ايران
تاسيس نخستین بنیاد تالیف و ترجمه جهان در ايران
نخستین بنیاد تالیف و ترجمه کتاب در جهان، ماه اپریل سال 552 میلادی و در ایران آغاز بکار کرد. محاسبات پاره ای از مورخان 19 اپریل و برخي ديگر 24 اپریل همان سال را روز آغاز کار این بنیاد به دست داده است. این بنیاد به تصمیم خسروانوشیروان ـ شاه ساسانی ایران دایر شده بود. نخستین بنیاد تالیف و ترجمه جهان در جوار خود یک کتابخانه عمومی ـ پژوهشی داشت که در همين سال تکميل شده بود. برای انتقال کتاب از گوشه و کنار جهان به این بنیاد جهت ترجمه، خسروانوشیروان حتی پزشک ویژه خود «برزویه» را به هند فرستاد و محصول این سفر، آوردن کتاب «کلیله و دمنه» به ایران بود که به پارسی میانه (پارسی ساسانی) و بعدا به عربی و دوباره به پارسی نوین (پارسی دری) ترجمه شده است. در هر فصل این کتاب، از محاوره دو جانور پند و اندرز فراوان و حتی در کشورداری و سیاست به دست می آید. برای مثال: دمنه (شغال) در یک جای از این کتاب به کلیله (شغال دیگر) به این مضمون پند می دهد که اگر افراد مجرّب کارشناس و دلسوزرا مایوس و از اطراف خود پراکنده کند، وقت خودرا صرف لذّات جسمانی از جمله توجه به جنس مخالف، سرگرمی و خوشگذرانی کند، مجازاتگر باشد و ... کشور رو به خرابی خواهد گذارد و ملت از دست خواهد رفت.
    چهار سده پس از خسرو یکم، سامانیان چنین مرکزی را در جوار «کتابخانه عمومی مرو» به وجود آوردند. دائرة المعارف كتاب و چاپ «كتابخانه مرو» را كه به همت سامانيان تاسيس شده بود و تا حمله چنگيزخان به منطقه فرارود داير بود بزرگترين كتابخانه عمومي و مركز تاليف و ترجمه كتاب در جهان قديم بشمار آورده است كه روزانه در آن دست كم چهارصد محرّر كتابها را تكثير (رونويسي) مي كردند. همين مركز به احياء زبان و ادب فارسي كمك بسيار كرد. طرز كار كتابخانه مرو الگوي کتابخانه های عمومی و نیز پژوهشی جهان امروز قرار گرفته است. "مرو" اينک در ايالت ماري جمهوري ترکمنستان قرارگرفته است.
تاجگذاري رضاشاه

چهارم ارديبهشت 1305 رضاشاه پهلوي طي مراسمي تاجگذاري كرد. وي در اين مراسم كه در كاخ گلستان برگزار شده بود، شخصا تاج را سر نهاده بود. رضاشاه كه داراي دربار شده بود عبدالحسين تيمور تاش را وزير دربار خود كرد. در آن زمان، محمدعلي فروغي نخست وزير بود. مجلس موسسان در 22 آذر سال 1304 چهار اصل از اصول متمم قانون اساسي را اصلاح، رضاخان پهلوي فرمانده ارتش و نخست وزير وقت را شاه و سلطنت را در خاندان او موروثي كرده بود.
    پهلوي يکم قبلا نظر به جمهوري شدن ايران داشت ولي در سال 1304 تغيير عقيده داده بود.
نشست محرمانه ديپلمات هاي آمريكا در تهران در 1973 - دگرگوني هاي منطقه و ادامه بحران و تشنج در محدوده امپراتوري باستاني پارسيان
23 اپریل 1973 (سوم ارديبهشت 1352) ديپلماتهاي ارشد آمريكا در كشورهاي خاور ميانه و آسياي جنوبي (خاور دور) نشست مهم و محرمانه اي را در تهران آغاز كرده بودند. اين نشست در ساختمان سفارت وقت آمريكا در تهران (خيابان تخت جمشيد ـ طالقاني) برگزار و گزارش شده بود كه پیرامون ساختمان دستگاههايي تعبيه كرده بودند تا روس ها نتوانند با ماهواره و ابزارهای دیگر، مذاكران نشست را از راه دور استراق سمع كنند. هدف از برگزاری این نشست اعلام نشده بود و به همین لحاظ پیرامون آن، گمانه زنی ها متعدّد بود.
