ايران
بپاخيزي دو شاهزاده ساساني برضد سلطه عرب، ولي ...
24 مارس 721 ميلادي (و در جريان آيين هاي نوروزي آن سال كه هنوز در ايران خاوري به همان صورت قديم برگزار مي شدند)، «پوشان» از شاهزادگان ساساني، هشتاد سال پس از نبرد نهاوند و شکست نظامي ايران، ادعاي سلطنت و احياي حکومت ساسانيان را کرد و گروهي گرد او جمع شدند، ولي کاري از پيش نبرد.
    چهار سال پس از پوشان، در مارس سال 725 ميلادي (و بازهم در ايام نوروز ايراني) يك شاهزاده ديگر ساساني به نام خسرو از نوادگان يزدگرد سوم در شهر مرو خودرا شاه ايران خوانده بود. كار اين شاهزاده هم با اين كه علاوه بر گروهي ايراني، جمعي از تركان مهاجر نيز به او پيوسته بودند به جايي نرسيد. مورخان سبب ناكامي اين دو شاهزاده را خودخواهي و تكروي آن دو نوشته اند و اضافه كرده اند كه اگر اين دو شاهزاده که هدفشان نيز احياي استقلال وطن بود با هم يكي و متحد شده بودند شايد به پيروزي هايي دست مي يافتند. استقلال طلبي ايرانيان و بپاخيزي هاي مسلحانه آنان پس از درگذشت هارون الرشيد جدّي تر شد و نخست زير عنوان دفاع از مامون پسر هارون که مادرش يک ايراني بود و سپس طرد سلطه عرب از وطن بپاخاستند و موفق هم شدند.
روزي كه هارون الرشيد درگذشت
هارون الرشيد
24 مارس سال 809 ميلادي (در آن سال سوم فروردين) هارون الرشيد، خليفه قدرتمند عباسي در سر راه خود به شمال شرقي خراسان (منطقه فرارود)، در توس درگذشت و در آبادي حاشيه شهر كه در آن زمان يكي از قرارگاههاي حكمران وقت خراسان بود (و اينك شهر مشهد) مدفون شد. هارون هنگام مرگ 46 ساله بود. وي در طول اقامت در توس بيمار شده بود. هارون 17 مارس 763 ميلادي و به نوشته برخي از مورخان در «ري» به دنيا آمده بود. پدرش بعدا سومين خليفه عباسيان شد و مادرش «خيزران» يك بانوي يمني بود. هارون 23 سال خلافت كرد و امور اداري او در دست ايرانيان و براي مدتي نسبتا طولاني هم وزارت وي را «يحيي برمكي» برعهده داشت كه يك مدير لايق ايراني بود. هارون بيش از پيش خلافت را رنگ امپراتوري داد و بر وسعت بغداد افزود و با آزادكردن مهاجرت به اين شهر، آن را به صورت بزرگترين شهر وقت اروپا و آسيا (به استثناي يكي ـ دو شهر چين) در آورد. هارون در طول عمر خود دو بار با دولت روم شرقي (قسطنطنيه) وارد جنگ شده بود. در پي مرگ هارون بود كه جنبش هاي استقلال طلبانه ايرانيان جدّي و علني شد. هارون با دولت هاي اروپايي رابطه سياسي داشت.
دمشق هم به دست تيمور افتاد و غارت شد
مجسمه اميرتيمور که با نظر گراسيموف ساخته شده است
غارت شهر دمشق كه به دست نيروهاي اميرتيمور گوركان (متولد 1336 ميلادي و متوفي در 19 فوريه 1405) افتاده بود از 24 مارس (روزي چون امروز) در سال 1401 ميلادي آغاز شد. تيمور قبلا بسياري از شهرهاي بزرگ از جمله اصفهان، دهلي و بغداد را تصرف كرده و همه جا كشتار به راه انداخته بود. وي در اصفهان از كله هاي مقتولين مناره ساخته بود و در دهلي كه در 17 دسامبر 1398 به دست او افتاده بود هزاران تن را اعدام كرده بود. حكومت هند تا سلطه انگليسي ها در سال 1857 در دست تيموريان بود.
