
***** برگزاري آيين هاي نوروز ايراني از دوران هخامنشيان در آسياي صغير (آناتولي ـ ترکيه امروز) تا به امروز مرسوم بوده است. عبدالحميد اول سلطان عثماني که خود روز نوروز (20 مارس 1725) به دنيا آمده بود نوروز را در قلمرو عثماني يک عيد رسمي اعلام کرد که باقي مانده است. |
||||
***** دولت وقت تهران كه مي ترسيد مردم از شنيدن امضاي قرارداد ترکمنچاي و از دست رفتن قفقاز ايران به خشم آيند و دست به عصيان بزنند، اين قرارداد را كه با ميانجيگري دولت انگلستان در 22 فوريه 1828 ميلادي (درست يک ماه پيش از نوروز) امضا شده بود از مردم پنهان كرد تا خبر آن در ايام ديد و بازديد نوروز به گوش ايرانيان نرسد و آنان را اندوهگين و بر ضد دولت متحد نكند. |
||||
***** در نوروز سال 1300 (1921ميلادي) دكتر محمد مصدق استاندار وقت فارس در مراسم رسمي نوروز در شيراز اعلام كرد كه به عنوان اعتراض به وقوع كودتاي نظامي درتهران (کودتاي ژنرال رضاخان و سيد ضياء طباطبايي با حمايت لندن) و زنداني شدن روشنفكران وطن، از همان لحظه از سمت خود كناره گيري مي كند و اين چند روز را هم به خاطر احترام به نوروز صبر كرده بود تا مراسم عيد ملّي برگزار شود. وي در جلسه 9 آبان 1304 مجلس شوراي ملي نيز با انتقال سلطنت به ژنرال رضاخان كه او را «قلدر» خوانده بود مخالفت شديد كرد. |
||||
***** شوراي عالي معارف (فرهنگ) ايران نخستين جلسه خود را به ابتكار ميرزاعلي اكبر دهخدا در روز نوروز 1301تشكيل داد و در همان جلسه درباره تعطيلات نوروزي مدارس كه بعداً به اقتباس از ساسانيان يك هفته تعيين شد، به بحث و مذاكره پرداخت و قرار شد كه پيشنويس «قانون اساسي معارف» تنظيم و به پارلمان داده شود. در آن زمان، همه امور فرهنگي ايران از آموزش و پرورش تا كتاب و هنر و فرهنگ و صدور پروانه انتشار جرايد در دست اين شورا، مركب از ادباء، دانشمندان و انديشمندان تراز اول كشور بود. |
||||
***** از سال 1307 هجري خورشيدي، همانند عهد باستان، اعلام ترفيع نظاميان به نوروز موكول شد. بعدا اعلام بخشودگي تمام و يا قسمتي از مجازات محکومان نيز همانند عهد باستان، به نوروز موکول شد. کوروش بزرگ نوروز را براي دادن ترفيع به نظاميان و بخشودگي محکوم شدگان در نظر گرفته بود. |
||||
***** ناوگان ايران كه با كمك ايتالياي عهد موسوليني به طور محرمانه ايجاد شده بود در نخستين نوروز پس از ورود به خليج فارس، به پايگاه نظامي انگلستان در «باسعيدو» حمله بُرد و آن را به خاك وطن باز گردانيد. انتخاب نوروز براي حمله به اين سبب بود که انگليسي ها انتظار نداشتند ايرانيان در روز ملي بزرگ خود دست به اين کار بزنند. انگلستان كه از قرن شانزدهم نمي خواست ايران نيروي دريايي موثر داشته باشد در ماجراي شهريور 1320، و با توسل به نيرنگ، ناوگان ايران را نابود كرد. دولت لندن هيچگاه مايل نبوده است که کشورهاي حوزه خليج فارس داراي قدرت دريايي شوند. سياست اين دولت بود که باعث شد در اين منطقه کشورهاي کوچک متعدد به وجود آيد تا اجبارا مطيع قدرتهاي خارج از منطقه باشند. |
||||
