ايران
فرانسه در تلاش براي عقد قرارداد دوستي با ايران عهد صفويان
لويي چهاردهم
پانزدهم مه 1665 يك هيات فرانسوي مركب از پنج نفر كه از سوي لويي چهاردهم پادشاه وقت فرانسه جهت عقد يك قرارداد مودت با شاه عباس دوم به اصفهان فرستاده شده بود وارد اين شهر شد كه پايتخت ايران بود. اين هيات در آن زمان موفق به امضاي قرارداد مورد نظر نشد، سال بعد شاه عباس دوم در 35 سالگي درگذشت و چنين قراردادي ميان ايران و فرانسه در زمان شاه سلطان حسين بسته شد.
     طبق اين قرارداد كه از جالبترين معاهدات قرون جديد است، دولت فرانسه متعهد شد در كشورهاي ديگر از اتباع ايران حمايت كند و كشتي هاي فرانسوي محموله تجار و نيز مسافران ايراني را در رسانيدن به مقصد، بر اتباع ساير كشورها مقدم بدارند.
    لويي چهاردهم معروف به لويي بزرگ دهها سال و تا 1715 بر فرانسه سلطنت کرد و سلطنت شاه سلطان حسين از سال 1694 ميلادي تا 1722 ادامه داشت.
تظاهرات ميهني ايرانيان برضد وثوق الدوله
وثوق الدوله
25 ارديبهشت سال 1296خورشيدي (89 سال پيش در روزي چون امروز) در ميدان تاريخي بهارستان بر ضد وثوق الدوله رئيس الوزراء وقت تظاهرات وسيعي انجام شد كه به زد و خورد تظاهركنندگان و ماموران مسلح دولت انجاميد. اين، خشونت بارترين تظاهرات چهل روزه بر ضد وثوق الوله بود. اعتراض و تظاهرات مردم از زماني آغاز شده بود كه تهراني ها متوجه شده بودند، وثوق الدوله رئيس الوزراء وقت، ايجاد واحد نظامي انگليسي «اس . پي . آر» مركب از افراد محلي و افسران انگليسي اعزامي از هند را در منطقه تحت نفوذ انگلستان در ايران برسميت شناخته است. در آن زمان، انگليسي ها كرمان را مركز اين نيرو قرار داده بودند. طبق موافقتنامه سن پترز بورگ، انگلستان و روسيه ميهن ما را ميان خود به دومنطقه نفوذ و يك ناحيه بي طرف حايل قسمت كرده بودند كه جنوب و شرق ايران سهم انگلستان شده بود. وثوق الدوله اوايل فروردين بر اقدام انگلستان داير بر ايجاد اس.پي.آر كه «ژنرال پرسي سايكس» مجري آن بود صحه گذارده بود و مردم كرمان و فارس از لحظه تسليم شدن وثوق الدوله به خواست انگليسي ها تظاهرات بر ضد او را آغاز كرده بودند و تهراني ها بعدا. در آن زمان همه تلاش انگلستان آن بود كه روسها به مرزهاي هند نزديك نشوند و بصره را كه در مركز «جهان نفت» و كليد ورود به شبه جزيره عربستان بود از دست ندهد. تغيير نقشه هاي جغرافيايي و نقل و انتقال اراضي در غرب رود سند و ضميمه كردن هرچه بيشتر از اين اراضي به هندوستان خود به منظور جلوگيري از دستيابي احتمالي روس ها به آبهاي اقيانوس هند بود كه دولت مسكو اواخر قرن بيستم با اشتباهات سياسي و يا خيانت گورباچف، همان قسمت هايي را هم كه تزارها در قرن نوزدهم از آسياي ميانه و خراسان بزرگتر ضميمه قلمرو خود ساخته بودند از دست داد!.
اعلام جرم احمد دهقان بر ضد قوام السلطنه
احمد دهقان
در اين روز در ارديبهشت سال 1327 در (ماه مه سال 1948) احمد دهقان نماينده وقت مجلس و ناشر مجله تهران مصور برضد قوام السلطنه به دادستان تهران اعلام جرم كرد و با ارائه اسناد و مدارك، او را متهم به ارتكاب خيانت نسبت به وطن كرد. احمد دهقان در اعلام جرم خود كه يك سند در تاريخ ايران است مدعي شده بود كه قوام السلطنه عامل يك دولت بيگانه (لندن) است و به اشاره اين دولت مي آيد و مي رود و برنامه هايي را كه به او ديكته مي شود به اجرا درمي آورد و ....
