مهمترین رویدادهای ایران وجهان در طول تاریخ دراین روز
ايران
لشكركشي غير ضروري ايران به روم شرقي؛ درسی برای همه نسلها
12 جولای سال 605 ميلادي، ارتش ايران به تصميم خسرو پرويز ـ شاه وقت ـ براي جنگ با روم شرقي از دو سمت ـ جنوب شرقي و جنوب غربي ـ به سوي قلمرو اين كشور به حركت درآمد. ستون یکم پس از بیرون راندن رومیان از سوریه و عبور از كوههاي «تاروس» واقع در آناتولی غربی (ترکیه) تا دروازه های قسطنطنیه (استانبول) پیش رفت. «تاريخ» از اين لشكر كشي به عنوان «جنگ غير ضروري» كه باعث تضعيف هردو امپراتوري و بعدا ازميان رفتن هر دو دولت ــ يكي پس از ديگري شد نام برده است.
اين تجربه تاريخي سبب شده است که در قرون معاصر بسياري از ملل از جمله ايالات متحده آمريكا در قوانين اساسي خود «جنگ غير لازم» را منع كنند. برخی از تاریخنگاران غرب عملیات نظامی آمریکا در افغانستان را «جنگ غیر لازم» دانسته و گفته اند که راههای آسانتر برای از میان بردن القاعده وجود داشت که اینک عمدتا در مناطق شمال غربی پاکستان فعالیت دارد و کمتر از یکصد عضو آن در افغانستان مانده اند. این مورخان قبلا به جورج بوش هشدار داده بودند که راه خسرو پرویز را نرود. هدف خسرو پرویز از تصرف مصر و انتقال صلیبی که مسیح بر آن مصلوب شده بود از اورشلیم به تیسفون ایجاد غرور در ایرانیان بود که این غرور آنان را خوشگذران، تن آسان و در نتیجه ترسو کرد و اعیان (فئودالها) را زورگو؛ بگونه ای که نتوانستند در برابر سپاهی کوچکتر اما ازجان گذشته و مصمم ایستادگی کنند و هرآنچه را که در طول 13 قرن به دست آورده بودند دفعتا ازدست دادند.
پس از توپ و تشرهايي كه دولت واشنگتن در دسامبر 2005 و ژانويه 2006 به ايران زد و اخطارهايي را که در رابطه با فعاليت هاي هسته اي داد و احتمال حمله نظامي مي رفت مفسران آمريكايي در مارس 2006 در مقالات خود ضمن يادآوري لشكركشي غيرضروري سال 605 خسروپرويز به روم شرقي، اندرز داده بودند كه سياست «كابوي بازي» كه ممكن است به جنگ غير ضروري منتهي شود كنار گذارده شود.
كارهاي ضد ايراني يك فرماندار انگليسي هندوستان
Lord R. C. Welessley
دهم ژوئيه 1800 لرد ريچار ولسلي Lord R. C. Welessley صاحب اختيار وقت كمپاني دولتي انگليسي هند شرقي و فرماندار قسمت هايي از هند كه به تصرف آن دولت درآمده بود در محل يك قرارگاه نظامي در بنگال غربي (كلكته) يك موسسه آموزش عالي ويژه شرق شناسي و زبانهاي هندي به نام كالج فورت ويليام Fort William College تاسيس كرد. هدف باطني وي از اين كار، پايان دادن به اقتدار و نفوذ زبان پارسي در شبه قاره و رو به گسترش بودن آن بود. زبان پارسي در تمامي دوران حكومت تيموريان بر هند و مخصوصا از زمان پادشاهي همايون شاه، زبان رسمي دولت هند شده بود و بسياري از كتاب هاي منتشره در ايرانزمين (ايران بزرگتر ـ در شرق محدود به سيردريا تا سند) در هند انتشار يافته بود و در اين شبه قاره، ملاك داشتن سواد؛ خواندن اين كتاب هاي پارسي و به ويژه ديوان اشعار (حافظ، سعدي، فردوسي و ...) بود. پس از قتل نادرشاه در كودتاي قوچان، انگلستان كه راه را براي خارج ساختن حكومت هند از دست تيموريان و حكام محلي (راجه ها) و قطع نفوذ ايران، پارسيان و زبان پارسي هموار ديده بود؛ برنامه تملك هندوستان و نفوذ فرهنگي خود در اين شبه قاره را از حذف زبان پارسي آغاز كرده بود. كار اصلي كالج ويليام ترجمه كتابهاي پارسي به اردو و ساير زبانهاي محلي هند و آموزش زبان انگليسي و بسط اين زبان و دوستي كردن با پارسيان هند بود. انگليسي ها كه از قصه سنجان (سنگان) و جريان مهاجرت ايرانيان به هند و استقرار در گجرات و رواج زبان پارسي آگاه بودند و سرسختي و توان ايستادگي آنان را مي دانستند درگيري را به مصلحت ندانسته بودند. مي دانيم كه زبان هاي پارسي و سانسكريت هند خويشاوند هستند و اردو با اندكي تفاوت در گرامر، همان پارسي جديد و قديم به علاوه واژه هاي به عاريت گرفته پارسي از عربي است.
