ايران
فرانك ها فنون جنگي ايرانيان را به اروپا منتقل كردند
مجسمه يك سرباز فرانك اوايل قرن اول ميلادي

     19آوريل سال 2 ميلادي سناي روم تصويب كرد كه براي جنگ قريب الوقوع با ايران ده هزار مرد«فرانك» اجير شوند و به جاي انتقال با كشتي از طريق بنادر ايتاليا، از راه دانوب و درياي سياه خود را به آسيا برسانند. فرانكها كه نام كشور فرانسه از آنان گرفته شده است در آن زمان در جنوب آلمان بسر مي بردند كه بعدا به فرانسه سرازير شدند. ژرمن ها (اقوام آلماني) با اين كه قرنها زير سلطه روميان بودند حاضر نمي شدند كه به صورت «مرسنر رومي» با ايرانيان وارد جنگ شوند. در طول تاريخ، ديده نشده است که آلمان و آلماني بر ضد ايران و ايراني قدمي برداشته باشد. ايران در جريان دو جنگ بزرگ قرن بيستم، به خاطر داشتن احساس دوستي و همنژادي با آلماني ها آسيب بسيار ديد.
     بسياري از آن فرانكهايي که طبق مصوبه آوريل سال 2 ميلادي به جبهه ايران فرستاده شده بودند، در جنگ با ايران اسير و يا كشته شدند و تنها چند صد تن از آنان موفق به بازگشت شدند و همين عده تلاش كردند شيوه هاي جنگي ايرانيان را به فرانكها بياموزند كه تيراندازي در جهت مخالف تاخت اسب يكي از اين فنون بود.
     اين فرانك ها تعريف كرده بودند كه سربازان ايراني دو دسته اند، يك دسته سواره نظام سبك و دسته ديگر مركب از پياده و سوار سنگين اسلحه. سربازان سنگين اسلحه ايراني كلاه خود هاي فلزي مشابه آنچه كه روميان (به اقتباس از نظاميان يونان قديم) بكار ميبرند بر سر مي گذارند. تيغه اي بر فرق اين نوع كلاه خود تعبيه شده كه سرباز با سر خود هم مي تواند اعضاي بدن سرباز طرف مقابل را هدف قرار دهد (در قرن گذشته نمونه اي از اين كلاه خود در ويرانه هاي نسا، نزديك اشك آباد ( شهر عشق آباد) به دست آمد كه در موزه اين شهر نگهداري مي شود.
    
مجسمه اي كه اروپاييان از يك سوار تير انداز ايراني دوران اشكانيان ساخته اند تا روش تيراندازي در جهت مخالف تاخت اسب نشان داده شود ، مهارتي كه روميان فاقد آن بودند

    
كلاه خود سرباز ايراني عهد اشكانيان

تاخت و تاز اسماعيل آقا سميتقو

سي ام فروردين سال 1301 اسماعيل سميتقو (كرد) معروف به اسماعيل آقا كه در كردستان و غرب آذربايجان دست به قدرت نمايي مسلحانه زده بود و با افراد خود به شهرها و روستا ها حمله مي برد با نيروي ژاندارم وارد جنگ شد كه در اين زد و خورد يكروزه ژاندارمها موفق نشدند.
     اسماعيل آقا از آن زمان به مدت هشت سال با سوء استفاده از ضعف نظامي ايران متناوبا در شمال غربي كشور تاخت و تاز مي كرد كه اواخر تيرماه 1309 در اشنويه به دام ارتش افتاد و خود و بسياري از افرادش كشته شدند و غائله پايان يافت. وي نخستين تاخت و تاز خود را زير حمايت نيروهاي عثماني انجام داده بود.
    رضا شاه قبلا كوشيده بود كه از طريق مذاكره او را به رعايت نظم وادار سازد كه سميتقو بعدا زير قولي زده بود که به رضا شاه داده بود.