     احمد دهقان در خرداد 1329 به قتل رسيد و گفته شد که قاتل او از كاركنان سابق شركت نفت (شركت وابسته به انگلستان) بود.
اخراج خبرنگار خبرگزاري آلمان از ايران
دولت جمهوري اسلامي ايران در اين روز در سال 1359 «مارتين بندل» نماينده خبرگزاري آلمان در تهران را متهم به تحريف خبر و ارسال گزارشهاي غرض آلود از اوضاع ايران كرد و دستور اخراج داد.
     در اعلاميه مربوط تاكيد شده بود كه وظيفه يك خبرنگار كه به او اجازه ورود به يک كشور ديگر و فعاليت حرفه اي داده مي شود جمع آوري و ارسال حقايق است، نه مطالب غرض آلود و تحريك كننده و چون اين خبرنگار بر خلاف اصول حرفه خود رفتار كرده است از اين پس نمي تواند در ايران به فعاليت روزنامه نگاري ادامه دهد.
اديان و روحانيون
پاپ مجوز شكنجه كردن صادر كرد!
اينوسنت چهارم
در چنين روزي در ماه مه سال 1252 ميلادي پاپ وقت، اينوسنت چهارم با امضاء يك فرمان، مجوز شكنجه كردن كساني را كه منكر وجود خدا بودند صادر كرد. اين فرمان سبب رواج شكنجه در دنياي كاتوليك شد، به گونه اي كه هركس را كه مي خواستند شكنجه كنند، انگ خدا نشناسي مي زدند. اينوسنت چهارم كه يك روحاني ايتاليايي بود از سال 1243 تا 1254 مقام پاپي را به دست داشت و رئيس كل كليساهاي كاتوليك جهان بود.
نخستين تيربار و اشاره اي كوتاه به تاريخچه آن
تيربار گاتلينگ

    «جيمز پاكل» انگليسي 15 ماه مه سال 1718 اختراع خود، تفنگ خودكار را در لندن به ثبت رسانيد. اين تفنگ كه به «پاكل گان» معروف شد تنها مي توانست 9 گلوله پياپي شليك كند و سپس نياز به فشنگ گذاري داشت. از اين تيربار كه از لحاظ وزن، سنگين بود عمدتا در كشتي استفاده مي شد.
    ساخت تيربار از دير زمان مورد توجه اصحاب صنايع نظامي بود، زيرا كه برتري تسليحات نظامي، همچنان از عوامل اصلي قدرت يك كشور است. در سده نخست ميلادي، كمانگران كماني را ساخته بودند كه قادر به پرتاب بيش از يك تير بود. در نيمه قرن يكم پيش از ميلاد، در زمان سپهسالاري «سورنا» سرفرمانده ارتش امپراتوري ايران زوبين انداز و سنگ انداز مكانيكي مسلسل ساخته بودند كه در جنگ «كارهه» از آنها استفاده شد. در قرن پانزدهم ميلادي، لئوناردو دا وينچي تلاش بسيار كرد كه تفنگ خودكار بسازد و در اين زمينه به پيشرفتهايي هم نائل آمد. مسئله او اين بود كه هنوز فشنگ اختراع نشده بود.
    پس از اختراع جيمز پاكل، تيربار واقعي تر در سال 1861 و در جريان جنگ داخلي آمريكا توسط «ريچارد كاتلينگ» ساخته شد و از سال بعد در نيروي زميني و نيروي دريايي بكار گرفته شد. تيربار كاتلينگ برقي و سنگين بود. در سال 1883 «هيرام ماكزيم» تيرباري ساخت كه مشابهت فراوان به تيربارهاي امروز داشت و همين تيربار ماكزيم كه در انواع سبك و سنگين ساخته شده بود رو به تكامل گذارد و آلماني ها در دوران جنگ جهاني اول، نوع بهتر آن را ساختند. تلاش نهايي اين بود كه سلاحهاي انفرادي (تفنگ و تپانچه) هم خودكار شوند و از تك تيرزني بيرون آيند كه جنگ دوم جهاني اين كار را ميسر ساخت و ميخائيل كالاش نيكوف روسي كاملترين تفنگ خودكار را در سال 1947 تحويل ارتش شوروي داد و ....
