ايران

«شهربراز» اسپهبد نامدار ايران ـ روزي که «شهربراز» جان خودرا از دست داد

نهم ژوئن سال 630 ميلادي اسپهبد شهربراز (شهروراز) ژنرال مشهور ايراني و فاتح مصر در شهر تيسفون كشته شد. وي پس از مرگ مرموز (احيانا قتل) اردشير سوم شاه 9 ساله ايران عملا به مدت 44 روز امور سلطنت ايران را به دست گرفته بود تا امپراتوري ما را از خطر اضمحلال برهاند. اين ژنرال بود كه اورشليم و دمشق را از روم شرقی پس گرفته، صليبي را كه مسيح بر آن مصلوب شده بود به تيسفون (مدائن) منتقل كرده، مصر را متصرف شده و در اسكندريه، پادگان ايراني را ساخته و مقام اداري گمارده بود. محبوبيت اين ژنرال در جامعه ايران آن زمان باعث تحريك احساس بخل و حسد خسرو پرويز (شاه وقت) نسبت به او شده بود و نقشه بركناري، تبعيد و حتي قتلش را كشيده بود كه اين خبر در جريان جنگ ايران با ارتش هراكليوس امپراتور روم شرقي به گوش او رسيد و وي را سست كرد و بعدا تا پايان كار خسرو پرويز عملا خود را منزوي ساخته بود.

     پس از قتل خسرو پرويز و پايان حكومت قباد دوم جانشين او، بزرگان كشور با اين شرط با پادشاهي پسر خردسال قباد دوم موافقت كردند كه شهربراز نايب السلطنه شود و او پذيرفت. شهربراز با هراكليوس صلح كرد ولي خيلي زود متوجه شد كه كشور دچار بي نظمي و در آستانه هرج و مرج كامل است و هر صاحب قدرت، خودسرانه اجراي مقررات را به دست گرفته است و مسئله راه حلي جز توسل به روش نظامي (انجام مقررات، بي چون و چرا) ندارد و از بزرگان كشور خواست كه قدرت را به طور كامل تا زماني كه مسائل حل شوند به او بسپارند و سازمانهای اداری و فرمانداری ها به افسران ارتش واگذار شوند كه بزرگان چون منافع خودرا در خطر ديدند زير بار نرفتند ولی شهربراز با تکیه بر ارتش به مخالفت آنان اعتنا نکرد. اندكي بعد و به گونه ای ناگهانی، شاه خردسال كه نام اردشير سوم بر او گذارده شده بود درگذشت و شهربراز قدرت كامل را به دست گرفت كه بزرگان شايع كردند كه او اردشير خردسال را كشته است (برخي از مورخان رومي اين اتهام را تاييد كرده و شهربراز را عامل مرگ اردشير نوشته اند). اين شايعه قاطبه مردم و برخي از افسران جزء پادگان تیسفون را خشمگين كرد و در يك فرصت مناسب (با تطبیق تقویمها؛ در نهم ژوئن سال 63 میلادی) شهربراز را از ميان برداشتند و با قتل شهربراز سقوط امپراتوري ساسانيان تسريع شد.

با کمک ایران به سلطنت بازگشت ولی مدعی شهر کویته شد

همایونشاه پادشاه وقت هند که به دربار ایران (قزوین) پناهنده شده بود و از ایران یاری گرفته بود تا تاج و تخت خودرا بازیابد در راه بازگشت به هند در سال 1543 چند روز در کویته (شهری پشتون نشین و در آن زمان در قلمرو ایران) که میان سه کوه واقع شده است اقامت کرد و با همین اقامت کوتاه، نهم ژوئن 1544 و پس از بازگشت به قدرت مدعی کویته شد که ایران در سال 1556 به آنجا لشکر کشید و هندیان را بیرون راند. درّانی ها پس از اعلام استقلال منطقه قندهار در نیمه قرن هجدهم و جداساختن آن از ایران کویته را هم ضمیمه قلمرو خود کرده بودند که انگلیسی ها پس از تکمیل تصرف هندوستان، در نیمه دوم قرن 19 آن را متصرف شدند و با کشیدن خط «دوراند» کویته و نیمی از طوایف پشتون را به هند ملحق ساختند که اینک بخش بزرگی از پاکستان را تشکیل می دهند که منطقه بحران زاي اين کشور است. باوجود مهاجرت های اخیر، اکثریت جمعیت کویته را هنوز پشتونها (افغانها) تشکیل می دهند. 31 می 1935 يک زمين لرزه شديد (7 و 7 دهم ریشتری) بيش از 40 هزار تن را در کويته (در آن زمان شهري در بلوچستان انگلستان) کشت. چنین زلزله ای در سال 2008 نیز در کویته روی داد.