داستان شنيدني وارد كردن خودرو به ايران
در فروردين 1343 شوراي وزيران دولت وقت ايران به منظور جلوگيري از افزايش بهاي اتومبيل دست دوم كه بازار سياه پيدا كرده بود و خريد«اتومبيل نو» نوبتي شده بود با تصويب آيين نامه اي كه مورد موافقت شوراي عالي اقتصاد قرار گرفته بود «اتومبيل» را يك كالاي ضروري اعلام داشت و ورود آن را آزاد اعلام كرد. در مورد واردات اتومبيل دست دوم تاكيد شده بود كه اين نوع اتومبيل بايد با مسافر وارد شود و شرط شماره گذاري آن در ايران منوط بر اين است كه اتومبيل از نوعي باشد كه وسائل يدكي آن در ايران يافت شود (نمايندگي فروش داشته باشد). اين تبصره بعدا چند بار لغو و ابقاء شد كه داستاني است شنيدني. نخستين لغو آن در پي انتقاد روزنامه ها بود كه نوشته بودند به دولت مربوط نيست كه در آزادي عمل اتباع نسبت به اموالشان مداخله كند؛ يك شهروند شايد بخواهد بدون انتقال ارز اتومبيل كميابي را به كشور بياورد و يا اين كه پس از نياز به تعمير، آن را آتش بزند.
     پس از مدتي تبصره دوباره ابقاء شد زيرا در مجلس، نمايندگان گفته بودند كه ايران به قبرستان اتومبيل هاي کهنه وارداتي تبديل شده است. بعدا معلوم نمايندگاني اين حرف را زده بودند كه در شركتهاي وارد كننده اتومبيل و يا مونتاژ آن (فيات و ...) سهيم بودند و دوباره تبصره لغو شد!.
    واردات خودرو به كشور پس از تغيير نظام هم ظاهرا حل نشده است. براي مثال: مجلس پس از پايان جنگ عراق با ايران، قانوني وضع كرد كه به موجب آن هر دارنده مدرك بالاتر از ليسانس از دانشگاههاي خارج كه بخواهد به وطن بازگردد بتواند يك خودرو ــ اتومبيل خودش را ــ كه بدون انتقال ارز خريداري شده باشد به كشور وارد كند، ولي اجراي اين قانون هم كه هنوز به قوت خود باقي است و پروانه ها در دست برخي از فارغ التحصيلان مانده است پس از مدتي كوتاه اجراي آن متوقف شد!، که پس از يک دهه اعتراض، با شرايطي برقرار شد و اخيرا بارديگر به دست انداز افتاده است.

استيضاح هويدا توسط پان ايرانيست ها و متهم شدن دولت وقت به تجزيه ايران و اخطار دكتر هوشنگ طالع ناسيوناليست معروف
دكتر هوشنگ طالع ناسيوناليست معروف
در جلسه سي ام فروردين 1349 مجلس شوراي ملي، چهار تن از نمايندگان حزب پان ايرانيست اقدام دولت وقت در قبال بحرين را شديدا به باد انتقاد گرفتند و گفتند كه دولت به خواست آمريكا كه نسبت به بحرين برنامه دارد [مي خواهد که آن را محل استقرار ناوگان خود قرار دهد] از حق ايران گذشته است و بر پايه موازين متعارف بايد از مردم ايران هم با انجام رفراندم درباره نقض تماميت ارضي وطن كسب نظر مي‌شد، نه فقط ازبحريني ها به عنوان مدعي [همين حرفي كه ناسيوناليستهاي روسيه اينك در اعتراض به فروپاشي شوروي مي زنند]؛ و سپس اعلام كردند كه در استيضاح دولت هويدا پابرجا هستند.
    پنج نماينده حزب پان ايرانيست نهم فروردين 1349 تقاضاي استيضاح دولت را به رئيس مجلس تسليم كرده بودند و عمل دولت وقت را در مورد بحرين، موافقت با تجزيه ايران اعلام داشته بودند كه خلاف قانون اساسي بود.
    در جلسه اول ارديبهشت 1349، متن استيضاح توسط دكتر هوشنگ طالع ناسيوناليست ايراني معروف و نماينده وقت رودسر قرائت شد. دكتر طالع كه به كار نويسندگي و پژوهش ادامه مي دهد پس از قرائت متن، سران دولت را متهم كرد كه برخلاف سوگندي كه ياد كرده بودند تا از حدود و ثغور ايران حراست كنند؛ دارند بر تجزيه آن صحه مي گذارند كه نقض قانون اساسي، سوگند و تعهد آنانست. وي كه يكي از امضاء كنندگان استيضاح بود به دولت و مجلس هشدار داد كه از قضاوت تاريخ و انتقام ايرانيان بترسند و به تجزيه خاك وطن رضا ندهند.
    برغم اين نطق و استدلال و اخطار دكتر طالع؛ هنگام گرفتن راي اعتماد، 199 نماينده با ابقاء هويدا، عملا اقدام دولت به تجزيه وطن را تاييد كردند!. تنها چهار نماينده پان ايرانيست راي مخالف دادند. در آن جلسه يكي از پنج نماينده امضاء كننده استيضاح غيبت داشت.
    جلسه اول ارديبهشت سال 1349 مجلس شوراي ملي ايران، يكي از جلسات تلخ اين مجلس در طول تاريخ خود بود. چون نمايندگان مخالف تجزيه بحرين، و نيز بسياري از مردم دست از انتقاد برنداشتند، سرانجام شاه مجبور شد كه اين دوره قانونگذاري را چند ماه پيش از انقضاي دوره، منحل سازد!.
    قانونا «بحرين» استان چهاردهم ايران بشمار مي آمد كه شاه در سفر هند، در يك مصاحبه مطبوعاتي در پاسخ به سئوالي - به طور غير منتظره گفت كه حاضر است تعيين سرنوشت بحرين را موكول به رفراندم كند، ولي اين رفراندم، تنها در بحرين انجام شد، نه در همه ايران؛ كه اشكال قانوني داشته است. يکي از اتهامات امير عباس هويدا که در فروردين 1358 اعدام شد حمايت از جداشدن بحرين از پيکر وطن بود.


