مهمترین رویدادهای ایران وجهان در طول تاریخ دراین روز
ايران
هون ها، پس از فرار از دست ايرانيان - جنگ كاتالون و شكست آتيلا
آتيلا
هون ها كه اوايل دهه 440 ميلادي توسط ارتش ايران (زمان پادشاهي يزدگر دوم) از قفقاز شمالي به اروپا رانده شده بودند، در جنگ كاتالون در نزديكي رودخانه لوآر ـ در فرانسه (كه از بيستم تا 22 ژوئن سال 451 ميلادي طول كشيد) از واحدهاي مشترك رومي (ایتالیایی)، فرانك (فرانسوي) و ژرمن (آلماني) شكست خوردند و به سرزمين مجارستان (كه به نام آنان هونگري = هنگري ناميده مي شود) قانع شدند. فرماندهي هون ها را در جنگ كاتالون، «آتيلا» برعهده داشت. پيش از يزدگرد دوم، شاپور دوم (ذوالاكتاف) هون ها را كه در شمال منطقه فرارود (طبق نامگذاری جغرافيون آمريكايي؛ آسياي ميانه) قصد ورود به ايرانزمين را كرده بودند درهم شكسته، و فراري داده بود. ایرانیان عهد باستان شدیدا با مهاجرت اقوام با تمدن و فرهنگ ضعیف و منش بدور از اخلاقیات به ایرانزمین مخالف بودند و در طول سیردریا (رود سیحون) به مرکزیت خجند پادگانهای متعدد به نام مرزبان تاسیس کرده بودند که تا پایان کار یزدگرد سوم در سال 651 میلادی پابرجا بودند و حذف این پادگانها، به طوایف آلتائیک فرصت داد که نخست به فرارود و سپس به چند نطقه دیگر ایرانزمین مهاجرت و بعضا تعرض کنند.
روزي که كرمان به دست عرب افتاد - اشاره اي به احساس ناسيوناليستي کرماني ها
شهر كرمان در نخستين روز تابستان سال 654 ميلادي (در آن سال؛ 22 ژوئن و برابر يكم تيرماه) به تصرف عرب درآمد که «مجاشع بن مسعود سلمي» فرماندهي آنان را بر عهده داشت. مولف تاريخ «منتظم ناصري» وقوع اين رويداد را سال 651 ميلادي مطابق سال 31 هجري ذكر كرده است.
هنگام تصرف كرمان، هنوز يزدگرد سوم ـ شاه ساساني ـ زنده و در شهر مرو بود كه وي نيز در همين سال ترور شد.
«مجاشع» پس از تصرف كرمان و دعوت شهروندان به اسلام، به دلايل امنيتي اجازه نداد كه سپاهيانش در شهر مستقر شوند؛ زيرا شنيده بود كه كرمانيان به آيين زرتشت تعصب مي ورزند و شديدا ناسيوناليست هستند. بنابراين، لشكريان او در يک روستاي كوچك در چهار فرسنگي جنوب شهر كرمان (كه بعدا معروف به قنات غسّان شد) خيمه زدند و مستقر شدند. سپس نواحي ديگر كرمان تا «سند» به تصرف مسلمانان درآمد، ولي همچنان شهر كرمان مركز حكومت منطقه بود.
با وجود سقوط شهر کرمان؛ تا سالها، بسياري از مناطق كوهستاني ايالت كرمان تسليم نشده بودند از جمله منطقه «راين Rayen» كه دژي مستحكم داشت، و در دامنه كوه هزار واقع شده است.
در آن زمان فرماندهي سپاه فاتح براي سكونت عربهاي مهاجر كه هميشه در پي لشكر در حركت بودند «قرية العرب» را در ايالت كرمان ساخت كه كرمانيان آن را «ده تازيان» مي ناميدند و هنوز هم بعضي از مردم به همين نام مي خوانند.
در همين سال (654 ميلادي) سرزمين هاي شرقي ديگر ايران از جمله سيستان، قندهار و كابل به دست اعراب افتاد كه شهر زرنگ (زرنج) به عنوان حكومت نشين آنها تعيين شده بود.
درباره احساسات شديد ناسيوناليستي كرمانيان نوشته اند كه مردم اين استان كه در سابق وسيعتر و شامل قسمتي از سواحل درياي عمان بود، با اين كه قرنها حكمران سلجوقي و قراختائي (Turkic) داشتند، حتي يك واژه از زبان اين دو قوم را ياد نگرفتند.
هزار و 140 سال بعد در همین ماه (17 ژوئن 1794) شهر كرمان که بيش از يك ماه در محاصره نيروهاي آغامحمدخان قاجار بود سقوط کرد و خان [ایل مغول تبار] قاجار دستور بیرون آوردن بیست هزار جفت چشم از مردان، قتل چهار هزار نفر ديگر، فروش اسيران به بردگي و تخريب كرمان را صادر كرد. چنين فاجعه بشري نهايت وحشي گري بشمارآورده شده است.
گنبد جبليه (كرمان)
فكر تاسيس خبر گزاري در ايران - ايجاد خبرگزاري پارس - مسابقه تاسيس خبرگزاري و عمدتا به دليل کمک مالي دولت
رضا شاه كه از تركيه ديدار مي كرد يکم تيرماه 1313 پس از بازديد و مشاهده طرز كار خبر گزاري آناتولي در اين کشور، تصميم گرفت كه ايران داراي يك خبرگزاري مشابه آن شود و تصميم خود را به دولت ابلاغ كرد. در اجراي اين تصميم، خبر گزاري پارس 50 روز بعد (19 مرداد 1313 خورشيدي) آغاز بكار كرد و به پوشش خبرهاي داخلي (عمدتا موسسات دولتي) و گزارشهاي ساير كشورها (عمدتا به صورت ترجمه از خبرگزاري هاي خارجي و راديوهاي مربوط) پرداخت.