    تيمور در سال 1405 عازم تصرف چين بود كه در 19 فوريه در قزاقستان امروز درگذشت. وي در فرارود به دنيا آمده بود و تبار مغولي داشت. گراسيموف تاريخدان و انسانشناس بزرگ روس كه در سال 1941 استخوانهاي اميرتيمور را معاينه كرده بود مغول بودن و لنگ بودنش را تاييد كرده است. استخوانهاي تيمور يك سال بعد به گور او در سمرقند بازگشت داده شده است. اين گور را تيمور در طول حيات براي خود ساخته بود كه پس از مردن، جسدش از قزاقستان به آنجا منتقل و مدفون شد. با اينكه تيمور تبار مغولي داشت علاقه مند به فرهنگ ايراني و زبان پارسي بود و آنها را ترويج داد. مكاتبات او به زبان پارسي صورت مي گرفت. جانشينانش هم به فرهنگ ايراني و زبان پارسي خدمت كردند. امپراتوران تيموري هند، پارسي را زبان رسمي دربار و سازمانهاي دولتي هند كرده بودند.
بزرگترين معامله گاز طبيعي جهان
20 مارس 2004 دولت جمهوري اسلامي در اصل موافقت کرد که ظرف 25 سال معادل 20 ميليارد دلار گاز طبيعي مايع شده به جمهوري توده اي چين بفروشد. قرار شد که حمل اين گاز طبيعي از سال 2008 آغاز شود. اين بزرگترين معامله در نوع خود در جهان بوده است. چين که با ايران معاملات تجاري پرحجم دارد از دير زمان يکي از خريداران نفت ايران است.
دستگيري 15 نظامي انگليسي در آبهاي ايران
23 مارس 2007 (سوم فروردين 1386) نيروهاي مسلح ايران در منطقه اروند رود 15 تن از نظاميان انگليسي مستقر در عراق را كه با قايق مسلح وارد آبهاي ايران شده بودند دستگير و 24 مارس به تهران منتقل كردند. اين افراد 12 روز بعد و پس از اعتراف به نقض آبهاي ايران و همچنين ابراز تاسف مقامات دولتي لندن از ورود آنان به آبهاي ايران، آزاد شدند و پس از ملاقات با احمدي نژاد رئيس جمهور و دريافت لباس غيرنظامي، با اين لباس ايران را ترك كردند. اين عده كه هنگام ورود به لندن تغيير لباس داده بودند بعدا در تماس با رسانه هاي انگلستان حرفهاي ديگري زدند.
    دستگيري اين نظاميان در سالروز حمله ناوگان نوپاي ايران به پايگاه انگلستان در «باسعيدو» و تصرف آن در آستانه جنگ جهاني دوم صورت گرفته بود. قرنها، انگليسي ها يكه تاز پهنه خليج فارس بودند و مانع از آن مي شدند كه ايران داراي يك نيروي دريايي موثر شود. ايران در دهه 1930 با کمک موسوليني رهبر وقت ايتاليا داراي يک نيروي دريايي موثر شد.
    


    عكس ها:
    بالا: از چپ به راست؛ عكسي را كه رسانه هاي غرب از اين رويداد ساخته بودند و با هرگزارش مربوط چاپ مي كردند ـ تني چند از دستگير شدگان از جمله يك گروهبان زن، پس از انتقال به تهران
    پايين: از چپ به راست: دستگير شدگان پس از آزادشدن در تهران با لباس غيرنظامي كه دولت ايران به آنان داده بود ـ برخي از دستگير شدگان پس از بازگشت، در فرودگاه لندن
در قلمرو ادبيات
روزي که ژول ورن نويسنده و اندشمند فرانسوي درگذشت
ژول ورن
ژول ورن نويسنده و انديشمند فرانسوي 24 مارس 1905 در 77 سالگي و در حالي که قلم در ميان انگشتانش بود و پنجاه و پنجمين کتاب خود را مي نوشت درگذشت. وي بسال 1828 در "نانت" به دنيا آمده بود. ژول ورن در هر رشته اي قادر به نوشتن بود ولي در داستان نگاري مهارت ويژه داشت.
در قلمرو دانش
کشف ميکرب سل
دانشمند آلماني، رابرت کخ Robert Coch متولد 1843 و متوفا در 1910، بيست و چهارم مارس 1882 اعلام کرد که عامل بيماري مرموز و کشنده سل را کشف کرده است.
