اعتراض به بمباران لیبی ـ پوتین تعرض ناتو را مشابه جنگهاي صلیبی خواند ـ چین اظهار تاسف کرد ـ هند غیر قانونی دانست ـ اظهارات ژيرينوفسکي
آيا ناتو مي خواهد از اين شورشيان مسلح به نام غير نظاميان محافظت کند؟
حملات هوایی ـ موشکی سه دولت برتر عضو ناتو [بازوی نظامی غرب ـ تنها اتحادیه نظامی جهان امروز] به لیبی که چند ساعت پس از تصویب قطعنامه پیشنهادی فرانسه، انگلستان و لبنان [قطعنامه شماره 1973 مصوب 17 مارس 2011] آغاز شده و ظرف سه روز اول 64 کشته و دهها تن مجروح و ویرانی فراوان ببار آورده است در سطح جهان با اعتراض و مخالفت های روز افزون همراه بوده است. تردید از آنجاست که این سه دولت از چند روز پیش از طرح قطعنامه، ناوهای خودرا به نزدیکی آبهای لیبی فرستاده و واحدهای هوایی ـ موشکی را آماده ساخته بودند!. عملیات هوایی این دولتها برضد یگانهای نظامی لیبی به شورشیان مسلح ضد این دولت که ماهیّت شناخته شده ندارند جان تازه داده و عملا در شمال شرقی لیبی به مرکزیت شهر بنغازی خودمختار شده اند. دولت لیبی آنان را که دفعتا مسلح شده اند گروههایی مشابه القاعده قلمداد کرده که ناتو در افغانستان و پاکستان با آن زد و خورد دارد.
     متن قطعنامه 1973 که بدون مخالف و با ده رای موافق و 5 رای ممتنع (امتناع از رای مثبت و یا منفی ـ اصطلاحا غیبت از دادن رای) تصویب شده مبهم است و دست مجریان اصلی آن؛ آمریکا و انگلستان [طراحان اصلی ایجاد سازمان ملل] و فرانسه [سه دولت بزرگتر در ناتو]را باز گذارده تا به استناد این عبارت مبهم قطعنامه؛ «هرگونه اقدام ضروری برای محافظت غیر نظامیان در لیبی!» دست به حمله نظامی به قلمرو یک کشور مستقل عضو سازمان ملل بزنند ـ دولتی که می گوید اقدامات آن برای پایان دادن به یک شورش مسلحانه و جلوگیری از تجزیه کشور بوده که این حق و تکلیف را دارد. دولتهای آمریکا، انگلستان، فرانسه، لبنان، آفریقای جنوبی، پرتغال، گابون، نیجریه، کلمبیا و بوسنی به قطعنامه 1973 رای مثبت و دولتهای روسیه، چین، هند، برزیل و آلمان رای ممتنع دادند. شورای امنیت سازمان ملل دارای 15 عضو است. تردید بود که آفریقای جنوبی رای مثبت بدهد. تا آخرین ساعت، رسانه ها در گزارشهای خود احتمال می دادند که روسیه قطعنامه را «وتو» کند که چنین نشد و نظر جهانیان دفعتا نسبت به این دولت [که روزگاری خودرا پرچمدار دفاع از ملل ضعیف می نامید] تغییر یافت که در گزارشها و تفسیرها منعکس است و این جمله که روسیه، دیگر آن روسیه نخواهد شد بکرّات بکار رفته است. مدودیف رئیس جمهور 45 ساله روسیه [که هنگام فروپاشی شوروی 24 ساله بود] اندکی پس از تصویب قطعنامه گفت که او دستور داد که قطعنامه [وتو] نشود و به این دلیل چنین دستوری را داد که اشتباه در آن ندید و گمان نمی کرد مسئله ساز شود. مدیریت سیاست خارجی روسیه از اختیارات اوست و ....
     دولت لیبی هدف سه دولت عضو ناتو را تصرف منابع نفت لیبی و تجزیه این کشور بالقوه ثروتمند اعلام کرده و از اینکه اجازه ندادند که شورای امنیت حرف آن دولت را هم بشنود ابراز تاسف کرده است. دولت لیبی می گوید که محرّک و عامل تبدیل خواستهای شماری شهروند به یک عصیان مسلحانه و تجزیه طلبی، دو دولت فرانسه و انگلستان بوده اند که برغم روال بین المللی، دولت فرانسه شورشیان را به «عنوان دولت» برسمیت شناخت و شورشیان نیز در شهر بنغازی پرچم فرانسه برافراشتند! که کاری عجیب و تأمل برانگیز است.
     رویدادهای لیبی ـ به اظهار اصحاب نظر ـ دو عنصر تازه وارد مناسبات بین المللی کرده است؛ یکی تاکید علنی [به صورت امرکردن] سران دولتهای آمریکا، فرانسه و انگلستان به کنار رفتن معمر قذافی از قدرت که خود او می گوید مقام دولتی ندارد و دیگری مداخله مسلحانه یک اتحادیه نظامی [نهصد میلیون نفری] در امور داخلی یک کشور کم جمعیت [شش میلیون و 400 هزار نفری و مستعمره سابق دولتهای عضو همان اتحادیه] که به نظر چند مفسر و مورّخ، اگر محکوم نشود و سریعا پایان نیابد امری عادی خواهد شد و طولی نخواهد کشید که در جهان تنها چند کشور دارای حاکمیت ملی باقی خواهند ماند، نه 192 کشور. این وضعیت از اختصاصات قرن 21 است و از افغانستان و عراق آغاز شده و می رود که امری عادی شود و دولتهای نفتدار، دارای موقعیت استراتژیک و یا ضعیف امنیت نداشته باشند و در سایه ترس بسربرند. این ترس باعث خواهد شد که این دولتها هرگونه اعتراضی را در نطفه و پیش از اینکه دستاویز قدرتها قرارگیرد خفه کنند و هواداران غیر نظامی خودرا مسلح کنند تا کودتا و شورش مسلحانه رخ ندهد و .... از آنجا که وضعیت لیبی تاکنون در جهان سابقه نداشته، مورخان و استادان تاریخ از هم اکنون سرگرم جمع آوری گزارشها و آزمایش درستی و ریشه آنها شده اند. آمارگران و دست اندرکاران «میدیا ریسرچ» گفته اند که مخاطبان اخبار برای به دست آوردن گزارش رویدادها از جناح دیگر، اخیرا متوجه منابع خبری هند(www.newkerala.com)، روسیه(www. Rian.ru) و چین(www.english.news.cn ) شده اند که بخش انگلیسی زبان آنها به صورت رقیب منابع خبری و سرچ انجین های غرب عمل می کنند و می روند که جای آنهارا بگیرند و موثرترین وسیله برتری غرب را کم اثر کنند. بسیاری از روزنامه نگاران جهان سوم که وضعیت لیبی را نتیجه جنجالهای دستوری رسانه های غرب می دانند درصدد برآمده اند که وبلاگهای خودرا به «ضد خبر» تبدیل کنند و با استفاده از تجربه طولانی شان به افشای ماهیّت خبرهایی که بزرگ می شوند و به صورت جنجال و تبلیغ با هدف خاص در می آیند بپردازند، جهانیان را روشن سازند و ....
    