روزنامه هاي بزرگ از نقل اخبار اين خبرگزاري اكراه داشتند زيرا كه نمي خواستند كه كنترل خبري شوند و اخبارشان مشابه يكديگر و متحدالمآل (بخشنامه وار) باشد. اين واکنش سالها ادامه داشت. لذا، در دهه هاي 1330 و 1340 راديو دولتي، تلويزيون غير دولتي و روزنامه هاي كم تيراژ و كم درآمد كه عايدي آنها منحصر به اعلانات دولتي بود تنها مصرف كنندگان اخبار خبرگزاري بودند. پس از تاسيس سازمان راديو تلويزيون ملي در سال 1350، اين سازمان براي خود يک خبرگزاري مستقل به وجود آورد و از آن پس مشتريان خبرگزاري پارس منحصرا روزنامه هاي بسيار كم تيراژ بودند و نزديك بود كه تعطيل شود كه هويدا نخست وزير وقت يكي از دوستان خود را به رياست آن منصوب كرد و به حمايت پرداخت و روزنامه هاي پرتيراژ هم تشويق به نقل اطلاعيه هاي رسمي (دولتي) از آن شدند. با وجود اين، سردبيران روزنامه هاي بزرگ (کيهان،اطلاعات و آيندگان) اجازه استفاده از خبرهاي خارجي و اخبار متفرق آن را نمي دادند.
در پي انقلاب سال 1357، اين آژانس دولتي به خبرگزاري جمهوري اسلامي تغيير نام داده است که به «ايرنا» ( حروف اول ترجمه انگليسي نام اين خبرگزاريIslamic Republic of Iran News Agency ) معروف شده است. از زمان بکار برده شده عنوان اختصاري «ايرنا»، اين پرسش به ميان آمده است که چرا با توجه به اين که " i " در اول دو کلمه قرار دارد حرف " a" را از کلمه (ايران) نگرفتند تا «ايرانا» به مفهوم آژانس خبري ايران نوشته و خوانده شود. در زمان رسميت يافتن تغيير نام، کمال خرازي (بعدا وزير امور خارجه) مدير عامل اين خبرگزاري بود.
از دهه 1380 تاسيس خبرگزاري در ايران به صورت يک مسابقه (و قارچ وار) درآمده است و چون دولت به اين خبرگزاري هاي عمدتا کوچک که شمارشان از رقم ده - دوازده فراتر رفته است کمک مالي مي دهد افزايش آنها که ظاهرا از مشتريان خود وجهي هم دريافت نمي کنند ادامه دارد. بيشتر اين خبرگزاري ها، هرکدام با چند نفر اداره مي شوند و اينترنتي هستند (به صورت سايت - وبلاگ)، مطالب داخلي خود را از دفاتر روابط عمومي موسسات دريافت مي کنند و مطالب خارجي آنها ترجمه و يا نقل از منابع ديگر ( که يک خبرگزاري داخل نبايد مبلّغ و مترجم خبرگزاري ها و راديو - تلويزيونهاي خارجي باشد. تنها مي تواند از آن منابع سرنخ به دست آورد و يا اين که يکي دو پاراگراف از مطالب آنها را من باب سند نقل کند) ، لذا دامنه فعاليت خبرگزاري ها داخلي تازه تاسيس محدود است.
عزل ابوالحسن بني صدر از رياست جمهوري و تيترهاي کيهان در اين باره
بيست و دوم ژوئن 1981 (يكم تيرماه 1360) آيت الله خميني پس از دريافت نامه اكبر هاشمي رفسنجاني رئيس وقت مجلس شوراي اسلامي، ابوالحس بني صدر را از رياست جمهوري ايران بر كنار كرد. بني صدر قبلا خود را پنهان كرده بود كه بعدا گزارش شد با كمك مجاهدين خلق از ايران خارج شده و به دولت فرانسه پناه برده است. بني صدر پيش از انقلاب هم در فرانسه بود كه با هواپيماي آيت الله خميني به ايران بازگشته بود و داراي مقام و منزلت شده بود.
هاشمي رفسنجاني در نامه خود نوشته بود كه مجلس برياست او در جلسه 31 خرداد (21 ژوئن) با 177 راي موافق از ميان 190 نفر نماينده حاضر، طرح بي كفايتي بني صدر را تصويب كرد.
در پي عزل بني صدر از قائمقامي فرماندهي كل قوا، 16 ژوئن 1981 دو فوريت طرح «بررسي كفايت رئيس جمهور» در مجلس به تصويب رسيده بود و از روز بعد بررسي طرح و بحث از انتخاب زودرس رئيس جمهور و تشكيل شوراي موقت رياست جمهوري آغاز شده بود. در اين فاصله روزنامه بني صدر (به نام «انقلاب اسلامي») توقيف و برخي از كاركنان دفتر رياست جمهوري بازداشت شده بودند. دفاتر ويژه بني صدر در شهرها كه مامور جمع آوري شكايات مردم و رسانيدن به او بودند نيز منحل شده بودند.
روزنامه كيهان به مديريت محمد خاتمي (رئيس جمهور سابق) در صفحه اول شماره يكم تير ماه 1360 خود اين تيتر ها را درباره بركناري بني صدر خود زده بود:
177 نماينده مجلس با شعار «مرگ برآمريكا»، عدم كفايت سياسي بني صدر را تصويب كردند. بني صدر در پي عزل از رياست جمهوري تحت تعقيب قضايي قرار گرفته است و کسي حق ندارد او را پنهان کند و پناه دهد، حل مسئله بني صدر بزرگترين پيروزي داخلي انقلاب بود، شاپور بختيار در فرانسه گفته است كه بني صدر ادامه دهنده راه مصدق و رضا پهلوي مظهر قانون اساسي ايران است.
اتهامات وارده به بني صدر عبارت بودند از تحريک گروهها و مردم برضد نظام اسلامي و تشويق زندانيان به اعتصاب غذا و ....
همزمان با مصوبه مجلس درباره عدم كفايت سياسي بني صدر، 15 زن و مرد كه بيستم جون 1981 در جريان تظاهرات و زد و خوردهاي خياباني دستگير شده بودند مفسد في الارض و محارب با خدا شناخته شده و اعدام شدند. برخي از آنان حاضر به معرفي و بيان هويت خود نشده بودند. اعدام شدگان مجاهدي، پيكاري و چريك فدايي خلق اعلام شده بودند.
اعدام اميراني ناشر مجله خواندنيها پس از اعدام دکتر فرزامي مترجم و مفسر خبرگزاري پارس
يکم تيرماه 1360 (ژوئن 1981) علي اصغر اميراني ناشر مجله خواندنيها و صاحب يك چاپخانه بزرگ در تهران و در آن روز 65 ساله، به حكم قاضي شرع دادگاه انقلاب در زندان قصر اعدام شد.