اتحاد ایران و فرانسه (پیمان فینکِن اشتاین) و ورود تهران به میدان رقابت و دشمنی قدرت ها

نهم ژوئن 1807 و در اجرای پیمان امضاء شده در چهارم ماه می آن سال در کاخ فینکِن اشتاین واقع در پروس میان فرانسه و ایران معروف به «فرانکو ـ پرژین الیانس»، ژنرال کلود ماتیو (کُنت گاردان) با پیام ویژه مورخ سی ام ماه 1807 ناپلئون عازم تهران شد ـ پیمانی که بیش از پیش، ایران را به میدان رقابت های استعماری و دشمنی های قدرت های اروپایی بایکدیگر کشانید؛ کوچکتر شد و آسیب فراوان دید. طبق این پیمان، ناپلئون بناپارت تمامیت ایران را برسمیت شناخت و منطقه قفقاز جنوبی و شرقی ازجمله گرجستان را [که در آن زمان، روسیه به تفلیس و باکو نیرو فرستاده بود] بخشی از قلمرو ایران اعلام کرد و قول داد که به ایران کمک کند تا روسیه را از قلمرو تاریخی خود براند، اسلحه و مستشار نظامی و کارشناس به ایران بفرستد. درعوض، ایران متعهد شد که با دولت لندن دوستی نداشته باشد و به فرانسه کمک کند تا هندوستان را از چنگ انگلستان خارج سازد و برای رسیدن به این هدف با سران قبایل پشتون (افغانهای ساکن جنوب شرقی و مشرق افغانستان امروز، پاکستان شمال غربی و غرب و منطقه کویته) به تفاهم برسد که در مساعی مربوط به برچیدن استعمار لندن در هندوستان همکاری کنند.

    این پیمان، دولت لندن را دچار وحشت کرده بود. ناپلئون قبلا در لشکرکشی به مصر، 15 هزار نظامی به سوئز (بندر شمالی دریای سرخ) فرستاده بود تا به هندوستان بروند و به تیپو صاحب (حکمران مستقل بخشی از هند) که با انگلیسی ها می جنگید کمک کنند.

     دولت لندن برای مذاکره با دولت تهران پیرامون پیمان فینکِن اشتاین، سِر جان ملکُم را از هند روانه ایران کرد، ولی دولت تهران اجازه ورود به او نداد. ملکُم 29 دسامبر 1800 با دولت تهران پیمانی امضاء کرده بود که پیمان فیکن اشتاین عملا به آن پایان داده بود. طبق این پیمان که در کتب تاریخ معاهده «ژانویه 1801» نوشته شده است، دولت ایران متعهد شده بود که نه تنها از تعرّض پشتون ها به متصرفات دولت لندن در هندوستان جلوگیری کند بلکه مانع حملات قدرت های اروپایی [منظور روسیه و فرانسه] از طریق ایران به این سرزمین [هندوستان] شود. دولت تهران همچنین متعهد شده بود اجازه اقامت و فعالیت نامحدود در بنادر ایران به بازرگانان انگلیسی و هندی تبعه انگلستان بدهد و از چند نوع کالای انگلیسی (با ذکر نوع کالا) عوارض کمرگ دریافت نکند و در عوض، انگلستان به ایران اسلحه و مستشار نظامی بفرستد. انگلیسی ها بعدا با کشیدن خط مرزی «دوراند» و تقسیم قبایل پشتون [که اینک در پاکستان مسئله ساز شده اند] نگرانی خود از تعرّض به هندوستان را برطرف کردند.

    با صلح تیلیست (آشتی ناپلئون با تزار روسیه در جولای 1807 و در جریان جنگ 1813 ـ 1804 ایران و روسیه)، بخش اصلی پیمان فینکن اشتاین کان کم یکن شد، ژنرال گاردان و مستشاران نظامی فرانسه ایران را ترک کردند و زمینه از سرگیری فعالیت های دولت لندن در تهران هموار شد که منجر به امضای معاهده 12 مارچ 1809 ایران و انگلستان گردید که بموجب آن دولت ایران پذیرفت که به جنگ با روسیه ادامه دهد و با فرانسه (دولت ناپلئون) و دولت های متخاصم انگلستان روابط دیپلماتیک عادی نداشته باشد. تاریخنگاران این معاهده را نشانه عمق ضعف تحلیل و ناآگاهی دولت تهران و بی توجهی به عواقب کار و قضاوت تاریخ خوانده و برخی هم آن را ننگین و شرم آور توصیف کرده اند. این تاریخنگاران نوشته اند که آشتی ناپلئون با تزار در تیلسیت بدون در نظرآوردن پیمان فینکن اشتاین یک بار دیگر بر فرضیه ماکیاولی (جدایی سیاست از اخلاق) صحه گذارد.