پوتین خشمگين است
انتقاد از روند رویدادهای لیبی از 19 مارس آغاز شده و روز افزون است. ولادیمیر پوتین نخست وزیر روسیه نخستین مقامی بود که با خشم تمام تعرض نظامی فرانسه، انگلستان و آمریکا و حمایت [تاکنون لفظی] چند کشور دیگر «ناتو» را از این تعرض قابل قیاس با کارهای صلیبیون قرون وسطی خواند و گفت وضعیت جاری بر سر لیبی از نوع فراخوانی برای لشکرکشی صلیبی قرون وسطی است (A medieval call for a crusade). پوتین که خشمگین به نظر می رسید افزود: آنان که با بمباران هوایی و موشکی ناتو مسئول مرگ غیر نظامیان هستند بعدا باید وجدان شان را پاک کنند و برای آمرزش خود دعا کنند [که پس از مرگ به مجازات در دوزخ گرفتار نشوند.]. پوتین بمباران لیبی را دنباله تعرض به عراق و عملیات نظامی در افغانستان خواند. مدودیف رئیس جمهور روسیه که همان روز خودرا برای مذاکره با رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا آماده می کرد مقایسه پوتین را پذیرفتنی ندانست. این نخستین بار است که میان پوتین و مدویف اختلاف نظر به چشم می خورد. مدودیف قبلا رئیس دفتر پوتین بود و به دست او تا ریاست جمهور بالا رفت. دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری روسیه مارس 2012 (درست یک سال دیگر) برگزار می شود و به احتمال زیاد پوتین باردیگر نامزد این مقام خواهد بود. گیتس در دیدار مدودیف از اینکه روسیه قطعنامه 1973 را «وتو» نکرد از او سپاسگزاری کرد.
    
لاورف: گسترش تروريسم
سرگئی لاوروف وزیر امورخارجه روسیه [سرهنگ پیشین ک. جی. بی و دوست پوتین] که در جریان سفر الجزایر و مصر بود و سخنگوی او قبلا از بمباران لیبی توسط ناتو ابراز تاسف کرده بود 23 مارس در الجزیره گفت که اگر وضعیت تازه که بر سر لیبی پدید آمده از کنترل خارج شود این احتمال وجود خواهد داشت که تروریسم بین الملل گسترش یابد و همچنین مسائل دیگری بروز کند که کسی خواهان آنها نیست. مسئله لیبی هرچه زودتر باید از راه مذاکره [نه، بمب حل شود].
    
ژيرينوفسکي
ولادیمیر ژیرونُفسکی ناسیونالیست معروف روس، نایب رئیس مجلس این کشور (دوما) و رهبر حزب لیبرال دمکرات روسیه [حزب دوم این کشور] که در انتخابات سال 1993 بیست و سه درصد آراء را به دست آورد عملیات نظامی ناتو در لیبی را یک تعرض نظامی عریان و تمام عیار توصیف کرد و گفت که تعرض نظامی به لیبی که محرّک اصلی آن پاریس و لندن بوده اند ثابت کرده که سیاست های استعماری (Colonial policy) به قوت خود باقی هستند. این تعرض گستاخانه یک گروه از دولتها [ناتو] به نام اجرای تصمیم سازمان ملل مفهومی جز مداخله در امور داخلی یک کشور دارای حاکمیت ملی ندارد که وقوع آن در جهان امروز قابل تحمل نمی تواند باشد. این تعرض بسیاری از اصول را منتفی ساخته است. هدف از این تعرض تصاحب نفت لیبی است و نیز گماردن یک دولت دست نشانده به همانگونه که پیش از سال 1969 بود. بمباران منابع و تاسیسات یک کشور که محافظت از غیر نظامیان نیست. در عرف جهانی، غیر نظامی کسی است که با خود اسلحه ندارد؛ تصاویر برداشته شده، این غیر نظامیان را افرادی مسلح به تفنگ خودکار و نارنجک انداز نشان می دهد و به چنین افرادی شورشی و یاغی می گویند و هر دولتی مکلّف به مقابله با آنان است؛ منطق وجود دولت همین است. بمباران هوایی ـ موشکی که محافظت غیر نظامیان نیست؛ احتمال کشته شدن همه در میان است. بمب که چشم ندارد که غیر نظامی را استثناء کند. محافظت از غیر نظامیان شعار و بهانه و راه گریز گردانندگان «ناتو» از انتقاد است. خودشان اعتراف کرده اند که قرارگاه قذافی را بمباران کرده اند. کجا رسم بوده که جان رهبر یک کشور را هدف قراردهند. تاکنون «بارک اوباما» سه بار صریحا گفته است که قذافی باید برود و هدف، حذف اوست!. تاکنون چنین حرفی شنیده نشده بود. من این گفتار را سند قرار داده و از کمیته جوائز نوبل خواسته ام که جائزه صلحی را که در سال 2009 به او داده پس بگیرد. من همچنین از دبیرکل ناتو خواسته ام که به این جنگ نابرابر و غیر منصفانه پایان دهد وگرنه اقداماتی از طریق پارلمان روسیه بعمل خواهم آورد. در ترض به لیبی به قدری عجله شد که رئیس جمهور آمریکا دو روز پس از آغاز بمباران قضیه را به کنگره این کشور (مجلسین) اطلاع داد که طبق قانون قبلا باید مجوّز می گرفت. این عجله برای این بود که از ورود نظامیان دولت لیبی به بنغازی ـ یکی از شهرهای این کشور ـ جلوگیری شود!.
    دولت چین نیز از مداخله نظامی غرب در لیبی که خلاف انتظار بود ابراز تاسف کرد. «هان لین» و «لین دان» در روزنامه مردم ارگان حزب حاکم چین که نظر این دولت را بازتاب می دهد نوشته اند: در ده سال گذشته این سومین بار است که یک گروه از دولتها [بلوک غرب] با هدف تامین منافع خاص خود متوسل به نیروی نظامی برضد یک کشور مستقل و دارای حاکمیت ملی می شود؛ نخست افغانستان، سپس عراق و اینک لیبی. تعرض به لیبی و تخریب و کشتار در این کشور عملی است مغایر میثاقهای بین المللی و ناقض اصول منشور ملل و سرآغازی بد و نامطلوب برای جهان و عامل نگرانی و افسردگی جهانیان. جهانیان که خاطره جنگ سرد قرن 20 را در ذهن دارند مایل به وضعیت دیگری از آن دست نیستند. وقتی که پوتین نخست وزیر روسیه می گوید قطعنامه 1973 معیوب، ناقص و سئوال برانگیز است که از درون آن همه چیز می تواند بیرون آید و هر دولت به سود خود آن را تفسیر کند حرف کوچکی نیست. وقتی که او می گوید دستور تعرض به لیبی شباهت دارد به دعوت به کروسید (crusade جنگ های صلیبی) باید عمق مسئله را درک کرد. نباید تعرض به لیبی را کاری کوچک و زودگذر دانست. به وجدان انسانها باید توجه کرد.
    
