مهمترین رویدادهای ایران وجهان در طول تاریخ دراین روز
ايران | ||||||||||
ايرانيان و اسب سواری | ||||||||||
به نوشته مورخان تاریخ قرون قدیم، علاقه ایرانیان باستان به اسب به حدّی بود که از این حیوان استفاده بارکشی نمی کردند و قاطر را که از نطفه خر و اسب است برای بارکشی مخصوصا در کوهستان بکار می بردند و به احتمال زیاد روش تولید قاطر نیز از ایرانیان است. هانس ادوارد این احتمال را تایید کرده است. وی درباره امبریولوژی Embryology وسیعا تحقیق کرده و یک قرن پیش انجام کلونینگCloning را پیش بینی کرده بود. علاقه به اسب در میان ایرانیان عهد باستان بقدری زیاد بود که برحسب چگونگی و شکل اسبشان برای خود لقب ساخته بودند مثلا گشتاسپ، لهراسپ و ... که پسوند «اسپ» دارند. به دلیل نبودن حرف «پ» در زبان عربی، تلفظ اسپ و نوشتن آن در ایران به تدریج به «اسب» تبدیل شده است. انتشار نتیجه بررسی باشگاه جهانی سوارکاران در سپتامبر 1956، ایران معاصررا کشور ردیف چهل و سوم در توجه به سوارکاری نشان داده بود! که دولت وقت برای جبران آن [بی توجهی] دست به چند تلاش ناموفق زد. |
||||||||||
|
||||||||||
ماجراي خونين دستگيري صارم الدوله | ||||||||||
23 و 24 فروردين 1300 در كرمانشاه ميان نيروي ژاندارم كه مامور اجراي دستورهاي تهران بود و قواي محلي زدو خورد شديد درجريان بود كه ضمن آن شماري كشته شدند. زد وخورد هنگامي آغاز شد كه ژاندارمها در صدد دستگيري صارم الدوله والي (استاندار) كرمانشاه برآمده بودند. سيد ضياء نخست وزير وقت از نيروي ژاندارم خواسته بود كه صارم الدوله را دستگير و به تهران بياورد. طبق گزارشهاي رسمي، جمع مقتولان دو طرف از 15 تن متجاوز بود و شمار مجروحين افزون بر يكصد تن بود. | ||||||||||
|
||||||||||
روزي كه ايران داراي قانون قانون دادرسی و كيفرعمومي به سبك فرانسه شد ـ دادرسی سبک فرانسه و روش انگلوساکسون | ||||||||||
طبق روش فرانسوي، جرائم از سه درجه اند: خلاف، جنحه و جنايت كه پرونده هاي جنايات در دادگاه جنايي رسيدگي مي شود كه داراي سه قاضي است و حكم بر پايه راي اكثريت داده مي شود و همه دادگاهها جز محاكم اطفال بزهكار و جرائم خانوادگي و ناموسی به صورت علني تشكيل جلسه مي دهند. در اين روش، دستگاه قضايي شامل دادسرا و دادگاه است و قضات دادسرا كه قاضي تحقيق هستند و زير نظر دادستان (مدعي العموم) عمل مي كنند «قاضي ايستاده (قابل تغيير ـ غيردائمي)» خوانده مي شوند، حال آن كه قضات دادگاهها «نشسته» عنوان دارند و قابل تغيير نيستند مگر پس از ارتكاب تخلف و يا به رضايت خودشان. در سیستم انگوساکسون نیز سمت قاضی دادگاه (قاضی نشسته) مادام العمر است. قضات ايستاده دو گروهند؛ يك گروه عبارتند از بازپرس ها و كارشان تحقيق تا صدور قرار مجرميت و يا منع تعقيب است و گروه ديگر «دادیاران» که کارشان صدور كيفرخواست برپايه قرار مجرميت گروه اول است كه پس از آن پرونده از طريق دادستان به دادگاه فرستاده مي شود و صادر كننده كيفرخواست و يا نماينده او بايد در جلسات دادگاه از كيفرخواست (مجرميت متهم) دفاع كند. در هر دو سیستم، اختيارات قاضي دادگاه در تعليق مجازات و تخفيف