ايران

شاه عباس: بحرين را جز با جنگ نمي توان از ايران گرفت ـ اشاره به تاريخچه بحرين

بيست و هفتم ماه می 1614 شاه عباس یکم پس از دریافت دومين پيام فيليپ پادشاه وقت اسپانيا كه در آن، بار ديگر خواسته بود كه ايران جزيره بحرين را به اسپانيا بسپارد [تا مروارید استخراج کند].

شاه عباس

     شاه عباس در همان جلسه خطاب به فرستاده پادشاه اسپانيا كه به ديدار وي شتافته بود گفت كه بحرين طبق اسناد موجود و فرهنگ مردم آن جزيي از قلمرو ايران بوده است و وي بر سر قلمرو ايران با كسي مذاكره و مصالحه نخواهد كرد و اگر پادشاه اسپانيا از آن گوشه جهان مدعي بحرين است تنها از طريق جنگ مي تواند آن را از ما بگيرد كه گمان نمي كنم در جهان ارتشي يافت شود كه بتواند با سرباز ايراني مصاف دهد.

     شاه عباس در پايان اين ديدار كه تفصيل آن را فرستاده اسپانيا برنگاشته و متن آن موجود است، خطاب به اين فرستاده گفته بود: مهمان نوازي خصلت ماست، ولي اين آخرين بار باشد كه چنين پيامي براي ما بياوري.

     شاه عباس سپس درحضور فرستاده اسپانيا به مقامات حاضر در جلسه تاكيد كرده بود كه اگر فرستادگان بعدي اسپانيا حامل چنين پيامي باشند؛ آنان را از بندر محل ورود به داخل ايران راه ندهند. [در آن زمان، به سبب سلطه عثماني بر منطقه مديترانه، اروپاییان براي رسيدن به ايران تنها دو راه داشتند: راه دريا و راه روسيه].

     ديديم كه محمدرضاشاه به اصرار خارجي در نيمه دوم دهه 1960 بدون كسب نظر ملت ايران در يك رفراندم، بحرين را كه استان چهاردهم وطن بود از دست داد.

    جزیره میش ماهیگ (بحرین) و مناطق غربی خلیج فارس ـ امروزه بخش هایی از کشور سعودی ازجمله منطقه قطیف و نیز کویت ـ تا شکست های نظامی ایران از اعراب مسلمان [در قادسیه، جلولا و نهاوند] بخشی از استان جنوبی ایران بودند. اردشیر پاپکان شخصا از آن مناطق که در «تاریخ باستان» جمعا بحرین نوشته شده اند دیدارکرد و پسرش را [که بعدا به نام شاپور یکم شاه ایران شد] حکومت بحرین داد و شاپور در منطقه قطیف امروز شهری ساخت و نام پدرش را بر آن گذارد. حکومت اسلامی بحرین بعدا به دست قرمطیان (شیعیان سوسیالیست = نوعی مزدکیست) مورد حمایت ایرانیان برانداخته شد. پرتغالی ها در 1521 بر جزیره بحرین و تقریبا همزمان با آن، عثمانی ها بر مناطق غرب خلیج فارس استیلاء یافتند. یک قرن بعد، شاه عباس پرتغالی هارا از خلیج فارس بیرون راند و در دوران سلطنت صفویه، جزیره بحرین زیر نظر فرمانداری بهبهان و از زمان زندیه از بوشهر اداره می شد. در سال 1797 طایفه الخلیفه وابسته به قبیله بنی عتبه که به قطر مهاجرت کرده بود از الزباره [واقع در شمال غربی قطر] به جزیره بحرین منتقل و حکومت را به دست گرفت و رئیس این طایفه که با ناامنی و مخالفت رو به رو شده بود در 1820 با انگلیسی ها که در خلیج فارس به بهانه مبارزه با تجارت برده و دزدان دریایی فعال شده بودند قرارداد امضاء کرد و بحرین تحت الحمایه انگلستان شد که این تحت الحمایگی ـ برغم ادامه دعاوی ایران تا سال 1971 ادامه داشت. در طول این مدت، نمایندگان انگلستان در بحرین «مستشار امیر» خطاب می شدند که معروفترین این مستشاران «سر چارلز دی. بلگریو» است که از 1926 تا 1957 این سمت را برعهده داشت. او نخستین مقامی است که پیشنهاد کرد نام خلیج فارس [که در نقشه های جغرافیایی عهد باستان؛ دریاتی هچا پارس ای تی = دریایی که از پارس آید درج شده است] پس از 25 قرن به خلیج عربی تغییر داده شود. جزیره بحرین از سال 1932 دارای نفت شده است.

انحصاري شدن معاملات قند و شكر در ايران

قانون انحصار معاملات قند و شكر در دست دولت كه يكم خرداد 1304 با هدف تثبيت بها و زمينه آن در بازار به تصويب مجلس رسيده بود از روزي چون امروز در 82 سال پيش به اجرا گذارده شد.

    اين قانون به دليل حفظ منافع مردم (مصرف كنندگان) از قوانين خوب ايران بشمار مي رود. دولت هايي كه با نظام «سرمايه داري خالص» اداره مي شوند به ويژه آمريكا، پس از جنگ جهاني دوم همواره تلاش كرده اند كه اين انحصارات در كشورهاي ديگر از ميان برود. به گواه «تاريخ» فساد و بوروكراسي دولتي در اين كشورها، به اين فشار خارجي كمك كرده است.