در قلمرو انديشه
زادروز دو انديشمند آلماني
گوستاو
«گوستاو فخنر Gustav Fechner» فيلسوف آلماني19 آوريل سال 1801 به دنيا آمد و براي تكميل سايكو فيزيك تلاش بسيار كرد. او در كتاب معروف خود « مقدمه اي بر سايكو فيزيك » زنده ماندن روح پس از مرگ جسم و اجتماع اين ارواح در وقت مقرر را ثابت كرده است.
    
    «هنريش ماريا فون هس» هنرمند تصويرگر آلماني نيز در همين روز از ماه آوريل سال 1798 پا به عرصه وجود گذاردكه به تصويرگران توصيه كرده است كه تاريخ بخوانند و برپايه اطلاعاتي كه به دست مي آورند به ترسيم چهره افراد و صحنه هاي قديم بپردازند تا گذشته بشر فراموش نشود. وي به آن چه كه اندرز داد عمل كرد و به ترسيم تصاوير افراد تاريخساز و صحنه رويدادهاي تاريخي پرداخت.


در قلمرو دموکراسي
روش انتخابات در كوبا
انتخابات منطقه اي آوريل 2005 كوبا كه در آن هشت ميليون راي دهنده شركت كردند و اعضاي 169 شوراي محلي را برگزيدند پديده تازه اي در دمكراسي تلقي شده است زيرا هركس، صرف نظر از اين كه عضو حزب كمونيست (حاكم) و مورد تاييد اين حزب بود و يا نبود مي توانست خود را نامزد كند و به راي دهندگان تنها توصيه شده بود كه طبق تشخيص خود از ميان نامزدها، افراد توانا و بهتر را انتخاب كنند. رزومه هر نامزد (شرح تجربه و تحصيلات، و هدفها و تخصص فرد و كارهاي برجسته اش) از سوي كميسيونهاي انتخابات تهيه و از قبل در دسترس راي دهندگان قرار گرفته بود و به آنان حق داده شود كه اگر بخواهند مي توانند قبلا با نامزد مورد نظر مصاحبه كنند.
     پاره اي از كارشناسان امور دمكراسي اين روش انتخابات را يك پلوراليسم واقعي خوانده و اظهارات 17 آوريل 2005 فيدل كاسترو را كه گفته بود بي عيب ترين انتخابات در دنيا بوده تاييد ضمني كرده و گفته بودند كه روش خوبي بوده و ناراضي از آن مشاهده نشده بود. كاسترو خواسته بود كه هركس در هرگوشه از دنيا كه به روش تازه انتخابات كوبا ترديد دارد بيايد و از نزديك درباره آن تحقيق كند.
    در اين روش نمايندگان تنها براي يك دوره 30 ماهه انتخاب مي شوند.