اميراني كه كار مطبوعاتي خودرا از روزنامه اطلاعات آغاز كرده بود و به مدت چهار دهه خواندنيها را منتشر مي ساخت متهم شده بود متهم شده بود كه با اسرائيل و نيز سازمان اطلاعات و امنيت ايران (ساواك) ارتباط داشت و بر وفق خواست شاه و در جهت تحكيم پايه هاي سلطنت پهلوي مقاله مي نوشت. اميراني چهل روز پس از پيروزي انقلاب دستگير ولي در تيرماه سال 1358 آزاد شده بود. وي چند ماه بعد بار ديگر بازداشت و اين بار پس از محاكمه اعدام شد. «عفو بين المللي» كه يك سازمان غيردولتي است در پي دومين بازداشت اميراني، به حمايت از او دست به تلاش زده بود كه شرح آنها در رسانه ها منعكس شده است.
قبلا دکتر سیمون فرزامی مترجم (زبان فرانسه) و مفسر اخبار بین الملل خبرگزاری پارس به همین اتهامات اعدام شده بود.
در قلمرو انديشه
ستايش «ويكو» از كردار و گفتار ايرانيان عهد باستان - نسبت مستقیم میزان ناامنی، جنایت و فساد در هرجامعه با ضعف اخلاقیات در آن جامعه
G.B.Vico
23 ژوئن زادروز فيلسوف، تاريخدان و سخنران ايتاليايي «جيواني باتيستا ويكو» است كه در سال 1668 به دنيا آمده بود و 76 سال عمر كرد. وي كه از انديشمندان دوران روشنگري اروپاست ايرانيان عهد باستان را به راستگويي ستوده و آنان را مردمي به دور از ريا و تزوير و پرهيزگار از تعدّي به حقوق ديگران خوانده و در رساله خود «در اهميت راستي و حقيقت»، اين موارد را ذكر كرده و در فصلي از اين رساله با آوردن مثل هايي از منش ايرانيان باستان ثابت كرده است كه اعتقاد و عادت به راستي و حقيقت باعث سازندگي و خلاقيّت مي شود كه حاصل آن ارتقاء تمدن بشري است. وی نوشته است که مدنيّت رفيع ايرانيان عهد قديم نتيجه عادت وسواسانه آنان به راستگويي و درستكرداري و اندیشه نیک بود. «ويكو» آموزش اخلاقيات و مراقبت در رعايت دقيق آنهارا بزرگترين تكليف و رسالت هر حكمران و مديرت جامعه قرارداده است. وي که در زمينه هاي انساني و انساندوستي و بلاغت فرضيه هاي متعدد دارد می گوید که میزان ناامنی، جنایت و فساد در هرجامعه نسبت مستقیم با ضعف اخلاقیات در آن جامعه دارد لذا مدیران هر جامعه باید به موازات تامین رفاه، به تحکیم و تقویت اخلاقیات بپردازند تا اعضای جامعه از عمر کوتاه خود لذت ببرند و تشویش و نگرانی نداشته باشند. یک انسان ـ هرکه باشد اواخر عمر نیاز به رعایت احوال خود دارد و در جامعه ای که مادیگری جای اخلاقیات را گرفته باشد رعایت احوال سالخوردگان واقعی نیست و اگر هم سایه ای از آن باشد تصنعی و نمایشی است و عمق ندارد. توجه به احوال سالخوردگان از خصوصیات جامعه ایرانی است که با وجود تحولات بسیار همچنان باقی مانده است (اظهارات ویکو مربوط به قرن هفدهم است) و سالخوردگی در ایران یعنی به دست آوردن پروانه احترام و ایرانیان در هر مراسمی و سالروزی، نخست به دیدار و دستبوس پیران و سالخوردگان می روند و با این رسم کهن آنان را شاد می کنند.
با این تعاریف، «ویکو» ایرانیان را مردمانی بسیار متمدن (سیویلایزد) توصیف کرده که دارای فرهنگی پیشرفته و غنی هستند و برخلاف جوامع انسانی دیگر، می کوشند که فرهنگ خودرا تبلیغ کنند و مورخّانشان کوشیده اند که جنگهای دولتشان در طول تاریخ را جنگ دفاعی وانمود کنند و با این کار ضمن تایید وفاداری خود به اخلاقیات، میهندوستی شان را ثابت می کنند.
در ژوئن سال 2001 به مناسبت گذشت 333 سال از تولد «ویکو» رسانه ها در گوشه و کنار جهان به تشریح اندیشه ها، نوشته ها و گفته های او پرداخته و روی رعایت اخلاقیات در ایران باستان تمرکز کرده بودند و برخی از آنها به شرخ تبلیغات وسیع پارسیان در گوشه و کنار جهان برای نشان دادن تاریخ و فرهنگ درخشان ایرانی پرداخته و تاکید کرده بودند که این پارسیان بدون چشمداشت و دریافت کمک، داوطلبانه و خودجوش به تبلیغ وطن نیاکان ادامه می دهند.
می دانیم که تبلیغات میهنی این پارسیان در سه چهار سال اخیر وارد فاز گسترده ای شده و دهها وبلاگ و نشریه آنلاین ازجمله امردادنیوز به زبان انگلیسی وارد کار این تبلیغ داوطلبانه شده و با برگزاری آیین های ایرانی در سراسر جهان به تبلیغ منش ویژه و اخلاقیات هموطنان ادامه می دهند.
برنستاين پدر سوسيال دمكراسي - فساد اداري، ضعف اقتصاد و فقر اخلاقيات مانع دمكراسي اند
Eduard Bernstein
سوسيال دمکراتهاي اروپا 22 ژوئن سال 1949 در اعلاميه پايان نشست خود از "ادوارد برنستاين" به عنوان پدر سوسيال دمکراسي نام بردند.
ادوارد برنستاين Eduard Bernstein، نخست افكار ماركسيستي داشت که بعدا با پاره اي از عقايد «ماركس» مخالف شد از جمله از ميان بردن تدريجي طبقه متوسط به سود طبقه كارگر (ورکينگ کلاس). وي برخلاف ماركس عقيده داشت كه كاپيتاليسم با تضادهاي داخلي از ميان نمي رود، بلكه فقظ تضعيف مي شود.