کريشنا
کریشنا وزیر امورخارجه هند در واکنش به بمباران لیبی گفته است: در هر بمباران، بیشترین تلفات و آسیب ها به غیر نظامیان وارد می شود. بنابراین، بمباران وسیله محافظت از آنان نیست. بکاربردن نیرو برضد کشوری که تعرض نکرده است قابل قبول نیست [مفهوم این است که لیبی به اعضای ناتو تعرض نظامی نکرده بود که تعرض متقابل توجیه پذیر باشد]. باید راه حل دیگری برای مسئله یافت شود. رهبران ایران، ونزوئلا و بلغارستان هدف اصلی «ناتو» از بمباران لیبی را تصاحب نفت این کشور اعلام کرده اند.


ايران
معرفي خسروانوشيروان به عنوان وليعهد ايران و نيز کاهش مالياتها و اصلاحات کشاورزي
قباد شاه ساساني ایران 23 مارس سال 519 ميلادي، در نيمه ايام نوروزی، سومين پسر خود، "خسروانوشيروان" را شاه بعدي ايران (وليعهد) اعلام داشت. قباد سه پسر داشت که يکي از آنان به نام "کاووس" در همين مراسم به سمت فرماندار تبرستان (مازندران) منصوب شد. پسر ديگر قباد "زم Zam" نام داشت که يکي از چشمانش نابينا بود.
     قباد در مراسم معرفي خسروانوشيروان به عنوان شاه آتي ايران گفت که اين انتخاب نتيجه چند سال بررسي و تجربه او بوده و به درستي اين انتخاب اعتماد دارد. قباد که سالها درگير جنگ با هون ها بود، از آنجا که تحت تاثير افکار مزدک (که از او به عنوان بنيادگذار سوسياليسم در جهان نام برده مي شود) قرار داشت در سال 515 ميلادي و در مراسم نوروز، تصميم خود به کاهش شديد ماليات کشاورزان و مردم کم - درآمد و برنامه اصلاحات کشاورزي و افزايش سهم کشاورزان از محصول و نيز برنامه هاي عمراني ديگر از جمله ساحتن چند سد را اعلام داشته بود.

كريمخان زند و راه شاد كردن مردم ـ شادبودن حق مردم است
کريمخان
247 سال پيش، سلام نوروزي در شيراز و نه چندان دور از تخت جمشيد برگزار شد. پس از اردشير يكم (ساساني)، اين نخستين باري نبود كه يك فرمانروا در مركز پارس چنين مراسمي را برپا مي داشت. پيش از كريمخان، عضدالدوله ديلمي اين آيين ها را در شيراز برگزار كرده بود.
    كريمخان زند (كه به جاي عنوان «شاه»، لقب «وكيل» برخود نهاده بود) پس از اعلام شهر شيراز به پايتختي ايران، از سال 1761 ميلادي سلام نوروزي را در عمارتي كه اينك موزه پارس ناميده مي شود، برگزار مي كرد و سپس به ديدن مردم معمولي (توده ها) به كوچه و خيابان مي رفت. وي در سال 1761 در ايام نوروز، از جيب خود چند نوازنده را اجير كرده بود كه در ميدان هاي شيراز بنوازند و مردم را شاد كنند كه بعداً اين رسم شامل روزهاي ديگر هم شد. كريمخان براي شاد كردن مردم و زدودن غمهايشان هر اقدامي را كه مي توانست، مي كرد. به نظر وي، كه مورخان از اظهاراتش بيرون كشيده اند؛ كريمخان «شاد بودن و شادي كردن» را حق مردم مي دانست. وي براي ديدن توده ها و آگاه شدن از مشكلاتشان، حتي به قهوه خانه ها مي رفت و با آنان در همانجا آبگوشت (ديزي) مي خورد.