    درجریان نشست، برخی از اصحاب نظر حدس زده بودند که قدرت روزافزون اوپک در تعیین میزان صدور و در نتیجه؛ کنترل بهای نفت خام دربازار و نیز تهدید اعراب به تحریم صدور نفت؛ اگر اسرائیل به تعرض نظامی دیگری دست بزند (که نشانه هایی از احتمال چنین تعرضی مشاهده می شد و در اکتبر همان سال صورت گرفت)، خلاف انتظار دولت واشنگتن بوده و این دولت می کوشد که دیپلماتهایش در منطقه در نشست تهران راهی بیابند که نه تنها چنین تحریمی صورت نگیرد بلکه اعراب صاحب نفت بویژه دولت سعودی در جلسات اوپک خلاف منافع آمریکا اقدامی نکنند. در پی جنگ سال 1967 اعراب و اسرائیل، کشورهای عربی صادرکننده نفت در چارچوب اوپک یک سازمان فرعی برای خود ایجاد کردند تا در صورت لزوم از آن به صورت اهرم فشار استفاده کنند.
    در همان زمان، گروهی دیگر از صاحبنظران گفته بودند که دولت واشنگتن از نفوذ روزافزون و وسيع مسكو در عراق، سوريه، يمن و سومالي و نیز نفوذ چين در پاكستان سخت نگران شده و یک هدف این نشست یافتن راههای مقابله با این وضعیت است که ادامه آن موازنه جهانی قدرت را برهم خواهد زد. به باور این گروه (در آن وقت)، نگرانی واشنگتن از زمانی افزایش یافته که دولت تهران بر میزان خریدهای خود و ازجمله جنگ افزار از مسکو افزوده است (افزوده بود). آمريكاييان همچنين از بسط فعاليتهای مسلحانه چپها در ايران و به ويژه در تهران نگران بوده و مخصوصا که برخی از این چپها عناصری از اسلام را وارد ایدئولوژی خود ساخته تا (در آن زمان) حمایت مردم معمولی را جلب کنند و یا دست کم مانع مخالفت آنان شوند.
    همزمان، مفسران روزنامه هاي اروپا حدس دیگری زده بودند که تحولات دهه یکم قرن 21 تا حدی زیاد درستی حدس این مفسران را نشان داده است. مفسران اروپایی نوشته بودند که اصحاب فکر و دست اندرکاران آمریکایی مطالعات خاورمیانه دگرگونی های قریب الوقوعی را در قلمرو امپراتوري باستاني پارسیان (از مدیترانه تا دره سند و کوههای بدخشان) پیش بینی و نظر خودرا به دولت واشنگتن گوشزد کرده و نگرانی این دولت را برانگیخته و وادار به بررسی و اقدام کرده اند و یک ماموریت نشست تهران (نشست اپریل 1973) که هدف از برگزاری آن نیز به وضوح اعلام نشده (بود) بررسی این پیش بینی و دادن نظر است.
     36 سال پس از این نشست هنوز نظرات و پیشنهادهای دیپلماتهای شرکت کننده در بحث و مذاکرات نشست تهران (نتیجه گیری از آن)، واکنش و تصمیمگیری دولت واشنگتن نسبت به پیشنهادها افشاء نشده است. ولی، طولی نکشید که دگرگونی ها در منطقه ای که 12 قرن امپراتوری پارسیان خوانده می شد آغاز شد و وضعیت لبنان، افغانستان و ایران پشت سر هم تغییر یافت، پاکستان بحرانی شد، صدام حسین در پی یک جنگ 8 ساله با ایران کویت را اشغال و ضمیمه عراق کرد و با این کارها، بهانه های متعدد به دست داد تا آمریکا در خلیج فارس (سعودي و شيخ نشين ها) استقرار نظامی یابد، یمن را بیطرف سازد، در سومالی کودتا صورت گیرد و نتیجتا بی دولت و نظم و نسق شود. 12 سال پس از بیرون رانده شدن عراق از کویت، بازیگر اصلی (صدام حسین) از میان برداشته شد و عراق تحت اشغال نظامی آمریکا درآمد و ....