برنستاين مي گفت كه از طريق دمكراسي (پارلمان) بايد كاپيتاليسم را تعدیل کرد و به حدّ اقل رساند يعني طبقه بدون سرمایه و خارج از معاملات پول و دلّالی بايد به قدري پیشرفت کند و تقويت شود كه به صورت يك وزنه سياسي درآيد و سپس از اين وضعيت خود، براي تعدیل مسالمت آميز کاپیتالیسم و نظامهاي کاپيتاليستي استفاده كند. وي مي گفت به همان گونه كه همه براي شكار كردن حيوان ضعيف حمله مي كنند، سستي ها و نارسايي هاي مديريت هاي انتخابي يک كشور هم باعث تضعيف اين بنيادها و نارضايي مردم از آنها مي شود و توصيه مي كرد كه طبقه كارگر يا معتقدان به سوسيال دمكراسي بايد با استفاده از اين ضعف و نيز با روشن ساختن مردم، آراء آنان را به دست آورند، وارد پارلمان، مجالس مقننه و شوراها شوند و قوانين را با هدف تغيير تدريجي كاپيتاليسم تصويب كنند. به عبارت ديگر؛ شکار بايد نخست خسته، فرسوده و بي رمق شود تا به آساني ازپاي درآيد. برنستاين تاكيد مي كرد كه با انقلاب و انهدام نظام كهن و از اين راه، نمي شود به آساني به يک نظام سوسيال دمكرات پايدار رسيد. بنابراين، برنستاين با ديكتاتوري پرولتاريا و انقلاب پرولتاريائي مخالف بود. برنستاين (برنشتاين) مي گفت که تجربه انقلاب فرانسه ثابت کرد که ممکن است انقلابيون به دليل تضاد و برخورد با يکديگر، نتوانند دوران سازندگي را آغاز و يا به انجام برسانند و «دوران تخريب» پس از انقلاب طولاني شود، مردم نااميد عصيان کنند، يا نظاميان دست به کودتا بزنند و يا شکست خوردگان از انقلاب بازگشت کنند و نتيجه مطلوب حاصل نشود. ناپلئون که ازفرزندان انقلاب بود با مشاهده ناخرسندی مردم از وضعیت اداره کشور (نه انقلاب) پا به میان نهاد، نخست نظام کنسولی و سپس امپراتوری برقرارکرد که بازگشتی به گذشته بود. (مورخان، فروپاشی شوروی در 1991را اثبات درستی اظهارات برنستاین دانسته اند).
برنستاين بكاربردن عنوان «مدينه فاضله» را دوست نداشت و عقيده داشت كه چنين آرزويي در آينده نزديك تحقق نخواهد يافت. برنستاين مي گفت كه براي داشتن نظام سوسيال دمكراسي نبايد اميد به يك انقلاب قاطع و عصيان عمومي بست، بايد از طريق دمكراتيك قدرت را به دست گرفت. بايد عمل كرد و لحظه اي نياسود و در درجه اول وجدان و ضمير مردم را بايد روشن ساخت و اين كار جز با كتاب و نشريات و نطق و بحث و مناظره عمومي امكان پذير نيست.
به گفته برنستاين، مردم نسبت به اخلاقيات اگر چه خودشان گاهي آن را نقض مي كنند حساسيت خاص دارند و به كسي اعتماد مي كنند كه ضعف اخلاقي نداشته باشد و منّزه باشد.
آخرين نظريه برنستاين اين است كه تا كشوري داراي نظم اقتصادي و بوروكراسي معقول نشود به دمكراسي واقعي نخواهد رسيد. وي فساد و انحطاط اداري، فقر اخلاقيات و ضعف اقتصاد را مانع از رشد دمكراسي و حکومت قانون در يك كشور خوانده است. او به دولتهاي سوسياليستي و سوسيال دمکرات توصيه کرده است؛ آن گونه رفتار کنند و جامعه خود را بسازند که ملل ديگر مشتاق و خواهان چنان نظامي شوند. به عبارت ديگر؛ به آن چه که تبليغ مي کنند (مي گويند) عمل کنند تا سرمشق قرار گيرند.
بسياري از فلسفه دانها و استادان علوم سياسي هم برنستاين را از مبتكران اصلي نظام «سوسيال دمكرات» كه نوعي «سوسياليسم» ملايم است مي دانند كه اينك در كشورهاي متعدد حكومت را به دست دارد و پس از فروپاشي شوروي، سوسياليستهاي افراطي روش خود را به آن نزديك كرده اند.
برنستاين سردبير روزنامه ارگان حزب سوسيال دمكرات آلمان Der Sozial Demokrat بود كه در خارج از آلمان چاپ مي شد. وي به مدت 21 سال اين روزنامه را در لندن منتشر كرد.
در قلمرو رسانهها
آغاز «ژورنال نويسي» و ايجاد چنين ستون هايي در رسانه هاي چاپي ـ ژورنال نويسي در ايران
انتشار منظم ستون «ژورنال» در روزنامه ها را ژوئن 1904 ذكر كرده اند زيرا كه يك روزنامه آمريكايي 22 ژوئن اين سال به مخاطبانش اطلاع داده بود كه از شماره بیست و پنجم ژوئن ستون هاي «ژورنال» داير مي كند.
اين ستونها که از آغاز عصر اینترنت متاع خواندني تر رسانه های چاپی را تشکیل می دهند توسط روزنامه نگاران قديمي تر (كه خوانندگان با نامشان آشنا هستند) نوشته می شوند و حاوي مطالبي از جمله مشاهدات روزمره، شرح مسافرت، تداعي و برداشتشان از خبرها، تشريح سابقه رويدادها به علاوه بيان نظر، احساس و عواطف خود نسبت به برخي از آنها و انعكاس ضعف ها و قوّت ها، يادآوري ها، ترسيم وضعيت روزگار، بازتاب كارهاي ماندني، انتقال دانش، و آموزش عمومي و همچنین خاطره نگاری هستند. نظرسنجي بين المللي سال 2004 از مخاطبان روزنامه ها نشان داد كه در عصر اينترنت توجه مخاطبان به اين ستونها، و همچنين مقالات، تحليلها، تفسيرها و نظر خوانندگان (صفحه نامه ها) روزافزون است زيرا كه منابع سريعتري براي رساندن «اخبار مطلق» در دسترس مخاطبان قرار گرفته است و مخاطبان از روزنامه ها تحليل، مقاله، جزئيات و «نظر» و مطالب حاشیه ای (ساید لایت) مي خواهند. نظر سنجی سال 2007 نیویوزک تایمز از مخاطبانش نشان داد که جالبترین بخش از مطالب این روزنامه مشاهدات معمولی روزنامه نگاران، شرح سفر و اظهارنظر آنان توام با ذکر خاطره از رویدادهاست. از آن پس فرستادن روزنامه نگار به شهرها و کشورهای دیگر تا چندبرابر گذشته افزایش یافته است.
