ايران

آغاز آخرين جنگ ايران و روم در زمان اردشير يکم

18 ژوئن 232 ميلادي جنگ دیگری میان ایران و امپراتوری روم آغاز شد. آغاز این جنگ از كاپادوكيه (Capadocia=Kapadokya تركيه امروز و گوشه ای از ساتراپی سوم ایران، طبق تقسیم بندی داریوش بزگ) بود و در طول جنگ، فرماندهي ارتش ايران را اردشير پاپكان (ساساني) موسس دودمان ساسانیان برعهده داشت. اردشیر یکم قبلا هم با امپراتوری روم وارد جنگ شده بود زیرا که رومیان در اواخر دوران سلطنت اردوان پنجم (اشکانی)، از اختلافات داخلی ایرانیان سوء استفاده کرده و در آناتولی (ترکیه امروز) و سوریه دست به پیشروی نظامی زده بودند. جنگهای اردشیر یکم با هدف اخراج رومیان از مشرق زمین که از سال 230 میلادی آغاز شده بود سبب شده بود که الکساندر سه وروس Alexander Severus امپراتور وقت روم به شرق مدیترانه آید و در آنتیوک مستقر شود. باوجود این، در جنگی که از کاپادوکیه آغاز شد اردشیر قاطعانه پیروز شد و سه وروس پس از این شکست به اروپا بازگشت. اردشیر یکم در آخرین جنگ خود با رومیان با استفاده از یک تاکتیک تازه و گسترش دادن منطقه جنگ، واحدهای ارتش روم را مجبور به جنگیدن در سه جبهه کرده و درهم کوبیده بود.

    مورخان درباره پیروزهای نظامی در این دوره نوشته اند: "ناسیونالیسم توفنده ایرانی برنده جنگهای عهد ساسانیان بود، نه شاه وقت و ارتش به تنهایی".

به نام نجات مشروطيت، حركت مسلحانه به سوي تهران

سردار اسعد به نام نجات مشروطيت از دست محمدعلي شاه قاجار 18ژوئن1309 (28 خرداد 1288 خورشيدي) با بيش از هزار سوار بختياري كه يك قبضه توب پشتيبان اين نيرو بود از اصفهان به سوي تهران به حركت در آمد.

     سواران سردار اسعد در عليشاه عوض (شهريار) به داوطلبان گيلان و مازندران پيوستند و تهران را مورد حمله نظامي قرار دادند. اين نيرو با كمك ساير مجاهدان راه مشروطيت و نيز هواداران مسلح مشروطيت در داخل شهر، بعدا واحدهاي قزاق را شكست دادند. پس از اين شكست بود كه محمد علي شاه به ساختمان تابستاني سفارت روسيه پناهنده و از ايران تبعيد شد و پسر خردسالش را برجاي او نشاندند.

     تظاهرات مردم معمولي بر ضد استبداد محمدعلي شاه از يك سال پيش از حركت سردار اسعد به سوي تهران و از اواخر خرداد سال 1287 هجري خورشيدي آغازشده بود. 28 خرداد آن سال بازار تهران به نام مخالفت با استبداد شاه تعطيل كرده بود و مردم در بهارستان جمع شده بودند. اين وضعيت تا تيرماه و به توپ بسته شدن عمارت مجلس هر روز به چشم مي خورد.

سالروز درگذشت ابوعلي سينا دانشمند، فيلسوف و اديب بزرگ ايران

بوعلي سينا كه اروپاييان نام وي را Avicenna تلفظ مي كنند و او را Great Master of Medicine مي خوانند 18 ژوئن سال 1037 ميلادي در شهر همدان وفات يافت. بوعلي بود كه براي نخستين بار علائم بيماري ها را به دست داد.

    بوعلي سينا بر همه علوم و فنون و ادبيات زمان خود تسلط داشت، به گونه يي كه مولفان تاريخ علوم، ميزان دانش او را برابر با يك دائرةالمعارف يا Encyclopedia ذكر كرده اند. وي كه در نزديكي بخارا ـ از شهرهاي خراسان بزرگتر و مركز ادبيات و فرهنگ پارسي ـ به دنيا آمده بود، به نوشته روزنگار جهان به زبان انگليسي (صفحه 338) در 16 سالگي يك دانشمند تمام عيار بود. بوعلي سينا در عين حال يك فيلسوف، اديب و دولتمرد بود. وي بيشتر سالهاي آخر عمر خود را در اصفهان گذرانيده بود.