آن زياد است. جامعه شناسان روش دادرسی در سیستم فرانسوی را دقيقتر از روش انگليسي مي دانند زيرا كه قاضي كمتر از اعضاي هيات منصفه (که از میان مردم معمولی شهر انتخاب می شوند) تحت تاثير احساسات عاطفي قرار مي گيرد. در نظام قضایی آمریکا، دادیار و بازپرس قاضي بشمار نمی آیند، بلكه دنباله پليس و از كاركنان قوه مجريه هستند. بسیار دیده شده است که یک وکیل قضایی بکارگرفته شده است تا در نقش دادیار و بازپرس مجرمیت یک متهم و یا فرد مورد سوء ظن را ثابت کند و متهم را به صورت مجرم تحویل دادگاه دهد تا دفعات بعد هم از او برای دادیاری و بازپرسی دعوت شود (و بیکار نماند) و در اینجاست که موضوع «Plea Bargain پلی بارگین» به میان می آید و ای بسا فردی که گناهی مرتکب نشده برای خلاص کردن خود از مجازات سنگین تسلیم نظر دادیار شود و در برابر وعده تخفیف مجازات و یا تعلیق آن اتهام را بپذیرد (اعتراف کند)!. |
||||||||||
|
||||||||||
تاسيس كنسرسيوم براي نفت ايران | ||||||||||
در اين روز در سال 1333 كنسرسيوم شركتهاي عامل نفت ايران مركب از22 كمپاني آمريكايي، انگليسي، فرانسوي و هلندي تاسيس خود را رسما اعلام داشت. پيش از سال 1330، نفت ايران در انحصار انگلستان بود. نفت ايران در پي مبارزات پيگير ملت، طبق قانون 29 اسفند 1329 ملي شد كه دولت انگلستان دست به تحريم اقتصادي و محاصره دريايي ايران زد و به مدت 30 ماه مانع صدور نفت ما شد و سرانجام هم با كمك دولت آمريكا و جمعي از عوامل داخلي، كودتاي 28 امرداد سال 1332 را براه انداخت و دولت ملي دكتر مصدق را که منتخب مردم بود بركنار و همه رشته ها را پنبه كرد. | ||||||||||
|
||||||||||
روزي كه ايران داراي جت جنگنده شد - اشاره اي به نهايت ميهندوستي خلبانهاي نيروي هوايي ايران | ||||||||||
مستشاران نظامي آمریکا در ایران در گزارشها و خاطرات خود که به صورت کتاب انتشار یافته است از مهارت خلبابان ايراني در بكار بردن جت هاي جنگنده به ويژه در عمليات آكروبات ابراز شگفتي كرده اند. اين مستشاران نوشته اند که اين استعداد ايراني را قبلا نمي توانستند باور كنند. در يادداشت هاي يكي از اين مستشاران (که در خاطرات دولتمردان آمريکايي نیز مورد استناد قرارگرفته است) به ميهندوستي خلبانان نيروي هوايي ايران اشاره شده و چنين آمده است: در چند مورد كه هواپيما (جت جنگنده) در حال سقوط بود خلبان ايراني با اينكه مي توانست بيرون بجهد و جان خود را نجات دهد در كابين باقي مانده بود تا آخرين تلاش را جهت نجات جنگنده كه براي وطنش ذيقيمت و كمياب بود بكار برد و جانش را بر سر اين احساس كه جز وطندوستي نام ديگري ندارد از دست داد. |
||||||||||
|
||||||||||
|
||||||||||
ساير ملل | ||||||||||
13 آوریل یادآور سه قتل عام | ||||||||||
13 آوریل 1873 و در جریان انتخابات ایالتی لوئیزیانای آمریکا، گروهی
سفیدپوست در شهر «کول فکس» واقع در مرکز این ایالت به سوی سیاهپوستان که
امکان یافته بودند برای نخستین بار در رای دادن شرکت کنند آتش گشودند و
شماری را کشتند و عده ای را مجروح کردند. طبق گزارش دولت و با ذکر نام
مقتولین، در این قتل عام 81 تن کشته شده بودند ولی مورّخان شمار مقتولین را