آخرين مسافرت شاه - بازگشت به مصر
23 مارچ 1980 و در ايام نوروز، شاه پس از 15 ماه در به دري به مصر بازگشت و چند ماه بعد در همين کشور درگذشت و همانجا مدفون شد. وي پس از ترک ايران در دي ماه 1357 به مصر و از آنجا به مراکش، مکزيک، آمريکا و پاناما رفته بود و همه جا در سايه ترس از "ترور شدن و يا دستگيري و تحويل جمهوري اسلامي شدن" بسر برده بود. محمدرضاشاه پهلوي که از سال 1973 به بيماري سرطان مبتلا بود بالاخره به انور سادات اعتماد کرده و به مصر رفته بود. نخستين سفر وي به مصر براي ازدواج با فوزيه خواهر پادشاه وقت مصر صورت گرفته بود.
    شاه قبلا هم در نيويورک تحت عمل جراحي قرار گرفته بود. به سبب پذيرفته شدن او در آمريکا بود که در تهران، سفارت آمريکا تصرف و کارکنان آن به گروگان گرفته شدند و بسياري از آنان 444 روز در گروگان بودند.

تلاش هاي تازه و چشمگير تاجيكها براي بازگشت به اصل ـ آيين هاي نوروزي در تاجيکستان
رحمان
امامعلي رحمانوف رئيس جمهوري تاجيكستان در مارس 2007 حذف پسوندهاي روسي از اسامي خانوادگي تاجيك ها را اعلام كرده كه در ايام نوروز اين سال، هديه اي بزرگ تلقي شده است. به اين ترتيب، از اين پس نام او را بايد «امامعلي رحمان» خطاب كرد. ممكن است بعدا يك پسوند پارسي نسبت هم بر آن افزوده شود، و بشود: رحماني، رحمانيان، رحمانزاده و يا رحمانپور. وي در چند سال اخير براي پالايش و تقويت زبان و ادبيات فارسي و تحكيم و گسترش فرهنگ نياكان (پارسيان) و پيوندهاي كشورهاي پارسي زبان (ايرانزمين) تلاش هاي چشمگير بعمل آورده است. روس ها در طول استيلاي خود بر ناحيه فرارود، كوشش بسيار كردند كه مردم ناحيه را از فرهنگ نياكان (ايراني) دور سازند تا به انديشه احياء امپراتوري خود نيافتند و گرد هم جمع نشوند و در حساسترين منطقه جهان يك قدرت معارض نسازند.
    تاجيكها روزهاي ملي كه ميراث مشترک هزاران ساله نياكان است به ويژه نوروز را بسيار گرامي مي دارند. در ايام نوروز، دختران تاجيك (پارس) در پارك هاي ملي به اين گونه (عكس زير) از همگان استقبال و احترام مي كنند:
    


    تاجيك ها (پارسیان ـ ايراني تبارها) در ايام نوروز باستاني كه كهنسالترين مراسم ملي جهان است، نخست از نياكان، گذشتگان و گذشته ياد مي كنند (شاهنامه می خوانند) و به ديدار آثار قديم كه تلاش و انديشه و هنر نياكان در آن منعكس است مي روند. آنان به گونه اي با عشق تمام به ديدار آثار نياكان مي روند كه گويي مي خواهند با آنان راز و نياز و درددل و ساعاتی را در هوايشان تنفس كنند. تاجیکها که در افغانستان و کشورهای منطقه فرارود زندگی می کنند سی میلیون نفرند. نیمی از آنان از 14 قرن پیش عنوان «پارسیبان» را برای خود همچنان حفظ کرده اند. آنان پس از سلطه عرب، این عنوان را بر خود گذاردند تا نشان دهند که زبان پارسی و فرهنگ ایرانی خودرا محفوظ و پس از احیاء استقلال وطن به سراسر ایران منتقل خواهند کرد. آنان به این تعهد وفا کردند و زبان پارسی کنونی همان زبانی است که آنان برای ما حفظ کرده بودند. عكس زير مربوط به اين نوع ديدار از يك بناي قديمي در نوروز 2007 است:
    


    در آستانه نوروز، (نيمه مارس2007) بود كه در تاجيكستان، انجمن جهاني روزنامه نگاران پارسي نگار تاسيس شد، به همان گونه كه در آنجا، قبلا انجمن اديبان زبان پارسي تشكيل شده بود. عكس زير گوشه اي از اين نشست را در 12 مارس 2007 نشان مي دهد:
    



در قلمرو دانش
نخستین راهپیمایی در فضا
Alexsie Leonov
هجدهم مارس 1965 الكسي لئونوف Alexsie Leonov فضانورد روس كه با سفينه وسخود ـ 2 Voskhod-2 در مدار زمين به گرد اين سياره در حركت بود از اين سفينه خارج و به مدت 12 دقيقه در فضا راهپيمايي كرد. وي نخستين انساني بوده است كه در فضا قدم زده است. اين كار در آن زمان جرات و جسارت زياد لازم داشت. لئوف قبلا خلبان جنگنده ميگ بود.
    
    
    