    بوعلي در دانش پزشكي كتابي تحت عنوان «قانون در طب» نوشت كه تا پايان قرن 19 كتاب درسي دانشكده هاي پزشكي اروپا بود.

    در اين كتاب، ابن سينا براي نخستين بار علائم بيماري ها از جمله تغييرات نبض، اسهال، تغيير رنگ زبان و ... را شرح داده است و هنوز تا به امروز هر استاد و پزشك كه كتاب Symptoms تاليف كرده از بوعلي سينا به عنوان پدر تشخيص بيماري ها از روي علائم و زنگ خطرهاي آنها به نيكي و احترام ياد كرده و از ايران به عنوان كشوري كه چنين فرزندي برومند، افتخارآميز و سودمند را به جهانيان عرضه داشته قدرداني به عمل آورده است.

روزي كه قزوين به دست يك سرهنگ روس افتاد

يك سرهنگ روس وفادار به رژيم سلطنتي كه با واحد خود عازم باكو براي جنگ با بلشويكها بود 28 خرداد 1297 (18 ژوئن 1918) در سر راهش، شهر قزوين را تصرف كرد!!. دولت وقت ايران از نظر نظامي آن چنان ضعيف بود كه از عهده اين افسر ياغي روس و نهصد سرباز او هم برنيامد.

     پس از انقلاب بلشويكي روسيه و خروج اين كشور از جنگ جهاني اول و لغو امتيازات روسيه در ايران از سوي لنين، برخي از افسران روس كه قبلا براي جنگ با عثماني وارد ايران شده بودند مطيع كمونيستها نشده و به مخالفان آنها پيوسته بودند كه اصطلاحا سفيدها (در برابر واژه سرخها) خوانده مي شدند و افسري كه قزوين را گرفت يكي از همين سفيدها بود.

تغيير كلاه براي بار دوم!

28 خرداد 1314 براي دومين بار از زمان روي كار آمدن دودمان پهلوي كلاه كارمندان عوض شد. طبق بخشنامه اي كه در اين روز در ايران به ادارات دولتي و سازمانهاي ديگر ابلاغ شد از آن پس كارمندان دولت و مرداني كه به سازمانهاي دولتي مراجعه مي كردند بايد كلاه شاپو (تمام لبه) برسر مي گذاشتند. قبلا دستور داده شده بود كه از كلاه پهلوي (كلاه يك لبه = كلاهي كه داراي لبه در قسمت جلو است ــ مشابه كلاه نظاميان فرانسوي) استفاده شود.

     در بخشنامه تازه اخطار شده بود كه عدم رعايت دستور موجب انتظار خدمت كارمند خواهد شد.

يک تجربه تازه فلسفه تاریخ در ایران ـ مقايسه تظاهرات خرداد 1388 تهران با مرداد 1357