105 تا 150 تن نوشته اند. مهاجمین اجساد بسیاری از مقتولین سیاه را به
رودخانه انداخته بودند. با اینکه در انتخابات آن سال تنها سیاهپوستانی که
معلومات سیاسی متعارف (اینتلکچوال فیتنس) داشتند و مالیات پرداخت کرده
بودند می توانستند رای بدهند، سفیدپوستان این محدودیت را هم زیاد می
دانستند و مخالف هرگونه رای دادن سیاهان بودند. در 15 ماه گذشته که ایالات
متحده دارای رئیس جمهور سیاهپوست شده است باردیگر از این زمزمه ها مخصوصا
از ناحیه جناح «تی پارتی» به گوش می رسد و گروههای میلیشیایی سفید پوست چند
برابر شده اند. 13 آوریل 1919 در شهر امریتسار (امریتسر) پنجاب، به دستور ژنرال انگلیسی «رجینال دایر» بسوی معترضین هندی به گران شدن اجناس تیراندازی شد و در این تیراندازی که تا تمام شدن فشنگ نظامیان انگلیسی ادامه داشت 379 هندی (مرد، زن و کودک) کشته و 1526 تن دیگر مجروح شدند. هندیان در بازگشت هموطنان خود از جبهه های جنگ جهانی اول و اطلاع از ضعف های انگلیسی ها، دیگر حاضر به تحمل آنان نبودند و از هر فرصت برای اعتراض و شورش استفاده می کردند. هندیان بازگشته به وطن، زیر فرمان افسران انگلیسی در جنگ جهانی اول در جبهه های اروپا و خاورمیانه شرکت کرده بودند. 13 آوریل 1975 و در پی تیراندازی پراکنده به یک کلیسا در محله مارونی های بیروت، میلیشیای مسیحی (فالانژهای عضو حزب کتائب به رهبری پیر جمایل) آن تیراندازی را کار آوارگان فلسطینی وانمود کردند و به سوی یک اتوبوس حامل اعضای سازمان آزادی فلسطین که برای شرکت در یک گردهمایی عازم اردوگاه تل الزعتر بود آتش گشودند و 26 تن از سرنشینان اتوبوس را کشتند که نتیجه اش جنگ داخلی 15 ساله لبنان بود. |
||||||||||
|
||||||||||
تقسيم محرمانه آفريقاي مركزي! | ||||||||||
13 آوريل سال1894 دولتهاي انگلستان و بلژيك در يك جلسه محرمانه (بدون
اطلاع فرانسه و آلمان) افريقاي مركزي را ميان خود قسمت كردند! كه نقض
قرارداد برلين بود. كنگره برلين با شرکت قدرت هاي اروپايي كه به ابتكار بيسمارك تشكيل شده بود، قبلا ترتيب تقسيم آفريقا ميان اروپائيان را داده بود تا سهمي هم به آلمان برسد. همان كنگره كشور پهناور كنگو را به بلژيك بخشيده بود! که پنج دهه پس از استقلال همچنان در آتش و خون دست و پا مي زند. |
||||||||||
|
||||||||||
روزي که شهر وين به دست ارتش شوروي افتاد - فريب روس ها از غرب و اعتراف به آن | ||||||||||
شوروي در جريان جنگ جهاني دوم، از زمان حمله ارتش هيتلر به آن كشور در 1941 تا تصرف برلين در 1945، نزديك به 27 ميليون كشته، تلفات داد؛ حال آن كه جمع كل تلفات آمريكا در دو جبهه اروپا و اسيا به نيم ميليون نفر هم نرسيد. اواخر دهه 1980 غرب موفق به فریب دادن گورباچف و دستیارنش شد و هر آنچه را که شوروی از شکست هیتلر به دست آورده بود داوطلبانه از دست داد!. دولتهاي غرب مدعي هستند که نگراني آنها از ارتش سرخ پس از شكست هيتلر و استقرار آن در اروپاي شرقي و مرکزي بود که سبب عملي شدن طرح تاسيس اتحاديه نظامي اتلانتيك شمالي (ناتو) شد. پس از تاسيس ناتو، دولت مسكو به نوبه خود تلاش كرد در كشورهاي اروپايي