در دنياي داستان نويسي
زادروز ميخائيل بولگاكوف نويسنده بزرگ روس
بولگاکوف
ميخائيل بولگاكوف داستان نگار نيمه اول قرن بيستم روسيه 15 ماه مه سال 1891 به دنيا آمد. تحصيلات وي پزشكي بود و به خواست والدينش دكتر شده بود، اما پس از خروج از دانشگاه به تعقيب هدف خود ـ داستان نگاري پرداخت زيرا كه معتقد بود در آن استعداد بيشتري دارد و از آن، جمعيت بيشتري را بهره مند مي سازد. بولگانوف نيز بمانند بيشتر داستان نگاران معروف، داستان نويسي را از نوشتن داستان كوتاه براي مجله ها آغاز كرده بود. معروف ترين داستان او «آقا و مارگاريتا» عنوان دارد كه در آن حقايق بسياري را در قالب داستان بيان كرده است. شهرت بولگاكوف در جامعه روسيه به حدي بود كه استالين شخصا به او تلفن مي كرد. اين داستان نگار در دهم مارس 1940 درگذشت كه امروزه معلوم شده است براثر بيماري ريوي ناشي از افراط در كشيدن سيگار بوده است. بولگاكوف واقعيات جامعه را در قالب داستان منعكس مي كرد و از قول اشخاص داستان، راه حلها را ارائه مي داد. وي عقيده داشت كه رسانه ها وظيفه دارند هنرمندان و نويسندگان و اصحاب انديشه را به جامعه معرفي كنند و در ميان اينان، دائما درصدد بزرگ كردن آنان باشند كه استعداد و در عين حال انسانيت بيشتر داشته باشند.
در قلمرو رسانه‌ها
عکس ساختگي
شبكه تلويزيوني سي بي اس در برنامه« سيكستي مينيتز 2» كه 12 مه 2004 پخش شد گفت كه اينك مانند سابق عكسها حقيقت را نمي گويند و مي شود با نرم افزار رايانه عكسها را به گونه دلخواه تغيير داد.
    گزارشكر اين برنامه سپس عكس چند نوجوان عراقي را كه تابلوي «خوش آمديد» به دست گرفته بودند و در كنار يك نظامي آمريكايي ايستاده بودند نشان داد و گفت كه نوشته روي تابلو ساختگي است. اين عكس ماهها پيش به نشانه استقبال عراقيها از نظاميان آمريكايي به رسانه ها داده شده و انتشار يافته بود.
    
شمس آل احمد سردبير روزنامه اطلاعات شد ـ اخراج نويسندگان بدون پرداخت غرامت ازدست دادن کار
24 ارديبهشت 1359 شمس آل احمد به سمت سردبير روزنامه اطلاعات تعيين و معرفي شد. روزنامه اطلاعات ازشهريور 1358 كه مصادره و ضميمه بنياد مستضعفان شده بود توسط يك شوراي سردبيري منتخب اعضاي تحريريه اش اداره مي شد و دبيران ميزها انتخابي بودند. در نيمه اول سال 1359 مديريت موسسه اطلاعات از سوي مقام رهبري تعيين و اعزام شد و از اين زمان عملا كنترل اين موسسه از دست بنياد مستضعفان خارج گرديد. پيش از انتصاب شمس آل احمد و زماني كه موسسه اطلاعات هنوز در دست بنياد مستضعفان بود، بيشتر نويسندگان و روزنامه نگاران اين موسسه مطبوعاتي قديمي با تشكر و قدرداني از خدمات قبلي، منتظر خدمت شده بودند كه نوعي اخراج مودبانه بود. به شماري از اين اخراج شدگان که هرکدام چند دهه کار کرده بودند ازجمله مولف اين سايت (تاريخ آنلاين) هنوز ديناري غرامت اخراج پرداخت نشده است.