در قلمرو دانش
گشايش نخستين كتابخانه عمومي جهان
نماي ورودي كتابخانه عمومي شهر نيويورك

    نخستين كتابخانه عمومي (پابليك لايبراري) در جهان كه هر باسوادي حق داشت به آن دسترسي داشته باشد 19 آوريل سال 33 پيش از ميلاد( 2036 سال پيش ) در شهر رم گشايش يافت و ظرف 509 سال (تا سال 476 ) تعداد اين نوع كتابخانه در قلمرو روم به رقم 26 رسيد.
    پيش از رومي ها، سومري ها؛ آشوري ها؛ بابلي ها؛ ايرانيان و... داراي كتابخانه بودند ولي اين كتابخانه ها در دسترس همگان نبود كه كتابخانه سفالي آشوريها معروفترين آنها است. در ايران، مطالب عمومي را كه هركس مي توانست به آن مراجعه كند بر سنگ حك مي كردند از قبيل سنگنبشته بيستون.
    نخستين كشوري كه در جهان به ايجاد موسسه تاليف و ترجمه كتاب همت گماشت ايران بود كه 15 قرن پيش، در دوران حكومت خسرو انوشيروان، چنين مركزي داير شد و ترجمه كليله و دمنه از سانسكريت به فارسي يكي از كارهاي آن بود. با وجود اين، دائرة المعارف كتاب كتابخانه مرو را كه به همت سامانيان تاسيس شده بود و تاحمله چنگيزخان داير بود بزرگترين كتابخانه عمومي و مركز تاليف و ترجمه كتاب جهان قديم بشمار آورده است كه روزانه در آن دست كم چهارصد محرر كتابها را تكثير (رونويسي) مي كردند. همين مركز به احياء زبان و ادب فارسي كمك بسيار كرد. طرز كار كتابخانه مرو الگوي جهان امروز قرار گرفته است. (براي اطلاع بيشتر درباره نخستین بنیاد تالیف و ترجمه جهان در ایران، به مطالب 24 آوريل مراجعه شود)

درگذشت كاشف راديوم در يك حادثه خياباني!
پير
دكتر پيركوري Pierre Curie فيزيكدان فرانسوي كه به اتفاق همسرش راديوم و پلوتونيوم را كشف كرد و به فيزيك اتمي اهميت تازه داد 19 آوريل سال 1906 در يك حادثه خياباني در پاريس كشته شد. وي 15 ماه مه سال 1859 در همين شهر به دنيا آمده بود.
    دكتر كوري پس از فراغت از تحصيل در دانشگاه، كار در آزمايشگاه و تحقيق و تدريس را در پيش گرفته بود. وي نخست روي كريستالوگرافي و سپس مغناطيس به تحقيق پرداخته بود و در مبحث مغناطيس قانون كوري را در رابطه تاثير حرارت بر خاصيت مغناطيس نوشته است.
    وي با كمك همسرش در سال 1898 موفق به كشف راديوم و سپس پلونيوم شد. جايزه نوبل فيزيك سال 1903 به اين زن و شوهر دانشمند تعلق گرفت.


ساير ملل
ريشه تنش هندو و مسلمان در شبه قاره هندوستان
19 آوريل 1632 «شاه جهان» امپراتور تيموري هند دستور تخريب معابد هندوها را صادر كرد و با اين دستور، آتش دشمني هندوها با مسلمانان شبه قاره را روشن ساخت ـ آتشي كه هنوز خاموش نشده است.
    در پي اين دستور، در مدتي كمتر از يك هفته تنها در «بنارس» 76 معبد هندوها ويران شد.