در قلمرو رسانه‌ها
سرانجام قديمي ترين مجله طنز


    
    23 مارس1992 در لندن اعلام شد كه شماره هشتم آوريل (دو هفته بعد) نشريه «پانچ» ـ قديمي ترين مجله طنز ـ آخرين شماره آن خواهد بود و تعطيل خواهد شد. «هنري مي هيو Henry Mayhew» اين مجله را در سال 1842 (نيمه اول قرن نوزدهم) درانگلستان به وجود آورده بود. واژه پانچ Punch در زبان انگليسي به مفهوم «ضربه مشت» و همچنين «شربت چاشني دار» است كه با طنزنگاري مي توان هر دو مفهوم را پوشش داد. تيراژ اين مجله، كه در زمان تعطيل شدن توسط كمپاني ناشر «ديلي اكسپرس» به چاپ مي رسيد، از 175 هزار به 33 هزار نسخه كاهش يافته و ديگر «سود ده» نبود.
    توقف انتشار اين مجله، بحث و تفسير فراوان به دنبال داشت؛ ازجمله اينكه چون مجله روش قديمي خود را كه انتقاد ضمني بود، به چاپ كردن كارتون و شوخي نگاري براي سرگرمي و جوك نويسي تبديل كرده بود مخاطبانش را ازدست داده بود. اين بحث سبب كه «محمد فايد» مصري درصدد تجديد انتشار آن برآيد و در سال 1996 آن را دوباره زنده كند. اين بار با همه كوششي كه بكار رفت، اين مجله نتوانست به سوددهي برسد و درنتيجه در سال 2002 بارديگر تعطيل شد.
     نقدنگاران اين بار نوشتند كشورهايي چون انگلستان كه انتقاد كردن صريح و نوشتن هرگونه نظر مخالف منعي ندارد و محدود نيست، ديگر (مانند قديم) جاي مجله صرفا طنز نيست و در اين ممالك طنزنگار بايد سراغ كارتون و شوخي نويسي جهت سرگرمي و تفريح (خنده) برود كه روزنامه ها هرهفته يك و يا چند صفحه از اين قبيل مطالب به ضميمه خود منتشر مي كنند و بازار رسانه ها بيش از همين گنجايش ندارد، مخصوصا كه حق التحرير طنزنگار و كاريكاتوريست خيلي بالاست.
    
يك جلسه دبيران مجله «پانچ» در قرن نوزدهم


ساير ملل
روزی که مغولان «کراکو» لهستان را بسان شهرهای خراسان ویران ساختند
هجدهم مارس 1241 مغولان كراكو (Krakow) دومين شهر لهستان امروز (از لحاظ جمعيت) را ويران ساختند درست به همان صورت كه شهرهاي خراسان را قتل عام و ويران كرده بودند. كراكو كه در آن زمان عمدتا آلماني نشين بود و در جنوب لهستان امروز واقع شده است دو بار ديگر، در سالهاي 1259 و 1287، مورد حمله مغولان قرار گرفت و آسيب شديد ديد. اين حملات از سوي شاخه اي از مغولان صورت گرفت كه قبلا قسمت هايي از روسيه امروزرا تصرف كرده و از آنجا تعرض به اروپاي مركزي آغاز كرده بودند. تعرض مغولان به ایران و روسیه کنونی در سال 1219 میلادی آغاز شده بود.

نمونه بذل و بخشش اراضی بومیان، بدون ترس از بازخواست وجدان
John Berkeley
جان بركلي John Berkeley، بارون انگليسي 18 مارس 1673، نزديك به نيمي از سرزميني را كه بعدا ايالت نيوجرزي آمريكا شد به كويكرهاي مهاجر (Quakers) فروخت. جان بركلي در جريان جنگ داخلي انگلستان از پادشاه وقت حمايت كرده بود و به پاس اين حمايت اراضي اطراف نيويورك (ايالت نيوجرزي امروز) به او اهداء شده بود كه متعلق به بوميان آمريكا (سرخپوستان) بودند. اين اراضي و اراضي نيويورك قبلا به «يورك»، دوك انگليسي داده شده بودند كه اين دوك حاضر شد اراضي نيوجرزي امروز را با «بارون جان بركلي» شريك شود و بركلي همين سهم خودرا به كويكرها فروخت. نگاهي به اين وضعيت، بذل و بخشش اموال ديگران توسط قدرت هاي اروپايي را نشان مي دهد كه ترسي از وجدان نداشته و كسي هم از آنها بازخواست نكرده است!.

سرنوشت نخستین اتحادیه صنفی انگلستان و ...
دولت انگلستان 18 مارس 1834 موسسان نخستين اتحاديه صنفي كشاورزان اين كشوررا به استراليا تبعيد كرد. اين عده اتحاديه خودرا جامعه دوستانه كارگران كشاورزي نام نهاده بودند که هدف از تاسيس آن تامين منافع كارگران كشاورز بود. قانون وقت انگلستان ايجاد چنين اتحاديه هايي را ممنوع كرده بود. جامعه دوستانه كارگران كشاورزي انگلستان بعدا زيربناي اتحاديه های صنفی و سنديكاهای کارگری در ممالك انگليسي زبان قرارگرفت.

ترور پادشاه دانمارکی یونان ـ مسئله سلطنت یونان که هیچگاه سلطنتی نبود
George I
در جريان جنگ اول بالكان، جورج يكم پادشاه يونان كه براي بازديد از شهر تسالونيك كه به دست يوناني ها افتاده بود به اين شهر رفته بود هجدهم مارس 1913 در آنجا ترور شد. وي كه يك شاهزاده دانماركي بود هنگام مرگ 68 ساله بود و از 1863 به مدت 50 سال بر يونان پادشاهي كرده بود. نظام حكومتي يونان پس از كسب استقلال در نشست لندن مركب از قدرت هاي اروپايي وقت تعيين و قرارشده بود كه پادشاهي باشد ولي چون قرنها استقلال نداشت و نيز هرگز سلطنتي نبود مشكل كار در يافتن يك پادشاه براي آن بود كه قدرتهاي اروپايي پس از سازش ميان خود، در سال 1832 «اوتو» پسر 17 ساله پادشاه باوير (آلمان) را براي سلطنت بر يونان تعيين كردند و پس از نوبت به جورج شاهزاده دانماركي رسيده بود كه در تسالونيك ترور شد.