حاشيه اي بر اظهارات معاون اول رئيس جمهور درباره مطبوعات ـ دنباله قصه پرغصه «سپيده دم»
پرويز داودي
خبرگزاري فارس به مناسبت پايان نمايشگاه سالانه مطبوعات در تهران ضمن يك گزارش كه دوازدهم ارديبهشت1385 در سايت خود قرارداده بود اظهارات پرويز داودي معاون اول احمدي نژاد رئيس جمهور را كه از نمايشگاه بازديد كرده بود منتشر ساخته بود. طبق گزارش اين خبرگزاري، داودي درباره مطبوعات چنين گفته بود:
    «سياست نظام اسلامي بارها بطور شفّاف گفته [اعلام] شده است؛ در عرصه مطبوعات، آزادي قلم را به عنوان مصادقي (مصداقي ـ مصادقه اي) بارز به رسميت مي شناسيم و خود را ملزم به آن مي دانيم، ولي هرگز آزادي از نوع بي بند و باري و استهزاء را تحت پوشش آزادي ارج نمي نهيم.».
    به نوشته فارس، معاون اول رئيس جمهور همچنين گفته بود:
    «حرفه روزنامه نگاري و مطبوعات، تجارت مادي تلقي نمي شود و براي ارباب جرايد هيچ مادياتي (ماديات) متصوّر نيست و كسي براي منافع مادي در اين حرفه نمانده است. آنچه مهم است، اينست كه حفظ و ارتقاء عزّت و كرامت انساني، دفاع و توسعه ارزشهاي الهي، اطلاع رساني شفّاف و صادقانه، دفاع از حقوق محرومين و مظلومين، مبارزه با ناهنجاريها، ارتقاء فرهنگ و باورهاي ديني و ملّي، افشاي سياستها و سياست بازيهاي چپاولگرايانه دشمنان داخلي و خارجي ملت، و ابلاغ پيام اسلام ناب همواره مدنظر قشر مطبوعاتي بوده است. ايران اسلامي كه 27 سال (تا سال 1385) پس از پيروزي انقلاب اسلامي، از استقلال و شرف خود دفاع كرده است، تمامي سختي ها را به جان خريده، قطعا بايد صاحب رسانه هايي باشد كه اين روحيه را نسل به نسل منتقل كرده و چون گوهري گرانبها از آن صيانت كند.».
    
    ×××
    
    دكتر پرويز داودي قبل از بيان اين مطالب، احتمالا اظهارات وزير ارشاد كابينه را نخوانده بود كه صريحا اشاره به كمك هاي پولي دولت به روزنامه ها كرده و واسطه بازي در معامله كاغذهاي دولتي را كه به مطبوعات داده مي شود مورد خطاب قرار داده بود.
    در اين دنياي پهناور، يك كشور را مثال بزنيد كه دولت به روزنامه هاي غير دولتي (متعلق به اشخاص) كمك مالي (پول و كاغذ و ...) دهد. اگر ماديات در كار نباشد كه در تهران 33 روزنامه يوميه (منظور سال 1385) با مطالبي متشابه منتشر نمي شود. هدف سياسي داشتن از انتشار روزنامه هم نوعي اشتياق به ماديات است. هدف معاون اول رياست جمهور هنگامي تامين مي شود كه روزنامه نگار ناشر روزنامه باشد، نه سياستمدار، دولتمرد و اصحاب منافع خاص. روزنامه نگار حرفه اي يعني روزنامه نگار تمام وقت كه اين كار را پيشه مادام العمر قرار داده، در آن ذوق و استعداد داشته، مهارت كسب كرده، معلومات و تجربه به دست آورده، به اصول آن و به ويژه اصول اخلاقي اش وفادار بوده و از خبرنگاري شروع كرده و سلسله مراتب اين حرفه را تماما طي كرده باشد. به صرف نوشتن چند مقاله و نظر و آمدن و رفتن در محيط مطبوعات، افراد روزنامه نگار نمي شوند.
     در ربع قرن گذشته به كدام روزنامه نگار حرفه اي پروانه انتشار روزنامه داده اند؟ تا روزنامه هاي وطن آن باشند كه معاون اول رياست جمهور به عنوان آرزو بيان داشته بود. تنها روزنامه نگار حرفه اي است كه به اين حرفه وفادار است (و اظهار معاون رياست جمهوري مبني بر اطلاع رساني شفّاف صادقانه و از وطن و هموطنان با تمام وجود و بدون چشمداشت دفاع كردن را تامين خواهد كرد).