تاسیس کشور بلژیک
نشست نوزدهم آوریل 1839 لندن استقلال، بیطرفی و سلطنتی بودن بلژیک را تضمین کرد. بلژیک از زمان سلطه رومی ها که یک ایالت این امپراتوری به نام «گالیا بلژیکا» بود تا انقلاب سال 1830 به صورت یک کشور مستقل نبود. این انقلاب استقلال بلژیک را اعلام داشت که نشست سال 1831 قدرتهای اروپایی آن را تایید و نشست 1839 لندن این استقلال را تضمین کرد. ساکنان این منطقه 30 هزار کیلومتری (و اینک 11 میلیونی) سه گروه بوده اند؛ فلاندرها در شمال، والون ها در جنوب و آلمانی ها در جنوب شرقی. فلاندرها به زبان فلمیش (فلمینگ) تکلم می کنند و والونها فرانکو فون (فرانسوی زبان) هستند با فرهنگ های مختلف و در زمان برتری هر قدرت اروپایی؛ اسپانیا، فرانسه و ... تابع آن دولت و در نتیجه صحنه جنگها. ناپلئون در سال 1815 در واترلو (ناحیه ای در نزدیکی بروکسل) شکست نهایی خورد. از این زمان بود که بلژیکی ها بفکر استقلال افتادند. بلژیک یکی از کشورهای دو زبانه جهان است. اشتراک زبان، نژاد و فرهنگ با دو همسایه، سبب شده بود که اتحادیه بنه لوکس (هلند، بلژیک و لوکزمبورگ) به وجود آید. هرسه کشور از موسسان اتحادیه اروپا هستند.

بوي نفت و علاقه ديرپاي انگلستان به جنوب عراق
19 آوريل 1941 نيروهاي اعزامي انگلستان از هند، ظاهرا به هواداري از نايب السلطنه عراق كه در پي كودتاي «رشيدعالي الگيلاني» از سوي مجلس اين كشور بركنار شده بود بصره و نواحي اطراف آن را متصرف شدند. انگليسي ها از زمان زنديه نسبت به بصره كه در صدر اسلام براي نظارت بر مناطق جديد الاسلام شرق دجله ساخته شده است حساسيت خاص داشته اند و اين حساسيت از ماه مه 1908 كه نخستين چاه نفت خاورميانه در مسجد سليمان به بهره داري رسيد بيشتر شده است زيرا بصره در مركز منطقه نفتي خاور ميانه قرار گرفته است. حمله نظامي آمريكا به عراق در مارس 2003 باعث شد كه انگليسي ها بار ديگر به عراق بازگردند و هم اكنون انگلستان در جنوب عراق و منطقه بصره داراي هفت هزار نظامي است.
    
يک نظامي مسلح انگليسي در بصره، در آوريل 2007

انفجار مرگبار در ساختمان دولت فدرال در اكلاهماسيتي
Mcveigh پشت جلد تايم

    19 آوريل سال 1995 انفجار يك خودرو ون (بزرگتر از استيشن واگن) حامل بمب در اكلاهماسيتي، ساختمان دولت فدرال آمريكا در اين شهر را ويران ساخت و باعث مرگ 168 تن و جرح بيش از 500 نفر ديگر شد. بعدا يك نظامي سابق آمريكايي به نام Timothy Mcveighتيموتي مکوي 33 ساله به اتهام انجام اين عمل دستگير و پس از محاكمه اعدام شد. وي كه يك «ناراضي» معرفي شده بود به اين عمل تروريستي خود اعتراف كرده بود. يك همدست تيموتي نيز به حبس ابد محكوم شده است.
    
ساختمان فدرال ( محل استقرار ادارات دولت مرکزي آمريکا) در اکلاهماسيتي پس از انفجار