نخستين چاه ايران به نفت رسيد و دشواري ها آغازشد

از به نفت رسيدن نخستين چاه در ايران به نفت در منطقه مسجد سليمان ( 27 مه 1908) 99 سال گذشت. اين چاه با رسيدن به نفت ، دشواري هاي تازه اي هم براي ايرانيان به همراه آورد!. امتياز نفت ايران از نخستين سال قرن بيستم در اختيار انگليسي ها بود. درست ربع قرن پس از رسيدن نخستين چاه مسجد سليمان به نفت (هفتم خرداد 1312 = 28 مه 1933) مجلس تنها با هشت راي مخالف و ممتنع تمديد قرارداد نفت را كه امتياز آن در انحصار انگلستان بود تصويب كرد. هجده سال بعد در همين روز (7 خرداد 1330) به مناسبت سالروز تصويب اين قرارداد، ايران شاهد بزرگترين تظاهرات تاريخ خود تا آن زمان بود و تظاهركنندگان ضمن محكوم كردن اين اقدام مجلس خواستار محاكمه و مصادره اموال آن دسته از نمايندگان ــ چه مرده و چه زنده ــ شدند كه به اين قرارداد راي موافق داده بودند. مردم شعار مي دادند: سالروز «تصويب خيانت».

    سناتور ابوالفضل لساني (حقوقدان) نفت را طلاي سياه و آفت جان ملل دارنده آن خوانده و نوشته است: كشورهاي دارنده نفت، به ويژه آنهايي كه نيروي دفاعي قابل ملاحظه ندارند تا آخرين قطره نفت قرباني دولتهاي قدرتمدار خواهند بود كه هركدام مي كوشند اين شريان حيات اقتصاد جهان را به دست داشته باشند تا قدرت دراختيارشان باشد و هرچه زمان بگذرد، به سبب افزايش وسائل نيازمند به نفت، اين طلاي سياه ارزشمندتر و عزيزتر خواهد شد و دارنده آن در معرض خطر بيشتري خواهد بود.

    استقرار آمريكا در خليج فارس از نيمه دهه 1980، و اشغال نظامي عراق در دهه اول قرن 21 به همين دليل بوده است.

آغاز بکار مجلس شورای اسلامی

ششم خرداد 1359 (27 مي 1980) نخستين دوره مجلس شورای اسلامی ـ که ششم خرداد 1389 سی ساله شده است ـ در تهران و در ساختمان سنای سابق آغاز بكار كرد. تا آن زمان وظيفه قانونگذاري عملا برعهده شوراي انقلاب بود.

    قضاوت تاريخي درباره يك پارلمان برپايه جامعيت و به دور از تبعيض بودن قوانيني است كه به تصويب مي رساند و نيز نظارت دائمي بر اجرا و رعايت كامل آنها و رسيدگي به شكايات مردم و اعلام نتايج اين رسيدگي در رسانه هاي همگاني است.

نشر اسكناس ايران از دست انگليسي ها خارج شد - بانک انگليسي با فرمان ملکه ويکتوريا نقش بانک مرکزي ايران را برعهده داشت!

ششم خرداد 1309 (27ماه مه 1930) دولت وقت امتياز چاپ اسكناسهاي ايران را كه تا آن زمان منحصرا در دست انگليسي ها بود لغو و بابت اين اقدام خود، 200 هزار ليره به انگليسي ها غرامت پرداخت كرد! و همچنين اجازه داد كه انگليسي ها بانك خود را در تهران و شعب آن را در استانها داشته باشند تا دهانشان بسته شود و اعتراض نكنند. انحصار چاپ و نشر (به جريان گذاري) اسكناس ايران به مدت چهل سال در دست بانك انگليسي بود كه بعدا تحت عنوان فريبنده بانك شاهنشاهي بكار بانكداري در ايران ادامه داد. بانك انگليسي كه از31 مارس 1890 عملا كار خود را در ايران آغاز كرده بود، با اين كه از سال 1949 تغيير نام داده بود در سال 1952 (1331) به دست دكتر مصدق نخست وزير وقت منحل شد كه دو دهه بعد از آن، در ايران به نام بانك خاورميانه انگلستان تجديد حيات كرد! و ثروتمندان ايراني ظرف سالهاي 1976 تا پايان 1978 معادل صدها ميليون ليره از طريق آن از كشور خارج ساختند. ناصرالدين شاه قاجار امتياز فعاليت بانك انگلستان (شعبه شرق) را به انگليسي ها داده بود و ملكه ويكتوريا در 1889 با صدور يك فرمان! اجازه داده بود كه اين بانك در ايران به كار پردازد و بانك پس از يافتن محل در تهران، از 31 مارس 1890 كار خود را در وطن ما آغاز و نشر اسكناس (پول كاغذي) ايران را كه حساسترين حق غير قابل انتقال يك ملت حاكم است به دست گرفته بود و سياست پولي ما (خزانه دولت و جيب مردم) در اختيار يك دولت معروف به استعمارگر و پولهاي كاغذي منتشره آن قرار گرفته بود!. مقر مركزي اين بانك در تهران در ساختماني واقع ضلع شرقي ميدان توپخانه بود كه بعدا بانك بازرگاني (نخستين بانك غير دولتي ايران) در آنجا مستقر شد. به عبارت ديگر؛ از 1890 تا سال1930 ( 1309خورشيدي)، يك بانك انگليسي وظايف بانك مركزي وطن ما را انجام مي داد كه حتي يادآور شدن آن دردناك است.