     براي اطلاع از واقعيت ها، بد نيست معاون رياست جمهوري پرونده روزنامه «سپيده دم» را از وزارت ارشاد بخواهد و بخواند و بپرسد كه چرا پروانه انتشار روزنامه يك روزنامه نگار وطن را كه بيش از پنجاه سال براي مردم نوشته، بسياري از هموطنان با نوشته هاي او آشنا بوده، بيشتر از خيلي ها در اين دنيا درس خوانده و براي وطنش تاريخ نوشته تجديد نكرده اند؟. اگر امروز به اين سئوال پاسخ نگويند و حق را به حقدار نرسانند، فردا و فرداهاي دور تاريخنگاران اين كار را خواهند كرد و قضاوت تاريخ تاثير ابدي دارد.
    معاون رياست جمهور از آزادي قلم، حفظ و ارتقاء كرامت انساني و دفاع از محرومان و مظلومان سخن گفته بود. مظلوم تر و محرومتر از يك روزنامه نگار كه به او اجازه انتشار نشريه ندهند، در اين دنيا چه كسي ديگر مي تواند باشد؟!. حفظ حق و رعايت كرامت يك انسان اين است كه وقتي هيات نظارت بر مطبوعات، صلاحيت يك روزنامه نگار شاغل را به داشتن نشريه اي از آن خود ردّ مي كند، دفتر آن هيات و متولي هيات (وزارت ارشاد) راي هيات را بايد سريعا به طرف ابلاغ كند تا براي احقاق حق خود، بموقع به دستگاه قضايي متوسل شود. چرا تصميم ارديبهشت سال 1384 هيات نظارت بر مطبوعات به متقاضي انتشار «سپيده دم» كتبا ابلاغ نشده بود؟. چرا اعضاي هيات نظارت بر مطبوعات هنگام طرح يك پرونده نبايد بپرسند كه چرا يك تبعه كشور آن هم يك روزنامه نگار معروف صلاحيت انتشار روزنامه از آن خودرا ندارد، ولي مي تواند در راه اندازي روزنامه هاي ديگران مشاركت كند و به نوشتن براي آنهارا ادامه دهد؟!. صلاحيت نداشتن به چه دليل و طبق حكم چه محكمه اي؟!، اين موضوع بايد روشن شود. مسئول كيست؟.
    معاون اول رياست جمهوري از اطلاع رساني صادقانه، آزادي قلم و حرفه اي بودن روزنامه ها سخن گفته بود. متقاضي «سپيده دم» در بهار 1385 چند سطر با مضموني بسيار معتدل در زمينه حق خواهي خود براي روزنامه هاي ايران، شرق، همشهري و اعتماد كه خود در آنها قلم زده بود فرستاد، ولي تا آنجا كه او اطلاع دارد هيچكدام آن را چاپ نكردند. وي از آغاز كار روزنامه هاي ايران و شرق با آنها همكاري داشت و كمك بزرگي به ارتقاء آنها و همچنين همشهري كرد.
    دكتر احمدي نژاد رئيس جمهور اخيرا گلايه كرده بود كه چرا روزنامه نگاران انتقاد نمي كنند. به احترام بيان وي، نگارنده اين سايت از اين پس از انتقاد سازنده كه مفيد به حال وطن و هموطنان باشد خودداري نخواهد كرد.
ساير ملل
سناتورهاي آمريکايي 1800 عکس از شکنجه عراقي ها را در پشت درهاي بسته تماشا کردند
سناتور هاي آمريكايي كه 13 ماه مه 2004 عكسهاي تازه از شكنجه عراقي ها را در يك جلسه پشت درهاي بسته ديده بودند بعدا به رسانه ها گفتند كه 1800 عكس را، هريك براي چند ثانيه مشاهده كردند و باور نمي كردند اين طرز شكنجه كار آمريكايي باشد كه در جهان به ليبرال بودن، قانون ترسي و برخورد دوستانه شهرت دارد.