لرد ولسلي كه از 1798 تا 1805 فرماندار انگليسي هندوستان و از سال 1809 تا 1812 وزير امورخارجه انگلستان بود در شكل دادن به سياست اين كشور در قبال ايران، سازش با روسيه، ديدارهاي جان ملكم از ايران نقش كامل داشت؛ به ويژه كه قرارداد تيلسيت (ميان ناپلئون و تزار وقت روسيه) در همين زمان امضاء شده بود. لرد ولسلي از فرصتي كه قرارداد تيلسيت و كاهش تمايل فرانسه نسبت به ايران به دست داده بود استفاده كرد و جاي آن دولت را در دربار تهران گرفت و براي تامين منافع درازمدت لندن در خاورميانه و آسياي جنوبي، بر سر ايران با روسيه وارد زد و بند شد كه كوچك شدن ايران يكي از نتايجش بود. توصيف ملال آوري كه جان ملكم در كتاب خود از منش ايرانيان كرده است بايد درسي باشد تا ما متوجه رفتار و روانشناسي خود باشيم و در هر اقدام فردي و يا عمومي، نخست به ميهن انديشه كنيم و منافع آن و جامعه ملي را دراولويت قراردهيم.
حسين علاء و مسئله نصب مقامها
حسين علاء
حسين علاء 21 تيرماه 1343 (12 جولاي 1964ميلادي) در هشتاد سالگي درگذشت. علاء تقريبا هيچگاه بدون مقام نبود؛ يا سفير و وزير بود و يا نخست وزير و وزير دربار!. يك بار نيز به قصد کشتن، به او حمله شده بود.
مروري برتاريخ 180 ساله اخير؛ خواننده را در برابر اين سئوال قرار مي دهد كه چرا مقامهاي كشوري ايران تنها در انحصار افرادي کم و معيّن بود و در هر تغييري تنها مهره ها جا به جا مي شدند، آيا در ايران افراد شايسته ديگري نبودند؟!.
اين وضعيت كه زماني اختصاص به كشورهايي همچون ايران داشت در دهه هاي اخير به ساير كشورها از جمله ممالك پيشرفته هم سرايت كرده و اصالت دمكراسي را كه اين همه درباره مزايايش نوشته اند، ولي هنوز از مرحله فرضيه خارج نشده است زير سئوال قرار داده است، كه با ثابت ماندن و يا مختصر جا به جايي مقامهاي انتخابي و انتصابي؛ چه فرقي است ميان حكومت انتخابي و غير انتخابي؟!.
خليل ملکي
*** ضمنا در همين روز در سال 1348 خليل ملكي، يک چپگرا و ازچهره هاي سياسي دهه هاي 1320 و 1330 درگذشت.
در قلمرو انديشه
صاحب فرضيه ناروديسم (نوعي پاپيوليسم)
Nikolai Chernyshevsky
دوازدهم جولاي زادروز نيكلاي چرني شفسكيNikolai Chernyshevsky فيلسوف روس و صاحب فرضيه ناروديسم (نوعي پاپيوليسم) است كه در سال 1828 به دنيا آمد و 61 سال عمر كرد. وي برپايه عقايد ليبرال سوسياليستي خود يك كتاب مدينه فاضله نوشته كه همچنان مورد توجه روشنفكران است. چرني شفسكي از رهبران انقلاب دمكراتيك روسيه در سال 1860 بود كه ضمن آن دستگير و به سيبري تبعيد شده بود. تزار وقت كتاب وي تحت عنوان «آنچه را كه بايد كرد» از عوامل آن انقلاب دانسته بود كه در سطحي وسيع توزيع شده بود و روسهارا برانگيخته بود.