خلع ید از «بی پی» در ایران که اینک خشم آمریکاییان را برانگیخته است

مهدي بازرگان

هيات خلع يد از کمپانی انگلیسی بی پی (بریتیش پترولیوم) در منابع نفت ايران درميان استقبال توده هاي مردم وارد خوزستان شده بود از 19 خرداد 1330 (نهم ژوئن 1951) كار خود را آغاز كرد. مهندس مهدي بازرگان و دكتر متين دفتري (ناسیونالیست و نخست وزير پيشين) از اعضاي هيات بودند كه از سوي دكتر مصدق رئيس دولت وقت مامور نظارت بر امر خلع يد در نفت ايران شده بودند. این هیات با مشايعت دهها هزار نفري تهراني ها به خوزستان رفته بود. انعكاس عكس و خبر بدرقه و استقبال پرشور با پرچم و پلاكارد و ابراز احساسات ميهني از اين هيات در رسانه هاي ملل ديگر، انگليسي ها را بيش از پيش نگران آينده خود در منطقه نفتخيز خاورميانه ساخته بود.

     در همين روز دكتر مصدق نخست وزير وقت پيشنهاد انگلستان مبني بر مشاركت 50 ــ 50 در نفت ايران را رد كرد و اعلام داشت كه همانند ساير كشورها، انگلستان هم مي تواند فقط يك خريدار خارجي نفت ملت ايران باشد.

    «شرکت نفت انگلستان» که این روزها درگیر نشت نفت در خلیج مکزیک و با خشم آمریکاییان رو به رو است در سال 1908 و چند ماه پس از به نفت رسیدن نخستین چاه در ایران به نام «انگلو ـ پرشین اویل کمپانی = شرکت نفت انگلیسی ایرانی» تاسیس شده است. این شرکت از سال 1945 به بی پی (بریتیش پترولیوم) تغییر نام داد و از سال 2001 شکل لگو خودرا عوض کرد و دو حرف بی و پی را که قبلا از نوع بزرگ (کپیتال لتر) بودند به حروف کوچک تغییر داد. دولت آمریکا پرونده نشت نفت (بی پی) را جهت رسیدگی کیفری به دادستان کل این کشور احاله کرده است. طبق گزارش رسانه های آمریکا، بیشتر آمریکاییان که از بابت نشت نفت و آلودگی سواحل کشورشان و بی احتیاطی بی پی در حفر چاه زیر دریایی و ضعف تکنولوژی آن در قطع نشت از ماه مارس تاکنون (بیش از 40 روز) خشمگین شده اند از خرید بنزین از جایگاههای این کمپانی اکراه کرده اند و ارزش سهام آن شدیدا پایین آمده است.

نطق تاريخي دكتر مصدق در دادگاه لاهه - سازمان ملل بايد جاي دمکراسي ها باشد

19 خرداد سال 1331 ( 9 ژوئن 1952 ) روزي است كه دكتر مصدق رئيس دولت وقت در دادگاه جهاني لاهه نطق تاريخي خود را ايراد كرد و وجدان جهانيان را متوجه حقوق ملل ضعيف ساخت.

     دكتر مصدق در اين نطق گفت كه وجدان جهانيان نبايد اجازه دهد كه حقوق ملل ضعيف پايمال شود؛ جهانيان بايد از ملل كوچك كه براي احقاق حقوق خود و استفاده از حاكميت ملي و استقلال بپا مي خيزند در برابر دول داراي قدرت نظامي، تبليغاتي و نفوذ سياسي وسيع دفاع كنند. ما كاري جز گرفتن حق مسلم خود نكرده ايم.

    دكتر مصدق قضات دادگاه لاهه را از آلوده كردن خود به سياست برحذر داشت و اشاره كرد كه قاضي بايد حق را از زورگو و غاصب آن بگيرد نه جانب طرف برتر را.