علي اصغر حاج سيدجوادي
در ايران، در نيمه دوم دهه 1340، آن زمان كه دكتر علي اصغر صدر حاج سيدجوادي سردبير روزنامه اطلاعات بود، چنين ستونهايي در اين روزنامه تحت عنوان «پنج ستون از پنج نويسنده» داير شد و مدتها ادامه يافت كه با رفتن او از روزنامه، اين ستون ها هم تعطيل شد. دکتر علي اصغر صدر حاج سيدجوادي که از فعالان بنام انقلاب سال 1357 بود در فرانسه زندگي مي کند. وي در زمان حکومت دکتر مصدق جناح سياسي معروف به «نيروي سوم» را به وجود آورده بود.
ساير ملل انگليسي ها
در سوراخ جهنم! - به دهانه توپ بسته شدن هندی ها توسط استعمارگران انگليسي
22 ژوئن سال 1756 به دستور سراج الدين «نواب بنگال» 146 شبه نظامي انگليسي را در يك اطاق كوچك حبس كردند (که برخي از آنان را از سوراخي كه در سقف ايجاد كرده بودند به داخل اطاق و بر سر ديگران افكنده بودند) و اين عمل باعث خفه شدن 123 تن از انگليسي ها شد. مورخان انگليسي در تاليفات خود از اين اطاق به عنوان «سوراخ سياه جهنم» نام برده اند.
در پي قتل نادر شاه افشار در کودتاي دهم ژوئن 1747 در نزديکي قوچان، انگليسيها جرات يافته و براي استعمار هند متوسل به نيروي مسلح شده بودند. آنان قبلا به بهانه تجارت و تحت نام كاركنان كمپاني هند شرقي، در برخي از نقاط بندري هند استقرار يافته بودند.
بايد دانست پس از آن که انگليسي ها بر شبه قاره هند مسلط شدند، هرگاه که با قيام مسلحانه هنديان به ويژه در قرن نوزدهم رو به رو مي شدند آنان را پس از سرکوب و دستگيري به دهانه لوله توپ مي بستند و اعدام مي کردند تا باعث ترس ديگران شود و اصطلاح به «دهانه توپ بستن» از همان زمان رايج شده است که ظالمانه ترين نوع اعدام شناخته شده است و تصويري از يک نمونه آن در زير آمده است. عکس، نشان مي دهد که چگونه انگليسي ها مخالفان هندي خود را به دهانه توپ مي بستند و سپس توپ را شليک مي کردند تا فرد مخالف هنگام خروج گلوله قطعه - قطعه شود:
![]()
تسليم شدن فرانسه در دو «22 ژوئن» به فاصله 125 سال از يكديگر!
در تاريخ فرانسه «22 ژوئن» ياد آور دو بار تسليم شدن اين كشور در برابر نيروي خارجي است. 22 ژوئن سال 1815، فرانسه پس از شكست در جنگ واترلو تسليم نيروهاي اتحاديه (كشورهاي متحد بر ضد ناپلئون - آلمان و انگلستان - شد. ناپلئون، خود سه روز پس از اين شكست تسليم شده بود كه به جزيره سنت هلن تبعيد شد و در همانجا در حبس خانگي انگليسي ها درگذشت.
در همين روز (22 ژوئن) در سال 1940 پس از شكسته شدن خط دفاعي «ماژينو» و تصرف شهر پاريس توسط نيروهاي هيتلر، دولت وقت فرانسه به شكست نظامي اعتراف و تسليم نظر آلماني ها شد و تن به امضاي قراداد ترك مخاصمه و خلع سلاح ارتش خود داد. اين تكرار دو رويداد در «يك روز از سال» به فاصله 125 سال از يكديگر مصداقي ديگر از «فلسفه تاريخ» بشمار مي آيد.
ساختماني در جزيره سنت هلن که ناپلئون در آن بازداشت بود
ترور فيلد مارشال انگليسي
فيلد مارشال «سر هنري ويلسون» كه در جنگهاي برمه، افريقاي جنوبي و جنگ جهاني اول در جبهه فرانسه شركت كرده و مدالهاي متعدد به دست آورده بود 22 ژوئن سال 1922 در لندن توسط جمهوري خواهان ايرلند ترور شد.
جمهوريخواهان ايرلند به وي كه اصلا ايرلندي بود و پس از جنگ جهاني اول نماينده مجلس انگلستان شده بود برچسب خيانت به زادگاه خود زده بودند.
پيشنويس قانون اساسي كشورهاي متحد اروپا
20 ژوئن 2003 ( 30 خرداد 1382) اصول 400 گانه قانون اساسي «كشورهاي متحده اروپا» كه براي تدوين آن 105 نماينده و مشاوران آنها 16 ماه تلاش كرده بودند در اجلاس سران اين ممالك که در يونان برگذار شده بود تاييد شد. در اين اجلاس قرار بر اين شد که يک سال بعد، اين طرح در بروکسل مورد بررسي نهايي قرار گيرد و سپس براي تصويب توسط يکايک کشورهاي عضو به اين ممالک ارسال شود و راي گيري درباره آن در هرکشور، از طريق رفراندم و يا پارلمان صورت گيرد، و اين کار بيش از سال 2007 طول نکشد. اين طرح در چند کشور تصويب شد ولي فرانسويان و هلندي ها آن را رد کردند. با اين وضعيت، طرح آينده مبهمي پيدا کرد. 21 ژوئن 2007 سران اعضاي اتحاديه در بروکسل گرد آمدند تا ضمن دو روز مذاکره مسئله را با اصلاح طرح و يا تنظيم طرح ديگري حل کنند. فعلا انگلستان و لهستان با اصلاحات پيشنهادي مخالفند. بانو مرکل صدراعظم آلمان و رئيس دوره اي اتحاديه (و اجلاس بروکسل) گفته است که تلاش خواهد کرد به مخالفت انگلستان و لهستان پايان دهد تا مسئله حل شود.
کشورهاي عضو اتحاديه اروپا در ماه مه 2004 ( زماني که 25 عضو داشت) داراي 450 ميليون تن جمعيت و يك اقتصاد 9 تريليون دلاري اند. قرار بود همه نفوس ممالك 25 گانه (در سال 2007 بيست و هفت گانه) كه بازهم عضو تازه خواهد پذيرفت در صورت تصويب نهايي طرح قانون اساسي متساوي الحقوق و اتباع اين «اتحاديه» كه بزرگترين عضو آن آلمان است بشمار روند.