متحد خود كه آنها را از دست ارتش آلمان خارج ساخته بود، جز يوگوسلاوي، يك پيمان دوستي و عملا نظامي به وجود آورد كه به پيمان ورشو معروف شد. اين كشور ها در اين چارچوب يك اتحاديه اقتصادي هم به وجود آوردند. دولت وقت مسكو (گورباچف) اواخر دهه 1980 داوطلبانه با انحلال پيمان ورشو موافقت كرد به اين اميد كه ناتو هم منحل شود كه برخلاف انتظار مسكو، پس از فروپاشي اسرار آميز شوروي، ناتو نه تنها منحل نشد بلكه گسترش يافت و به مرزهاي سابق شوروي رسيد و از آوريل 2004 به ليتواني، لتوني و استوني - سه کشور از کشورهاي سابق شوروي وارد شده و در همان پایگاههایی که با پول روسها در اين سه کشور بالتیک شوروی ساخته شده اند مستقر شده است. وزير دفاع روسيه در آوريل 2007 و 16 سال پس از فروپاشي شوروي، براي نخستين بار اظهارداشت که در نيمه دوم دهه 1980 روس ها فريب غرب را خوردند (که با ابطال پيمان ورشو و تخليه اروپاي شرقي از نيروهاي خود موافقت کردند که دنباله آن فروپاشي شوروي بود). اين مطلب را وزير دفاع روسيه در جريان اعتراض به تصميم آمريکا داير بر استقرار موشک ضد موشک در لهستان بيان داشته بود. يک مفسر بي طرف در تفسير اظهارات وزير دفاع روسيه چنين نوشته بود: «دولتهاي غرب (متحدين غربي) بعد از جنگ جهاني دوم مدعي شدند که نگران يک تعرض ناگهاني ارتش سرخ هستند و اين نگراني را آنقدر تكرار كردند تا به تاسيس اتحاديه نظامي اتلانتيك شمالي (ناتو) انجاميد. ولي با اينكه كه بلوك شرق منحل شده، شوروي فروپاشيده و ديگر نامي از ارتش سرخ نيست؛ ناتو همچنان خود را گسترش مي دهد و مي خواهد ماموريتش خرا جهاني کند و به هر بهانه اي به گوشه و كنار جهان نيرو بفرستد؛ غافل از اينكه همين عمل، در ملل ديگر ايجاد تفكر مقاومت مي كند. بشر دنياي قرن 21 انسان جهان دهه هاي 1940 و 1950 نيست و ....». چند صاحب نظر در تفسیر توافق هفتم آوریل 2010 سران آمریکا و روسیه به کاهش دادن و مساوی کردن سلاحهای هسته ای دوکشور و وسائل انتقال آنها گفته بودند که به نظر می رسد که روسها یک بار دیگر فریب خورده اند زیرا که روسیه دارای 12 هزار و آمریکا 8 هزار سلاح اتمی است و تولید چهار هزار بمب و کلاهک شوخی نیست. اینها متعلق به همه اتباع شوروی سابق هستند نه روسها. چرا آمریکا با روسیه بر سر عضویت دولت مسکو در سازمان جهانی تجارت موافقت نمی کند؟، چرا از این کشور کالا وارد نمی کند و هزاران چرای دیگر. |
||||||||||
|
||||||||||
نخستين انسان که يک روس بود در فضا - تصميم پوتين به از سرگرفتن و گسترش دادن فعاليت هاي فضايي روسيه | ||||||||||
ولاديمير پوتين مرد نيرومند روسيه 11 آوريل 2007 و به مناسبت چهل و هفتمين سالگرد سفر گاگارين به فضا تصميم خود به ازسرگرفتن فعاليت هاي فضايي روسيه، و نيز برنامه هاي تازه روسيه براي گسترش برنامه هاي فضايي اين كشور را اعلام داشت.
|
||||||||||
|
||||||||||
در اهميت به ياد داشتن تاريخ: تكرار استفاده سياسي از المپيك پس از 28 سال | ||||||||||
دوازدهم آوريل 1980 (23 فروردين در سال 1359) آمريكا با هدف اعتراض به
عمليات نيروهاي شوروي در افغانستان بازيهاي المپيك مسكو را تحريم كرد.