     دكتر مصدق پس از ايراد نطق طولاني خود ، دفاع قضايي از حقوق ايران در برابر شكايت انگلستان را به پروفسور رولن ــ حقوقدان بلژيكي كه به وكالت از ايران انتخاب شده بود سپرد.

     دکتر مصدق بعدا در يك مصاحبه مطبوعاتي در پاسخ به پرسش يک روزنامه نگار درباره ميزان اميد او به سازمانهاي بين المللي از جمله دادگاه لاهه، خواستار اصلاح منشور ملل و واگذاري تصميم گيري از شوراي امنيت به مجمع عمومي سازمان ملل شد و گفت كه سازمان ملل بايد تنها دمكراسي ها را به عضويت بپذيرد نه هر كشور را. كشورهاي غير دمكراتيك مي توانند عضو ناظر باشند، نه صاحب راي، و دمكراسي جدا از رعايت حقوق انسان نيست.

دكتر مصدق دكتر محمدعلي ملكي را وزير بهداري دولت خود كرد

دکتر ملکي

دكتر مصدق نخست وزير وقت در خرداد 1332 و پيش عزيمت به لاهه دكتر محمد علي ملكي ، از ملي گرايان بنام را وزير بهداري كابينه خود كرد.

    دكتر ملكي پس از برانداري 28 امرداد و بارها پس از آن بازداشت شده بود. وي در سنين كهولت هم به فعاليت سياسي در همان زمينه هاي قبلي ادامه و راه خود را تغيير نداده بود.

اخطار خرداد 1359 بني صدر زماني که رئيس جمهور بود

ابوالحسن بني صدر نخستين رئيس جمهور در مصاحبه اي كه 19 خرداد 1359 (نهم ژوئن 1980) انتشار يافت گفت: بدترين شكل اجراي حاكميت، اعمال خشونت است. وي اخطار كرد كه در برابر عمل خلاف قانون دست روي دست نمي گذارد و آرام نمي نشيند. او گفت: در جمهوري اسلامي، گروهي مايلند من رئيس جمهور باشم ولي آنان، خود، وظايف مرا انجام دهند. بني صدر كه سال بعد مجبور به فرار از ايران و اقامت در اروپا شد در اين مصاحبه به زعم خود، «فرصت طلبان» را تهديد كرد و گفت كه عده اي طالبند قدرت منحصرا در دست آنان باشد.

     پيش از فرار، روزنامه او، «انقلاب اسلامي» را توقيف و برخي از كاركنان دفتر رياست جمهوري اش را بازداشت كرده بودند.

روزي كه پرويز ورجاوند ايراندوست بزرگ ديده از جهان فروبست

Dr. Parviz Varjavand

نوزدهم خرداد 1386 (نهم ژوئن 2007) ايران، ميهن گرامي ما يك فرزند برومند خود را از دست داد. اين بزرگمرد در تمامي عمر نگران ميهن و غمخوار آن بود. دكتر پرويز ورجاوند انسانشناس و باستانشناس بنام وطن در بامداد اين روز در تهران در 73 سالگي بر اثر مشكلات قلب فوت شد. وي در عين حال عضو شوراي رهبري و سخنگوي جبهه ملي ايران بود. دكتر ورجاوند تحصيلكرده سوربن فرانسه حتي يك لحظه از تلاش براي حفظ يكپارچگي وطن، همبستگي ملي، دادن اميد به ايرانيان و رعايت حقوق بشر و آزادي ها باز نايستاد. ورجاوند كه از دوران دبيرستان به صف پيروان خط مصدق پيوسته بود به هركار و هر چيز تنها از ديدگاه ميهني مي نگريست. او گفته بود كه يك آرزويش اين است كه ببيند ايرانيان در سراسر ايرانزمين، همانند گذشته دور در كنار هم باشند. ورجاوند در طول عمر همه توان خود را براي تحقق اين آرزو بكار برد. او وقتي مي شنيد و يا مي خواند كه انگليسي ها خليج فارس را با نامي ديگر خطاب مي كنند و يا ما خودمان ناآگاهانه شهر «اشك آباد» را «عشق آباد» تلفظ مي كنيم آتش مي گرفت.