پنجشنبه شب 18 ژوئن 2009 (28 خرداد 1388) شبکه های تلویزیونی آمریکا از روزنامه نگاران آمریکایی که در ایران ـ در جریان انقلاب 1357 شاهد راهپیمایی های ایرانیان در يک هفته قبل از آن (اعتراض به نتايج انتخابات رياست جمهوري خرداد 1388) بودند نظرشان را پرسیده بودند و پاسخ این بود که تا اینجا، تجمع و راهپیمایی ها و سکوت افراد پلیس (که تا این لحظه تماشاگر صحنه بودند) مشابهت زیاد با راهپیمایی های آگوست 1978 (امردادماه 1357) دارد و این مشابهت که فلسفه تاریخ را در ذهن آنان تداعی می کند برایشان شگفت انگیز است. این روزنامه نگاران گفتند که طبق تجربه آنان، درپی این رویدادها احتمال تشکیل پرونده های قضایی متعدد ضد سوء استفاده های اقتصادی می رود زیرا که شعارها نشان داد جوانان ایرانی از اینکه برغم هدف های انقلاب و اعلامیه 12 فروردین 1358 آیت الله خمینی در ایجاد نظام اسلامی* عده ای به نام انقلاب و اسلام ثروتمند شده اند ـ ثروت بادآوره ـ خشمگین شده و می پرسند که چرا؟. اگر صاحبان این ثروتها تعقیب قضایی و افشاء نشوند در آینده هم وقوع چنان اعتراض ها قابل پیش بینی است. درصد دانشجو در جامعه ایران نسبت به جمعیت، بالاتر از بسیاری از کشورهای پیشرفته است و بنابراین جامعه ایران یک جامعه روشنفکر است و روشنفکرتر هم می شود و چنین جامعه ای فساد اداری ـ اقتصادی و تبعیض و اعمال نفوذ را تحمل نمی کند. اظهارات بی سابقه احمدی نژاد در مناظره های تلویزیونی دهه اول ژوئن 2009 پیش درآمد مبارزه با هرگونه سوء استفاده از مقام و موقعیت در گذشته و حال بود. پیش از مناظره های احمدی نژاد که نوعی افشاگری بدون ملاحظه (شفّاف) بود، آیت الله خامنه ای 22 مارس 2009 (نوروز ایرانیان) در نطقی در مشهد و نیز در پیام نوروزی خود سال 1388 هجری را سال مبارزه با فساد و ولخرجی اعلام کرده بود که بازگشتی است به شعارهای انقلاب و اظهارات آیت الله خمینی ولی مطبوعات ایران که از دولت سوبسید هم می گیرند آنطور که باید پیام نوروزی آیت الله خامنه ای را پوشش ندادند و دنبال نکردند تا فراموش نشود.

     * قسمت هایی از اعلامیه 12 فروردین 1358 آیت الله خمینی از این قرار است: مبارک باد بر شما این نظام حکومتی كه در آن (نظام حکومتی جاری ایران) اقشار ملت به يك چشم ديده مي شوند و نور عدالت الهي برهمه و همه به یکسان مي تابد و مبارك باد بر شما این نظام اسلامی كه در آن تمام اقشار ملت به حقوق حقه مي رسند. كشور از دست چپاولگران و غارت پيشگان نجات يافت، مقدرات خود را به دست گيريد، مجال به فرصت طلبان ندهيد، نگذاريد نفتخواران و مفتخواران به صفوف فشرده شما رخنه كنند....

در قلمرو انديشه

نظرات و كارهاي «آلوارو كونهال» - وقوع انقلاب و عصيان؛ اگر ...

 

 

«آلوارو كونهال» نويسنده و انديشمند پرتغالي 13 ژوئن سال 2005 در 91 سالگي فوت شد و به اين مناسبت 15 ژوئن در كشور پرتغال عزاي عمومي اعلام شده بود. آلوارو يك كمونيست بود و از 24 سالگي تا 61 سالگي، عمر خود را در زندان و يا در مخفيگاه و تبعيد گذرانيده بود، ولي هيچگاه از مبارزه براي تحقق تساوي انسانها و تامين رفاه طبقه زحمتكش دست نكشيده بود.

     وي در طول زندان و زندگاني زير زميني، چندين داستان نوشت كه به اسم مستعار انتشار مي يافت و در اين داستانها عقايد خود را به گونه اي غير مستقيم منعكس مي كرد. آلوارو همچنين انتشار روزنامه «آوانته» را در هر شرايطي كه بود متوقف نساخت. نظاميان چپگراي پرتغال عمدتا تحت تاثير انديشه هاي «آلوارو» در 25 آوريل 1974 بر ضد ديكتاتوري سالازار دست به كودتا زدند و نظام را تغيير دادند و آلوارو را از تبعيد باز گردانند و ترتيب يك استقبال ميليوني از او را دادند.

     آلوارو كه تحصيلات دانشگاهي در رشته حقوق داشت و تا 80 سالگي دبير اول حزب كمونيست پرتغال بود سمت دولتي، جز وزير مشاور بودن را نپذيرفت. او معتقد بود: در جامعه هميشه عده اي خواهند بود كه زيان و گرفتاريهاي خود را نتيجه تصميمات و كارهاي يك مقام اجرايي خواهند دانست و در نتيجه از حزب و ايدئولوژي كه اين مقام مبلّغ و يا وابسته به آن است رويگردان خواهند شد.