     دکتر کخ در آزمايشگاهي در برلن روي عامل بيماري سل کار مي کرد. به خاطر اين کشف مهم، عامل بيماري سل به اسم او "باسيل کخ" نام گذاري شده است. اين ميکرب هوازي ممکن است مدتها در بدن بماند و تکثير نکند و هنگامي دست به فعاليت بزند که بدن بر اثر بيماري ديگر و يا تغذيه بد و ناکافي و عواملي از اين دست ضعيف شده باشد. با وجود کشف ميکرب بيماري سل، تا اواسط قرن 20 داروي قطعي درمان آن به دست نيامده بود.
    
کخ در آزمايشگاه
در قلمرو رسانه‌ها
عباس پهلوان روزنامه نگار قديمي و پرتجربه ايران
عباس پهلوان
چهارم فروردين زادروز عباس پهلوان روزنامه نگار قديمي و بسيار معروف ايران است كه در سال 1316( مارس 1937) به دنيا آمده است. عباس هنوز به 18 سالگي تمام نرسيده بود كه كار روزنامه نگاري را آغاز كرد و لاينقطع به آن ادامه مي دهد. برخلاف روزنامه نگاران ديگر، عباس حرفه ژورناليسم را از تهيه خبر شروع نكرده بلكه آغاز كار او با مقاله نگاري و نوشتن انواع مطلب بوده و سمت نويسنده ستادي (ستاف رايتر) داشته است. مي دانيم كه چنين آغازي نياز به استعداد و ذوق و علاقه مندي زياد دارد. او كار روزنامه را از «شاهد» و «اتحاد ملل» آغاز كرد و در بسياري از روزنامه هاي تهران ازجمله آژنگ، آتش، بامشاد، اراده آسيا و «مهر ايران» قلم زد تا بكار مجله نويسي پرداخت. دو امضاي مستعار معروف او در روزنامه ها، «ع. پيكان» و «آشيخ عباس نقال» بود. ستون «كندوكاو روزنامه ها» كه به قلم او نوشته مي شد هميشه جنجال برانگيز بود و ناشران روزنامه ها را مي رنجانيد.
    عباس پهلوان كه از موسسان سنديكاي روزنامه نگاران كشور است در مجله هاي متعدد ازجمله روشنفكر، آشفته، مدروز (زن روز) و فردوسي به كار تحرير اشتغال داشت و در «فردوسي» بيش از هر مجله ديگر ماندگار شده بود و دولت وقت يك بار به خاطر يك نوشته اش در فردوسي، او را ممنوع القلم كرده بود. پهلوان جمعا 15 سال در فردوسي قلم زد. عباس كه به ميهندوستي و صراحت لهجه شهرت دارد بسيار روان و بي تكلف مي نويسد و بدون ملاحظه حقايق را بيان مي دارد. درباره هر موضوعي كه لازم باشد مي تواند بنويسد. عباس مدتي هم در خبرگزاري پارس (ايرناي امروز) بكار نوشتن مشغول بود. ابتكار مصاحبه هاي تلفني از اوست كه به نام خبرگزاري از راديو ايران پخش مي شد. عباس اين طرز مصاحبه را كه تا آن زمان در ايران بي سابقه بود در سال 1358 خورشيدي (1959 ميلادي) ابتكار كرد.
     پهلوان كه در سال 1359 (دو سال پس از انقلاب) با مخالفت دسته اي از دست اندركاران وقت رو به رو شده بود دچار زحمت و گرفتاري هاي متعدد شد و چندي بعد، به قول خودش، پس از افزايش شعارهاي «عباس پهلوان اعدام بايد گردد» دچار واهمه شد و وطن را ترك كرد و به اروپا رفت و در اينجا بكار نوشتن در رسانه ها كه عمدتا راهي جز مسير جمهوري اسلامي داشتند پرداخت و باز به گفته خودش، هنگامي كه محيط اروپا براي او ناامن شد به آمريكا نقل مكان كرد و در اينجا به روزنامه نگاري كه پيشه مادام العمر اوست ادامه مي دهد. او در لس آنجلس سردبيري روزنامه فارسي زبان «عصر امروز» را برعهده دارد و با رسانه هاي ديگر نيز همكاري مي كند.