     در شرق سرزمین باستانی پارسیان، در برابر کمونیست شدن دولت کابل؛ طالبان و القاعده «ساخته» شدند و پس از مدتی ضدیت با آمریکا را درپیش گرفتند که دولت واشنگتن بعدا و پس از به دست آوردن بهانه، نیروی نظامی وارد افغانستان کرد و امنیت آسیای جنوبی متزلزل شد و با ایجاد این وضعیت از تلاش خود برای نزديك ساختن هند و پاكستان جهت دور ساختن هند از مسكو و پاكستان از چين نتیجه مورد نظر را به دست نیاورد. برغم خواست دولت واشنگتن، (تا این لحظه) ایران برنده اوضاعی بوده است که در عراق و افغانستان ایجادشده است. دولت واشنگتن در سالهای اخیر کوشیده است که پای سایر قدرت های غرب را به منطقه (محدوده امپراتوری باستانی پارسیان) بکشاند. بنابراین، نمی توان روند این وضعیت را که هر لحظه پیچیده تر می شود پیش بینی کرد و لذا؛ بحران در منطقه ای که تاریخ از آن به به عنوان امپراتوری پارسیان نام می برد ادامه خواهد داشت.
در قلمرو دانش
مرگ نخستين فضانورد
Komarov
ولاديمير كوماروف (عكس بالا) فضانورد 40 ساله روس، در تاريخ فضانوردي، نخستين فردي بود كه جان خود را ازدست داد. او در پايان دومين سفر خود به مدار زمين، هنگام فرود آمدن با ماهواره سايوز يكم، به علت باز نشدن چتر سايوز كشته شد. اين حادثه 24 آوريل 1967 روي داد. كوماروف كه يك افسر نيروي هوايي شوروي بود هفت سال تجربه فضانوردي داشت.
در قلمرو رسانه‌ها
تحولات رسانه ها؛ 305 سال پس از انتشار نخستين روزنامه در آمريكا ...
مهاجران انگليسي آمريكاي شمالي درست يك قرن ديرتر از اروپاييان به انتشار روزنامه به مفهوم امروز دست زدند. نخستين روزنامه آمريكاي شمالي 24 آوريل سال 1704 در شهر بوستون ماساچوست به نام «نيوزلتر» انتشار يافت.
     وضعيت روزنامه نگاري تا دهه سوم قرن بيستم كه پخش خبر از راديو آغاز شد تغيير آنچناني نكرده بود و كاري بود؛ «روتين». پيداشدن رقيبي چون راديو و سپس تلويزيون و آنگاه تلويزيون رنگي و پخش ماهواره اي (جهاني)، روزنامه ها را مجبور كرد كه متاعي به مخاطبان بدهند كه راديو تلويزيونها قادر به تهيه آن نباشند و يا اين كه تهيه اش برايشان پرهزينه باشد. از نيمه دهه 1990، آن سه نوع رسانه قديمي با پديده اي تازه و درحال تكامل و گسترش رو به رو شده اند به نام رسانه هاي آنلاين و نوع كوچكتر و عمومي تر آنها «وبلاگ» كه رقابت با آنها (به علت سرعتشان در اطلاع رساني و فراتربودن از ملاحظات و محدوديت ها) کاري آسان نيست. از آن پس، روزنامه ها در كنار اخبار مطلق، به انتشار اخبار اختصاصي؛ اخبار اينوستيگيتيو (خبرنگار در نقش بازپرس و پليس)؛ تحليل؛ فيچر؛ نظر و يا مطالبي كه در دسترس همه وبلاگ نگاران نيست روي آورده اند و راديو تلويزيونها به «تاك شو» و بحث و اظهار نظر درباره اخبار روز پرداخته و سايت اينترنتي هم بازكرده اند. سايتهاي بيشتر روزنامه ها، مطالب صوت و تصويري هم دارند يعني وارد كار راديوتلويزيون شده اند، به همانگونه كه راديو تلويزيونها در آنلاين خود، کار نوشتاري مي کنند. از زمان اين تغيير، به كل اين مجموعه «ميديا = رسانه همگاني» گفته مي شود و