     آلوارو در آخرين نطق خود در كنگره حزب كمونيست پرتغال وفاداري اش را به ماركسيسم ـ لنينسم تاكيد كرده و عصيان هاي قريب الوقوعي را در چند نقطه جهان پيش بيني كرده و گفته بود در جوامعي كه تورم پول، پيدايش ثروتمند بادآورده از اين راه و يا فساد اداري و نپوتيسم (پاييدن اقوام و خويشان و دوستان)، عدم رعايت نظامات دولتي (وجود خودسري به ويژه از سوي ماموران دولت و متنفذان)، عدم امنيت قضايي، بي اعتنايي دولت و مقامها نسبت به سختي تامين معيشت، فساد اجتماعي، روز افزوني فقر و بالاخره نارضايي طبقه زحمتكش وجود دارد زمينه براي تغييرات اساسي و حتي عصيان عمومي آماده خواهد شد كه همه اين عوامل را مي توان در چند عبارت خلاصه كرد: ايجاد طبقه در جامعه و گسترش شكاف طبقات از هم و پيدايش يك طبقه ثروتمند و ظلم اين طبقه نسبت به ديگران که اگر از طرق دمکراتيک (وضع قانون) رفع نشوند؛ وقوع انقلاب و عصيان قطعي خواهد بود. آلوارو تنها يك فرزند دختر داشت.

در قلمرو ادبيات

زادروز نويسنده «قصه مشترك» و سبك تازه اي را كه خلق كرد موسوم به

OBLOMOVISM

گنچارف

18 ژوئن زادروز نويسنده روس «ايوان گنچارف» است كه بسال 1812 به دنيا آمد و 79 سال عمر كرد و داستانها و سفرنامه هاي متعدد نوشت كه به انگليسي و ساير زبانها ترجمه شده اند.

     وي با نوشتن داستان «اوبلوموف» كه شرح زندگي و كارهاي يك اشراف زاده تن پرور و بي درد است، سبك تازه اي در داستان نويسي به وجود آورد كه در جهان به «اوبلوموفيسم» معروف شده است. بقيه داستانهاي اين نويسنده از جمله «پرتگاه» از همين سبك خارج نبوده است. طبق اين سبك، نويسنده بايد يك مسئله روز جامعه خود را در قالب داستان مطرح سازد و اندرز و راه حل نشان دهد و آن چنان جالب بنويسد و ارتباط مطالب را از دست ندهد كه خواننده تا پايان، آن را بخواند و در ذهنش نقش بندد، راهنماي زندگاني او قرار گيرد و دست كم گرفتار آن لغزشها نشود.

     «گنچارف» در عين حال يك سفر نامه نگار بسيار ماهر بود و مهارت خود را در اين زمينه، در كتاب «كشتي پالاس» كه شرح ديدار او از انگلستان، آفريقا و ژاپن است نشان داده است. ترجمه انگليسي كتاب او تحت عنوان «قصه مشترك» تاكنون بارها تجديد چاپ شده است و يك داستان هميشه بهار و باقي ماندني است. اين داستان؛ احساس و عواطف مشترك انسانها، از هر فرهنگ و متكّلم به هر زبان را در قبال مسائل و مشكلات، شاديها و ناشاديها، عدل و ظلم و ... منعكس مي كند.

     از گنچارف اندرز و نكته هاي اجتماعي جالب برجاي مانده كه به صورت يك مجموعه به چاپ رسيده است از جمله اين نكته مهم: عمر آدمي كوتاه است و فرصت جبران بسياري از اشتباهاتش را نخواهد داشت؛ به ويژه در انتخاب همسر و به وجود آوردن فرزند و نيز نيكي كردن و باقي گذاردن نام نيك از خود، و توصيه من اين است كه هر انسان پيش از دست زدن به هر كار مهم از تجربه ديگران در آن زمينه آگاه شود و از تاريخ پند بگيرد. «تاريخ بشر» يك مشاور بي مواجب و بدون غرض همانند آينه است كه دستيابي به پندهاي آن آسان و در دسترس همگان است.

قانون اساسي كتابداري

انجمن هاي كتابداران آمريكا 18 ژوئن سال1948 در يك نشست مهم ميثاقي را تصويب کرد كه به قانون اساسي کتابداري معروف شده و مورد اقتباس ساير کشورها قرارگرفته است.