در دنياي داستان نويسي
نويسنده انگليسي و قضيه بي اعتنايي دولت قاجارها به وطن
Kingsley
چارلز كينگزلي نويسنده بزرگ انگليسي قرن نوزدهم 12 ژوئن 1819 به دنيا آمد، 56 سال عمر كرد و 36 كتاب و عمدتا داستان تاريخي درباره قهرمانان ملي و رويدادهاي جالب كشورهاي مختلف از يونان تا مصر و حتي آمريكاي جنوبي نوشت. كينگزلي رشته تاريخ ملل و تاريخنگاري را در كمبريج تحصيل كرده و حرفه داستان نگاري برپايه رويدادهاي جالب و جاذب و قهرماني تاريخ را پيشه خود ساخته بود زيرا كه عقيده داشت از اين راه بهتر مي تواند به بشر خدمت و احساسات نهفته را بيدار كند. گويا كينگزلي در زمان ناصرالدين شاه با دفتر صدراعظم او؛ ميرزا حسين خان قزويني (سپهسالار) تماس گرفته و خواسته بود كه يك مترجم آشنا به تاريخ ايران به او معرفي شود تا دست كم يك داستان تاريخي برپايه رويدادهاي ايران باستان بنويسد كه دولت تهران اعتنا نكرده بود. تفسير نگاران ادبي که به اين موضوع توجه کرده اند، اين بي اعتنايي دولت وقت ايران را حمل بر ناآگاهي و ضعف احساس وطندوستي مقامات تهران آن زمان ذکر كرده اند. به نظر برخي، بي اعتنايي تهران نسبت به درخواست كينگزلي به اين علت بود كه انگلستان در سال 1862 بيشتر قسمتهاي بلوچستان را به هندوستان (در آن زمان هندوستان انگلستان) ضميمه كرده بود كه اينك در قلمرو پاكستان قرار دارند. اين عمل باعث خشم دولت تهران شده بود مخصوصا كه نيروي نظامي قابل ملاحظه نداشت كه مانع از اين تقسيمبندي انگليسي ها و تجزيه ايران زمين شود. بلوچستان (مكران) از آغاز تاسيس ايران واحد به دست كوروش بزرگ، بخشي از ايران بود و آزمايشهاي اخير «دي. ان. ا.» پارسي بودن بلوچها و پشتونها را ثابت كرده است.
در قلمرو دموکراسي
دمكراسي ايتاليايي!
برلوسکني
دوازدهم جولاي 1996 «سيلويو برلوسكني» سرمايه دار ايتاليائي و صاحب يك امپراتوري رسانه اي در اين كشور تحت تعقيب قضايي قرار گرفت. وي قبلا 0از 1994 تا 1995) نخست وزير ايتاليا بود. برغم سر و صداي وسيعي که اتهام و تعقيب قضايي برلوسکني در ايتاليا و سطح جهان بپاکرد دوباره در سال 2001نخست وزير شد! و دولت او تا سال 2006 ادامه يافت، و اين بار حتي پارلمان ايتاليا راي داد تا زماني كه برلوسكني نخست وزير باشد، پرونده هاي كيفري او مسكوت بماند!!. برلوسکني که طبق فهرست فوربس، با 9 ميليارد دلار ثروت شخصي پولدار شمار 74 جهان است براي سومين بار از سال 2008 نخست وزير ايتاليا شده است ـ کشوري که مردمش شهرت به چپگرايي داشتند و روزگاري بزرگترين حزب کمونيست اروپا (بعد از شوروي) در آنجا فعاليت داشت. اين وضعيت حکومتي در يک کشور غربي - کشوري که از پيش از ميلاد مسيح، دمکراسي بوده است - تحقق دمکراسي طبق فرضيه هاي انديشمندان سه - چهار قرن اخير اروپا را دور از انتظار نشان مي دهد و ثابت مي کند که اين نوع دمکراسي هنوز در مرحله فرضيه است و آمادگي عمومي براي رعايت دقيق آن ديده نمي شود. هنوز بيشتر راي دهندگان هنگام دادن آراء خود احساسات و منافع شخصي و آني را کنار نمي گذارند تا تنها به جامعه و منافع آن بيانديشند و عمل کنند و يا اينکه دقّت لازم را برپايه مسئوليت کار راي دادن بعمل نمي آورند.