وضعيت ناگوار عراق: سئوالهاي سال 2003 و سئوالهاي سال 2007 جهانيان در اين باره
19 آوريل سال 2003 ، يك ماه پس از حمله نظامي آمريكا و انگلستان به عراق، اعلام سقوط دولت اين کشور و تکميل اشغال نظامي آن، پرسشهاي متعدد به ذهن جهانيان آمده بود كه مي توان به آرشيوها رجوع کرد و آنها را در صفحات نامه به سردبير و تلفن به دبير امور عمومي روزنامه ها در سراسر گيتي به دست آورد ــ پرسشهايي كه پاسخ به پاره اي از آنها ممكن است دو دهه ديگر ــ پس از خروج اسناد از طبقه بندي ــ داده شود . پاره اي از اين پرسشها از اين قرار بود:
    چرا ارتش عراق در برابر نيروهاي حمله گر، آن طور که بايد، ظاهر نشد؟. آن همه اسلحه عراق، تانك و هواپيما چه شدند؟. افراد گارد جمهوري عراق که قبلا آن همه مطلب درباره انضباط و وفاداري آنان گفته و نوشته شده بود در چه وضعيتي و کجا هستند؟. افسران و درجه داران بعثي عراق چه شده اند و بعدا چه خواهند کرد؟. تكليف آن همه اسلحه در دست مردم چه مي شود؟. چرا پلها و جاده هايي بر سر راه نيروهاي حمله گر بودند تخريب نشدند؟. چرا فرودگاهها دست نخورده باقي ماندند و آنها را تسليم کردند؟. سران حزب بعث كه از چهل سال پيش قدرت را در عراق در دست داشتند، چه شدند و اعضاء اين حزب در چه وضعيتي قرار دارند و واکنش بعدي آنان چه خواهد بود؟. پليس و ماموران امنيتي عراق چه شده اند؟. چرا شوراي امنيت كه در آغاز حمله به خواست اتحاديه عرب مذاكراتي را آغاز كرده بود آنها را دنبال نكرد؟. چرا مجمع عمومي سازمان ملل به تشكيل جلسه دعوت نشد؟. چرا سران دولتهاي مخالف اين جنگ پس از يك اعتراض مصاحبه اي، ساكت شدند؟. اگر بعدا ثابت شود که عراق داراي اسلحه کشتار جمعي نبود و با القاعده تماس و همکاري نداشت، و نفي ساير بهانه هاي تعرض نظامي، واکنش سازمان ملل چه خواهد بود؟. آيا انديشمندان ساکت خواهند نشست و اعتراض نخواهند کرد؟. آيا پس از فروپاشي شوروي، اين بود نظم نوين جهاني و رعايت حقوق ملل؟. اگر عراق که مي دانيم دستپخت انگلستان پس از جنگ جهاني اول، از به هم جوش دادن نژادهاي مختلف و پيروان اديان گوناگون است دچار تفرقه و جنگ داخلي شود، چه سازمان و دستگاه بين المللي براي اصلاح کار و رفع معضل اقدام خواهد کرد و چگونه؟. آيا دولتمردان و سياستمداران و حتي روزنامه نگاران عصر حاضر در قبال مشکلات احتمالي مردم عراق (که اعضاي جامعه بشري هستند) از قضاوت تاريخ نمي هراسند و بر خود نمي لرزند؟ و ....
    
    -- در چهار سال گذشته (از 19 آوريل 2003 تا 19 آوريل 2007) رويدادها و وضعيت عراق ثابت کرد که همه اين نگراني ها درست بود. تنها 19 آوريل 2007 در انفجارهاي انتحاري عراق 183 تن کشته و دهها تن ديگر مجروح شدند. عکس زير در اين روز در پي انفجار انتحاري يک خودرو در يک ايست بازرسي پليس در بغداد برداشته شده است. در اين انفجار 33 نفر کشته و 75 نفر ديگر مجروح شدند. تکليف خانواده ها و بازماندگان آنان چه مي شود؟. حوادث روزافزون عراق تا به کي ادامه خواهد داشت و چگونه مي توان به آنها پايان داد ، چه مقامها و سازمانهايي؟ سئوالي است که هر انسان از خود مي کند.
    



برخي ديگر از رويدادهاي 19 آوريل
  • 1171:   حكومت فاطميون بر مصر پايان يافت و اين كشور به دست ايوبيان افتاد.
        
  • 1899:   جزاير فيليپين كه قرنها متعلق به اسپانيا بود در پي شكست اين كشور در جنگ دريايي مانيل از آمريكا از اين روز به آمريكا تعلق گرفت وتا سال 1946 اين وضعيت ادامه داشت.
  • 1923:   قانون انتخابات مصر زنان و نظاميان را از دادن راي محروم كرد.
  • 1941:   ارتش بلغارستان از فرصتي كه جنگ جهاني دوم فراهم آورده بود استفاده كرد و به مقدونيه حمله برد.
  • 1945:   ناو هواپيمابر آمريكايي فرانكلين براثر حمله ژاپني ها آسيب ديد.
  • 1971:   نخستين ايستگاه فضايي به نام ساليوت ــ 1 از سوي دانشمندان شوروي در مدار زمين قرار گرفت.
  • http://www.iranianhistoryonthisday.com