ساير ملل
ترور بنيادگذار كومينتانگ در شانگهاي، و 95 سال بعد پيروزي اين حزب در تايوان و در نتيجه حفظ وحدت چين
Sung chiao -jen
سونگ چيائو ژن (Sung chiao-jen (Song jiao انقلابي چين كه انديشه تاسيس يك حزب ناسيوناليست چيني را در سرداشت و اين انديشه را با دكتر «سون يات - سن» در ميان گذارده بود و به اتفاق و همكاري ديگران حزب كومينتانگ Kuomintang چين را تاسيس كرده بودند بيست و دوم مارس سال 1913 بر اثر جراحات ناشي از اصابت گلوله درگذشت. وي دو روز پيش از آن در يك ميدان راه آهن شانگهاي در حال ايراد نطق براي مردم و ترغيب آنان به اينكه نخست در انديشه وطن باشند تا خودشان، هدف گلوله قرارگرفته و مجروح شده بود. در آن روز از جمهوري شدن چين چند ماهي بيش نگذشته بود. سونگ 23 ساله بود كه به جنبش دكتر سون پيوسته بود و از فعالان آن شده بود.
    سونگ با توجه به نفوذ قدرت هاي خارجي در مقامات دولتي چين در طول قرن 19 (همانند ايران وقت) و سلطه برچين، معتقد بود كه چينيان نخست بايد در انديشه وطن باشند و بعد در فكر خودشان و جيبشان. بايد وطني باشد، استقلال، اقتدار و حاكميت داشته باشد، فسادزدايي شده و از بنيه اقتصادي ـ نظامي بالا برخوردار باشد تا مردم بتوانند در آن سربلند و در رفاه باشند و زندگاني سعادتمندانه داشته باشند. اين حرف هاي سونگ است كه در سال 2007 بكرّات از دهان «ولاديمير پوتين» شنيده شد.
    دكتر سون يات سن از اين استدلال سونگ كه همچنين مي گفت: يك ملت استعمار زده و تحت سلطه؛ تشنه ناسيوناليسم است و تنها در پرتو اين نيرو است كه خواهد توانست بلند شود و روي پاي خود بايستد قانع شد و موافقت كرد كه كومبنتانگ تاسيس شود و اين حزب در بيستم اوت 1905 در توكيو به وجود آمد و ....
    
Ma Ying-jeou
درست 95 سال پس از مرگ سونگ، «ما يينگ جئو Ma Ying-jeou» نامزد حزب كومينتانگ انتخابات رياست بر تايوان چين را برنده شد. نتيجه اين انتخابات كه 23 مارس 2008 (22 مارس به وقت آمريكا) اعلام شد، راي دهندگان اين جزيره موضوع استقلال طلبي و جداشدن از چين را رد كردند و به اين ترتيب بحران آسياي شرقي كاهش يافت. در اين انتخابات 58 درصد آراء به «ما» 57 ساله داده شده بود و رقيب استقلالجوي او كه اينك رئيس جزيره 23 ميليوني تايوان است 41 درصد آراء را نصيب خود كرده بود. آراء «ما» نشان مي دهد كه اكثريت تايواني ها مايل به حفظ وحدت چين هستند و اين، بازگشتي است به افكار سونگ و دكتر سون يات سن كه از 1949 با تفسيرهاي نادرست، از اين افكار سوء استفاده شده بود و اين سوء استفاده توسط كساني صورت مي گرفت كه تنها نفع شخصي خود را مي جستند و نمي خواستند قدرت را ازدست بدهند. بايد توجه داشت كه در دهه هاي اخير تمايلات ناسيوناليستي در چين همانند ساير نقاط جهان در حال گسترش است.
    «ما» كه از هاروارد آمريكا دكتراي حقوق گرفته قبلا شهردار تايپه بود.
آغازحملات هوايي ناتو به يوگوسلاوي که در تاريخ آن اتحاديه نظامي بي سابقه بود
24 مارس 1999 ناتو، اتحاديه نظامي غرب، در پنجاهمين سال عمر خود به يک کشور مستقل که اعضاي آن اتحاديه را هم مورد تهديد قرار نداده و به مخاطره نيافکنده بود حمله نظامي برد. اين حمله - نخستين تعرض نظامي ناتو به يک کشور، که در تاريخچه اين اتحاديه نظامي بي سابقه بود با تعرض هوايي و بمباران آغاز شد. ناتو از ماه اکتبر (شش ماه پيش از آغاز حمله) يوگوسلاوي را که به کوزوو - منطقه خودمختار (ضميمه) خود - 14 هزار نيرو فرستاده بود تا از اقليت صرب محافظت کنند تهديد به مداخله نظامي مي کرد. حملات هوايي ناتو به يوگوسلاوي که در آن از هواپيماهاي نامرئي آمريکا هم استفاده شد تا اواسط آوريل ادامه يافت و به يوگوسلاوي زيان مالي فراوان وارد ساخت و يک پل رود دانوب در آن کشوررا ويران ساخت. در اين حملات دولت آمريکا يک بمب افکن نامرئي خود را از دست داد.