سه رسانه قديمي تر ازاين دست (نشريات و راديو تلويزيون) رسانه هاي «مين استريم» خطاب مي شوند. اين «مين استريم» ها، از زماني كه خبرگزاري ها هم مطالب خود را در شبكه (اينترنت) قرارداده اند مي كوشند كه اخبار آنها را بدون نوشتن سابقه، دستكاري و يا دوباره نويسي نقل نكنند و چون هر «وبلاگ» دست كم داراي يك مطلب و يا تصوير اختصاصي است به نقل از مطالب اين «سيتيزن ژورناليست» ها هم دست زده اند و كار تحريريه ها وقتگيرتر شده است، مخصوصا كه خواندن وبلاگ مقامات، شخصيت ها و موسسات (به عنوان منابع دست اول) بر تكاليف سابق هر خبرنگار افزوده شده است. خبرگزاري هاي بزرگ كه در دو ـ سه دهه اخير «تبليغات دولتي» خود را در قالب سابقه نويسي مي گنجانند كار تحريريه ها (اتاقهاي خبر) را مشكلتر سابقه اند زيرا كه دبيران ميزها مجبورند اين سابقه ها (نظر اعمالشده) را از خبر جدا سازند و سپس استفاده كنند كه مهارت و تجربه لازم دارد.
     از آنجا كه در پي اين تحول سريع و دور از انتظار در دنياي رسانه ها، توجه مخاطبان به مجله هاي تخصصي بيشتر شده است، سه نوع رسانه «مين استريم»، هركدام به استخدام «پانديت = خبره» دست زده اند و درنتيجه اهميت اين رسانه ها بيش از هميشه بستگي به مهارت و معروفيت سردبير آنها يافته است، و به همين سبب طبق گزارش آوريل 2008 (دو هفته پيش) مجله «پاريد» چاپ آمريكا، دستمزد سردبيران اجرايي روزنامه ها و مديران خبر تلويزيونها افزايش يافته و سالانه از پانصد هزار تا پنج ميليون دلار شده است كه نسبت به سه سال پيش (سال 2005) 9 درصد افزايش نشان مي دهد.
    در اين ميان استفاده كنندگان از اينترنت با شتاني زياد افزايش يافته و طبق آماري كه 25 آوريل 2008 انتشار يافت، شمار استفاده كنندگان از اينترنت در چين از مرز 221 ميليون گذشته و از اين لحاظ آمريكا را پشت سر گذارده است. اين آمار نشان مي دهد كه استفاده كنندگان از اينترنت در چين ظرف سال 2007 نسبت به سال 2006 شصت و يك درصد افزايش يافته بودند. به اين ترتيب، سرچ انجين هاي اينترنت از قبيل ياهو، گوگل و ... داراي درآمد سرسام آور و نيز حربه و ابزاري تيز و موثر جهت تبليغات سياسي و دولتي شده اند. به همين دليل چين درصدد ايجاد چند سرچ انجين برآمده است تا بازار تبليغ و روابط عمومي را از دست سرچ انجين هاي آمريكايي بگيرد و مطالبي را كه آنها نقل نمي كنند نقل و راه دسترسي به اطلاعات و نظرات همگان را فراهم كند. اصحاب نظر گفته اند كه هند، كشور بعدي خواهد بود كه سرچ انجين وارد شبكه كند. با ورود اين سرچ انجين ها به ميدان (كه همه مطالب را ـ بدون گزينش ـ در دسترس قرار خواهند داد)، نفوذ خبرگزاري ها كه عمدتا غربي و عامل پيشبرد سياست هاي دولتهايشان بوده اند شديدا كاهش خواهد يافت. اين اصحاب نظر بازهم بعيد مي دانند كه روسيه به اين زودي ها در اين راستا وارد ميدان شود. روسيه به توسعه تكنولوژي مربوط به علوم كامپيوتر و ازجمله اينترنت دست زده است ولي به حد كافي ژورناليست آماده، ماهر و علاقه مند ندارد. لذا پس از هند، در اين زمينه ـ كشور برزيل قرار گرفته است.
