ايران
پايان جنگ ايران و ليدي - ماجراي خورشيد گرفتگي - انتقال کردها به عراق و ترکيه
خورشيد گرفتگي 28 ماه مي سال 585 پيش از ميلاد باعث شد که جنگ طولاني ايران و کشوري ليدي (قسمتي از آناتولي مرکزي و غربي تا اژه و مديترانه به پايتخي سارد = سارت) پايان يابد و يک ماه بعد به فيصله اختلافات بيانجامد. طالس دانشمند يونان قديم وقوع اين خورشيد گرفتگي را پيش بيني و تاريخ دقيق آن را به دست داده بود که يک ماه پيش از رويداد به اطلاع پادشاه ليدي رسيده و وي بر پايه اين پيش بيني به ايرانيان اخطار کرده بود که ادامه جنگ باعث خشم خدايان خواهد شد و انسان را از نور خورشيد محروم خواهند کرد.
    
    توضيح (دکتر کیهانی زاده):
    
    - يك خواننده  در ماه مي 2005 سئوال كرده است كه براي خسوف سال 585 پيش از ميلاد كه منجر به آتش بس جنگ ايران و ليدي شد، سه «ماه» متخلف به دست داده شده است: 28 آوريل، 28 يا 29 مي، و 29 ژوئن سال 585 پيش از ميلاد، كدام «ماه» درست است؟.
     پاسخ مولف: هوخشترا (هوخشتره)، شاه وقت ايران غربي كه پايتختش شهر همدان بود، پس از متحد شدن با «نبوپولاسر» رئيس كشور بابل و انهدام آشوريان به پايتختي نينوا (نينوه) درصدد جنگ با كشور ليدي (قسمتي از آناتولي به پايتختي شهر سارد) برآمد. اختلافات مرزي باعث اين جنگ شده بود. ميدان اين جنگ طولاني ساحل رودخانه «هاليس» بود.
     «طالس» دانشمند يوناني از مردم «ميلتوس» كه سرزمين او به تصرف «الياتس» پادشاه وقت ليدي آمده بود طبق محاسبات خود پيش بيني کرده بود که در فلان روز ( پس از تطبيق تقويم ها: 28 ماه مي سال 585 پيش از ميلاد) خورشيد خواهد گرفت و جهان تاريک خواهد شد. پادشاه ليدي که بعدا ميلتوس را متصرف شده بود 28 اپريل (يک ماه پيش از وقوع) توسط ميلتوسي هاي دربار خود از اين پيش بيني آگاه شده بود كه 30 روز بعد خورشيد گرفتگي روي خواهد داد. اين پادشاه براي ترسانيدن ايرانيان از خشم خدايان و پايان دادن به جنگ و بازگشت، به آنها اخطار کرده بود که اگر جنگ را ادامه دهند، خدايان 30 روز بعد خورشيد را تاريک خواهند کرد که ايرانيان آن را تا روز وقوع باور نکردند و جدي نگرفتند. ايرانيان يکتاپرست بودند و به خايان متعدد اعتقاد نداشتند
    اين خورشيد گرفتگي روز 28 و طبق برخي نوشته ها روز 29 ماه مي اتفاق افتاد و ايرانيان كه درستي ادعاي «الياتس (در حقيقت پيش بيني طالس كه نخستين پيش بيني علمي و درست از اين دست در طول تاريخ بود)» را ديدند دست از جنگ كشيدند و به مذاكره نشستند تا خطوط مرزي را از طريق مسالمت آميز تعيين كنند.
     اين مذاكرات يك ماه طول كشيد و قرارداد صلح 29 ژوئن امضا شد و مسير رودخانه «هاليس» مرز دو كشور قرار گرفت.
     اين تاريخها را مورخين پس از تطبيق تقويم ها به دست آورده اند و برخي از آنها يك روز باهم اختلاف دارند.
     مورخان مرگ هوخشترا را هم در سال 585 پيش از ميلاد نوشته اند. وي پس از انهدام آشوريان بين النهرين ( مزوپوتاميا ـ قسمتي از عراق امروز)، شماري از اتباع خود (ايرانيان از طايفه ماد) را به شمال عراق امروز كوچ داد و برجاي آنها نشانيد كه به آشوريان مجال احياء امپراتوري خود را ندهند و كردهاي عراقي فرزند زادگان همان مهاجران ايراني 26 سده پيش هستند كه ريشه زبان، نام ها و فرهنگشان را حفظ كرده اند. آشوريان همنژاد عرب و اسرائيليان بوده اند. هوخشترا پس از توسعه مرز خود تا رودخانه هاليس، همان سياست را تكرار كرد و شمار زيادي از اتباع ايران را از داخل كشور به آناتولي شرقي و جنوبي كوچانيد كه كردهاي تركيه امروز را تشكيل مي دهند و از آنان خواست كه با ارمنيان منطقه (ساكنان شرق آسياي صغير ـ آناتولي شرقي) كه با طوايف ايراني از يك ريشه و نژاد هستند روابط دوستانه داشته باشند.