طبق طرح، قرار بود «كشورهاي متحده اروپا» داراي يك رئيس جمهوري انتخابي باشد. کشورهاي کوچکتر خواهان رياست جمهور دوره اي بوده اند.
طبق طرح معلق، اين اتحاديه همانند «ايالات متحده آمريکا» كه در اغاز كار يك وزير (وزير امور خارجه) داشت قرار بود داراي چنين وزيري باشد و راه براي داشتن وزير دفاع هم كاملا بسته نشده بود. رئيس اتحاديه و وزير خارجه اش داراي شخصيت مستقل حقوقي يعني داراي اختيار امضاي معاهده با كشورهاي ديگر مي بودند.
در اين طرح، برخلاف قانون اساسي ايالات متحده آمريكاي شمالي كه از عمر آن بيش از دو قرن مي گذرد مجازات اعدام و برده داري منع شده و كناره گيري اعضاء از اتحاديه، آزاد پيش بيني شده بود . تصميمات در اين اتحاديه قرار بود با اكثريت آراء اتخاذ شود ، نه اتفاق آراء و هدف اين بود كه از به وجود آمدن هر گونه بن بست در تصميمگيري ها جلوگيري شود.
در سال 2005 فرانسويان و هلندي ها در دو رفراندم ملي، طرح قانون اساسي اروپا را رد کردند و اين طرح را در بن بست قرار دادند زيرا که بايد همه اعضاي اتحاديه آن را تصويب مي کردند تا بتواند به اجرا درآيد. اجلاس ژوئن 2007 به منظور رهايي از اين بن بست تشکيل شده است.
براي تامين وحدت اروپائيان، در طول تاريخ تلاشهاي فراوان بعمل آمده و اين فكر از روميان است، ولي چون در آن برتري يك كشور منظور بود به حقيقت نپيوست.
سران کشورهاي عضو اتحاديه در 21 ژوئن 2007 در بروکسل و بيش از تشکيل اجلاس
گزارش ژوئن 2004 نيويورک تايمز درباره اياد علاوي نخست وزير دولت موقت عراق که اشاره به همکاري او با «سيا» داشت
نيويورك تايمز در شماره 21 ژوئن 2004 خود گزارش خبرنگارانش «سوميني سنگوپتا» و «دكستر فيلكينز» در عراق را چاپ كرده بود كه نوشته بودند: دولت موقت عراق به رياست اياد علاوي كه بيش از يك دهه همكار «سيا» بوده است بررسي اعلام حكومت نظامي، اين بار تحت عنوان «حالت فوق العاده و اعمال مقررات مربوط» در برخي نواحي عراق را تحت بررسي قرار داده كه ممکن است آن را پس از انتقال قدرت در 28 و يا سي ام ژوئن به اجرا درآورد. طبق اين گزارش، اياد علاوي گفته بود که هدف؛ مقابله با ناامني است. علاوي كه همكاري تنگاتنگ با «سيا» برضد صدام داشت گفته بود كه برضد ناامني و عوامل آن دست به هر اقدامي كه در توان داشته باشد خواهد زد. او افزوده بود: ما در برابر مخالفان مسلح دست بسته نخواهيم ايستاد.
در تفسير اين گزارش و اظهارات علاوي كه پس از سه دهه اقامت در خارج، همزمان با ورود نيروهاي آمريكا به عراق، به اين كشور باز گشته گفته شده بود كه معلوم نيست حالت فوق العاعده كارايي داشته باشد زيرا كه نيروهاي نظامي آمريكا با همه تجهيزات پيشرفته و سختگيري نتوانستند آرامش را برقرار كنند و عراقي ها به اين سختگيري آمريكا اعتراض داشتند و واكنش نشان مي دادند.
پال برمر Paul Bremer مقام آمریکایی که پس از اشغال نظامی عراق، به مدت 15 ماه حکمران این کشور بود 28 ژوئن 2004 در مراسمی کوتاه و با حضور ایاد علاوی نخست وزیر موقّت، نامه اختیارات حکومتی را که در یک پوشه جلد شده قرار داشت به مدحت المحمودی قاضی ارشد عراق تسلیم کرد و از همانجا به فرودگاه رفت و عراق را ترک گفت. در اثنای مراسم تحویل اختیارات که به صورتی نیم محرمانه برگزارشده بود صدای تیراندازی و انفجار از گوشه و کنار بغداد به گوش می رسید. مراسم در منطقه حفاظت شده شهر بغداد که به صورت قلعه درآمده است صورت گرفت (عکس زیر):
برمر(حکمران آمریکایی عراق) با حضور علاوی، اسناد تحویل اختیارات را به قاضی عراقی می دهد
مبارزه اينترنتي القاعده بر ضد دولت سعودي
سي. بي. اس - يک شبكه تلويزيوني آمريكا 20 ژوئن 2004 به نقل مطالب سايت «القاعده در شبه جزيره عربستان» تحت عنوان صوت الجهاد پرداخت و گفت كه به ادعاي اين سايت اينترنتي، پليس سعودي سمپات القاعده لباس و خودرو با مارك پليس در اختيار عوامل القاعده گذارده بود و آنان به لباس پليس در آمده و در مسير فرودگاه رياض اقدام به بازرسي اتومبيلها كرده، پال جانسون آمريکايي را يافته، به اتومبيل ديگر منتقل ساخته و ربوده بودند.
مقامات سعودي فورا اين گزارش را رد كردند و اعلام داشتند كه مبارزه اينترنتي به همان اندازه مبارزه مسلحانه خطرناك است و هدف مطالب صوت الجهاد که در 40 صفحه تنظيم شده ضربه زدن به دولت سعودي و نشان دادن عدم وفاداري پليس اين كشور نسبت به دولت است
. مصاحبه تلويزيوني سال 2004 كلينتون و افشاگري هاي او
در پي پخش مصاحبه يك ساعته بيل كلينتون رئيس جمهوري سابق آمريكا در 20 ژوئن 2004 با شبكه A.B.C كه در آن بسياري از ضعف هاي جامعه اين كشور را رو كرد و تلويحا از جورج بوش به انتقاد پرداخت، عوامل حزب جمهوريخواهان حمله به او را از سر گرفتند و حتي بر ضد او به دادن آگهي تبليغاتي به تلويزيونها دست زدند!.