     طبق اين ميثاق، كتابخانه هاي عمومي نسبت به مراجعان تبعيض قائل نشوند، کتابهاي مشخصي را توقيف و اصطلاحا سانسور نكنند (از ارائه يك يا چند كتاب به مراجعان خوداري كنند و اين كتابها را از شلف خارج سازند).

     اين ميثاق همچنين تاکيد دارد که بايد خريد كتابهاي مرجع براي كتابخانه هاي عمومي در اولويت قرار گيرد و مديران کتابخانه هاي عمومي در خريد کتاب براي قرار دادن در کتابخانه براي مطالعه مراجعان تسليم نظر مقامات دولتي (سياست روز) نشوند و ....

در قلمرو رسانه‌ها

زادروز شمس الواعظين از مدافعان استقلال حرفه «روزنامه نگاري» در وطن

http://maanaa-864262.blogfa.com/

شمس الواعظين

28 خرداد زادروز ماشاءالله شمس الواعظين روزنامه نگار بنام و از فعالان در صنف روزنامه نگاري و از برجستگان انجمن دفاع از حقوق روزنامه نگاران است كه در اين روز در سال 1336 هجري خورشيدي (18 ژوئن 1957) در ناصرآباد لواسان به دنيا آمد. او در دهه هاي 1370 و 1380 سردبيري چند روزنامه تهران را (يکي پس از ديگري) برعهده داشت كه عمدتا توقيف شده اند. شمس الواعظين در سطح جهان به عنوان يك روزنامه نگار ليبرال و روشنفكر شناخته مي شود.

     وي به عنوان سخنگوي انجمن دفاع از حقوق روزنامه نگاران، تاكنون هر جا كه در اين زمينه متوجه نقض حق و قانون و يا تبعيض شده است دست به انتشار اعلاميه زده و موضوع را عيان ساخته است تا دست كم در «تاريخ» بماند و بعدا به آن استناد شود.

    شمس الواعظين بر قبولاندن اين واقعيت كه ژورناليسم قوه چهارم يك دمكراسي است و بايد جدا ازسه قوه ديگر فعاليت داشته و امور اين حرفه لزوما در دست اصحاب آن باشد و نظامات آن را صنف روزنامه نگاري انشاء و نظارت كند اصرار و ايستادگي مي كند و بكرّات و در هر مورد كه اقتضا كرده آن را منعكس ساخته است و با اين تلاش و اصرار به صورت يك مبارز راه روزنامه نگاري اصيل و حرفه اي درآمده است.

ساير ملل

پيروزي ژاندارك و رفع محاصره ارلئان

18 ژوئن سال 1429، فرانسويان به هدايت و به تشويق و تهييج دختر جواني به نام ژاندارك بر واحدهاي نظامي انگلستان به فرماندهي ژنرال سالزبوري كه مدنها بود بندر ارلئان فرانسه را در محاصره قرار داده بودند پيروز شدند و انگليسي ها با تحمل پنج هزار تلفات عقب نشيني كردند.

     با عقب نشيني انگليسي ها محاصره ارلئان پايان يافت. ژاندارک در چند نبرد ديگر هدايت و سرانجام فرماندهي فرانسويان را بر عهده داشت.

     نبرد ارلئان را عمدتا مردم غير نظامي فرانسه بردند.

   

مجسمه ژاندارک در نوتردام

 

ناپلئون و آخرين شكست

18 ژوئن سال 1815، ارتش ناپلئون ـ عمدتا مركب از داوطلبان هوادار او در «واترلو» در بلژيك امروز از ارتشهاي متحد آلمان، انگلستان، هلند و ... شكست خورد، و تاريخ جهان ورق تازه اي را باز كرد.

     ناپلئون كه پس از اين شكست نظامي، خود را به فاتحان جنگ تسليم كرد به جزيره سنت هلن در اقيانوس اطلس تبعيد شد و بعدا در آنجا درگذشت.

پیام تاریخی دوگل و ایجاد فرانسه آزاد در انگلستان!