***** نوروز 1318 هجري خورشيدي بهره برداري از راه آهن سراسري ايران آغاز و بدعتي شد كه مانند دوران ساسانيان كارهاي مهم از نوروز آغاز شود. مصدق قبلا در مجلس به لايحه کشيدن اين خط به صورت مستقيم و سراسري (نه، شبكه) از يک بندر در جنوب به يك بندر در شمال كشور اعتراض کرد که قرار بود از محل عوارض قند و شکر ساخته شود و آن را طبق ديکته خارجي و با مقاصد نظامي اعلام داشت و گفت که اگر به صورت شبکه و ميان مناطق اقتصادي کشور و شهرهاي بزرگ باشد فايده بخش است و سئوال کرد که چه ضرورتي ايجاب مي کند که اين خط به يک بندر غير تجاري در شمال منتهي شود. پس از اشغال نظامي ايران در شهريور 1320 تازه ايرانيان متوجه شدند که مقاصد نظامي يعني چي. متفقين از اين خط براي حمل اسلحه و مهمات ميان غرب و شوروي استفاده کردند. |
||||
در سال 1330، دكتر مصدق روز 29 اسفند هر سال را روز ملي شدن صنعت نفت ايران؛ يک جشن ملي و تعطيل عمومي اعلام كرد و به اين ترتيب، يك روز بر تعطيلات نوروزي اضافه شد. دكتر مصدق در پيام نوروزي سال 1331 خود ايرانيان را به ايستادگي و پايمردي در برابر سلطه و استثمار خارجي فراخوانده و اشاره كرده بود كشوري كه استقلال واقعي و حاكميت ملي تمام عيار نداشته باشد، در جامعه بين المللي فاقد عزت و احترام است. او در نطق نوروزي سال 1332 خود به مردم اطلاع داد كه پيشنهادهاي غرب براي حل مسأله نفت را رد كرده است و بنابراين، مردم بايد كمربندها را محكمتر كنند و آماده هرگونه جانفشاني براي وطن و خنثي كردن توطئه ها باشند. دکتر مصدق در پي سه سال زندان و ده سال تبعيد غير قانوني در احمدآباد ساوجبلاغ در 14 اسفند 1345 درگذشت و ايرانيان نوروز سال 1346 را در اندوه فوت او به آرامي و خيلي ساده برگزار کردند و از اين که دولت وقت اجازه تشييع جنازه و شرکت در مراسم تدفين و برگزاري مجالس ترحيم نداده بود خشمگين بودند. دولت وقت با درج يک اطلاعيه کوتاه فوت وي را اعلام داشته بود و روزنامه ها را از درج هرگونه مطلب ديگر و آگهي هاي تسليت ممنوع کرده بود. |
||||
سالها صحبت از ايجاد كنفدراسيون ايران و افغانستان در ميان بود. در نوروز سال 1339 (سال 1960)، سردار محمدداود صدراعظم وقت افغانستان به ايران آمد تا درباره اين موضوع بررسيهاي تازه اي صورت گيرد و به اين سبب، وي هم در مراسم نوروز آن سال شركت كرد، زيرا نوروز آيين مشترك مردم دو كشور است كه تا قرن نوزدهم قلمرو حكومتي واحدي را تشكيل مي دادند. اتباع دو کشور داراي نياکان (تاريخ) زبان و فرهنگ مشترک هستند و به همين دليل طبق نظر جامعه شناسان از جمله «ماکس وبر» يک ملت محسوب مي شوند، و به همين صورت تاجيكهاي فرارود (پارسيان) كه اينک در چند كشور زندگي مي كنند. ترس از همين خويشاوندي و وحدت فرهنگي است که در سالهاي اخير فشارهاي تازه اي وارد مي آيد که افغانها و به ويژه پشتونها به ايران و پارسيان منطقه فرارود (تاجيکها) نزديک نشوند. در مذاکرات محرمانه نوروز 1339 سردار محمدداود خان با مقامات ارشد دولت ایران طرح ايجاد كنفدراسيون ايران و افغانستان مطرح شد که [معمّاگونه] به روزنامه های اروپا درز کرد و انتشار آن باعث مخالفت شدید دولت لندن و دولت مسکو شد. مسکو از آن می ترسید که تاجیکهای منطقه فرارود دوباره بپاخیزند و خواهان الحاق به آن کنفدراسیون شوند و لندن بیم داشت که خط مرزی «دوراند» مآلا غیرقانونی اعلام و قبایل پشتون که با ترسیم این خط ازهم جدا شده اند به افغانستان بپیوندند. همین مخالفت ها مانع از اجرای طرح شد. |
||||
***** در نوروز سال 1342 هنگامي كه هزاران نفر در صحن و حرم حضرت معصومه و مساجد اطراف آن در قم اجتماع كرده و براي حلول سال نو لحظه شماري مي كردند، اعلاميه آيت الله خميني به اطلاع آنان رسيد كه ضمن آن تأكيد شده بود كه ايران فروخته شده، استقلال، عزت و عظمت آن از دست رفته، مستعمره شده و ما، ديگر عيد نداريم و بايد عزا بگيريم. اين اعلاميه كه به اعلاميه «اعلام خطر مي كنم» معروف شده سرآغاز مبارزه اي شد که تا 22 بهمن ماه سال1357 ادامه داشت. |
||||