    در يکي از اين حملات هوائي ،ساختمان سفارت چين در بلگراد ويران شد و چند تن از اتباع چين کشته و يا مجروح شدند . دولت چين نسبت به اين رويداد واکنش شديد نشان داد و آن را محکوم کرد.
     ناتو به اعتراض مکرر دولت روسيه که يک کشور اسلاو و خويشاوند روسيه را بمباران مي کرد اعتنا نکرد و سرانجام دولت يوگوسلاوي حاضر شد که نيروهاي خود را از کوزوو خارج سازد و نيروهاي ناتو در آنجا به عنوان پاسدار صلح مستقر شوند.
    حمله نظامي به يوگوسلاوي نشان داد که غرب با احياي ناسيوناليسم در اروپا مبارزه خواهد کرد. اين حمله همچنين ثابت کرد که «ناتو» به تعهدي که به گورباچف براي انحلال پيمان ورشو سپرده بود وفادار نخواهد بود و به تقويت و گسترش خود در قلمرو پيمان ورشو و حتي خاک شوروي سابق ادامه خواهد داد.
    به عقيده مورخان بي طرف، همين تلاش هاي ناتو سبب شده است که پوتين و همفکران او گرايش ناسيوناليسم بيابند و تاريخ نشان داده است که مقابله با ناسيوناليسم روس کار آساني نخواهد بود به ويژه که ناسيوناليسم روس يک شريک استراتژيک به نام چين دارد و توده اسلاو اروپايي هم با آن است مخصوصا صرب ها که دولت روسيه در سال 1914 به خاطر آنان وارد جنگ جهاني اول شد.
    
يک صحنه از بمباران هوايي يوگوسلاوي
قطعنامه بي خاصيت و بي تاثير اتحاديه عرب كه آمريكا و انگلستان از عراق خارج شوند! ـ نگاهي به اين اتحاديه كاغذي
آرم اتحاديه عرب
اتحاديه عرب 24 مارس سال 2003 و چهار روز پس از حمله نظامي تمام عيار آمريكا و انگلستان به عراق با 21 راي موافق و يك راي مخالف خواست كه نيروهاي مهاجم بي درنگ و بدون چون و چرا خاك عراق (يكي از اعضاي موسس اين اتحاديه) را ترك گويند كه دولت هاي حمله گر اعتناء نكردند. دو روز پيش از آن، صدام حسين حمله نظامي به عراق را يك عمل شرم آور و تحقير عرب خوانده بود و گفته بود كه حمله دليل نداشته و به گزارش «بليكس» بازرس سازمان ملل اشاره كرده بود كه عراق فاقد اسلحه كشتار جمعي است.
     اتحاديه عرب كه سالهاست بي خاصيت شده است در پنجاه و هشتمين سال تاسيس خود اين قطعنامه را كه برايش ارزشي قائل نشدند صادر كرده بود. اين اتحاديه در 23 مارس 1945 توسط هفت دولت عربي كه در آن زمان استقلال داشتند (مصر، سعودي، عراق، يمن، سوريه، لبنان و اردن) با هدف حل مسائل فيمابين، تامين اتفاق نظر اعضاء در امور سياسي و بين المللي، تلاش مشترك براي رشد اقتصادي و ... تاسيس شده بود و در اساسنامه آن تاكيد شده بود كه هر دولت عضو در شوراي اتحاديه (صرف نظر از جمعيت و وسعت آن) تنها داراي يك راي است و اتحاديه داراي دبيركل است كه شورا را در مواقع لازم به تشكيل جلسه و اتخاذ تصميم دعوت خواهد كرد.