دوگل هنگام ايراد نطق راديويي ژوئن 1940

شارل دوگل ـ ژنرال ناسیونالیست فرانسوی که با گروهی از نظامیان این کشور به انگلستان عقب نشینی کرده بود هجدهم ژوئن 1940 برای ملت فرانسه که کشورشان عملا در اشغال نظامی آلمان بود یک پیام رادیویی فرستاد که «پیام تاریخی» عنوان گرفته است. دوگل در این پیام که 22 ژوئن از رادیو لندن تکرار شد فرانسویان را به ایستادگی فردی و گروهی در برابر عوامل هیتلر و آلمانیان دعوت کرد. تکرار پیام به این سبب بود که پیام قبلی به گوش شماری کم از فرانسویان رسیده بود. وینستون چرچیل نخست وزیر وقت انگلستان 22 ژوئن 1940 اجازه داد که شارل دوگل برای فرستادن پیامهای خود، از رادیو لندن (بی بی سی) استفاده مکرّر کند. در آن زمان بسیاری از صاحبنظران انگلیسی با تصمیم چرچیل مخالفت کرده و گفته بودند که استفاده مکرّر دوگل از رادیو لندن ممکن است دولت تازه فرانسه را که با آلمان سازش کرده تا فرانسه تخریب نشود برسر خشم آورد و از حالت بی طرفی خارج و به مساعی نظامی هیتلر کمک کند (متحد نظامی آلمان شود). استفاده مکرّر دوگل از رادیو لندن در عین حال سرآغاز بدعتی شد که ادامه دارد و آن استفاده مخالفان سیاسی از رادیو ـ تلویزیون های دولتی کشورهای دیگر برای رساندن حرف خود و مبارزه است.

    دوگل در پیام 18 ژوئن خود که چهار روز بعد (22 ژوئن) از رادیو لندن تکرار شد تشکیل دولت فرانسه آزادرا اعلام داشت و از فرانسویان خواست که با هر وسیله که در اختیار دارند مقاومت کنند و اشغالگران را آسوده نگذارند. وی از نظامیان فرانسه خواست که از کشور خارج و به مستعمرات فرانسه بروند که از این پس زیر نظر دولت فرانسه آزاد قرار خواهند داشت. دوگل در نطق خود تسلیم شدن را یک ضعف شخصیت خوانده و گفته بود که یک انسان کامل در برابر زور تسلیم نمی شود بویژه در برابر اشغالگر وطن.

     دوگل چهار سال بعد به فرانسه بازگشت وطن خودرا وارد باشگاه ابرقدرت ها کرد، برخلاف انتظار متحدان غربی (آمریکا و انگلستان) با آلمان فدرال و دولت مسکو پیمان دوستی بست، همانند ناپلئون از ورود دولت لندن به اتحاد اروپاییان قاره ای (بازار مشترک و ...) جلوگیری کرد، مقرّ «ناتو» را از فرانسه بیرون انداخت، با اصلاح قانون اساسی جمهوری پنجم را بوجود آورد و دوبار و بیش از ده سال فرانسه را رهبری کرد و پس از مرگ به عنوان قهرمان ملی از او تجلیل شد. دوگل اجازه نداد که درجه نظامي او از سرتيپي بالاتر رود ـ همان درجه اي را که هنگام شکست نظامي فرانسه از آلمان داشت.

پايان سلطنت در مصر


ژنرال محمد نجيب

18ژوئن 1953، به رژيم سلطنتي در مصر پايان داده شد و در اين كشور نظام جمهوري به رياست محمد نجيب (ژنرال ارتش) برقرار شد. ژنرال نجيب قبلا با يک کودتا فاروق پادشاه مصر را برکنار کرده و پسر شيرخوار او را به عنوان پادشاه تازه معرفي کرده بود. بعدا سرهنگ عبدالناصر از سران جنبش افسران آزاده و از رهبران کودتاي ضد سلطنت، نجيب را برکنار کرد و خود رهبر مصر شد.

   

سرهنگ جمال عبدالناصر (راست) و ژنرال نجيب پس از پيروزي كودتا

 

قاتل ملك فيصل در ملاء عام گردن زده شد


ملك فيصل

18 ژوئن سال 1975 فيصل السعود شاهزاده سعودي به جرم كشتن عمويش ملك فيصل در ملاء عام گردن زده شد. فيصل السعود عموي خود را 25 مارس همين سال كشته بود .ملك فيصل مسنمري ماهانه (شهريه) فيصل السعود را كه در بيروت تحصيل مي كرد به دليل تنبلي در درس خواندن و روي آوردن به خوشگذراني كاهش داده بود. شاهزاده فيصل از عمويش وقت ملاقات جهت مذاكره گرفته بود كه ضمن اين ملاقات او را كشت.