در دنياي تاريخنگاري
زادروز «پير فرانسيس برتون» روزنامه نگار، تاريخ نگار، مولف و ميهندوست بنام كانادايي ـ نگاهي کوتاه به نظرات او
دوازدهم جولاي زادروز «پير فرانسيس برتون» روزنامه نگار، تاريخ نگار، مولف و ميهندوست بنام كانادايي است كه در 1920 به دنيا آمد و 84 سال عمر كرد. وي كه بيش از 50 كتاب نوشت «تاريخ» را به صورت داستان مي نوشت و در اين زمينه يك برنامه منظم تلويزيوني داشت و مخاطبان را در دنياي انگليسي زبان به زباني ساده و دلچسب با گذشته آشنا و از تجربه گذشتگان آگاه مي ساخت. به باور برتون، آموزش نوجوانان و جوانان و اصلاح پي در پي برنامه هاي مدارس با هدف نيل به فرهنگي بهتر و جامعه اي شريفتر بايد درصدر برنامه هاي هر دولت باشد و براي اين كار از انديشه و معلومات بهترين كارشناسان استفاده كند. وي بود كه واژه «كانادائيانا» را ترويج داد كه هدف از آن؛ ناميدن فرهنگ، ادبيات و ... كانادايي ها است. وي بخشي از كار رسانه هاي عمومي را «آموزش مردم» مي داند و در رديف مدارس بشمار مي آورد و دادن پاسخ به پرسش هاي مخاطبان را (كه آموزگار در دسترس ندارند) وظيفه روزنامه نگار مي داند. بنابراين، مي توان گفت كه فكر ايجاد چنين ستون هايي در جرايد ازوست كه اينك به راديو ـ تلويزيون هم گسترش يافته اند. در ايران، ر. اعتمادي مبتكر صفحات پاسخ به مخاطبان بوده است كه از نيمه دوم دهه 1340 در مجله اطلاعات جوانان به چاپ مي رسيد. روزنامه اطلاعات نيز در نيمه اول سال 1357 چنين ستوني را (به دبيري نگارنده اين سايت) داير كرده بود كه با كاهش صفحات، بعدا تعطيل شد.
در قلمرو رسانهها
زمانی که روزنامه نگاران ایران دارای سندیکا شدند
21 تیرماه 1341 (دهم جولای 1962) اعلامیه ایجاد سندیکای روزنامه نگاران ایران حاوی هدف از تشکیل آن به امضای هیات موسس رسید و جهت انتشار به روزنامه های تهران داده شد ولی آن را چاپ نکردند. تا آن روز 33 تن از روزنامه نگارانی که در اجتماع نهایی خود در پارک شهر تهران [باغ سنگلج] بر هدف از تاسیس سندیکا صحه گذارده بودند متن آن را که بعدا تنظیم و تایپ شده بود امضاء کرده بودند. تا این زمان اتحادیه ها و انجمن های مطبوعاتی ایران را ناشران و مدیران نشریات ایجاد کرده بودند و این بار اهل قلم. موسسان سندیکا محوطه باز پارک شهر را از آن جهت انتخاب کرده بودند که نتوانسته بودند جای دیگری برای تشکیل اجتماع خود بیابند و شتاب آنان از انتشار اعلامیه امضاء شده این بود که علی امینی نخست وزیر وقت و از مشوقّان تاسیس سندیکا در پی اختلاف نظر با شاه برسر بودجه ارتش تهدید به کناره گیری کرده بود و معلوم نبود که پس از تغییر کابینه، حامی دیگر آن (نصرت الله معینان مسئول وقت انتشارات و رادیو کشور) در این سمت باقی بماند. طبق اعلامیه موسسین، سندیکا یک بنیاد حرفه ای و برای حفاظت از حقوق روزنامه نگاران و حرفه روزنامه نگاری بود لذا پروانه آن را وزارت کار باید صادر می کرد. نخستین مجمع عمومی سندیکا 24 آبان همان سال برگزار و مسعود برزین را به سمت دبیر انتخاب کرد. در این رای گیری که تمامی نویسندگان، خبرنگاران و مترجمان وقت نشریات، خبرگزاری پارس، رادیوها و تلویزیون غیر دولتی (ثابت پاسال) شرکت کرده بودند داریوش همایون با اختلاف چند رای دوم شده بود. ذبیح الله منصوری هم رئیس هیات مدیره شد. بعدا وزارت فرهنگ اجازه داد که از آن پس جلسات مجمع عمومی سندیکا در تالار مدرسه فیروزکوهی (خیابان آشیخ هادی) برگزار شود. با تاسیس سندیکا، روزنامه نگاران ایران امنیت شغلی یافتند و دارای قرارداد کار و مصون از تعرض شدند. با وجود این، اخراج بدون دلیل آنان از کار و عمدتا بدون پرداخت غرامت از سال 1358 (یک سال پس از انقلاب) آغاز و بتدریج نود درصد آنان خانه نشین شدند. سندیکا شغل دیگر داشتن روزنامه نگار را مغایر ژورنالیسم حرفه ای می دانست. از آغاز انقلاب سال 1357، سندیکا برضد سانسور بپاخاست و بعدا اعتصاب عمومی مطبوعات اعلام کرد که 62 روز طول کشید. سندیکا از اواخر سال 1360 (1981) عملا فعالیتی نداشته، ولی انحلال آن تا به امروز اعلام نشده است [گویا وزارت کار از تجدید پروانه طفره رفته است]. از کارهای سندیکا ساختن یک مجتمع مسکونی برای 122 روزنامه نگار بوده است. سندیکا در مرکز تهران زمینی خریده بود تا برای خود ساختمان و باشگاه [باشگاه مطبوعات] بسازد و .... این زمین و ساختمان نیمه تمام آن ظاهرا به جای خود باقی است.