     اين اتحاديه (عرب ليگ) كه تقريبا سه سال پيش از ايجاد دولت اسرائيل آغاز بكار كرده بود در سال 1950 پيمان دفاع مشترك امضاء كرد و در سال 1965 ميان كشورهاي عضو، موضوع تاسيس يك بازار مشترك را به تصويب رسانيد، سه بار با اسرائيل وارد جنگ شد، اين كشور را مشتركا تحريم كرد، در سال 1973 صدور نفت به كشورهاي حامي اسرائيل از جمله آمريكا را قطع كرد ولي از آن پس از خاصيتش كاسته شد به طوريكه در سال 1990 نتوانست اختلاف عراق و كويت بر سر يك ميدان نفتي (در مرز مشترك دو كشور) را حل كند كه منجر به تصرف كويت توسط عراق شد و آمريكا با كمك برخي از دولت هاي عضور اتحاديه و با پول و تسهيلات آنها با عراق وارد جنگ شد و پس از بيرون راندن عراق از كويت، ديگر منطقه را ترك نكرد.
    اتحاديه عرب كه شاهد روزانه بدبختي هاي عراقي ها و روان بودن خون آنها در خيابانهاست در پنج سال (2003 تا 2008) اقدام عملي براي حل اين مسئله بعمل نياورده است. همه مي دانند كه تسهيلات برخي از دولت هاي عرب در ادامه اشغال نظامي عراق كه صداي اعتراض جهانيان را بلند كرده موثر است و مقداري از پولي را كه دولت آمريكا براي نيروهاي خود در عراق هزينه مي كند از محل قرضي است كه از دولت هاي ثروتمند عربي مي گيرد (فروش باوند با بهره) و ....
    بسياري از اصحاب نظر بر اين باورند كه سران دولت هاي عربي بعدا بايد پاسخ اعتراض توده هاي عرب را در مورد بي اعتنايي هاي امروز خود بدهند و در نتيجه وقوع انقلاب ها و برخوردها قابل پيش بيني است.
... و براي هميشه نمي شود با مار بازي کرد
بونرونگ در حال نمايش با مار
بون رونگ تايلندي 34 ساله از نوجواني کار بازي با مار در نمايش را پيشه خود ساخته بود و از آن هراسي نداشت. او حتي در خانه اش 30 مار از انواع مختلف نگهداري و با آنها زندگي مي کرد. در سال 1998 ، بون رونگ Boonroung به مدت هفت روز با چند مار در يک جعبه شيشه اي بسر برد و چون کسي ديگر تا آن زمان موفق به اين کار نشده بود نامش به عنوان رکورد دار در کتاب « رکوردهاي جهاني گينس » به ثيت رسيد. وي 22 مارس 2004 در نمايشي در شهري در شمال شرقي تايلند سرگرم بازي با يک مار « کبرا » بود و صدها تماشاگر او را تشويق مي کردند که ضمن بازي، مار او را نيش زد و از حال رفت . باز مردم او را با کف زدن تشويق مي کردند زيرا که تصور مي کردند افتادن او بر زمين هم جزئي از برنامه نمايش است که پس از چند دقيقه پي به اشتباه خود بردند و معلوم شد که نيش مار او را کشته است. بون رونگ 19 سال با مار بازي مي کرد.
کودتاي آرژانتين به حکومت بانو ايزابل پرون پايان داد
ايزابل
بيست و چهارم مارس 1976 نظاميان آرژانتين بر ضد دولت انتخابي اين کشور کودتا کردند و بانو «ايزابل مارتينز پرونIsabel M. Peron » رئيس جمهوري آرژانتين را برکنار ساختند و از آن پس آرژانتين سالها گرفتار حکومت نظاميان بود.
     ايزابل پس از فوت شوهرش خوان پرون 79 ساله در يکم ژوئيه سال 1974 به جانشيني او انتخاب شده بود. ايزابل 36 سال جوانتر از شوهرش بود. خوان پرون از سال 1946 تا سال 1955 و بار ديگر از 1973 تا 1974 رئيس جمهوري آرژانتين بود. وي که يک ناسيوناليست آرژانتيني بشمار مي رود هنوز در اين کشور هواداران فراوان دارد و پس از طرد حکومت ژنرالها، بارديگر قدرت به دست پرونيست هاي آرژانتين افتاده و در سال 2006 نيز يک زن به رياست جمهوري اين کشور انتخاب شده است.