    
يک عکس از شکنجه زندانيان ابوغريب

     اين سناتور ها كه نظر خود را با خبرنگاران در ميان نهادند اظهار داشتند كه مي دانستند كه پس از رويداد 11 سپتامبر 2001 دستور اعمال خشونت در موارد لازم به بازجوهاي سازمانهاي امنيتي از جمله «سيا» داده شده ولي نه به صورتي كه در عكسها ديده مي شد.
    
عکس ديگر از شکنجه در ابوغريب

    بانوي 21 ساله« ليندي اينگلند» كه عكس او در حال كشيدن يك زنداني عراقي با طناب روي زمين در رسانه ها چاپ شده بود به تلويزيون كلرادو گفت كه در ابوغريب به دستور بالا شكنجه مي دادند. به آنان گفته شده بود كه در آستانه کار تحقيق، وضعيت را براي زندانيان به صورت جهنم درآوريد تا هنگام بازجويي اعتراف كنند.
    
عکسي ديگر از اين دست

     ما مي دانستيم كه براي يك عرب و مسلمان، گرفتن عكس در حال برهنه بودن چقدر گران تمام مي شود. اين عكسها براي ارعاب دربازجويي بود.
    اين نظامي زن و ديگر مصاحبه شوندگان تاييد كردند كه اردوگاههاي زندانيان دچار كمبود سرباز محافظ بودند و براي مثال: از يک زندان با 3000 زنداني، بيش از 40 تا 50 نظامي حفاظت نمي كردند و سختگيري لازم بود.
اظهارات يك سرهنگ پليس افغانستان از 40 روز شكنجه شدن
14 ماه مه 2004 به موازت انتشار اخبار و عكسهاي تازه مربوط به شكنجه زندانيان عراقي در بازداشتگاههاي آمريكا در آن كشور كه سناتور ايالت فلوريدا گفته بود از تماشاي عكسها دچار حالت تهوع شده است، روزنامه هاي آمريكا از جمله نيويورك تايمز عكس و اظهارات يك سرهنگ پليس افغانستان را چاپ كرده بودند كه گفته بود در طول 40 روز بازداشت در دست آمريكائيان شديدا شكنجه شده بود.
     اين سرهنگ افزوده بود: در حالي كه او را كاملا برهنه كرده بودند، در وضعيت خلاف اخلاق از او عكس گرفتند تا بعدا وسيله ارعاب و حق السكوت (بلك ميل) قرار دهند و او بدون جهت 40 روز زير شكنجه قرار داشت و مانع خوابيدن او شده بودند و بيشتر اوقات هم دستهايش از پشت بسته بود و ....
رئيس جمهور برزيل دستور اخراج خبرنگار را داد، ولي...
ديوان عالي برزيل 13 ماه مي 2004 اجراي دستور رئيس جمهوري اين كشور مبني بر اخراج خبرنگار نيويورك تايمز را موقتا متوقف ساخت تا بررسي شود كه اين دستور مغاير اصول قانون اساسي برزيل نباشد.
    «لولا دا سيلوا» رئيس جمهور سوسياليست برزيل سه روز پيش از آن دستور داده بود كه «لاري روتر» خبرنگار نيويورك تايمز در برزيل به سبب دادن گزارش خلاف واقع، ظرف هفت روز از اين كشور اخراج شود كه «روتر» براي جلوگيري از اجراي اين دستور به ديوان عالي برزيل كه در عين حال وظايف دادگاه قانون اساسي را برعهده دارد و در اين زمينه رسيدگي ماهوي مي كند دادخواست داد، و دستور رئيس جمهوري معلق شد.
    روتر در گزارشي نوشته بود كه داسيلوا در مصرف الكل افراط مي كند كه ممكن است در انجام وظايف او خلل وارد سازد. سخنگوي داسيلوا اين گزارش را كه مستند نبود و هيچ مقام رسمي (اداره بهداشت) و كسي ديگر آن را مطرح نساخته بود بي اساس اعلام كرد و گفت كه خبرنگار نظر شخصي خود را به صورت خبر (نه مقاله و ابراز نظر) منعكس ساخته و حتي ذكر نكرده است كه خودش شاهد بوده و يا استنباط او از چنين و چنان حرکت داسيلوا در فلان مکان بوده، و لذا نوشته اين شخص خلاف حرفه و وظيفه يك روزنامه نگار است كه بايد ناقل اخبار درست باشد، و در پي انتشار اظهارات اين سخنگو، داسيلوا دستور اخراج اين خبرنگار را صادر كرده بود.