     از خرداد 1309 (27 مه 1930) دولت ايران، خود (نخست از طريق بانك ملي و بعدا پس از تاسيس بانك مركزي، توسط آن) كار چاپ اسكناس را به دست گرفته است.

در قلمرو انديشه

افكار و كارهاي ابن خلدون به مناسبت زادروز او: قاضي عادل و دانا بهتر از سلطان

    ابن خلدون (ابراهيم ابن محمد) مولف «مقدمه» كه ازفلاسفه، مورخان، جامعه شناسان و نويسندگان بزرگ جهان بشمار مي آيد 27 ماه مه سال 1332 ميلادي به دنيا آمد و 63 سال عمر كرد. وي گفته است: خدا به هر انسان هنگام تولد «مغز» را براي تفكر و تعقل و تشخيص خوب و بد و روا و ناروا از هم اهداء كرده است كه اگر در طول عمر از اين وسيله مهم استفاده بهينه نكند كيفيت حيات و حلاوت زندگي را خواهد باخت.

     ابن خلدون كه يك عرب يماني تبار بود در اسپانيا به دنيا آمده بود كه پس از برچيده شدن حكومت عرب در آن ديار با خانواده اش، نخست به تونس و سپس به مصر رفت و در دفتر سلطان اين كشور به كار پرداخت. وي از اينجا براي كسب معلومات بيشتر به مراكش (مغرب) رفت و چون آنجا را گرفتار جنگ و رقابت سركردگان ديد به الجزاير سفر كرد و در اين منطقه بخش اول «مقدمه» را نوشت و در آن، سبك تازه اي را در تاريخ نگاري به دست داد. ابن خلدون به جاي پرداختن صرف به رويدادهاي سياسي و نظامي، توجه خود را معطوف به تحولات اجتماعي و تغيير تدريجي روانشناسي مردم در پي هر رويداد و كيفيت تمدن كرد. بنا براين، «مقدمه» عمدتا تحليل و تفسير رويدادها بر پايه جامعه شناسي است كه در آن به «فلسفه تاريخ ( تكرار رويداد ها و معتقد بودن به قانون و يا قوانين و اصول معين كه رويدادها را شكل مي دهد)» توجه خاص شده است. وي در عين حال پاره اي از اوقات به شغل قضاوت هم سرگرم مي شد. از نظر ابن خلدون، قاضي عادل و دانا بهتر از سلطان (رئيس دولت) مي تواند در جامعه آرامش، امنيت و عدالت و در نتيجه پيشرفت ايجاد كند و تمدن جامعه خود را به كمال برساند.

     ابن خلدون در نوشته هايش كوشيده است ثابت كند كه محيط، اقتصاد و واقعيت هاي اجتماعي هر عصر، به تمدن آن عصر شكل مي دهد و تاريخ آن عصر را به وجود مي آورد و اوج و حضيض تمدن به همين عوامل بستگي دارد. براي مثال: ابن خلدون به جاي پرداختن به شرح جنگهاي امير تيمور، از او به عنوان مردي اديب پرور و علاقه مند به اصحاب فكر و دانش و مشوق هنر، معماري و مهندسي ياد كرده است. ابن خلدون 24 سال آخر عمر را در قاهره بسر برد و در الازهر به تدريس تاريخ و فلسفه پرداخت.

در قلمرو دموکراسي

احدي را نمي توان بازداشت كرد، مگر به حكم قاضي

27 مه سال 1679(326 سال پيش روزي چون فردا) در«تاريح حقوق» روز بزرگي است. در اين روز پارلمان انگلستان برغم مخالفت پادشاه وقت، قانون «هي بياس كورپس Habeas Corpus» را تصويب كرد كه بعدا اصلي از اصول غير قابل تغيير قوانين اساسي ملل ديگر و ضابطه كار قواي قضايي كشورها قرار گرفته است.

     طبق اين قانون، احدي را نمي توان بازداشت كرد مگر به حكم قاضي پس از حضور متهم در برابر او (قاضي) و گفتن مطالب خود. در اصلاحيه هاي بعدي، وسعت حق متهم بيشتر شده و حكم قاضي مبني بر بازداشت نيز استيناف پذير شده است و دادگاه بالاتر مركب از سه قاضي يا بيشتر بايد نظر دهد تا بازداشت قانوني باشد. برخي از كشورها در قوانين اساسي و قضايي خود آن را به سود متهم تكميل كرده اند. براي مثال: طبق قانون اساسي آمريكا، متهم بدون حضور وكيلي كه خود انتخاب مي كند مي تواند به پليس و ضابطين ديگر پاسخ ندهد و به زور و اكراه نمي شود از او بر ضد خودش اعتراف گرفت. بازرسي غير منصفانه بدني، محل سكونت، محل كار و توقيف اشياء شخصي نيز جز با مجوز كتبي و صريح قاضي ممنوع است.