درپي اين اقدام واشنگتن، بيشتر دولت هاي بلوك غرب و دوستانشان دست به تحريم
مسابقه هاي ورزشي مسكو زدند كه در تابستان آن سال انجام شد. اين تحريم،
سياست را علني تر از هميشه وارد مسابقه هاي جهاني المپيك كرد كه بايد
جرياني غير سياسي باشد و قراربود به دور از بازي هاي سياسي و هرگونه ارعاب
دولتي و بهره برداري ـ به صورت تغيير افكار عمومي انجام شود. استفاده غرب از المپيك سال 1980 مسكو براي تبليغات و بكاربردن «PR = روابط عمومي» نيرومند خود جهت منفي سازي اذهان جهانيان عليه شوروي و هموار ساختن راه براي اجراي مقاصد سياسي اش، سران مسكو را تقريبا غافلگير كرده بود زيرا كه به فرضيه «مسالمت آميز و خارج از سياست ها و گرو كشي بودن مسابقه هاي جهاني ورزش» دلخوش كرده و نظر چند مفسر كه قبلا و غيرمستقيم به آنان چنان هشداري را داده بودند؛ يا باور نكرده بودند و يا اينكه آن را به اطلاعشان نرسانيده بودند!. سران مسكو همچنان تكرار مي كردند كه به خواست دولت كابل نيرو به افغانستان فرستاده و قصد ديگري از اين كار نداشته اند و هر زمان كه كابل بگويد؛ اين نيروها را خارج خواهند ساخت. ديديم كه شوروي چند سال بعد از افغانستان خارج شد و غرب اينك به همان صورت جايش را گرفته و افغانها كشتار مي شوند و امنيت آن زمان را هم ندارند. چين تكرار تجربه سال 1980 شوروي را در مورد خود باور نداشت زيرا كه اگر باور داشت مراقبت امنيتي از تبت در آستانه انجام مسابقه ها را افزايش مي داد. هدف چين از اصرار به انجام بازي هاي المپيك در پكن نشان دادن هرچه بيشتر چهره مسالمت آميز خود به جهانيان، جلب اطمينان آنان و گسترش مراودات بود كه با جنجال «دالايي لاما» رو به رو شد كه غرب بسياري چيزهاي ديگر از جمله نامطئمن بودن كالاي چيني را به آن ژيوند زد و منفي سازي کرد.
«بانكي مون» دبيركل كره اي سازمان ملل با دراز كردن پاي خود به ماجراي ارتباط دادن مسئله تبت با المپيك پكن، ضربه تازه اي به اين سازمان «ساخت فاتحان جنگ جهاني دوم» بي خاصيت شده زد. وي كه در وابسته بودنش به بلوك غرب ترديد نيست گفته بود كه او هم در گشايش بازي هاي المپيك پكن شركت نخواهد كرد!. «تاريخ» مي داند كه چه دولتي و با چه هدف، كره جنوبي را در پايان جنگ جهاني دوم به وجود آورده است. مداخله «بانكي مون» در المپيك پكن بايد درسي براي دولت ها باشد تا در مجمع عمومي سازمان ملل، به هنگام انتخاب دبيركل به افرادي كه وابستگي دارند راي ندهند. چين به اين فرد راي مثبت داده بود. دالايي لاما كه اينك (براي استفاده از او در مبارزه با چين) محبوب سران برخي از كشورها شده است در بهار 1959 از تبّت به هند گريخت. دولت هاي معاند چين تاكنون بيش از شخص دالايي لاما و پيروانش، از اين تبعيد نيم قرني او استفاده سياسي برده اند. در پي ورود دالايي لاما به هند، دولت چين «پانچن لاما» را برجاي او نشانيد ولي پرونده او در غرب هنوز بسته نشده و مروري بر تاريخچه نيم قرن گذشته ـ از ملاقاتهاي دالايي لاما با سران غرب تا دريافت جايزه صلح نوبل، گوشه اي از وضعيت مبارزات سياسي و عمدتا تبليغاتي دوران معاصر را به دست مي دهد و درعين حال درستي توصيه انديشمندان را ثابت مي كند كه تجربه گذشته (تاريخ) را نبايد فراموش كرد تا تكرار نشود. |
||||||||||
|
||||||||||
دفاع نوه از پدر بزرگ ـ نوه "هيدکي توجو" براي دفاع از او يک کتاب نوشت و يک فيلم سينمايي توليد کرد | ||||||||||