    ملك فيصل كه از1964 به مدت 11 سال بر كشور سعودي سلطنت كرده بود سومين پادشاه دودمان سعودي بود. وي قبلا وزير امور خارجه و نخست وزير كشور سعودي بود و پس از قتل او خالد برادرش پادشاه شد.

كشمكش بر سر كاخ صدام و خود او در ژوئن 2004

از گزارش 18 ژوئيه 2004 روزنامه هاي آمريكا چنين بر مي آمد كه ميان اين دولت و دولت موقت انتقالي عراق كه از 30 ژوئن اين سال قسمتي از اختيارات را به دست آورد بر سر كاخ سنگ مرمري صدام حسين معروف به قصر جمهوري كشمكش در جريان بود. ياور رئيس جمهور موقت از جورج بوش رئيس جمهوري آمريكا خواسته بود كه آن کاخ را به وي تحويل دهد تا عراقي ها بپذيرند كه قدرت در دست دولت موقت است و تاكيد كرده بود كه مردم عراق آن كاخ را مظهر قدرت مي پندارند و در نتيجه هرفردي را كه در آنجا مستقر باشد «رئيس کشور» مي دانند!، و وي مايل است كه در آنجا مستقر باشد.

    وزارت امورخارجه آمريكا تلاش داشت كه كاخ صدام حسين را ضميمه سفارت آمريکا در عراق سازد.

    در آن زمان، كشمكش ديگر بر سر نگهداري صدام حسين بود كه اظهارات 15 ژوئن 2004 جورج بوش رئيس جمهوري آمريكا تا حدي سرنوشت صدام را روشن ساخت. وي گفت تا زماني كه مطمئن نشود دولت عراق مي تواند از صدام نگهداري كند و زندان او را از دستبرد محفوظ بدارد تا او را به قدرت باز نگردانند وي را به عراقي ها تحويل نخواهد داد.

    صدام حسين در آخرين روز سال 2006 به عراقي ها تسليم شد تا او را اعدام کنند.

برخي ديگر از رويدادهاي 18 ژوئن

1812:   در پي حمله نظامي انگلستان به ايالات متحده، ظاهرا به انتقام جدا شدن اين مهاجر نشين انگليسي از آن كشور، دولت ايالات متحده نيز به انگلستان اعلان جنگ داد.

   

1903:   نخستين مسابقه اتومبيلراني مسافت زياد به پايان رسيد و اتومبيل برنده مسابقه در سه ماه از سانفرانسيسكو خود را به نيويورك رساند . امروزه اتومبيلها اين مسافت را سه روزه طي مي كنند.

1948:   كميسيون ويژه سازمان ملل اعلاميه جهاني حقوق بشر را تصويب كرد .

1974:   گئورگي ژوكف مارشال شوروي و فاتح برلين كه از او به عنوان يك نابغه نظامي ياد مي شود در 78 سالگي در گذشت. او در دسامبر 1896 به دنيا آمده بود. ژوكف با تاكتيك تمركز آتش توپ، ارتش هاي هيتلر را در دروازه هاي مسكو متوقف ساخت و تا برلين عقب راند.

2006:   تلفات آمريكا در جنگ جاري عراق از مرز 2500 كشته و 18 هزار و 490 مجروح تجاوز كرد. تا اين روز (18ژوئن 2006)، هزينه مالي اين جنگ براي دولت آمريكا چهارصد و نه ميليارد دلار بود. آمريكا در اين زمان 127 هزار نظامي در عراق داشت كه با وجود اين، در سه روز (از15 تا 17 ژوئن 2006) دو مجلس مقننه آمريكا يكي پس از ديگري، طرح تعيين جدول زمانبندي براي خارج ساختن اين نيرو را از عراق رد كردند!. طرح خروج از عراق، حاميان متعدد از جمله «مورتا» نماينده پنسيلوانيا را داشت که خود روزگاري يک نظامي بود و در جنگ ويتنام شرکت کرده بود.

    در همين روز در سال 2007 تلفات آمريکا در جنگ عراق از 3 هزار و پانصد کشته و 26 هزار مجروح تجاوز کرده بود.

   

مورثا

http://www.iranianshistoryonthisday.com