يك بانو در صدر پارلمان كشور كودتا! - اشاره اي به مسائل سياسي پاکستان
دکتر فهميده ميرزا (پزشک)
پارلمان پاكستان با 342 كرسي كه اعضاي آن در انتخابات 18 فوريه 2008 برگزيده شدند بيستم مارس اين سال بانو «فهميده ميرزا» را كه يك پزشك است به رياست خود برگزيد كه در تاريخ كوتاه (60 ساله) اين كشور سابقه نداشت زني رئيس پارلمان شود. در انتخابات پاكستان كه پس از تلاطم هاي سياسي متعدد و ازجمله بازگشت بي نظير بوتو و نواز شريف ـ دو نخست وزير قبلي اين كشور به وطن، قتل بانو بي نظير و تظاهرات و انفجارهاي مرگبار انجام شد 74 زن داراي كرسي پارلماني شده اند. علت خروج بانو بي نظير از كشور و اقامت طولاني در خارج و عمدتا در «دوبي» اين بود كه به وي در جريان نخست وزيري و بعد از آن اتهامات متعدد از جمله رخنه فساد به دستگاه اداري كشور وارد شده بود. آصف علي زرداري شوهر او (بزعم برخي از پاكستاني ها؛ آقاي ده درصد) نيز به دريافت پورسانت از معاملات دولتي متهم و بازداشت شده بود که پس از قتل بانو بي نظير عملا در صدر حزب مردم پاکستان قرارگرفت و با کمک نواز شريف رئيس شاخه اکثريت حزب مسلم ليگ رئيس جمهور شد. زرداري پس از محکم کردن جاي پاي خود و افزودن بر اختيارات "رياست جمهور" با کمک دستگاه قضايي در صدد دورکردن نواز از احراز هرگونه مقام دولتي برآمد که دوباره مردم به خيابانها ريختند و اورا مجبور به عقب نشيني کردند. نواز شريف در پي سقوط دولت او با كودتاي ژنرال پرويز مشرّف به كشور سعودي تبعيد شده بود که مشرف تحت يک رشته فشار جندجانبه، در سال 2008 مجبور شد که با بازگشت او به وطن موافقت کند و سپس خودرا بازنشسته کند. پاكستان در عمر كوتاه خود نسبت به ساير ممالك، كودتاهاي بيشتري داشته است.
    مسائل سياسي پاكستان با بركناري افتخار محمد چودري رئيس ديوان عالي اين كشور و اتخاذ تصميمات يكنفره مشرّف داغتر شده بود و كارهاي او براي تجديد انتخاب و ماندن در صدر كشور پاكستان برپيچدگي اوضاع افزوده بود كه با چند عقب نشيني و ازجمله بازنشسته كردن خود از ارتش باعث پيروزي مخالفان شد. مشرف بسياري از اختيارات نخست وزيري را به خود (رياست جمهوري) انتقال داده بود که پس از او زرداري تلاش کرد اين اختيارات را حفظ کند که با عقب نشيني او در مارس 2009 از برابر نواز شريف قرار است که اختيارات به نخست وزير بازگردانده شود. بازگشت افتخار محمد چودري در 22 مارس 2009 به ديوان عالي نيز به حساب شکست هاي زرداري گذارده شده است زيرا که چودري يکي از قضاتي بود که در دهه گذشته پاي بر اتهامات زرداري مي فشرد.
    در انتخابات 18 فوريه 2008 پاكستان حزب مردم و حزب مسلم ليگ شاخه نواز شريف كرسي هاي بيشتري به دست آوردند و بسياري از هواداران مشرّف و حتي تندروهاي اسلامي كرسي هاي قبلي خود را از دست دادند.
    در پي انتخابات 18 فوريه 2008 پاره اي از پاكستاني ها به رسانه ها گفته بودند که در اين انتخابات هم بسياري از همان مقامات اسبق كه از ثروتمندان و اليت هاي پاكستان هستند به قدرت بازگشته اند و ... و چون اسلاميست ها و نظاميان، هردو با آنان نظر مساعد ندارند بنظر نمي رسد كه مسئله اي حل شود،
     آصف علي زرداري به دليل داشتن اتهام ارتكاب جرم نتوانست در انتخابات فوريه 2008 خود را نامزد كند كه اين اتهام بعدا از او سلب شد و راه براي رئيس جمهور شدنش هموار گرديد. پارلمان پاکستان در بيست و چهارم مارس 2008 يوسف رضا گيلاني از حزب مردم (حزب بوتو) را به نخست وزيري اين کشور انتخاب کرد ولي زرداري همچنان به اختياراتي که مشرف از آن خود کرده بود چسبيده است.