ابتكار نظامي اشكانيان
مولفان تاريخ هاي نظامي «ماه مي سال 235 پيش از ميلاد» را زمان آغاز تاكتيك نظامي تازه اي نوشته اند كه ارتش دولت نوپاي اشكاني ايران آن را بر ضد سلوكي ها (جانشينان اسكندر مقدوني) بكار گرفت. از اين تاكتيك قرنها استفاده شد. برپايه اين تاكتيك، دسته هاي سوار سبك اسلحه، نيروي دشمن را با جنگ و گريز به ميداني كه از پيش تعيين شده بود و واحدهاي اصلي ارتش ايران در آنجا کمين کرده و آماده جنگ بودند مي كشاندند و به دست آنان مي سپردند تا درهم بكوبند. اين تاكتيك در نخستين آزمايش پيروز شد و تيرداد، شاه وقت تا پايان مي اين سال بر سلوكي ها غالب آمد.
    

پيشنهاد بركناري اردوان چهارم به سناي ايران
به نوشته مورخان رومي، بركناري اردوان چهارم در جلسه 28 مي سال 81 ميلادي مهستان (سناي ايران) از سوي تني چند از بزرگان كشور پيشنهاد شد. بحث درباره اين پيشنهاد مدتها طول کشيد و بالاخره به راي گيري گذاشته شد و مهستان راي به بركناري اردوان چهارم از شاهي ايران داد.
    در زمان اشكانيان انتخاب و بركناري شاه از اختيارات مهستان بود كه اردشير بنيادگذار دودمان ساساني اين قاعده را موقوف ساخت.

خط تلگراف برلين ـ تهران
كمپاني آلماني زيمنس 28 مي 1868 اعلام كرد که كار كشيدن خط تلگرافي را كه از برلين آغاز مي شود تا تهران ادامه خواهد داد. اين خط قرار بود از خاک امپراتوري روسيه (روسيه و قفقاز) بگذرد، و از طريق تبريز به تهران برسد. در آن زمان لهستان نيز در قلمرو روسيه قرارداشت.

جهان بدون قطب قدرت - دكتر مصدق براي دفاع از ايران عازم لاهه شد
M. Mosaddegh
در اين روز در سال 1331 دكتر مصدق نخست وزير وقت عازم لاهه شد تا از حقانيت ايران در ملي كردن نفت خود دفاع كند. دكتر مصدق كه استاد حقوق در دانشگاه بود قبلا رسيدگي دادگاه لاهه به شكايت انگلستان از ايران را مغاير حاكميت ملي يك كشور مستقل عضو سازمان ملل خوانده بود، ولي گفته بود كه به لاهه خواهد رفت تا صداي ايران را كه قريب يك قرن و نيم تحت نفوذ و سلطه اجانب بوده به گوش جهانيان برساند و تاكيد كرده بود كه دفاع او در لاهه در عين حال دفاع از كشورهاي ضعيف و استعمارزده در برابر قدرتهاي جهاني خواهد بود. اظهارات آن روز دكتر مصدق در رسانه هاي جهان به اين گونه تفسير شده بود كه رئيس دولت ايران حتي مخالف چند قطبي بودن جهان است و معتقد به وجود يک قانون بين المللي حاکم بر روابط ملت ها است، نه وجود هرگونه قدرت جهاني ديکته گر؛ همين حرفي كه امروز پس از گذشت دهها سال از آن روز، از دهان قاطبه جهانيان بيرون مي آيد.