در قلمرو دانش

درگذشت كاشف عامل بيماري سل

دکتر کخ

در روزي چون امروز در سال 1910 ميكرب شناس آلماني، دكتر رابرت كخ كاشف عوامل بيماري هاي سل، سياه زخم، وبا و... گذشت. خدمت دكتر كخ كه برنده جايزه نوبل 1905 شد به بشريت بسيار زياد است (براي مطالعه بيشتري در اين زمينه به مندرجات مورخ ششم ماه مه اين سايت مراجعه شود).


خاصيت ضد سرطاني آسپرين

26 ماه مه سال 2004 گزارش مهم رسانه ها، كشف خاصيت تازه آسپرين بود و نوشته بودند كه پژوهش اخير ثابت كرده است كه اسپرين يك ماده ضد سرطاني است و براي درمان و پيشگيري محدود از سرطان پستان نافع است .

     يك كارخانه داروسازي آلمان در ماه مه1889 آسپرين را كه هر چند وقت يك بار برايش يك خاصيت تازه كشف مي كنند به عنوان دارويي تازه به صورت پودر به بازار فرستاد. به اين ترتيب آسپرين يكي از قديمي ترين داروهاي دوران جديد است كه در هر نقطه از جهان به دست مي آيد و بدون نسخه دكتر به فروش مي رسد. در دهه هاي اخيرانواع مشتقات آسپرين با نامهاي مختلف به بازار آمده است. از نظر شيميايي، آسپرين يك نوع اسيد است. دو ماه پيش از به بازار آمدن اين ماده، ششم مارس ، فليكس هوفمان شيميدان آلماني « آسپرين » را به عنوان داروي ضد درد ، ضد التهاب اعضاي داخلي بدن و ضد تب به ثبت داده بود . او دو سال پيش از آن ماده آسپرين « اسيد استيل سالي سيليك » را خارج ساخته بود و به خاصيت دارويي آن پي برده

    بود . از مهمترين خواص اين داروي اسيدي؛ رقيق سازي خون و جلوگيري از لخته شدن آن است كه توصيه شده افراد مستعد به حمله قلبي و سكته مغزي آن را باخود داشته باشند. كشف خاصيت ضد سرطاني آسپرين تازگي نداشته و چيزي كه اخيرا كشف شده اثر آن در پيشگيري و تا حدي درمان سرطان پستان است.

     در مورد آسپرين بايد توجه به كارخانه سازنده آن كرد. زيرا كه طبق اعلاميه ها برخي دولتها، انوع داروها كه بدون نسخه بفروش مي رسند با جعل مارك كارخانه هاي معروف وارد بازار شده اند كه اگر هم زيان آور نباشند ، ممكن كم خاصيت باشند. آسپرين بايد زير نظر دكتر مصرف شود زيرا ممكن است به معده و دستگاه گوارش آسيب بزند.

   