    ورجاوند هر كشف باستانشناسي و ريشه يابي تاريخي را تنها به خاطر وطن و انعكاس بزرگي آن انجام مي داد . بيست كتاب و صدها مقاله نوشت تا بگويد كه هرگوشه از وطن چه گذشته اي داشته و براي حفظ آن چه جان هايي نثار شده است. وي بود كه با نوشته هايش «تاريخ قزوين» را بر جهانيان روشن ساخت. ورجاوند به خاطر دستمزد كار نمي كرد. بسيار ديده شده بود كه بدون دريافت پول تدريس كرده، مقاله نوشته و درجلسات مشورتي شركت كرده بود. سازمان ملي محافظت از آثار باستاني، موسسات تحقيقات اجتماعي، مطبوعات و رسانه هاي ديگر از اندرزهاي تخصصي او برخوردار بودند. هرجا كه فرصت مي يافت به معرفي تاريخ و فرهنگ وطن مي پرداخت. در مجله هاي تخصصي متعدد درباره جغرافياي تاريخي ايران مطلب نوشت. از همه نوشته هايش بوي عشق به وطن و هموطنان استشمام مي شد. زحمات او در اكتشافات باستانشناسي هفت تپه، تخت سليمان، بيشاپور و محل رصدخانه مراغه همه و همه به خاطر وطن و اثبات عظمت ميراث گذشتگان به نسلهاي نوين بود.

    ورجاوند كه در دوران رهبري دكتر مصدق نشريه «دانش آموز» را منتشر مي كرد تا نوجوانان تحت تاثير تبليغات «جهان وطني» ميهن را فراموش نكنند پس از براندازي 28 امرداد 1332 تحت تعقيب مقامات پليسي دولت وقت بود و آرامش نداشت. وي در طول تحصيل در فرانسه به راه اندازي «جبهه ملي» در اروپا كمك فراوان كرد و روزنامه ايران آزاد را در آنجا منتشر ساخت. در بازگشت به وطن در فعاليت هاي مربوط به احياء دمكراسي شركت داشت و در كنار ملي گرايان از فعالان انقلاب سال 1357 بود و پس از پيروزي انقلاب، (و در دوران دولت موقت) مسئوليت وزارت فرهنگ و هنر را به دست گرفت و از سال 1360 به همراه جمعي ديگر از همفكرانش به زندان افتاد و سه سال زنداني بود. ورجاوند پس از رهايي از زندان به راه خود ادامه داد و از نطق و مصاحبه خودداري نكرد. آخرين تلاش او جلوگيري از آب انداختن به سد سيوند در تنگه بلاغي بود كه آثار باستاني متعدد در دل خود دارد. دكتر ورجاوند گفته بود كه درياچه اين سد به آرامگاه كوروش بزرگ آسيب خواهد رسانيد. وي پيگير اين كار بود كه عمر پربارش به پايان رسيد و قلبي كه براي وطن و مردم مي تپيد از حركت بازماند.

    علاقه مندان به وطن، حقوق بشر و آزادي ها 21 خرداد 1386 جنازه پرويز ورجاوند را با شكوه هرچه تمامتر تشييع و به آرامگاهش بردند.

در قلمرو ادبيات

زادروز «برتا فون سوتر» داستان نگار شهير اتريشي و خدمات او به «صلح»

Bertha von Suttner

«برتا فون سوتر Bertha von Suttner» داستان نويس و صلحدوست شهير اتريشي نهم ژوئن 1843 به دنيا آمد. او دختر يك فيلد مارشال اتريشي و از اميرزادگان اين كشور بود كه در رشته هاي هنر و ادبيات تحصيل كرد. برتا زندگاني اشرافي را دوست نداشت و برخلاف راي خانواده اش به كار تدريس پرداخت. سپس چون خانواده اش بر ازدواج او با مرد دلخواهش صحه نگذاردند، ترك وطن كرد و سالها با شوهرش در غربت بسر برد و همين وضعيت او را به صورت يك داستان نگار بزرگ در آورد.

     برتا در غربت چهار داستان نوشت كه «ذخائر روح» و «داوري و صلح» از آن جمله اند. در داستان «داوري و صلح» برتا كوشيده است كه به جاي جنگ، راه منطقي «حل مسائل از طريق داوري» را نشان دهد و براي اين روش تبليغ كند.

     برتا پس از مصالحه با فاميل و بازگشت به وطن چندين كتاب ديگر نوشت كه معروفترين آنها كتاب «عصر ماشين» است كه بسال 1889 انتشار يافت. محتواي اين كتاب به قدري جالب است كه هنوز (قرن 21) تجديد چاپ مي شود. برتا به خاطر همين كتاب در سال 1905 برنده جايزه نوبل در ادبيات شد. اين نويسنده در قالب داستان به انتشار عقايد خود پرداخته كه همانا آرزوي صلح و زندگاني بهتر، آرام، مطمئن و روشن براي بشر است.