ساير ملل
روزي که تروا سقوط کرد - همه چيز در بار شهر «تروا» كه قرنها متعلق به ايران بود
ديوار باقيمانده از شهر باستاني «تروا»

    كرونيكلرهاي اروپايي (روزنگاران تاريخ) 24 آوريل سال 1184 پيش از ميلاد را روزي به دست داده اند كه يونانيان پس از چند محاصره متناوب كه رويهم هفت سال طول كشيد، با تعبيه اسب چوبي و قراردادن چند مرد مسلح در درون آن، شهر «تروا» را مسخر و ويران ساختند (تلفظ يونايي نام اين شهر «ترويا» و تلفظ انگليسي آن «تروي» است و لاتين ها آن را ليوم = ليون مي خوانند). «همر = هومر» حماسه سراي يوناني عهد باستان وضعيت اين شهر و شرح جنگ و تصرف آن را در كتاب ايلياد به شعر بيان داشته و «ويرجيلublius Virgilius Maro» شاعر و نويسنده روم باستان (متولد سال 70 پيش از ميلاد و متوفي در سال 19 قبل از ميلاد) هم با مضموني مشابه، آن تعريف كرده است. تروا در مجاور تنگه داردانل در آناتولي غربي (تركيه آسيايي) واقع شده است. يك باستان شناس آلماني به نامHeinrich Schlieman در جستجوي اشياء عتيقه بسال 1860 ديوار هاي آن را از دل خاك و زير تپه ها كوه Ida بيرون كشيد (عكس بالا) و اعلام داشت كه پس از تخريب تروا به دست يونانيان، شش بار اين شهر مرمت شده بود. در سال 546 بيش از ميلاد كه امپراتوري ايرانيان شهر سارد (سارديس = ساردس) را تصرف كرد كه ايرانيان باستان آن را «سپاردا» نوشته اند، سومين تعمير تروا به تصميم شاه هخامنشي انجام گرفت. ايرانيان در آن سال به حكومت ليدي (ليديا) بر آناتولي غربي (منطقه اي مجاور مديترانه) پايان دادند كه شهر تروا هم در قلمرو آن حکومت قرار داشت. ترواي دوران باستان كه طبق افسانه ها، توسط داردانوس ساخته شده است به علت مشرف بودن برتنگه داردانل (گرفته شده از نام داردانوس) اهميت استراتژيك فراوان داشت و هيچ دولت قدرت طلب، بدون تسلط بر آن نمي توانست كنترل درياهاي اژه و مديترانه و مدخل (دروازه) درياي سياه را به دست داشته باشد. آخرين تعمير اساسي (نوسازي) تروا به دست اگوستوس امپراتور روم انجام شد. پس از تكميل بناي شهر قسطنطنيه (استانبول) در شمال درياي مرمره (تركيه اروپايي) و مشرف برتنگه بسفور، به تدريج از اهميت تروا كاسته شد. تروا اينك وابسته به منطقه حصارليك ايالت چانخاله (چيانخاله) تركيه است. شهر سارد كه امروزه «سارت» تلفظ مي شود نيز در ايالت مانيساي تركيه قرار دارد. اين مناطق در تمامي دوران هخامنشيان از متعلقات امپراتوري ايرانيان (پارسيان) بودند.