در قلمرو رسانه‌ها

سالگرد انتشار کیهان ـ نگاهی به رقابت طولانی دو روزنامه قدیمی ایران


بيست و هفتم می 1942 (ششم خرداد 1321) ـ زماني كه ايران در اشغال نظامي متفقين بود نشريه «كيهان» که پروانه آن به نام عبدالرحمن فرامرزي صادر شده بود پا به عرصه رسانه هاي چاپی ايران گذارد و برجای نشریه «آینده ایران» که اجاره دار آن فرامرزی و مصطفي مصباح زاده بودند نشست. انتشار کیهان (17 سال جوانتر از اطلاعات) بدون وقفه ادامه یافته است (در سال 2010 شصت و هشت ساله). پروانه انتشار کیهان بعدا از فرامرزی به مصباح زاده (متوفی در آذرماه 1385) انتقال یافت ولی فرامرزی تا مدتها سمت سردبیری آن را حفظ کرد. با اين كه قلم فرامرزي براي مخاطبان آشنا بود و مقالات اساسی کیهان را می نوشت، پيشرفت اين نشريه تا سالها كند بود. پیشرفت از زمانی آغاز شد که (طبق روش روزنامه های اروپا، آمریکا و ژاپن) دست به رقابت با روزنامه اطلاعات (که هردو عصرها منتشر می شدند) زد که داستانی است طولانی. در راستای این رقابت؛ در نیمه دهه 1335 (دهه 1950)، کیهان به اقتباس از اطلاعات صفحه نیازمندیها (آگهی های کوتاه کلاسه شده) بازکرد و تا مدتی همان آگهی های صفحه نیازمندی های اطلاعات را پس از تماس تلفنی با صاحبان آگهی به رایگان چاپ می کرد. یک سال بعد و باز به اقتباس از اطلاعات، صفحه حوادث دایرکرد که این صفحه را در روزنامه اطلاعات، احمد سروش (داستان نگار معروف ـ متوفی) تنظیم و دبیری می کرد. در سال 1337 (1958میلادی) ـ به سبک روزنامه های فرنگ ـ نیم صفحه از روزنامه کیهان به داوطلبان ازدواج (تحت عنوان: ازدواج سهل و آسان) اختصاص داده شده بود که انتشار چنین مطالبی قبلا در ایران سابقه نداشت. این تحولات ناشی از رقابت، تیراژ کیهان را به پایه اطلاعات رساند که اطلاعات در سال 1334 (سال 1955 میلادی که تهران شهری 700 هزار نفری بود) اعلام کرده بود هر روز بیش از 60 هزار نسخه می فروشد و عبور از مرز 60 هزار تکفروشی را جشن گرفته بود. برای پیروزی در این رقابت، روزنامه اطلاعات تصمیم به افزودن اخبار و مطالب اختصاصی هرچه بیشتر گرفت و جهت رسیدن به این هدف، به ابتکار تورج فرازمند سردبیر وقت (متوفی در ژوئن 2006 درآمریکا) روش پرداخت دستمزد به اعضای تحریریه تغییر یافت و پوانی شد؛ به این ترتیب که خبرها برپایه جالب و اختصاصی بودن قیمت گذاری و پرداخت در پایان هر دوهفته صورت می گرفت و دستمزد ثابت اختصاص به روزهای تعطیل و ایام مرخصی داشت. این ابتکار موثر واقع شد و کیهان سریعا به اقتباس این روش پرداخت. تحریم اطلاعات در اجتماع صدهاهزار نفری میدان جلالیه (پارک لاله امروز) که به دعوت جبهه ملی برگزار شده بود باعث ریزش شدید تیراژ اطلاعات شد. مدیریت اطلاعات برای جبران این وضعیت، تغییرات وسیعی در تحریریه خود بعمل آورد. از بهار 1340 (1961 و از زمان نخست وزیر شدن علی امینی) که فضای سیاسی کشور تاحدّی بازشده بود و مخاطبان مشتاق مطالب با انشای چپگرایانه شده بودند، دو روزنامه مورد بحث در رقابت با یکدیگر به روزنامه نگاران چپگرا و کمونیست سابق روی آوردند و سیامک جلالی سردبیر اجرایی اطلاعات شد و دبیری میزهای تحریریه را هم به چپگرایان دادند. این وضعیت، تیراژها را تقریبا دو برابر کرد. طولی نکشید (به دلایلی که هنوز دقیقا روشن نشده است) ناشران دو روزنامه اطلاعات و کیهان (یکی سناتور و دیگری نماینده مجلس و هردو نزدیک به دربار) به جان هم افتادند و هر روز در روزنامه خود یکدیگر را افشا می کردند و این افشاگری که درعین حال عملکرد چند کابینه و نیز مداخله سفارت لندن در تهران را زیر سئوال برده بود بازهم بر تیراژها افزود تا اینکه دولت پا به میان گذارد و دو ناشررا آشتی داد. از آن پس اطلاعات به نویسندگان ملی گرا و لیبرال روی آورد؛ ر. اعتمادی ستاره تحریریه و دکتر علی اصغر صدر حاج سیدجوادی سردبیر کل شد و صفحه مقالات (به سبک فرنک، مرکب از مقالات نویسندگان و نامه های وارده) موسوم به صفحه 5 ستون از 5 نویسنده را دایر کرد، ولی کیهان به چپ نویسی ادامه داد. این رقابت تا مصادره دو روزنامه در امرداد 1359 (آگست 1980) و اخراج فله ای روزنام نگاران حرفه ای ادامه داشت. پیش از مصادره، تیراژ اطلاعات 850 هزار و کیهان نزدیک به نهصد هزار بود. طبق اطلاع، تیراژ این دو روزنامه که وابسته به دفتر رهبری جمهوری اسلامی هستند ـ هرکدام زیر صد هزار است حال آنکه جمعیت ایران دو برابر و تحصیلکردگان سه برابر شده اند.


    پس از مصادره کيهان، مصطفي مصباح زاده که در خارج از ايران بود به انتشار اين روزنامه در لندن با همان لگو پرداخت که انتشار آن در اين شهر ادامه دارد و به «کيهان لندن» معروف است. چنين پيشنهادي هم به ناشر اطلاعات شده بود که نپذيرفت. روزنامه اطلاعات از انقلاب تا زمان مصادره توسط بهرام مسعودي (فرزند موسس آن) اداره مي شد. وي همچنان مقيم ايران است و فعاليت تجاري دارد.


بهرام مسعودي










روزنامه هاي ايران در گذر زمان

روزنامه هاي ايران تا اواسط دهه 1336 جنايي نويسي، حوادث شهري، گزارشهاي مربوط به سرگرمي ها از قبيل امور سينما و تئاتر را كه تيراژ سازند كار مجله مي دانستند و توجه زيادي هم به اخبار ورزشي نداشتند . بنابراين، از تيراژ وسيع برخوردار نبودند و خواندن روزنامه عموميت نداشت.