«راش ليمبو» مفسر راستگراي راديو در حمله به كلينتون كتاب او را به جاي «ماي لايفMy Life» «ماي لايMy Lie به معناي دروغ من» ناميد.
كلينتون گفته بود كه بوش نبايد پيش از تكميل بازرسي هيئت سازمان ملل و دادن گزارش نهايي آن به شوراي امنيت، به عراق لشكر كشي مي كرد. بايد براي حمله نظامي دليل قوي داشت و گرنه مسئوليت همه دشواري ها را به گردن مهاجم مي اندازند و از همه وخيمتر، قضاوت منفي تاريخ است.
در مورد خطر القاعده، کلينتون گفته بود که اين خطر را داشتم آن را به بوش مي گفتم ولي وي حتي امكان نداد حرفم را تمام كنم. كلينتون درباره حمله موشكي به اردوگاه بن لادن در افغانستان كه به دستور او صورت گرفته بود گفته بود كه «سيا» به او گزارش نادرست داده بود. «سيا» گزارش کرده بود كه بن لادن در اردوگاه است كه درست نبود.
كلينتون از « کنت ستار» بازپرس ويژه رسيدگي به پروند يك معامله زمين كه توسط او صورت گرفته بود( اراضي وايت واتر ) گفته بود كه اين بازپرس به جاي انجام ماموريت خود، طبق توطئه جمهوريخواهان عمل کرد و سراغ مسائل خصوصي او از جمله اتهامات زن بازي رفت و سالها وقت آمريكا را تلف كرد و دهها ميليون دلار هزينه روي دست ماليات دهندگان گذاشت.
كلينتون در اين مصاحبه گفته بود كه يك رئيس دولت بايد نخست سراغ حل مسا ئل اقتصادي كشور برود تا كارايي و دلسوزي خود را نسبت به ملت نشان دهد كه دولت جاري جمهوريخواهان چنين نكرده است.
او سپس به دوران كودكي خود و اين كه مادرش پنج بار به چهار مرد شوهر كرد و او همانند توپ فوتبال سرگردان بود پرداخته، و غير مستقيم به جامعه آمريكا حالي كرد كه بوش مانند او طعم گرسنگي را نچشيده و رنگ فقر را نديده است. کلينتون در عين حال اعتراف كرد كه در مورد رابطه با مونيكا لوينسكي كه يك اشتباه محض بود مرتكب دروغگويي شده بود.
اظهارات زندانبانان آمريكايي صدام حسين درباره او که در «تاريخ» خواهد ماند تا مورد قضاوت قرار گيرد
صدام، زماني که زنداني بود مجله آمريكايي «جي كيو» در شماره ژوئيه 2005 خود كه دوشنبه 20 ژوئن انتشار يافت مصاحبه با پنج نظامي آمريكايي از ايالت پنسيلوانيا از جمله جسي داوسن25 ساله، جاناتان ريز 22 ساله و شان ا’شي را كه ده ماه زندانبان سلول صدام حسين در عراق بوده و به وطن باز گشته بودند منتشر ساخت كه وسيعا در رسانه هاي آمريكا نقل شده بود و شبكه هاي تلويزيوني، خود جداگانه با اين نظاميان كه درجه گروهباني دارند مصاحبه كرده بودند.
اين نظاميان گفته بودند كه صدام حسين همچنان خود را رئيس جمهوري عراق و اسير جنگي آمريكا و كشورش را تحت اشغال نظامي مي داند، ولي جز با جورج بوش و پدر او، خصومتي نسبت به ساير آمريكائيان نشان نمي دهد و معتقد است كه روزي به قدرت باز خواهد گشت و عراقي ها هر روز كه بگذرد به اهميت كارهاي او پي مي برند.
به اظهار اين نظاميان، صدام گفته بود: جورج بوش مي دانست كه عراق داراي سلاح كشتار جمعي نيست و در صورت تصرف عراق چنين سلاحي به دست نخواهد آورد و در انظار جهانيان دروغگو خواهد شد. با وجود اين، دست به حمله زد و اينك توي آن مانده و در باتلاق عراق دست و پا مي زند. اگر بوش با او مستقيما وارد مذاكره شده بود نه تنها هدفهايش تامين مي شد، بلكه كار هم به اينجا نمي كشيد كه نه روي خروج از عراق را داشته و نه قادر به ماندن در آن باشد. «صدام» از جورج بوش و پدرش به عنوان دو دولتمرد بد و ناشي نام برده و گفته بود كه كلينتون مردي قابل قبول و «ريگان» خوب بود.
صدام درباره دستگيري اش به اين نظاميان گفته بود كه تنها يك نفر مي دانست كه او كجا خود را پنهان كرده است و اين فرد به امانت به خاطر پول خيانت كرد و جاي او را نشان داد تا پاداش هنگفت (اعلام شده) را از آمريكا بگيرد كه مبلغ آن را بر در و ديوار در پوسترها اعلان كرده بودند.
صدام گفته بود كه در جريان بمباران كاخش در بغداد، او در يك تاكسي از اين سوي به آن سوي مي رفت و تانكهاي آمريكا را مي ديد. آمريكايي ها حتي نمي دانستند كه او در چه كاخي زندگي مي كند و ساختمانهاي ديگر را بمباران مي كردند.
اين نظاميان در مصاحبه هاي خود گفته بودند كه صدام به زبان انگليسي آشنا است ولي كلمات را درست تلفظ نمي كند و آنان به مرور زمان با طرز تلفظ او آشنا شده بودند. وي گاهي آنان را پدرانه اندرز مي داد كه چگونه ازدواج كنند، داراي خانه شوند و به تكميل تحصيلات ادامه دهند. صدام به آنان توصيه مي كرد كه با زن كم هوش و سالمندتر از خودشان ازدواج نكنند و بايد در اين انتخاب مهم دقت كنند.
به اظهار اين نظاميان، صدام از ميكرب مي ترسيد و اين ترس تا حد وسواس بود. پس از دست دادن به هر فرد، دستش را با صابون مي شست. ميزش را شخصا تميز مي كرد و لب به ميوه اي كه ديگران آن را پوست گرفته و قاچ (قاش) كرده بودند نمي زد. هفته اي دو بار به حمام مي رفت و لباسش را خودش مي شست. او مي دانست كه همه حرفها و حركاتش در سلول ضبط مي شود و از اين بابت ترسي نداشت. اين نظاميان گفته بودند كه هنگام خدا حافظي با صدام، وي به آنان گفت كه پس از بازگشت به قدرت به او نامه بنويسند تا از آنان براي ديدار از عراق دعوت كند!.