     برتا علاوه بر طريق نوشتن دادستان و تاليف كتاب، از راههاي ديگر هم به صلح كمك مي كرد و در سال 1907 باشگاه جهاني صلح را تاسيس كرد. وي 21 ژوئن 1914 (در ماه تولد خود)درگذشت.

روزي كه« چارلز ديكنز» درگذشت - تعريف او از واژه شارلاتان

«چارلز ديكنز» نويسنده و روزنامه نگار انگليسي نهم ژوئن سال 1870 در 58 سالگي درگذشت و 15 داستان طولاني و دهها داستان كوتاه از خود به يادگار گذارد.

     ديكنز كه دوران كودكي را در فقر گذرانده بود در داستانهايش كوشيده است جهاني بسازد كه در آن از فقر و حرمان اثري نباشد. اصحاب فكر وي را متفكري توصيف كرده اند كه از طريق داستانهاي تخيلي كوشيده است عقايد فلسفي خود را مطرح و توجيه كند. تعريف خاص ديکنز از واژه «شارلاتان» خواندني است كه از نيمه قرن بيستم به اين طرف مصداق و مشابه بيشتري يافته است. به گفته ديكنز، شارلاتان كسي است كه با مغالطه، هياهو، جنجال و گاهي پرخاشگري بكوشد كه حقايق به طور لحظه اي و سطحي پنهان بمانند. وي توصيه كرده است كه در قبال چنين شخصي بايد احتياط را از دست نداد.

ساير ملل

... و به اين گونه يك انگليسي مالك و صاحب اختيار ايالت جورجياي آمريكا شد !!

جيمز اولتورپ

پادشاه انگلستان 9 ژوئن 1732 فرمان صاحب اختياري اراضي ميان دو رود « ساوانا » و « آلتاها » و ساحل اقيانوس اطلس در آمريكاي شمالي را به نام يكي از افسران خود موسوم به جيمز ادوارد اولتورپ J.E.Oglethorpe صادر كرد و اين منطقه وسيع و مثلث شكل كه از هزاران سال پيش از آن محل سكونت چند قبيله متمدن بومي ( اصطلاحا سرخپوست ) بود توسط مالك انكليسي آن به يك مهاجر نشين انگليسي تبديل شد و به نام جورج دوم پادشاه انگلستان « جورجيا » ناميده شد كه اينك يك ايالت آمريكا را تشكيل مي دهدو جيمي كارتر رئيس جمهوري پيشين آمريكا از اين ايالت است.

    جيمز ادوارد پس از دريافت فرمان ، با چند انگليسي به قاره آمريكا رفت و در محلي كه امروز شهر « ساوانا » است مستقر شد و بناي جنگ با سرخپوستان و اخراج آنان از اراضي نياكانشان گذارد و .... با وجود اين ، پنج سال پس از ورود جيمز ادوارد به جورجيا ، شمار مهاجران انگليسي از 1100 تن تجاوز نكرده بود. در اين زمان ، ديگر لزومي به فرستادن اجباري زندانيان و بدهكاران به تقصير از انگلستان به آمريكا نبود و براي مهاجرت ، به حد كافي داوطلب آزاد كه عمدتا ار بيكاران بودند وجود داشت.

    اتلانتا يكي از شهرهاي جورجيا كه اراضي آن اينك گرانتر از نقطه ديگر دنيا جز توكيو است در آن زمان با زور از چنگ سرخپوستان خارج گرديد.

نخستين ديپورت در تاريخ ايالات متحده

نهم ژوئن 1628« توماس مورتون » كه از انگلستان به آمريكاي شمالي مهاجرت كرده بود و در منطقه ماساچوست به كار خريد و فروش پرداخته بود به عنوان « مهاجر نامطلوب » از آمريكا دي پورت ( اخراج ) شد. در آن زمان از استقرار انگليسي ها در شمال آمريكا ، تنها 21 سال مي گذشت .

     جرم توماس مورتون فروش تفنگ به بوميان ( سرخپوستان ) بود . وي به جاي پول از سرخپوستان پوست ( خز ) دريافت مي كرد. دستبابي سرخپوستان كه عده آنان صدها برابر مهاجران بود اكيدا ممنوع بود ، زيرا تنها امتياز و برتري مهاجران انگليسي بر سرخپوستان و حفظ سلطه بر ايشان « تفنگ » بود كه مقامات انگليسي مايل نبودند به دست سرخپوستان افتد. سرخپوستان عمدتا از طريق فرانسويان كه با آنان مناسبات حسنه داشتند ، تفنگ به دست آوردند.