تصويب خيانت ـ تمديد قرارداد انحصار نفت تنها با هشت راي مخالف و يا ممتنع!
هفتم خرداد 1312 (28 مي 1933) مجلس (پارلمان ايران) تنها با هشت راي مخالف و ممتنع پيشنهاد تمديد قرارداد نفت را كه امتياز آن در انحصار انگلستان (بي پي) بود تصويب كرد و به اين ترتيب، اين قرارداد استعماري براي 60 سال ديگر اعتبار يافت. هجده سال بعد در همين روز (7 خرداد 1330) به مناسبت سالروز تصويب اين قرارداد، ايران شاهد بزرگترين تظاهرات تاريخ خود تا آن زمان بود و تظاهركنندگان در قطعنامه خود ضمن محكوم كردن اين اقدام مجلس خواستار محاكمه و مصادره اموال آن دسته از نمايندگان ــ چه مرده و چه زنده ــ شده بودند كه به اين قرارداد در سال 1312 راي موافق داده بودند. مردم شعار مي دادند: سالروز «تصويب خيانت».
    ملت ايران در سال 1329 اين قرارداد را لغو کرد که ديديم پس از براندازي 28 امرداد 1332 مارا مجبور به پرداخت غرامتي سنگين کردند و نفت را هم عملا به کنسرسيومي از کمپاني هاي بلوک غرب دادند و آمريکا نيز در آن صاحب سهم شد.

برژنف وعده داد که مسکو از ايران ضد امپرياليست حمايت خواهد کرد
برژنف
28 مي 1979 لئونيد برژنف رهبر وقت شوروي در مسكو اعلام كرد كه از ايران ضد امپرياليست، در قبال هرگونه تعرض غرب، حمايت بي چون و چرا خواهد كرد و پشتيبان حاكميت و استقلال و آزادي ايران خواهد بود. برژنف اين مطلب را يكصد و ده روز پس از پيروزي انقلاب و در زمان دولت موقت (مهدي بازرگان) كه چپها ازجمله حزب توده آزادي عمل داشتند بيان داشته بود. حزب توده که عوامل آن عملا بر روزنامه ها استيلا داشتند هوادار دولت مسکو بود. در پي پيروزي انقلاب تا چندين روز راديو تلويزيون ايران توسط کمونيستها اداره مي شد. اعلام حمايت برژنف باعث شد كه بسياري از نقشه ها تغيير يابد و بعدا در جريان گروگانگيري کارکنان سفارت آمريکا در تهران، ناوگان اعزامي غرب از جمله كشتي هاي آمريكا، انگلستان و استراليا به خليج فارس نتوانند دست به تعرض بزنند.

مجلس شوراي اسلامي بر جاي شوراي انقلاب نشست ـ قضاوت تاريخ در باره يك پارلمان
مجلس شوراي اسلامي که ششم خرداد 1359 جلسه افتتاحيه داشت، پس از بررسي و تصويب اعتبارنامه ها که چندان آرام نبود و انتخاب هيات رئيسه، از اواخر دهه اول خرداد 1359 بر جاي شوراي انقلاب نشست و در محل سناي پيشين كار قانونگزاري را آغاز كرد.
    قضاوت تاريخي درباره يك پارلمان برپايه جامعيت و به دور از تبعيض بودن قوانيني است كه به تصويب مي رساند و نيز نظارت دائمي بر اجرا و رعايت كامل آنها و رسيدگي به شكايات مردم و اعلام نتايج اين رسيدگي در رسانه هاي همگاني است. به پاره اي از مصوبات گذشته اين مجلس مي توان ايراد وارد آورد از جمله قانون مطبوعات مصوب سال 1364 و قانون انطباق مهر زوجه ها با نرخ تورم كه ساير بدهي هاي اشخاص در آن منظور نشده است. شوراي انقلاب در عمر خود قوانين مهم و جالبي به تصويب رساند از جمله قانون اراضي موات كه صاحبان يك خانه و يك آپارتمان را از دريافت پروانه ساختمان براي زمين ديگر ممنوع مي ساخت و در قانون مطبوعات مصوب خود تصريح كرده بود كه اگر هيات نظارت ظرف سه ماه به تقاضاهاي وارده ترتيب اثر ندهد متقاضي مي تواند به دادگاه دادخواست دهد و حكم دادگاه قطعي است.
مجلس شوراي اسلامي در كاخ سناي سابق آغاز بكار كرد

اخطار ايران به دولتهاي عربي منطقه خليج فارس ـ رشته اي که سر دراز دارد
28 مي 1984 (هفتم خرداد 1363هجري) و درجريان جنگ عراق با ايران، دولت ايران به كشورهاي عربي منطقه خليج فارس اخطار كرد كه خودرا از جنگ عراق و ايران دور نگهدارند و گرنه بايد منتظر عواقب مداخله خود باشند.