بانک جهاني در زير ذره بين - نگاهي به اين بانک در طول تاسيس خود
بانك جهاني كه توسط پنج سازمان بين المللي در 27 دسامبر 1945 تاسيس شده بود تا براي توسعه اقتصادي، حذف فقر و خروج از ضعف مالي به كشورهايي كه نياز دارند پول و اندرز بدهد 24 آوريل 1946 زمان آغار بكار خود را دو ماه بعد (25 ژوئن آن سال) تعيين كرد. يكي از وظايف اين بانك كه مقر آن در شهر واشنگتن است؛ مبارزه با فساد اقتصادي (فساد در امور اقتصادي هر دولت و يا مقامات رسمي) تعيين شده است. طبق اساسنامه بانك جهاني، رئيس اين بانك را رئيس جمهوري آمريكا تعيين و به هيات مديره بانك (شوراي مديريت) جهت تاييد معرفي مي كند. بنابراين از بدو تاسيس، اين بانك همواره رئيس آمريكايي داشته است. رئيس قبلي اين بانك، كه از يكم ژوئن 2005 از جانب رئيس جمهور آمريكا منصوب شده بود؛ پال وولفويتس بود كه تابعيت دوگانه آمريكايي ـ اسرائيلي دارد. وولفويتس قبلا به امور برنامه ريزي دفاعي و ديپلماتيك اشتغال داشت. خانواده وي از يهوديان لهستان بودند كه در نيمه اول قرن بيستم به آمريكا مهاجرت كردند. او بود که در زمان معاونت وزارت دفاع آمريكا نقشه اشغال نظامي عراق را طرح كرده بود. از آنجا كه مبارزه با فساد دولتي (مقامات) از وظايف بانك جهاني تعيين شده است، از زماني كه افشاء شده بود؛ وولفويتس (در آن زمان) 64 ساله با اعمال پارتي بازي، رفيقه خود بانو رضا (ريضا) را در بانك بين المللي ارتقاء مقام داده و دستمزد سالانه او را 193 هزار دلار تعيين كرده بود، اساسنامه اين بانك عميقا زير سئوال برده شده است كه چرا رئيس جمهور آمريكا بايد «رئيس بانك» را تعيين كند و چرا شرط احراز رياست بانك نبايد تحصيلات و تجربه مالي (پول) باشد و چرا يك مقام دفاعي سابق به اين كار گمارده مي شود؟. قبلا نيز يك بار «مك نامارا» وزير دفاع پيشين آمريكا رئيس اين بانك شده بود.
     پاسخ تلويحي دولت آمريكا به اين چراها تا کنون به اين صورت بوده است: تا زماني كه اروپائيان رئيس صندوق بين المللي پول را تعيين كنند، ما هم حق داريم رئيس بانك جهاني را منصوب كنيم.
    در اين ميان رسانه هاي چين، هند و برزيل بارها نوشته اند كه ما هم هستيم، رشد اقتصاد ما بيش از اروپاي متحد و آمريكا است.
    افشاي پارتي بازي وولفويتس سبب شد که شوراي مديريت بانك در بهار 2007 اورا مجبور به کناره گيري کند. در پي کناره گيري وولفويتس، رئيس جمهور آمريکا رابرت بروس زوليک (متولد 1953) را به رياست آن بانک منصوب کرد که از يکم ژوئيه 2007 در اين سمت مشغول بکار شده است. وي نيز قبلا معاون و دستيار وزير امورخارجه آمريکا بود و فعاليت ديپلماتيک داشت. زوليک مدتي نيز از مقامات موسسه گلدمن ساکس بود که در بورس نيويورک و سرمايه گذاري فعاليت دارد و از سال 2009 و در جريان بحران مالي دچار دشواري هايي شده است. زوليک مدتي هم در موسسه اعتباري "فاني مائه" صاحب مقام بود که اين موسسه در ايجاد مشکلات مستغلات سهيم بوده و با کمک مالي دولت آمريکا به کار ادامه مي دهد. زوليک يازدهمين مدير بانک جهاني است.