محور برلین ـ رم و تلاش برای وارد کردن ایران به آن
هيتلر در کنار موسوليني
هجدهم مارس 1940 هيتلر در برنر پس Brenner Pass (هموارترين گذرگاه در رشته كوههاي آلپ) با موسوليني رهبر ايتاليا ديدار و ضمن مذاکرات طرفین، موسولینی موافقت كرد كه به آلمان در جنگ با انگلستان و فرانسه کمک کند. آلمان و ایتالیا در اکتبر 1939 قرارداد دوستی و اتحاد امضا کرده و آن را محور رم ـ برلین خوانده و از کشورهای دیگر دعوت کرده بودند که به آن به پیوندند. این اتحاد بعدا رنگ نظامی بیشتری بخود گرفت و 27 سپتامبر 1940 ژاپن به آن پیوست و سپس مجارستان، رومانی، اسلواکیا و بلغارستان وارد آن شدند. برای مدتی کوتاه، عراق نیز عملا به آن پیوسته بود و اسپانیای فرانکو هم جانب آن را داشت. در سال 1940 و هشت ماه اول سال 1941 تلاش هایی برای وارد ساختن ایران به آن نیز صورت گرفته بود. آلمان و ژاپن پیش از ایجاد محور رم ـ برلین، باهم برضد کمونیسم متحد بودند. در طول جنگ جهانی دوم، رسم براین شده بود که متحدان ژاپن و آلمان را هم در ردیف اعضای اتحادیه محور قراردهند.

قتل عام در «شرپ ويلSharpeville»
گوشه اي از صحنه کشتار و اجساد مقتولان

    21 مارس سال 1960 (مصادف با نوروز ايرانيان) پليس دولت تبعيض نژادي جمهوري آفريقاي جنوبي در «شرپ ويلSharpeville» واقع در نزديكي يوهانسبورگ به سوي سياهپوستاني كه تشكيل يك اجتماع مسالمت آميز جهت اعتراض به وضع يك قانون خلاف منطق و وجدان داده بودند آتش گشود. در اين تيراندازي غيرلازم 69 تن كشته و 180 گلوله خورده ديگر در بيمارستانها بستري شدند.
    اين قانون، ورود سياهپوستاني را كه كارت ويژه (پروانه ورود!) نداشتند از گشت و گذر در محله هاي سفيدپوست نشين منع مي كرد و تخلّف از آن جريمه داشت. پروانه ورود را پليس صادر مي كرد. تيراندازي ساعت يك و نيم بعد از ظهر آن روز صورت گرفته بود. بسياري از مجروحين از ترس زنداني شدن، حاضر به رفتن به بيمارستان نشده بودند. تاريخ از اين تيراندازي به عنوان « مساكر = قتل عام شرپ ويل» نام مي برد.

روزي که شيخ احمد ياسين با راکت اسرائيل کشته شد
بامداد 22 دسامبر 2004 در نوار غزه، يک هلي کوپتر ارتش اسرائيل با شليک راکت، شيخ احمد ياسين رهبر روحاني جنبش حماس(حرکت مقاومت اسلامي) را کشت. شيخ احمد که عليل بود از مسجد به خانه باز مي گشت که اتومبيل حامل او هدف راکت قرار گرفت. در اين حمله پسر شيخ احمد و 8 تن ديگر نيز کشته شدند.
     ارتش اسرائيل بعدا به قتل شيخ احمد ياسين اعتراف کرد. وي قبلا چند بار و از جمله از سال 1984 تا 1985 و از 1989 تا 1997 در زندان اسرائيل بود و در 1989 به حبس ابد محکوم شده بود که در پي توافق اردن و اسرائيل آزاد شد. شيخ احمد ياسين که در 1936 در فلسطين به دنيا آمده بود در دهه 1960 ، در آن زمان که نوار غزه در کنترل مصر بود، در خاک مصر تدريس مي کرد که چون به جمعيت اخوان المسلمين پيوسته بود به غزه بازگردانده شد و در اينجا به تدريس ادامه داد و در 1987 به تاسيس جنبش حماس کمک کرد و رهبر روحاني آن بود.
    بسياري از دولتها و از جمله دبيرکل وقت سازمان ملل از قتل شيخ احمد ياسين ابراز تاسف کرده و آن را عملي که به صلح کمک نمي کند خوانده بودند، ولي مقامات دولت اسرائيل از نقشه قتل او دفاع کرده اند.


برخي ديگر از رويدادهاي 23 مارس
  • 1169:   «شير کوه» ژنرال و وزير «کرد» دولت مصر و عموي صلاح الدين ايوبي درگذشت که بعدا صلاح الدين جاي اورا گرفت و با صليبيون وارد جنگ شد.
  • 1808:   ناپلئون بناپارت برادر خود «ژوزف» را پادشاه اسپانيا کرد!.
  • 1868:   دانشگاه کاليفرنيا در «برکلي ( آن زمان شهر اوکلند)» آغاز بکار کرد که اينک داراي شعب متعدد است.
  • 1919:   موسوليني در ميلان جنبش «فاشيست» ايتاليا را تاسيس کرد که بعدا به صورت يک حزب ناسيوناليست درآمد.
  • 1919:   حزب کمونيست Perserikatan هند ( PKI) تاسيس شد.
  • 1934:   کنگره آمريکا پذيرفت که از سال 1945 (11 سال بعد) به فيليپين استقلال داده شود. آمريکا در آستانه قرن 20 ، و در جريان جنگ با اسپانيا و پيروزي در اين جنگ، فيليپين را تصرف کرده بود و اداره مي کرد. مجمع الجزاير فيليپين که نام پادشاه وقت اسپانيا بر آن نهاده شده است قرنها مستعمره اسپانيا بود. جمعيت فيليپين در سال 2006 به نود ميليون نفر رسيده بود.
  • 1940:   جنبش مسلمانان همه هند خواهان ايجاد يک کشور مستقل براي مسلمانان اين شبه قاره شد. اين کشور هفت سال بعد، و تنها بر پايه تفاوت دين به نام پاکستان و در دو طرف هند به وجود آمد که در سال 1971، قسمت شرقي درپي يک جنگ خونين و با کمک دولت هند به نام بنگلادش استقلال يافت و جمهوري پاکستان منحصر به بخش غربي آن شد.
  • 1945:   جزيره اوکيناواي ژاپن زير آتش 1500 ناو آمريکايي قرار گرفت که چنين آتشي در طول جنگ جهاني دوم بيسابقه بود.
  • 1956:   پاکستان از اين روز در چارچوب جامعه مشترک المنافع " جمهوري اسلامي پاکستان " شد که يک روز ملي اين کشور بشمار مي رود.
  • 1956:   سودان که مستعمره انگلستان بود از اين روز استقلال يافت.
  • [2011/23مارس:الیزابت تیلورهنرمند سرشناس آمریکائی درگذشت:
  • او دومين فرزند فرانسيس لن تيلور و سارا ويولا بارمود  بود که اصليت هر دو آمريکايي و متولد شهر آرکانزاس از ايالت کانزاس بودند. پدرش يک دلال در زمينه هنري و مادرش تا قبل از ازدواج با پدرش به حرفه بازيگري تئاتر مشغول بود. سه سال بيشتر نداشت که پدر و مادرش جهت آموختن باله او را نزد يک استاد باله فرستادند تا اينکه در سال 1939 يعني دو سال قبل از شروع جنگ جهاني دوم،پدر و مادر اليزابت تصميم گرفتند به آمريکا برگردند. 18 سپتامبر سال 1941 قرارداد 6 ماهه اي با شرکت يونيورسال بست که جهت نقش آفريني کوتاهش در فيلم هاي توليد يونيورسال هفته اي 100 دلار به عنوان دستمزد به او پرداخت شود.