    اخراج موتورن ، به صورت نوعي مجازات در آمريكا در آمده است كه از آن به عنوان « دي پورت » خارجيان ساكن اين كشور استفاده مي شود ؛ و گاهي هم حربه تهديد.

اجاره و لغو اجاره هنگ كنگ در يك روز، و به فاصله 99 سال

دولت انگلستان كه منطقه هنگ كنگ را در جريان جنگ با چين معروف به جنگ ترياك تصرف كرده بود نيم قرن بعد از اين عمل، به فكر توسعه خاك اين منطقه اشغالي افتاد و براي اين كه وضعيت را از صورت اشغال نظامي خارج سازد، هنگ كنگ و اراضي اطراف آن را نهم ژوئن سال 1899 از دولت وقت چين 99 ساله اجاره كرد.

     دولت چين در آستانه انقضاي مدت اجاره به انگلستان اخطار كرد كه هنگ كنگ را تخليه كند. از آنجا كه چين نوين، ديگر آن چين مفلوك قرن 19 و پيش از اكتبر 1949 نبوده و از ظرفيت نظامي و اقتصادي وسيع و وحدت كامل بر خوردار است انگلستان تسليم شد و هنگ كنگ به دامان مادر باز گردانده شد.

وضع ماليات بر فروش بنزين در ايالات متحده آمريكا و ...

از ژوئن سال 1932 در ايالات متحده آمريكاي شمالي بر فروش بنزين ماليات وضع شد كه تا كنون اين ماليات 15 برابر شده است و رقم بزرگي از درآمدهاي دولتي را تشكيل مي دهد. هرگونه فعاليت نفتي در آن كشور غير دولتي و در دست كمپاني هاي بزرگ است و بهاي فروش در جايگاهها برحسب قواعد بازار آزاد (معادله عرضه و تقاضا) در نوسان است. در ژوئن 2007 با اينكه بهاي نفت خام در بازار به هر بشكه 63 دلار كاهش يافته، در آمريكا به بهانه كمبود پالايشگاه، بهاي بنزين در حال افزايش است و ظرف سه سال (از اواخر 2003 تا ژوئن 2007 ) تقريبا سه برابر شده است. تعجب آمريكايي ها كه در كاريكاتور زير منعكس شده است در اين است كه چرا در سه دهه گذشته (از اواسط دهه 1970) در آن كشور كه عده نفوس و شمار اتومبيل 21 درصد افزايش يافته، پالايشگاه تازه اي ساخته نشده وتعدادي از پالايشگاههاي موجود نيز به بهانه تعمير، در چند ماه گذشته بسته شده اند و همين كمبود (مصنوعي) بنزين باعث افزايش بهاي آن شده است. مصرف كنندگان آمريكايي اين وضعيت را به حساب آزمندي كمپاني ها و عدم مداخله دولت در كنترل بهاي سوخت مي دانند.

     سناتور «جو بايدن» از نامزد هاي دمكرات براي انتخابات آينده رياست جمهوري اين كشور، در مناظره تلويزيوني هفته اول ژوئن 2007 اين نامزدها، كمبود پالايشگاه در ايران و واردات بنزين از خارج را يك ضعف دولت ايران اعلام داشت و ....

   

همچنانکه بهاي بنزين بالا مي رود کمپاني هاي نفتي چاقتر مي شوند!

 

در سالهاي پس از فروپاشي شوروي، يک تريليون دلار از روسيه خارج شد!

Khodorkovsky

 

هفتم ژوئن 2005 در مسكو اعلام شد خودوركوفسكي مالك اصلي كمپاني نفتي يوكوسYukos كه يك يهودي روس است به اتهام تقلب، كلاهبرداري و ندادن ماليات به 9 سال زندان محكوم اتهامات ديگري ازجمله شركت در توطئه قتل دارد كه همچنان تحت رسيدگي است. محكوم شدن خودوركوفسكي به 9 سال حبس از سوي محافل متعدد در سطح جهان ناچيز تلقي شده بود و سوژه مقاله و كاريكاتور قرارگرفته بود.