     15 ماه مي 2004 «روتر» نامه اي به داسيلوا نوشت و در آن روشن ساخت كه قصد او تخريب چهره نبوده است و رئيس جمهوري برزيل مفاد اين نامه را به عنوان پوزش طلبي پذيرفت و دستور قبلي خود را لغو كرد و مسئله حل شد.
فساد اداری، پلیس بین الملل و استرداد
James Ibori
به درخواست پلیس بین الملل (اینترپل Interpol)، پلیس دوبی «جیمز ایبوری James Ibori» فرماندار پیشین ایالت دلتای فدراسیون نیجریه را در آن امارت دستگیر کرد تا مسترد شود. ایبوری که از 1999 تا 2007 فرماندار ایالت دلتا بود متهم به سوء استفاده مالی، فساد اداری و حسابسازی است. «کمیسیون مبارزه با فساد اداری» در نیجریه پس از رسیدگی مقدماتی، پرونده را به یک دادستان محلی جهت تعقیب قضایی کیفری او ارجاع داده و این دادستان برای وی قرار مجرمیت صادر و با مجوّز قاضی دادگاه استرداد اورا از پلیس جهانی تقاضا کرده است. همزمان، دولت انگلستان نیز فرماندار سابق ایالت دلتای نیجریه را متهم به «مانی لاندری» کرده و گفته است که وی 35 میلیون دلار پول حاصل از سوء استفاده را از طرق غیرقانونی به لندن انتقال داده است. پلیس انگلستان نیز استرداد اورا از اینترپل خواسته است. جیمز ایبوری نخست به لندن مسترد خواهد شد. با سختگیری های تازه، فرار سوء استفاده گران اداری ـ اقتصادی از مجازات نسبت به گذشته دشوارتر شده است.
درجریان تظاهرات سرخپوشهای تایلند یک ژنرال مخالف دولت گلوله خورد
Gen. Khattiya Sawasdipol هنگام تعظيم به دمکراسي جويان، و پس از اصابت گلوله و در حال انتقال به بيمارستان
پنجشنبه 13 می 2010 تظاهرات ضد دولتی تایلند، معروف به اعتراض پیراهن سرخها، با اصابت یک گلوله به جمجمه سرلشکر کاتیا سواسدیپول Gen. Khattiya Sawasdipol وارد مرحله تازه ای از شدت و گسترش شد. این ژنرال که در عین حال یک نویسنده و دارای تالیفات متعدد است از اکتبر 2008 به مخالفان دولت پیوسته و از سران اعتراض بشمار می آید. وی در پی یک درگیری لفظی با رئیس پلیس تایلند از کار نظامی اش معلق شده است [نه، اخراج]. سواسدیپول در آن مشاجره، نخست وزیر تایلندرا سارق دمکراسی و یک دیکتاتور و پارلمان را تالار وکیلان بدون موکل خوانده بود. همان روزی که تعلیق او اعلام شد، هوادارانش ساختمان ستاد ارتش را منفجر کردند. ژنرال سواسدیپول در تایلند به «شیردل» معروف است. وی همانند سایر معترضین، خواهان انحلال پارلمان و تجدید انتخابات است و می گوید که تنها از این راه است که دمکراسی به تایلند بازگردانده خواهد شد. سواسدیپول بعد ازظهر 13 می در جریان تظاهرات خیابانی ـ هنگامی که در یک چهارراه به پرسش خبرنگار نیویورک تایمز پاسخ می داد از نقطه نامعلومی هدف گلوله یک «تک تیرانداز» قرارگرفت و از ناحیه سر مجروح شد. این تیراندازی، محل آن و مصاحبه نیز، خود یک معمّا شده است. سواسدیپول در دهه 1980 در کتابی، از چگونگی همکاری نظامیان و ماموران امنیتی تایلند با آمریکا درگسترش جنگ ویتنام به لائوس و کامبوج که خود او درجریان قضیه بود پرده برداشته بود.