« توجو » در نوامبر 1948 سه سال و چند ماه پس از تسليم ژاپن و اشغال اين كشور توسط نيروهاي نظامي آمريكا اعدام شد. یوکو همچنین ثابت کرده است که پس از بمباران اتمی و اشغال نظامی ژاپن و بازداشت «توجو» قلمها بر ضد او به كار افتاده بود و نوشته هاي دهه هاي بعدي نيز كه به نقل از مطالب دو دهه اول پس از جنگ بود كمكي به تجديد حيثيت «توجو» نكرد. «يوكو» نوه «توجو» كه مي دانست قلم ها در خدمت فاتح است در صدد دفاع از پدر بزرگش بر آمد كه هنگام اعدام او ده سال بيشتر نداشت. يوكو كه قضاوت درباره كارهاي پدر بزرگش را غير منصفانه و يكجانبه مي ديد از دوران تحصيل در دانشگاه به تهيه اسناد و مدارك درباره كارها، افكار و آرزوهاي پدر بزرگ پرداخته بود و پس از اين كه زمان را مناسب ديد به نوشتن كتاب و همزمان تهيه يك فيلم سينمايي از كارهاي توجو پرداخت. زيرا، به نظر «يوكو» فيلم سينمايي به عنوان يك رسانه نافذ در ذهن مردم عادي كه از پشت پرده سياست بي خبرند تاثير بيشتر و آني مي گذارد. وي همزمان فيلم و كتاب را آماده ساخت. فيلم طوري تهيه شده بود كه نخست، افكار و كارهاي توجو را منعكس مي ساخت و سپس نوبت به دستگيري، اقدام وي به خودكشي در زندان، محاكمه و اعدام او مي رسيد و بيننده را متاثر مي ساخت. دراين فيلم وسايل شخصي توجو در زندان نشان داده شد كه اينك در موزه قرار گرفته است. با اين فيلم و اين كتاب، يوكو موفق شد كه بارديگر پدربزرگش را به ويژه نزد نسل تازه ژاپن به صورت يک مظهر غرور ملي در آورد. یوکو ثابت کرده است که هدف ژاپن از توسل به جنگ، بيرون راندن غرب از مشرق زمین و منطقه اقیانوس آرام بود و طرح نقشه حمله غافلگيرانه به ناوگان آمريكا در پرل هاربور، آزادی هاوایی بود که قرنها یک کشور پادشاهی مستقل بود و آمریکایی ها با هزار دوز و کلک و به راه انداختن اعتصاب، ناآرامی و برخورد داخلی آنجا را تصاحب کردند مورخاني كه فيلم و كتاب يوكو را ديده اند آن را تاريخ واقعي «توجو» مي دانند. عمل يوكو در عين حال باعث شد كه در سراسر جهان علاقه كهن و قلبي بين نوه و پدربزرگ بيش از پيش تقويت شود. |
||||||||||
|
||||||||||
دو صد گفته را نيم كردار نيست - اخطارهاي سال 2003 سران روسيه، آلمان و فرانسه درباره عراق؛ همه اش حرف بود! | ||||||||||
سران وقت سه قدرت اروپايي ــ روسيه، آلمان و فرانسه ــ كه جز در نخستين
روز حمله نظامي آمريكا و انگلستان به عراق به سكوت خود ادامه داده بودند در
نشست دو روزه (11و 12 آوريل 2003) در سن پترزبورگ متفقا تصميم گرفتند كه
نوسازي عراق تنها در چارچوب سازمان ملل و زير نظر اين سازمان صورت گيرد
زيرا كه فقط در اين صورت مشروعيت خواهد داشت و قابل قبول خواهد بود و به
اين ترتيب نظري متفاوت از آمريكا و انگلستان ابراز داشتند و نشان دادند كه
از موضع سابق عدول نكرده اند. در پايان مذاكرات، شيراك و شرودر (سران وقت فرانسه و آلمان كه كنار رفته اند) گفتند كه فقط سازمان ملل حق دارد «زندگي مدني» را به عراق بازگرداند و تجديد بناي عراق وقتي قانوني و مشروع است كه زير چتر سازمان ملل صورت گيرد. شيراك غارت ادارات و منازل را در عراق، كوتاهي آمريكا و انگلستان اعلام داشت. پوتين كمي تندتر رفت و گفت كه اگر بازهم سازمان ملل دور زده شود هدف مورد نظر كه جلوگيري از برهم خوردن نظم جامعه بين المللي است تامين نخواهد شد و اضافه كرد كه نبايد كاپيتاليسم و نظاير آن به عراق صادر شود كه به آرامش منجر نخواهد شد و ما اجازه اين كار را نمي دهيم و همين طور اجازه مداخله در سوريه را هم نخواهيم داد. مرور زمان نشان داد كه اين اظهارات كه نظاير بسيار داشته مصداق اين ضرب المثل ايراني است «دو صد گفته چون نيم كردار نيست». |