تاريخ از نگاهي به تصوير
خودكشي اين زن؛ وجود يك بام و دو هوا در اتحاديه اروپا را در جهان بازتاب داد
Chantal Sebire

    شانتال سبيرChantal Sebire كه بيماري سرطان، چهره اش را به اين شكل در آورده بود 52 ساله و قبلا در منطقه ديژونDijon فرانسه به كار معلمي اشتغال داشت. او كه مادر سه فرزند بود، نه تنها از داشتن چنين قيافه اي رنج مي برد بلكه دچار يك درد قطع نشدني بود. پزشكان از درمان او مايوس شده بودند و در همان اوايل آغاز كار درمان هم اشاره كرده بودند كه بيش از چند سال عمر نخواهد كرد. با توجه به اين كه وجود سرطان در بالاي بيني شانتال در سال 2002 تشخيص داده شده بود و عمري برايش باقي نمانده بود، براي پايان دادن به زجر و درد تصميم گرفت كه از دكتر خود بخواهد كه با تزريق دارو به عمر او پايان دهد. دكتر اين كار را موكول به حكم دادگاه كرده بود.
     شانتال با اطلاع از اينكه در هلند، بلژيك و لوكزامبورگ ـ سه كشور از اعضاي اتحاديه اروپا، مرگ داوطلبانه به خاطر رها شدن از درد و رنج (Euthanasia) قانوني شده است، به دادگاه دادخواست صدور حكم داد.
     دادگاه درخواست وي را كه به دكترش اجازه دهد كه به حيات او پايان دهد رد كرد. شانتال كه ديگر از ادامه زندگي و تحمل درد و روزشماري براي مردن خسته شده بود، دو روز پس از دريافت حكم دادگاه مبني بر رد دادخواست خود، در بيستم مارس 2008 خودكشي كرد. خودكشي شانتال كه زجرآورتر از مرگ او به دست دكتر بوده در فرانسه و ساير نقاط اروپا سبب انتقاد از تصميم دادگاه و وجود يك بام و دو هوا در اتحاديه اروپا شده است كه قرار بود قوانين مشترك داشته باشند و به گزارش رسانه ها، بحث در اين باره در سطح جهان دوباره داغ شده است.
برخي ديگر از رويدادهاي 24 مارس
  • 1664:   پادشاه انگلستان فرمان کلني کردن "رودآيلند" آمريکا را به نام «راجر ويليامز» صادر کرد. رودآيلند اينک يک ايالت شمالشرقي آمريکاست.
  • 1837:   دولت انگليسي كانادا (دومينيون کانادا) به سياهپوستان (آفريقايي تبارها) اجازه راي دادن در انتخابات را داد. اين، در حالي بود كه سياهپوستان در ايالات متحده (همسايه جنوبي كانادا) برده به حساب مي آمدند، تبعه نبودند و هيچ حقي نداشتند.
  • 1898:   در اين روز براي نخستين بار در تاريخ، فروش اتومبيل عمومي شد و نخستين دستگاه آن بفروش رسيد.
  • 1906:   در اين روز آماري همراه با نقشه جغرافيائي انتشار يافت که نشان مي داد انگلستان بر يک پنجم کره زمين حکومت مي کند و اصطلاح خورشيد بر پرچم انگلستان غروب نمي کند از همين روز به ميان آمده بود.
  • 1955:   دستگاه استحراج نفت از دريا ساحته شد.
  • 1959:   عراق از اتحاديه نظامي غرب موسوم به پيمان بغداد که ايران هم در آن عضويت داشت خارج شد و بناي دوستي و اتحاد با مسکورا گذارد که چهار دهه طول کشيد.
  • 1980:   اسقف «اسکار رومرو» رئيس کل کليساهاي کاتوليک کشور السالوادر ترور شد.
  • 1999:   يك كاميون بلژيكي حامل آرد و مارجرين (مارگارين = كره نباتي) در تونل «مون بلان» آتش گرفت و باعث مرگ 39 نفر و بستري شدن دهها تن ديگر شد.
  • http://www.iranianhistoryonthisday.com