    اين كاريكاتور كه توسط «اولي پهانت» طناز تصويري آمريكايي ترسيم شده و در شماره 19 اوريل روزنامه هاي اين كشور به چاپ رسيده بود درد دلهاي «در خلوت» وولفويتس براي رفيقه اش بانو شاها رضا (ريضا) را به طنز چنين منعکس مي کند:
    ـ من با زرنگي خاصي اطلاعات ساختگي را بكار بردم تا ترتيب جنگ عراق داده شود، آيا آنها (رسانه ها كه قضيه پارتي بازي او براي مترسش را افشاء كرده و او را به درد سر انداخته اند) آمدند بگويند: وولفي، معمار بزرگ جنگ!، نه.
    ـ جورج بوش مرا رئيس بانك جهاني كرد، آيا اينها (رسانه هاي افشاگر) آمدند بگويند: وولفي، بانكدار بزرگ!، نه.
    ـ من قول داده و تعهد سپرده ام كه در كشورهاي فقير با فساد مبارزه كنم، آيا اينها آمدند بگويند: وولفي، يك مبارز بزرگ ضد فساد!، نه،
    ـ اما، من رفيقه ام را مختصر ارتقاء دادم حقوقش را به مبلغ ناچيز 193 هزار و پانصد دلار رسانيدم، ببينيد چه مي كنند!.
    
Paul Wolfowitz

    
Shaha Riza
برخي ديگر از رويدادهاي 24 آوريل

  • 0:   توتموس سوم Tuthmose III در چنين روزي در سال 1479 پيش از ميلاد به عنوان ششمين فرعون سلسله هجدم مصر باستان زمام امور اين كشور را به دست گرفت، ولي چون مادرش ملكه (زن اصلي فرعون متوفا) نبود تا با خواهر خود كه از ملكه به دنيا آمده بود ازدواج نكرد!، پادشاهي او برسميت شناخته نشد. وي كه گورش در وادي فراعنه (لوكسور) به دست آمده است در طول سلطنت خود سوريه و سودان (نوبي) را تصرف كرد و بر قلمرو مصر افزود. تصوير مقابل، روكش جسد توتموس بود كه به دست آمده است. معمولا اين روكش ها به شكل صاحب جنازه ساخته مي شد و المثناي او بود.
  • 1863:   چند سال پس از اين كه كاليفرنيا، در پي يك رشته جنگ از مكزيك جدا و ضميمه قلمرو دولت واشنگتن شد، در چنين روزي در «كيزويلKeyesville» اين ايالت ، سرخپوستان تهاچاپيTahachpi كشتار شدند. در آن زمان كه سيل مهاجرين اروپايي (سفيد پوستان) به سوي كاليفرنيا سرازير شده بود، چنين حوادثي مكررا به چشم مي خورد. در كشتار كيزويل، دست كم 53 بومي آمريكايي (اصطلاحا سرخپوست) جان خود را ازدست دادند.
  • 1877:   جنگ هاي روسيه با عثماني كه نزديك به دو سال طول كشيد از اين روز آغاز شد. بهانه جنگ، نجات اسلاوهاي بالكان از سلطه عثماني بود، ولي هدف باطني روسيه رساندن خود به مديترانه بود. روسيه مي خواست كه صربستان و بلغارستان استقلال يابند و چون همنژاد روس ها بودند، نفوذ روسيه از طريق آنها تا مديترانه گسترش يابد. اين سياست مسكو هنوز ادامه دارد و اين دولت در آوريل سال 2007 با تمهيدات سازمان ملل و دولتهاي عضو ناتو در منطقه كوزوو مخالفت كرد زيرا كه با اجراي اين تمهيدات، نفوذ صربها (اسلاوها) در اين منطقه كاهش خواهد يافت.
  • 1970:   1970 چين نخستين ماهواره خود را كه سنگين تر از ماهواره هاي شوروي و آمريكا بود به فضا فرستاد. چون از اين ماهواره، آهنگ «خاور زمين خونين است» پخش مي شد، در تاريخ، موسوم به «دونگ فنگ هونگ» شده است.
  • http://www.iranianshistoryonthisday.com