***** ايرانيان مقيم كشورهاي ديگر، همچنين ايراني تبارها، كردها، تاجيكها، افغانها و ... مشابه يكديگر مراسم نوروزي را در هرجا كه باشند باشكوه تمام برگزار مي كنند و در اين زمينه خود را بيش از ايرانيان داخل كشور موظف مي دانند. در سالهاي اخير، بسياري از كشورها و نيز ايالتهاي آمريكا نوروز را به عنوان روز ملي ايرانيان و ايراني تبارها به رسميت شناخته اند، و اين به آن معني است كه يك ايراني و ايراني تبار مي تواند روز نوروز كار نكند و مزد بگيرد. پارسيان هند كه 13 قرن پيش از ايران مهاجرت كرده و در حفظ فرهنگ ايراني تعصب خاص نشان مي دهند، در شناساندن نوروز و رسوم كهن ايرانيان به ساير ملل و برگزاري جشنهاي ايراني تلاش بسيار كرده اند. |
||||
***** انتقاد
و اعتراض اصولگرایان به جشن های نوروزی سال 1390، ایرانگرایی و بیش از حد
بکاربردن کلمات ایران، ایرانی و ایرانیان! جامعه روحانیت مبارز شیراز در نامهای خواستار لغو جشنواره نوروز شد که قرار است اوایل فروردین 1390 (مارس 2011) در تخت جمشید برگزار شود. به گزارش ایسنا [یک خبرگزاری داخلی تهران]، اعضای این جامعه ۲۸ اسفند 1389 در نامه خود تاکید کرده بودند که برگزاری جشنی با این حجم گسترده تبلیغاتی به مصلحت نظام الهی جمهوری اسلامی ایران نبوده و به نوعی عقبگرد از فرهنگ اصیل اسلامی است!. این نامه به امضای اسدالله ایمانی، نماینده آیت الله خامنه ای در استان فارس و امام جمعه شیراز نیز رسیده بود. محمود احمدینژاد از سال گذشته (نوروز 1389)، به برگزاری «جشن جهانی نوروز» در تخت جمشید (پرسپولیس) پرداخته و سران کشورهای منطقه و مقامات این کشورهارا به شرکت در آن دعوت کرده است و اعتراض و انتقاد مذکور به همین سبب بوده است. جامعه روحانیت مبارز شیراز در نامه خود، با اشاره به برنامه ریزی مسئولان اجرایی برای حضور ۲۰۰ موسیقیدان از سراسر کشور و حتی خارج از ایران در جشنواره نوروز، چنین تمهیداتی را موجب نگرانی روحانیت متعهد، مؤمنین و دلسردی نیروهای حزبالله دانسته است.
به گزارش بی بی سی فارسی، احمد توکّلی وزیر سابق، نماینده مجلس شورای اسلامی و رئیس مرکز پژوهشهای این مجلس دهم اسفند 1389 از ایرانگرایی برخی از مقامهای دولتی انتقاد کرده و در نامه ای نوشته بود که احمدی نژاد [رئیس جمهور] در گفت و گوی تلویزیونی اخیر خود، ۴۵ بار از کلمات «ایران»، «ایرانی» و «ایرانیان» استفاده کرد، بدون اینکه نامی از «اسلام» ببرد. وی همچنین از اینکه احمدی نژاد شهروندان کشور را «تافته جدابافته» وانمود می کند از او انتقاد کرده و سخنان او [در توصیف بزرگواری، استعداد و هوش ایرانیان] را گزافه و غیر واقعی خوانده است!. توکلی در نامه سرگشاده خود نوشته است که تکرار کلمه «ایران» در سخنرانی های اخیر احمدی نژاد و پرهیز او از به کار بردن کلمه «اسلام» تعمدی بوده است. |
||||
در قلمرو رسانهها | ||||
اسماعیل عباسی پابلیک ادیتور «همشهری» و کاریکاتوریست نشریات ایران با بیش از 40 سال تجربه روزنامه نگاری | ||||