    طبق نوشته پراودا، گورباچف آخرين رئيس دولت شوروي و از عوامل فروپاشي آن درباره خودوركوفسكي و ساير ميلياردرهاي يكشبه گفته است كه اين گروه ظرف چند سال يك تريليون دلار پول از روسيه خارج كرده اند كه اين پول بايد باز گرداننده شود. گورباچف افزوده است كه اگر اين جماعت پولها را كه متعلق به ملت است داوطلبانه بازنگردانند، دستگاه قضايي روسيه بايد رسيدگي كند و راي دهد كه اين پول از آن جامعه است و به دولتهايي كه اين پول در آنجا پس انداز و يا سرمايه گذاري شده اخطار شود كه پول را بلوكه كنند تا جا به جا نشود. برخي از ناسيوناليستهاي روس در اين زمينه و ضمن اشاره به اظهارات گورباچف كه ظرف يك ماه دو بار آنها را تكرار كرده است، گفته اند كه دولت روسيه بايد تهديد كند كه اگر اين پول غارت شده، در خارج جا به جا شود، روسيه تعهدات تسليحاتي خود را لغو و اين گفته اش را كه در حمله اتمي پيشقدم نخواهد شد پس خواهد گرفت.

    پراودا نوشته است كه «لئونيد نفزلين» شريك شماره يك خودوركوفسكي در كمپاني يوكوس با مقداري از اين پولها در اسرائيل پنهان شده است.

    به اظهار سوسياليستهاي روس، در پي فروپاشي شوروي، يلتسين عمدتا تحت فشار و اغواي غرب با غيردولتي كردن منابع توليد روسيه كه دولتي بودند موافقت كرد و برخي كه با خارج! ارتباط داشتند با پول و اعتباري كه از آنجا دريافت كرده بودند، در حراج به بهاي بسيار كم و اقساطي بسياري از اين منابع سوده را خريداري كردند و .... اينك كه دولت روسيه در صدد احقاق حق جامعه برآمده است با انتقاد حاميان آنان رو به رو شده است.

اخراج 25 هزار مهندس و كارگر از جنرال موتورز

كمپاني جنرال موتورز آمريكا كه روزگاري پايه قدرت و شهرت جهاني اين كشور بود هفتم ژوئن 2005 اعلام داشت كه براي جلوگيري از زياندهي بيشتر و افزايش قرض، تعدادي از كارخانه هاي خود در آمريكاي شمالي را تعطيل و 25 هزار تن از كارگران و مهندسان آنها را برکنار خواهد كرد. اين كمپاني همچنين اعلام كرده بود كه با همان هدف، مزاياي مابقي كاركنان خود به ويژه مزاياي بيمه درماني آنان را كاهش خواهد داد.

     قبلا گزارش مطبوعات نشان مي داد كه ميزان فروش اتومبيلهاي ساخت كمپاني جنرال موتورز در ايالات متحده به طور متوسط تا 20 درصد پايين آمده است و مجبور است اتومبيلهايي را كه روي دستش مانده با تخفيف بفروشد. اين وضعيت احتمالا به دليل رقابت با كارخانه هاي اتومبيلسازي ژاپن و آلمان بوده است.

برخي ديگر از رويدادهاي 9 ژوئن

68:   نرون امپراتور روم كه به خشونت معروف بوده است خودكشي كرد.

   

1815:   كنگره وين در اين روز استقلال هلند ، بلژيك و لوكزامبورگ را تضمين كرد و مقرر داشت كه اين سه كشور همسايه باهم متحد باشند. در همين جلسه بي طرفي كشور سويس نيز تضمين شد و بخشي از غرب لهستان به آلمان داده شد.

1822:   چارلز گرام مخترع دندان مصنوعي اين اختراع خود را به ثبت داد.

1898:   در جريان جنگ آمريکا (دولت واشنگتن) با دولت اسپانيا بر سر کوبا، تفنگداران دريايي آمريکا وارد کوبا شدند که پايگاه نظامي آمريکا در گوانتانامو (کوبا) يادگار همان زمان است.

1936:   ( 1315 ) : دولت وقت ايران سواد آموزي اجباري سالمندان 18 تا 40 ساله را به اجرا گذارد.

1940:   به علت از پاي درآمدن فرانسه در اروپا ، سوريه و لبنان ــ دو سرزمين تحت الحمايه آن در خاور ميانه به تصرف انگلستان درآمدند.

1999:   ميان ناتو و يوگوسلاوي آتش بس برقرار شد. جنگ طرفين بر سر كوزوو بود كه يوگوسلاوي حاضر به تخليه آن شده بود.

http://www.iranianshistoryonthisday.com