    روزنامه هاي ايران از سال 1335 با باز كردن صفحه اقتصاد و بازار به تدريج به راه تكامل گام گذاردند. آموزشهاي دكتر ويلسون رئيس دانشكده روزنامه نگاري دانشگاه يوتا كه در 1957 از آمريكا به ايران آمده بود و طي ماهها اقامت خود در تهران به راهنمايي روزنامه نگاران ايران پرداخته بود سبب شد كه روزنامه ها از 1336 صفحات ويژه حوادث شهري، ورزش، سرگرمي ها، گزارش روز و ... داير كنند و تيراژ ها از يكصد هزار نسخه بالاتر برود. طبق آموزش هاي دكتر ويلسون، روزنامه هاي ايران از آن پس در كنار فعاليت هاي دولت و پارلمان، نظر مردم و اصحاب نظر را هم در باره اين فعاليت ها مي پرسيدند و مي نوشتند و هر روز علاقه مندي مردم به روزنامه خواني بيشتر مي شد. اخبار سينما و تئاتر در نيمه دوم سال 1335 به ابتكار غلامحسين صالحيار كه دبيري اخبار مربوط را هم در روزنامه اطلاعات بر عهده داشت عنوان «صفحات هنري» به دست آورد كه اين عنوان در ايران تا به امروزعموميت يافته است. در كشورهاي ديگر، اين مطالب تحت عنوان «سرگرمي ها» طبقه بندي مي شوند.

    وضعيت روزنامه هاي ايران تا اواسط آبان 1357 كه به تصميم سنديكاي نويسندگان و خبرنگاران دست به اعتصاب زدند كه بيش از دو ماه ادامه يافت بر همين منوال بود. از اين پس گزارشهاي مربوط به انقلاب غلبه كرد و روزنامه ها منحصرا به اين كار پرداختند و بعد از آن گزارشهاي جنگ مانع از بازگشت روزنامه ها به حالت عادي شد و در دهه گذشته به دليل كنار رفتن و يا بازنشسته شدن روزنامه نگاران حرفه اي، روزنامه هاي ايران به وضعيتي كه در تعريف روزنامه نگاري حرفه اي آمده است كاملا باز نگشته اند و توجه به اخبار دواير دولتي و اظهارات يكسويه نمايندگان پارلمان و مقامات ديگر در آنها بيشتر، و گزارشهاي ساير كشورها و اخبار مورد علاقه مردم عادي محدود است و مطبوعات به جاي صفحات «مردم و روزنامه يا اصطلاحا نامه به سردبير» داراي ستون در اين زمينه هستند كه عمدتا فاقد نام و نشاني صاحب مطلب است و نمي توان به آن استناد كرد.

     از بررسي فهرست پروانه هايي كه از تاريخ تصويب قانون مطبوعات سال 1364 (خورشيدي) صادر شده است چنين بر مي آيد كه به بيشتر متقاضيان ازجمله روزنامه نگاران حرفه اي قديمي پروانه انتشار داده نشده است.

     تجربه نشان داده است كه در هيچ كشوري روزنامه دولتي معمولا «خواننده داوطلب» نداشته است، ولي در ايران در سالهاي دهه 1370 و اوايل 1380 دو روزنامه همشهري و ايران، هر دو متعلق به دولت، تيراژهاي اول و دوم را دارا بوده اند كه يكي از دلايل آن فقد روزنامه حرفه اي بوده است.

4 ميليون وبلاگ در چين با يك مثال: خدمت «لي شينده» به هموطنانش

آمار وبلاگها در اينترنت در مه سال 2005 نشان مي دهد كه در چين چهار ميليون نفر داراي وبلاگ هستند و توجه چيني ها به استفاده از اينترنت زيادتر است.

    «لي شينده» يكي ار اين وبلاگ نگاران چين است . وي كار روزنامه گاري را منحصر به انتشار عكس و مطلب در وبلاگ خود كرده و با يك دوربين ديجيتال و يك «لپ تاب» به راه مي افتد و در گوشه و كنار چين هرجا كه نقصي در كار دولت ببيند و يا متوجه اشتباه يك مقام دولتي شود آن را همان ساعت به صورت مطلب ژورناليستيك مي نويسد و با تصوير در وبلاگ خود قرار مي دهد.

     «لي» همچنين شكايت و انتقاد مردم را در اين وبلاگ منعكس مي سازد و مي گويد كه او كار روزنامه نگاري را به همين عمل منحصر كرده و معتقد است كه يك روزنامه نگار بايد در يك رشته پيش برود و متحصص شود. او مي گويد كه دستگاه روابط عمومي دولت متبوع (چين) نوشته هاي او را از وبلاگ مي گيرد و خلاصه مي كند و به اطلاع مقامات ارشد مي رساند زيرا تجربه كرده است كه چند روز پس از قرار گرفتن انتقاد او در وبلاگ، دولت بازرس فرستاده و مسئله را حل كرده است.

    «لي» گفته است كه هدف مائو هم از نصب تخته سياه در ميدانهاي نقاط مختلف چين همين بود كه مردم درد دل خود را بر آنها بنويسند و ماموران ويژه اين مطالب را رونويس كنند و به او (مائو) اطلاع دهند. در آن زمان اينترنت نبود كه وبلاگ نويسي كنند و تخته سياه و يا ارسال نامه مسقيم راه حل مسائل بود. نامه هاي مستقيم وقت گير هستند ولي وقتي به زبان روزنامه نگاري در آيند خلاصه و آسان مي شوندو با يك نگاه مي شود به مفاد آنها پي برد و دستور رسيدگي صادر كرد.