||||||||||
|
||||||||||
«سكس و تحولات اجتماعي» دهه اول قرن21 : افسر نيروي دريايي و دبير دبيرستان و بيزنس «كال ـ گرل Callgirl» | ||||||||||
ـ گزارش مربوط به يك «لوتنانت ـ كامندر = .Lt.Cmdr» نيروي دريايي آمريكا به نام بانو «ربكا ديكينسونRebecca C. Dickinson» سي و هشتساله. طبق اين گزارش، اين افسر نيروي دريايي كه داراي شش مدال نظامي است براي مدتي، در ساعات فراغت از خدمت نظامي، در يك موسسه «كال ـ گرل و اصطلاحا اسكورت سرويس» منطقه شهر واشنگتن هم فعاليت داشته است!. اين افسر نيروي دريايي كه در دپارتمان مديريت و رابطه آن با اخلاق و قانون، فنون «مديريت» را هم تدريس مي كرد به مدت سه سال در آكادمي نيروي دريايي آمريكا در «اناپوليس» يك سمت مديريت (مديريت تامين غذا براي افراد و دانشجويان) داشت. در اين گزارش آمده بود كه در جريان فعاليت به عنوان «كال ـ گرل»، بانو ديكينسون «رني = رنه Renee» خطاب مي شد. از گزارش رسانه ها چنين بر مي آيد كه بانو ديكينسون منكر گزارش نشده است. وي و چندين زن ديگر، در جريان تحقيقات قضايي درباره موسسه «اسكورت سرويس» بانو دبورا پالفري معروف به «مادام منطقه دي. سي.» افشاء شده بود، به علاوه چند مقام مهم دولتي و كنگره. عكس ديكينسون نيز در نشريات منتشر شده كه در اينجا كاپي شده است.
ــ شوراي آموزش و پرورش شهر «ويرجينا بيچ Virginia Beach» آمريكا كه اداره مدارس شهر را بر عهده دارد با كناره گيري بانو «Michelle Droelle ميشل درول» 33 ساله دبير دروس علوم اجتماعي دبيرستان دولتي «كلامKellam» اين شهر از كار تدريس موافقت كرد. يك روزنامه محلي در روزهاي نهم و دهم آوريل 2008 خود افشاء كرده بود كه بانو ميشل يك موسسه تامين اسكورت (كال ـ گرل) را اداره مي كند و آگهي تبليغ براي آن را هم به چاپ رسانده و تلفن آن موسسه به نام خودش است. بانو ميشل در پي انتشار اين موضوع از كار تدريس در دبيرستان كناره گيري كرد. عكس «ميشل» هم با تفصيل اين خبر، در صفحه اول روزنامه به چاپ رسيده بود!. ــ در نخستين هفته آوريل 2008 گروهي از دانشجويان دختر و پسر يك دانشگاه غيردولتي معروف و قديمي ايالت ويرجينياي آمريكا با استاد راهنما به عنوان گردش علمي (Field Trip) به ايالت نوادا (به فاصله 3 هزار مايلي از دانشگاه) رفته و در اينجا در يك براثلBrothel (فاحشه خانه) به نام «چيكن رانچ» پاي سخنراني زنان اين «براثل» نشستند. اين زنان درباره تجربه خود از بيزنس سكس و سبب كشانيده شدن به اين راه و آرزويشان براي آينده برايشان سخن گفتند!. عكس هاي متعدد از اين جلسه سخنراني و پرسش و پاسخ هم در روزنامه ها به چاپ رسيده است (تصور ادغام شده زير). اين مطالب، مواردي از «وضعيت اجتماعي» از قبيل بيزنس سكس و تحولات اجتماعي مربوط را در دهه اول قرن21 در اين قسمت از جهان نشان مي دهد.
قسمت بالاي تصوير: دانشجويان دانشگاه راندولف به سخنان يك زن خودفروش گوش مي دهند و يادداشت بر مي دارند. قسمت پايين: دو دانشجوي زن (در سمت راست) اظهارات يكي از زنان براثل«چيكن رانچ» را مي شنوند |
||||||||||
|
||||||||||
|
||||||||||
برخي ديگر از رويدادهاي 13 آوريل | ||||||||||
|
||||||||||
|
||||||||||
|
||||||||||
|
||||||||||
|
||||||||||
|
||||||||||
|
||||||||||
|
+ نوشته شده در ۱۳۹۰/۰۱/۲۴ ساعت 6:17 توسط شاگرد تاریخ
|