عباسی از نخستین روز تاسیس «همشهری» به همکاری با این روزنامه پرداخت و به تشویق و جلب سایر روزنامه نگاران قدیمی (و عمدتا خانه نشین و برکنارشده) در پیوستن به «همشهری» دست زد و همین قدیمی ها که روزنامه نگاران حرفه ای کشور بودند «همشهری ـ روزنامه شهرداری» را به صورت روزنامه شماره یک کشور درآوردند. همین ها زمانی تیراژ کیهان و اطلاعات را به یک میلیون نسخه در روز رسانده بودند. عباسی که از آذرماه 1371 در همشهری آغاز بکار کرده است، نخست دبیر میز اخبار و مطالب شهری بود. در آن زمان اخبار شهری حرف اول را در «همشهری» می زدند زیرا که ماهیت این روزنامه؛ شهری، آموزشی و «فرهنگی ـ اقتصادی» بود . انتظار مردم از این روزنامه هم همین بود. عباسی در طول دبیری میز شهری که سالها به درازا کشید توجه خودرا روی مطالب «محیط زیست» متمرکز ساخت که تا آن تاریخ طرف بی توجهی قرارگرفته بودند. عباسی سپس مسئول میز «گزارش روز» شد که به صورت فیچر تهیه می شد که می دانیم (طبق نظرسنجی ها) مخاطبان خواهان دنبال کردن و پرداختن مهمترین و یا جالبترین موضوع روز هستند. چند سال بعد، عباسی به سمت دبیر عمومی روزنامه همشهری منصوب شد که هنوز در این سمت بکار ادامه می دهد. (دبیر عمومی = پابلیک ادیتور، رئیس میزی که در ارتباط با مخاطبان است و نظرات آنان درباره امور شهر و کشور را دریافت و منعکس و ایراد و انتقاد و همچنین تقدیر و تمجید از مطالب روزنامه را به سردبیری اطلاع می دهد و تا حل مسئله آن را دنبال می کند). روزنامه های ایران تا نیمه دوم دهه 1370 «پابلیک ادیتور» نداشتند و دکتر فریدون وردی نژاد آن را که از دیرباز در کشورهای پیشرفته (در روزنامه نگاری) وجود داشت وارد روزنامه های ایران کرد که از روزنامه دولت (روزنامه ایران) آغاز شد. مقام یک پابلیک ادیتور که باید تجربه کار در میزهای مختلف تحریریه (اصطلاحا؛ اطاق خبر) را داشته باشد تا در همه زمینه ها بتواند پاسخگوی مخاطبان باشد در حد معاونت سردبیری است. دبیر عمومی که نامه های به سردبیر و تلفن ها و ایمیل های به روزنامه به دست او داده می شود در همه جلسات شورای دبیران (در ایران، شورای سردبیری) شرکت می کند. انجمن های پاسدار محیط زیست چهار بار در چهار سال مختلف از اسماعیل عباسی به خاطر کمک به اهداف جلوگیری از آلودگی محیط زیست تقدیر کرده اند. عباسی به موازات نوشتن خبر و نظر با قلم، از انعکاس واقعیات جامعه به صورت کاریکاتور (طنز ترسیمی) غافل نبوده است. در قرن 21 همین کاریکاتورها و صفحات عکس و کاریکاتور روزنامه ها مخاطب جلب می کند. انسان قرن 21 و عصر اینترنت حوصله خواندن مطالب طولانی روزنامه ها را ندارد. کاریکاتورها عباسی در همه نشزیات می توانند چاپ شودند. به این ترتیب، از لحاظ کاریکاتور، عباسی یک روزنامه نگار «فری لنس» است و کاریکاتورهای او در انحصار یک نشریه نیستند. کاریکاتورهای عباسی تاکنون در گل آقا، نشریات موسسه اطلاعات، ماهنامه کیهان و ... انتشار یافته اند. وی در بسیاری از همایش های کاریکاتوریست ها شرکت کرده و دبیر همایش بین المللی کاریکاتور تهران است. عباسی که مدرّس کاریکاتور ژورنالیستی است از اعضای هیات داوری بین المللی تعیین کاریکاتورهای برتر است و در جشنواره های مربوط شرکت می کند. |
||||
ساير ملل | ||||
دختر آلنده 30 سال پس از قتل پدر رئيس مجلس نمايندگان شيلي شد | ||||
|
||||
برخي ديگر از رويدادهاي 21 مارس | ||||
|
||||
|
||||
|
||||
|
||||
|
||||
|
||||
|
||||
|
||||
|
||||
|
||||
|
||||
|
||||
+ نوشته شده در ۱۳۹۰/۰۱/۰۱ ساعت 5:3 توسط شاگرد تاریخ
|