   

ساير ملل

ابلاغ فرمان انتقاد برانگيز پاپ به دولت اسپانيا درباره بخشيدن مالكيت اراضي غرب «آزور»!! که داراي صاحب بودند

از رويدادهاي انتقاد برانگيز ماه مه در طول تاريخ، ابلاغ فرمان پاپ الكساندر ششم به دولتهاي اسپانيا و پرتغال است. اين فرمان كه چهارم اين ماه در سال 1493 صادر شده بود 27 ماه مه به دربار اسپانيا واصل شد.

     پاپ وقت در اين فرمان كه چند ماه پس از رسيدن كريستف كلمب به قاره آمريكا امضاء شده بود، مالكيت هر قطعه زميني واقع در غرب آزور (جزيره اي واقع در اقيانوس اطلس و در نيمه راه قاره هاي اروپا و آمريكا) را كه اسپانيائي ها به آنجا برسند (به نوشته پاپ «مكشوفه!» ، حال آن كه تمدن بوميان و به ويژه در مكزيك، گواتمالا و پرو دست كمي از ساير ملل جهان نداشت؛ و كمبودشان تنها اين بود كه بمانند اروپاييان توپ و تفنگ نداشتند) ازآن دولت اسپانيا دانست. پاپ چنين فرماني را براي پرتغالي ها هم صادركرده بود و اراضي داراي مالك! (بوميان) را به اين دو كشور كاتوليك بخشيده بود كه نقطه تاريكي در تاريخ بشر است.

     بعدا ساير دولتهاي دريانورد اروپا براي بلعيدن اراضي ديگران (بزعم پاپ؛ مكشوفه!) به فرمان پاپ استناد كردند و رقابت ميان آنها در اين زمينه بالا گرفت. در قاره غربي (آمريکا) چون بوميان ( اصطلاحا سرخپوستان و يا هنديهاي غربي) به دفاع از مايملك خود دست زدند به شديد ترين صورت سركوب و قلع و قمع شدند و ....


زادروز شهر سن پترزبورگ

Peter the Great

شهر سن پترزبورگ كه قرارداد تقسيم ايران ميان انگلستان و روسيه در اوت 1907 در آنجا امضاء شد 27 مه 2007 سيصد و چهار ساله شده است.

     پتر يكم اين شهر را 27 مه 1703 بنا كرد و پايتخت خود قرار داد تا به اروپاي مركزي نزديك باشد. اين شهر كه بعدا به پترو گراد و پس از انقلاب بلشويكي 1917 به لنينگراد تغيير نام داده بود از زمان فروپاشي شوروي در آخرين ماه 1991 به نام پيشين خود «سن پترز بورگ» بازگشت داده شده است!.

   

تصويب قانون اخراج سرخپوستان در کنگره آمريکا!

در سال 1830 كنگره آمريكا قانون اخراج بوميان (سرخپوستان) را از ايالات شرق رود مي سي سي پي تصويب كرد زيرا كه مهاجران اروپايي به اراضي آنان مخصوصا در ايالت جورجيا كه طلا كشف شده بود نياز داشتند. در پي تصويب اين قانون، افراد پنج قبيله بومي از جمله چروكيها كه به قبايل متمدن معروف بودند با زور به اكلاهما تبعيد شدند و در ميان راه و از مشقت، بسياري از آنها جان دادند.

دو رويداد دريايي در يك روز و به فاصله36 سال

27 مه در سال 1905 ناوگان امپراتوري ژاپن در جنگ دريايي«تسوشيما» 33 ناوجنگي روسيه را غرق كرد و در همين روز در سال 1941«بيسمارك» معروفترين كشتي جنگي جهان متعلق به آلمان پس از غرق چند كشتي جنگي انگليسي در محاصره قرار گرفت و چون اسكورت نداشت خود را غرق كرد كه هنوز همچنان سالم در زير دريا باقي مانده است.

درگذشت نهرو

جواهر لعل نهرو

جواهر لعل نهرو همرزم گاندي و اولين نخست وزير هند مستقل، ستايشگر تاريخ ايرانيان كه همواره نگران صلح و امنيت و استقلال كشورهاي ضعيف بود و به ايجاد جامعه غير متعهد كمك بسيار كرد 27 مه 1964 در 74 سالگي ديده از جهان فروبست.

نهرو در کنار گاندي

    وي از زمان رهايي هند از سلطه انگلستان، تا پايان عمر نخست وزير هند بود. بعدا دختر او «اينديرا» كه شوهر او يك پارسي به نام «فيروز گاندي» بود نخست وزير هند شد. بعدا هم نوه اش.

    

خيانت به وطن

برخي رسانه هاي چاپي در شماره هاي 27 مه 2003 خود گزارشهايي منتشر كرده اند كه حاكي از تطميع پاره اي از افسران عراقي پيش از حمله نظامي اخير است، درست مشابه آن چه را كه در شهريور 1320 در ايران روي داد و چند افسر ارشد سربازان ارتش صدها هزار نفري منضبط و عميقا آموزش ديده ايران را مرخص كردند و وطن ما به دست چند هزار نظامي خسته و فرسوده روس و انگليسي افتاد. بررسي تاريخ نشان مي دهد كه بيشتر اين موارد (خيانت) در منطقه جغرافيايي ما روي داده است، و برايش دليلي جز ضعف احساس وطندوستي، تعهد به تكليف و اخلاقيات نمي توان به دست داد.