به اظهار اين نظاميان، صدام خود را تنها فردي مي دانست كه مي تواند آرامش و رفاه را به عراق بازگرداند.
دوتن از اين نظاميان كه وابسته به گارد ملي پنسيلوانيا بوده اند پس از مصاحبه با شبكه هاي تلويزيوني، به مصاحبه با ساير رسانه ها ادامه داده و چهره بهتري از صدام براي جامعه آمريكا ترسيم كرده اند.
صدام حسين در آخرين روز سال ميلادي 2006 اعدام شد. تصميم به اعدام کردن او تقريبا ناگهاني اتخاذ شده بود زيرا هنوز به بسياري از موارد اتهامي او رسيدگي نشده بود. تنها به يک اتهام رسيدگي شده و حکم صادر شده بود. رئيس جمهور عراق حکم اعدام را امضا نکرد و اعدام به امضاي نخست وزير (المالکي) انجام شد. بيشتر اصحاب نظر گفته بودند که گمان نمي کردند صدام اعدام شود.
![]()
صدام حسين پس از به دار آويخته شدن
دو گزارش تامل برانگيز تلويزيوني: بازار آمريکا و پوشاک دوخت بنگلادش و ساعت ساخت چين
19 ژوئن 2005 شبكه ان.بي.سي. در برنامه «ديت لاين» گزارش مفصل و مصوري از كارخانه هاي ساخت پوشاك در بنگلادش پخش كرد كه نشان مي داد از لحاط شرايط و محيط كار وضعيت چندان مناسبي نداشتند و مزد برشكاران و دوختگران حدود ده سنت (90 تومان) در ساعت بود. محصول كار اين كارگاهها عمدتا به آمريكا صادر مي شود و در اينجا با به به و چه چه در فروشگاههاي بزرگ زنجيره اي همچون «كي مارت» و «وال مارت» بفروش مي رسد. بهاي فروش اين پوشاك در آمريكا نزديك به پنج برابر قيمت آن در بنگلادش است. برخي از آمريكاييان كه برنامه را ديده بودند گفته بودند كه با مشاهده زجر و چهره عرق ريز زنان دوختگر بنگلادشي، ديگر رغبت پوشيدن محصول دسترنج آنان را نخواهند داشت مگر اين كه برايشان ثابت شود كه مزد آنان منصفانه شود و شرايط كارگاه (از لحاظ ساعات كار، بيمه و محيط) بهبود يابد.
در برنامه ديگر كه 18 ژوئن 2005 از شبكه اي.بي.سي. پخش شد يك كارخانه بزرگ ساعت سازي شيكاگو نشان داده شد كه مدير آن از كاهش سفارش مي ناليد و مي گفت: ما هر ساعت ديواري را كه مشتري آن دولت و سازمانها و شركتها هستند به 23 دلار مي فروشيم ولي همين ساعت با كيفيت مشابه از چين وارد مي شود و به پنج دلار بفروش مي رسد و مشتريان ما، حتي سازمانهاي دولتي ترجيح مي دهند كه ساعت چيني بخرند. در چين به دليل سوسياليستي بودن نظام، كارگران از محيط و شرايط كار شكايت ندارند و در كارخانه ها از ابزارهاي تازه و آخرين پيشرفتهاي تكنولوژي استفاده مي شود.
ويتنام و اولويت آموزش علوم كامپيوتر در مدارس
فان بيست و يکم ژوئن 2005 «فان وان كاي» رئيس دولت ويتنام با جورج بوش رئيس جمهوري آمريكا در كاخ سفيد واشنگتن ملاقات و پيرامون گسترش داد و ستدهاي دو كشور مذاكره کرد.
فان در جريان ديدار يك هفته اي خود از آمريكا، قبلا با رئيس كمپاني مايكرو سافت ملاقات كرده و ترتيب همكاري اين شركت با كارشناسان تكنولوژي پيشرفته ويتنام و نيز آموزش بيش از پنجاه هزار تن از معلمان ويتنامي را كه بعدا بتوانند در مدارس اين كشور علوم كامپيوتر درس بدهند داده بود.
رسانه هاي آمريكا ضمن انتشار گزارش و عكس ديدار فان و بوش، توافق فان با كمپاني مايكرو سافت را بزرگ كرده و نوشته بودند كه ويتنام بزودي ژاپن ديگري مي شود زيرا كه آموزش تكنولوژي پيشرفته به بيش از 50 هزار معلم ويتنامي امري بي سابقه است.
برخي ديگر از رويدادهاي 22 ژوئن
360 سال 360 پيش از ميلاد ارتش چين به كمان ضامندار (كراس باو) مجهز شد كه در آن زمان يك جنگ افزار پيشرفته محسوب مي شد.
80 به امپراتور وقت روم ـ تيتوس ـ گزارش شد كه آمفي تئاتر 55 هزارنفري شهر رم كه ويرانه آن باقي است آماده گشايش شده است.
1777 پول در گردش ايالات متحده (آمريکا) 3 ميليون دلار تعيين، و دستور ضرب سکه طلا تا اين مبلغ داده شد.
1870 قانون تاسيس دادستاني کل امريکا معروف به وزارت دادگستري که بر پليس فدرال و داستانها، داديارها و بازپرس هاي سراسري (و تا قرن 21 که وزارت امنيت داخلي تاسيس شد بر اداره مهاجرت) نظارت دارد و از دپارتمان هاي قوه مجريه و جدا از قوه قضائيه آن کشور است به تصويب کنگره آمريکا رسيد. وزارت دادگستري آمريکا در حقيقت امور تحقيق و پليسي را برعهده دارد.
1948فاتحان غربي اعلام كردند كه تا مطمئن نشوند امنيت در اروپا برهم نخواهد خورد نيروهاي خود را از آلمان خارج نخواهند ساخت (كه نيروهاي آمريكايي هنوز هم از آلمان خارج نشده اند!).
1970طبق اصلاحيه شماره 26 قانون اساسي آمريكا كه از 22 ژوئن سال 1970 به اجرا در آمد حداقل سن " راي دادن در انتخابات" در اين كشور به 18 سال تمام كاهش يافت.
http://www.iranianshistoryonthisday.com