    اليزابت از بازي در فيلم لسلي به خانه برمي گردد پله هاي ترقي و شهرت را يکي پس از ديگري در مدت زمان کوتاهي طي کرد تا اينکه در سال 1959 بخاطر بازي در فيلم باترفيلد 8 و در سال 1966 براي بازي در فيلم چه کسي از ويرجينيا وولف مي ترسد در مقابل ريچارد برتون برنده جايزه اسکار بهترين بازيگر زن شد. اليزابت تيلور در طول زندگي 8 بار با ? نفر ازدواج کرد که تنها در يک مورد به مرگ همسر و در باقي موارد بخاطر نداشتن تفاهم به طلاق منجر شدکه معروفترين آنها ريچارد برتون هنرپيشه معروف تاريخ سينما و همبازي او در چند فيلم از جمله کلئوپاترا و رام کردن زن سرکش استکه با او دو بار ازدواج کرد.

    کنراد هليتون 1951 ژانويه 29  الي 1950 مي 6

     مايکل ويدينگ 1957 ژانويه 26 الي 1952 فوريه 21

     مايکل تاد 1958 مارس 22 الي 1957 فوريه 2

     ادي فيشر 1964 مارس 6 الي 1959 مي 12

     ريچارد بارتون بار اول  1974 ژوئن 24 الي 1964 مارس 15  بار دوم 1976 جولاي 29 الي 1975 اکتبر 10

     جان وارنر 1982 7 نوامبر الي 1976 دسامبر 4

     لاري فورتنسکي 1996 اکتبر 31 الي 1991 اکتبر 6

    گفته مي شود او تاکنون بيش از يکصد عمل جراحي زيبايي انجام داده .که پس از آخرين آن اعلام کرده ديگر از جراحي خسته شده بود]