    در طول جنگ عراق با ايران، كشورهاي عربي منطقه خليج فارس شوراي همكاري تاسيس کردند و با اينکه عراق عضو اين شورا نبود كمكهاي همه جانبه به اين دولت مي دادند و كويت با حركت دادن كشتي هاي نفتكش خود با پرچم آمريكا، زير پاي اين دولت را در خليج فارس محكم كرد.
    «تاريخ» نشان داد که همان کمکهاي عرب هاي منطقه خليج فارس به عراق در جريان جنگ خود با ايران، بعدا سبب نفاق طرفين و تصرف موقّت کويت از سوي عراق شد، آمريکا مداخله کرد عراق را از کويت بيرون راند، عراق تحريم بين المللي و تضعيف شد و به تصرف آمريکا درآمد، آمريکا در منطقه فرماندهي نظامي داير کرد و ...؛ رشته اي که سر دراز دارد.

سالروز درگذشت دکتر مهدی آذر از ملیّون نامدار وطن و همرزم مصدق
دکتر مهدي آذر
دکتر مهدی آذر ملی گرای برجسته قرن 20 ایران هفتم خرداد 1373 (28 ماه مه 1994) در خانه پسرش دکتر هرمز آذر در آمریکا درگذشت. وی که 94 سال عمر کرد در کابینه دکتر مصدق وزیر فرهنگ بود. دکتر آذر که از نخستین دسته محصلان اعزامی به فرنگ است در اروپا (فرانسه و انگلستان) درس پزشکی خواند و طرح ادغام وزارت بهداری، سازمانهای بهداشتی و دانشکده های پزشکی و پرستاری از اوست که پس از انقلاب به اجرا درآمده است.
    دکتر آذر پس از شهریور 1320 و احساس وزش باد تغییر به موسسان حزب ایران که عمدتا محصلان اعزامی سابق بودند پیوست و پروانه روزنامه این حزب به نام او صادر شد. این حزب سپس ضمن اتئلاف با احزاب دیگر جبهه ملی ایران را بوجود آورو و پرچم ملی کردن صنعت نفت و استعمار زدایی از وطن را بر دوش کشید. دکتر آذر نخستین روشنفکری بود که برنامه های دروس متوسطه ایران را کهنه و استعماری اعلام کرد.
    وی در کابینه دکتر مصدق که بیشتر دوستان او و محصلان دور اول اعزام به فرنگ (سال 1307 = 1928)در آنجا بودند وزیر فرهنگ شد و اقدامات اصلاحی متعدد کرد که هنوز به نام او خوانده می شوند (این برنامه در جای خود در این سایت ـ تاریخ ایرانیان آنلاین آمده اند).
    پس از براندازی 28 امردادماه 1332، دکتر آذر بمانند سایر همکاران مصدق تحت تعقیب قضایی قرار گرفت و گرفتار تضییقات متعدد یود.
    در سال 1357 (1978) که باد تغییر دوباره وزیدن گرفت همکاران سابق، ملیّون و مصدقی ها دوباره جمع شدند و جبهه ملی را فعال ساختند و مورد توجه قرار گرفتند بگونه ای که که تشکیل دولت موقت پس از انقلاب (دولت مهدی بازرگان که خود از نخستین محصلان اعزامی و بعد همکار مصدق بود) به جبهه ملی و ملّیون سپرده شد. دکتر آذر نیز برغم کهولت فعال بود که درگیری بعدی با ملیّون اورا آزرده ساخت و چون از وضعیت مزاجی مناسبی برخوردار نبود؛ اقامت در خانه پسر را بر ادامه فعالیت سیاسی ترجیح و به آمریکا رفت و 12 سال آخر عمر را در آنجا بسر برد.
    کار مبارزه و سیاست در خانواده دکتر آذر سابقه ای طولانی دارد. پدر بزرگ او «حاج علی آقا تبریزی» وکیل ادوار نخست مجلس از مشهد پس از استقرار در مجلس طرح حذف پرداخت دستمزد به روحانیانی را که وکیل مجلس می شدند پیش کشید و گفت که هرگونه پرداخت از بیت المال به یک روحانی خلاف موازین دینی است.
    دکتر هرمز آذر پسر دکتر مهدی آذر در اجرای برنامه کمک به میهن که میراث او از گذشتگان است هرسال به ایران می رود و در کنفرانس ها و سمینارهای پزشکی شرکت می کند و هر گونه معلومات تازه ای را که در طول یک سال کسب کرده ـ بدون چشمداشت ـ به هموطنان منتقل می سازد.
    خاطرات دوران فعالیت ها دکتر مهدی آذر هنوز تدوین و منتشر نشده است.