    «معترضین سرخپوش» تایلندی پارلمان کنونی و نخست وزیر برگزیده آن را نمایندگان مردم نمی دانند. تاکنون نخست وزیر کنونی تایلند چند بار و هربار با هدف کاهش اعتراضهای خیابانی قولهایی داده و بعدا از رعایت این وعده ها با آوردن بهانه، سرباز زده است. تظاهرات و اعتراض های جاری تایلند تا سیزدهم می 2010 جمعا 30 کشته تلفات داشته است.
یک تریلیون دلار هزینه عملیات نظامی آمریکا در عراق و افغانستان!
13 می 2010 با تصویب 58 میلیارد و 800 میلیون دلار دیگر برای تامین هزینه های آتی دولت آمریکا در عراق و افغانستان در کنگره آن کشور، جمع هزینه دولت واشنگتن برای عملیات نظامی در آن دو سرزمین در طول یک دهه از یک تریلیون دلار گذشت. دولت آمریکا بیشتر این پول را قرض گرفته و پرداخت آن در برابر علامت سئوال است. همین قرض سنگین (از داخل و خارج و چاپ اسکناس تازه ـ قرض از بانکهای مرکزی 12 گانه) ارزش برابری دلار را پایین آورده و آینده آن را به عنوان یک پول جهانی تردیدآمیز ساخته است. بعلاوه، مالیات دهندگان آمریکایی دلیل منطقی برای ادامه عملیات نظامی دولتشان نمی بینند.
فروش وانت هندي در آمريکا
کمپانی ماهیندرای Mahindra هند 13 می 2010 اعلام کرد که از دسامبر این سال، وانت سبک (کوچک) دیزلی در ایالات متحده خواهد فروخت. این نخستین بار است که وانت هندی به صورت انبوه در ایالات متحده آمریکا که دهها سال سازنده و صادرکننده شماره یک خودرو درجهان بوده است به معرض فروش گذارده می شود.
    کمپانی ماهیندرا گفته است که با شتاب تمام سرگرم تطبیق وانت های صادراتی به آمریکا با استاندارد سوخت و دود این کشور است تا وانت های صادره بموقع در فروشگاههای آمریکا قرارگیرد.
اختيارات تازه براي کميسيون ناظر بر کار بنگاههاي معاملات اوراق بهادار در آمريکا
در پی چند بحران سرمایه گذاری در چارچوب وال استریت و افشاگری رسانه ها از سوء جریانات مربوط و موضوع اصطکاک منافع و ...، سنای آمریکا 13 می 2010 به دولت این کشور (کمیسیون اس ای SEC) اختیارداد که بازار باوند [باند]، اوراق قرضه صادره از سوي کمپاني ها و صدور اوراق بهادار از هر نوع از سوی بنگاههای سرمایه گذاری و ... را کنترل کند. در پی کاهش بهای سهام در اوایل می 2010 و ظرف چند دقیقه به میزان شگفت انگیز هزار واحد که یک بار دیگر دوز و کلک های کاپیتالیسم را عیان ساخت، دولت آمریکا در صدد کنترل بازار اوراق بهادار برآمد و پیشنهاد ضابطه این کار را به سنای این کشورداد.
     US securities Exchange Commission اختصاراSEC که يک کميسيون فدرال و مستقل است مجري قانون اوراق قرضه و هرگونه اوراق بهادار ازجمله اسکناس و ناظر براين امور است که ظاهرا در سالهاي اخير کنترل چنداني اعمال نکرده است.
جلوگیری از ولخرجی مقامات آمریکایی در مسافرت های دولتی
مجلس نمایندگان آمریکا 13 می 2010 مسافرت مقامات دولتی، سیاستمداران (پارلمانی ها) و نیز کارکنان دولت را ضابطه مند کرد. به موجب ضوابط تازه، این افراد جز با شرایطی نخواهند توانست با بلیت «فرست کلاس» و «بیزینس کلاس» مسافرت کنند، در جریان سفر هدیه بخرند، ولخرجی کنند و نیز باقیمانده پول دریافتی جهت هزینه کردن را در جیب بگذارند و یا خرید «بدون مجوّز» کنند.
http://www.iranianshistoryonthisday.com