    روزنامک (تاريخ جاري)
    ورود جهان یک قطبی به دوره تاریخی تازه ـ کوتاهی روسیه و چین ـ موشک باران کردن لیبی به خاطر نفت و عادی شدن این روش برای تغییر دولتها ـ آنارکیسم
    ليبي در نخستين روز حملات هوايي ـ موشکي ناتو
    همزمان با آغاز سال 1390 ایرانی، جهان نیز وارد عصر تازه ای شده است ـ یک دوره تاریخی که با همه ادوار پیشین متفاوت خواهد بود. تشکیل تدریجی یک قطب نیرومند چندین ملیّتی در کره زمین، بشررا وارد این دوره کرده و این قطب در طول این دوره هرچه را که اراده کند به انجام خواهد رساند.
         این قطب [یا قدرت] که قبلا با تاسیس «ناتو» در طرفین اقیانوس اطلس شمالی تولّد یافته بود با فروپاشی شوروی، بدون رقیب و در حقیقت آزاد و خودمختار شده، دربطن اروپای واحد که به تغذیه از «مرده» شوروی پرداخت و فربه شد گسترش یافته و اینک یکه تاز میدان گیتی شده و جولان می دهد ـ جولان دادنی که پایانش ناپیداست. دولتهای اروپایی که از قرن پانزدهم به برکت توپ و تفنگ ـ جنگ افزار انحصاری خود ـ به تصرف و استثمار سرزمین های دور دست و غارت منابع و دارایی های آنها دست زده و حاضر به رهاساختن این شکار مفت و لذیذ هم نبوده اند خودرا در درون این قطب جای داده اند. این بار اسلحه انحصاری آنها رسانه ها و قدرت تبلیغاتی و جنگ افزار اتمی ـ موشکی و دیجیتال و نیز دستگاهی به نام سازمان ملل است که خودشان برای چنین روزی آن را در آخرین ماههای جنگ جهانی دوم طراحی کردند.
        این قطب تازه که تا سالها باقی ماندنی درجریان مسئله یوگوسلاوی کسب تجربه کرد، در مارس 2003 با تعرض به عراق این تجربه را به کار انداخت و موفق شد. این قطب از مارس 2011 برنامه خودرا به صورتی تمام عیار در لیبی به اجرا گذارده است. از تظاهرات شماری که ماهیّت آنان معلوم و مشخص نشده استفاده کرد با رسانه هایش قضیه را بزرگ کرد، اذهان را آماده ساخت، نفت را گران کرد، دولت لیبی را که تسلیم تظاهرات نمی شد مقصر گرانی نفت اعلام داشت تا عوام الناس ناراضی، عصبی و آماده برکناری آن شوند، سپس به مجاورت لیبی ناو جنگی و به درون آن روزنامه نگار (!) فرستاد تا جنجال کنند و جوّ سازند، بعد و در حالی که وزیر دفاع یک کشور عضو این قطب می گفت که موافق و آماده گزینه نظامی نیست از شورای امنیت [امنیّت!] مجوز گرفت تا با برقراری منطقه «پرواز ممنوع» از جرح و مرگ! جلوگیری کند و هنوز مرکب مجوّز خشک نشده بود که لیبی را موشک باران کرد، حتی محل کار و سکونت رئیس دولت آن را. اگر شورشیان آن طور که قبلا گفته شده بود از طبقه روشنفکر و دمکراسی طلب و خیرخواه وطن بودند که اجازه نمی دادند هموطنانشان حتی نظامیان هموطن به دست بیگانه کشتار شوند و وارد مذاکره و سازش می شدند و بهانه تعرض از میان می رفت. این شوشیان به همانگونه که از تصاویر رسانه ها استنباط می شود افرادی مسلح هستند و یک دولت نمی تواند در قبال یک گروه مسلح تکلیف خودرا که برای آن بوجودآمده و سوگند خورده زیرپا بگذارد و ساکت بماند. آیا در رای گیری همگانی از اتباع لیبی سئوال شده که معلوم شود اکثریت جمعیت شش میلیون و پانصد هزار نفری لیبی برخوردار از آموزش و پرورش و بهداشت رایگان و رفاه نسبتا کامل آنهارا می خواهند. اینجا هم قطب واحد همانند مورد عراق خودرا نیروی ائتلاف بین الملل معرفی می کند، کدام بین الملل؟. چهار ـ پنج کشور که بین الملل نمی شود.
        هدف بلعیدن نفت لیبی و تسلط بر مدیترانه است که یک دریای بین قاره ای و استراتژیک است.
        گناه تعرض نظامی به لیبی که تا یکسره شدن کار این کشور کم جمعیت همیشه مستعمره ـ جز 50 سال اخیر ـ ادامه خواهد داشت بر گردن کیست؟. اکثر مفسران بی طرف و اصحاب نظر از ملل کوچک و ضعیف در گفتار و نوشتار خود به این سئوال پاسخ داده اند. پاسخ: روسیه و چین است که اگر قطعنامه پیشنهادی را «وتو» کرده بودند، چنین وضعیتی که سر دراز خواهد داشت پیشامد نمی کرد. یک صاحبنظر در این زمینه گفته است: "با کوتاهی و یا تعمد چین و روسیه، دیگر برای کشتار صدها هزار روس به دست نظامیان هیتلر در لنینگراد و استالینگراد و زنده به گور شدن چینیان به دست ژاپنی ها در نانژینگ اشک نمی ریزم.". مسئله عمومی ملل، نحوه مقام یافتن و حکومت کردن است. این طرز انتخابات و انتصابات، دیگر کارایی ندارد و جنگها و بدبختی ها نتیجه همین وضعیت است. مفسر دیگر ابراز عقیده کرده که اگر نظمی منطقی بر جهان حاکم نشود، بازگشت آنارکیسم اجتناب ناپذیر است و در آینده ای نه چندان دور، جهان القاعده های متعدد خواهد داشت. با تکرار وضعیت عراق و اینک لیبی است که هر کشور کوچک می رود تا اتمی شود و از تعرض مصون بماند. اگر لیبی فریب نخورده بود و فعالیت اتمی خودرا متوقف نساخته و یا مواد و ابزاری را که داشت تحویل نداده بود اینک مصون از تعرض بود، چرا چنین حملاتی به کره شمالی نمی شود زیراکه با چند بمب اتمی خود دست کم می تواند کره جنوبی و ژاپن را تخریب و جوّ زمین را آلوده سازد . [که گفته اند؛ برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی...].
        دوران تاریخی تازه ای که از مارس 2011 در جهان آغاز شده این خصوصیات را خواهد داشت:
        ــ قطب ایجاد شده به هرقیمت مانع از پیدایش قطب های دوم و سوم خواهد شد.
        ــ دولت دیگری را به عضویت دائمی شورای امنیت راه نخواهند داد تا «وتو» گر شود و رشته های آنهارا پنبه کند. به وعده ها توجه نکنید.
        ــ اگر وضعیت به همین صورت پیش برود، شتری که اینک مقابل خانه لیبی زانو زده کنار خانه دیگران هم زانو خواهد زد. به بهانه دفاع از ناراضیان و تظاهرات هرجارا که بخواهند بمباران و موشک باران خواهند کرد تا به هدف نهایی برسند. هوگو چاوس باید خیلی مواظب باشد، هم نفت دارد و هم سوسیالیست و منتقد است. دولت لیبی هم قبلا بر نام این کشور کلمه سوسیالیست را اضافه کرده بود.
        ــ روسها اگر نمی خواهند سیبری را از دست بدهند باید از هم اکنون در اندیشه بر سر کار آوردن یک ژنرال ناسیونالیست و یا یک پتر کبیر باشند. باید اظهارات بانو آلبرایت را که گفت برای روسیه کم جمعیت سیبری زیاد است باید این سرزمین وسیع را به آنها که لازم دارند بدهد.
        ــ وجود یک قطب در جهان به بی قانونی و نبود ضابطه و استاندارد واحد و نیز گسترش احساس و سیاست تسلیم میان کشورهای کوچک و یا بی اسلحه منتهی خواهد شد، بر شمار ناراضیان خواهد افزود و تفکر آنار کیسم (آنارشیسم از نوع فرضیه های میخائیل باکونین) رواج خواهد یافت با تبعات آن.
        ــ مسابقه اتمی شدن چند برابر خواهد شد.
        ــ دولتهای کوچکتر با گرفتن درس از سرنوشت لیبی، به پلیس و ارتش اکتفا نخواهند کرد و به مسلح ساختن غیر نظامیان هوادار خود دست خواهند زد که این وضعیت فساد اداری ـ اقتصادی و انواع تبعیض به وجود خواهد آورد.
        ــ استثمار و سلطه و در نتیجه افسردگی، اضطراب و استرس چند برابر خواهد شد و ....
        ــ این دوران تاریخی طولانی خواهد بود، مگر ....
    اعتراض به بمباران ليبي در لندن