   

ضعف مديريت يا سوء نيت ملي؟! - افشاگري شگفتي آور يك ادميرال روس و تفسيرهايي که پيرامون آن شده بود

گزارش 25 مه 2004 «نوايا گازتا» درباره افشاگري يك درياسالار روس از بي اعتنايي مقامات بالاي اين كشور به يك موضوع حساس دفاع ملي، در جهان با شگفتي خاص تلقي شده و بيشتر رسانه ها به نقل اين افشاگري پرداخته و بر آن تفسير هاي متعدد نوشته بودند.

    ادميرال گنادي سوچكوف فرمانده ناوگان روسيه در درياي شمالي اين كشور ضمن اين افشاگري گفته بود: مهمترين اسلحه دفاعي ما كه قدرتمان فعلا متكي به آن است و همين قدرت هنوز باعث مراعات احوالمان از سوي ملل نيرومند مي شود، زيردريايي هاي «توفان كلاس» است كه با 27 هزار و پانصد تن وزن و هركدام داراي 20 موشك دور پرواز اتمي بزرگترين زير دريايي هاي جهان و موثرترين سلاح استراتژيك بشمار مي روند. براي ساختن هريك از اين زيردريائي ها، شوروي سابق نزديك به صد ميليون دلار از گلوي مردم بريد و هزينه كرد. ناوگان درياي شمال سه فروند از اين زيردريايي ها در اختيار دارد. دستگاه الكترونيك پرتاب هر موشك بايد دائما تبديل به احسن شود. اخيرا براي اين كار تقاضاي يك ميليون و يكصد هزار دلار اعتبار كردم. در عوض تامين اين اعتبار كوچك، درياسالار ولاديمير كورويدوف از جانب نيروي دريايي روسيه دستور داد كه اين زيرديايي هاي حياتي را از رده خارج و در گوشه اي پارك كنند كه نتيجه اش زنگ خوردن و اوراق شدن و محروم شدن روسيه از مهمترين ابزار دفاع از خود خواهد بود!.

    رسانه هايي كه اين واقعيت تلخ را تفسير كرده بودند نوشته بودند كه خواندن اين خبر آنها را نسبت به آن چه كه در روسيه مي گذرد دچار ترديد كرده است. هيچ دولتي در جهان بحراني امروز از ابزارهاي دفاعي خود دست برنمي دارد مگر اين كه ماموريت خودكشي و تجزيه كشور را داشته باشد. اين درياسالار كه متهم به افشاء اسرار نظامي شده دست به عمل استثنايي زده و به خود جرات داده كه اين ضعف بزرگ مديريت را در روسيه فاش كند، ممكن است از اين قبيل اشتباهات زياد انجام شده باشد و دولت يك كشور فدرال كه به دلايل گذشته اش دشمنان بالقوه متعدد هم دارد نبايد چنين گاف كند، مگر اين كه تعمد دركار باشد.

    برخي از اين مفسران با توجه به اين افشاگري، به گزارشهاي مطبوعات غرب در مورد ظهور احتمالي و مجدد ناسيوناليسم روس (پس از دهها سال تفكر انترناسيوناليسم و غير وطني) ابراز ترديد كرده و نوشته بودند كه رسانه هاي غرب به دلايلي، تجديد حيات وطندوستي در روسيه را بزرگ كرده اند.

    يک مورخ در اين زمينه چنين ابراز نظر کرده بود: افشاگري درياسالار «گنادي سوچكوف» فرمانده ناوگان شمالي روسيه اين ترديد را تقويت كرده است كه هنوز در اين كشور نيروها و عواملي هستند كه نمي گذارند روسها كمر راست كنند و وطندوستي و نگران ميهن بودن در روسيه پس از 13 سال (از زمان فروپاشي شوروي) هنوز آن طور كه رسانه هاي غرب از آن با آب و تاب سخن به ميان مي آورند از خواب 70 و چند ساله بيدار نشده و فرهنگ «هركس به فكر خويش بودن» كه نتيجه ماديگري است هنوز در اين جامعه ريشه هاي خود را حفظ كرده است!.

ساختن زيردريايي براي مبارزه با تروريستها!

رسانه هاي امريكا 25 مه 2004 مراسم به آب اندازي تازه ترين زير دريايي اين كشور را در بندر نيوپورت نيوز گزارش كرده بودند. يك دريادار آمريکايي در اين مراسم كه اظهاراتش از شبكه هاي تلويزيوني پخش شد گفته بود كه هدف از ساختن اين زير دريايي؛ مبارزه با تروريستها است و اين، وسيله خوبي براي اين مبارزه است!.

     يک روز پس از انتشار اظهارات اين درياسالار و برپايه اين اظهارات، كاريكاتوري در مطبوعات آمريکا چاپ شده بود كه زيرنويس آن از اين قرار بود: زير دريايي اتمي موشك انداز براي مبارزه با تروريستها!.

برخي ديگر از رويدادهاي 27 مي

1972:   ميان آمريكا و شوروي قرارداد محدود كردن توليد موشكهاي باليستيك امضاء شد.

1986:   1986شكل و رنگهاي پرچم اروپاي واحد به تصويب نمايندگان اين جامعه رسيد.

http://www.iranianshistoryonthisday.com

Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4