فروش كانال تلويزيوني پخش اخبار هوا به 5/3 ميليارد دلار!
در جولاي 1981(تيرماه 1360) و اندكي پس از پيدايش سيستم تلويزيون كابلي (سيمي و بدون فرستنده بزرگ و آنتن)، يك روزنامه نگار قديمي آمريكايي كه مالك هشت نشريه در اين كشور بوده است تصميم به ايجاد يك شبكه تلويزيوني كابلي تخصّصي گرفت كه تنها اخبار مربوط به هوا و تغييرات جوّي را پخش كند.
«فرانك باتن» مدير وقت کمپاني رسانه اي «لندمارک»كه زماني هم از اعضاي هيات مديره اسوشييتدپرس بود با سرمايه اي نه چندان زياد، شبكه هوا (Weather TV) را در شهر آتلانتا و در ساختماني اجاره اي تاسيس كرد. كاركنان اين شبكه شماري كم و چون مطالب با سيم منتقل مي شد؛ ابزار و هزينه چشمگير هم نداشت. همين شبكه موفق شد در سال 2007 از طريق مشترك (دريافت ماهيانه از كمپاني هاي صاحب شبكه كابل) و نيز پخش آگهي، بيش از پانصد ميليون دلار درآمد داشته باشد. کمپاني «لندمارک» در آغاز سال 2008 تصميم به فروش اين شبكه گرفت و پنجم جولاي 2008 آن را به سه ميليارد و پانصد ميليون دلار (صدها برابر سرمايه اوليه) به كمپاني ژنرال الكتريك و شريك فرانسوي آن كمپاني يونيورسال ستوديو (توليد فيلم و موسيقي) فروخت و ضميمه شبكه بزرگ NBC (متعلق به کمپاني جنرال الکتريک) شد. به اين ترتيب تاسيس رسانه هم كاري پردرآمد است. رسانه ها اخبار مربوط به تغييرات هوا را از موسسات ويژه دولتي (سازمانهاي هواشناسي) دريافت مي كنند و به علاوه، پوشش اخبار مربوط به توفان، گردباد، گرما ـ سرما، برف و يخبندان دشوار نيست (زيرا كه مشهود است) و مي شود آنها را از رسانه هاي محلي و يا روزنامه نگاران مستقل (فري لنس) هم خريداري و پخش كرد.
ساير ملل
زادروز سزار و اشاره به اظهارات او در باره هوش سرشار ايرانيان
سزار
ژوليوس سزار، امپراتور روم كه 12 جولاي سال 100 پيش از ميلاد (روزي چون امروز) به دنيا آمد و پانزدهم مارس سال 44 پيش از ميلاد در سناي روم ترور شد، در جلسه 12 جولاي سال 47 پيش از ميلاد سناي روم اين مجلس را قانع به قبول اين باور خود كرده بود كه ايران را به دليل وطندوستي مردمش و قوانين سخت دفاع ملي (ممنوع بودن سرباز از عقب نشيني و تسليم شدن) از برنامه لشكر كشي هاي آينده او حذف كند. وي در آن جلسه سنا گفته بود كه به نظر او ايران ـ با توجه به هوش و استعداد و خصال مردمش ـ قدرتي پايدار و هميشگي است. شرح مكتوب اين مذاکرات سناي روم تا به امروز باقي مانده است.
سزار كه از سوي سنا براي ده سال ديگر به رياست قوه مجريه سراسر روم برگزيده شده بود، سالها پيش از آن در جريان تعقيب رقيب خود ـ پمپي و تصرف مصر، كه از اينجا به منظور قلع و قمع دست نشاندگان پمپي به سوريه رفته بود، در شمال سوريه (جنوب تركيه امروز) با دسته اي از سپاهيان ايراني به فرماندهي پسر شاه وقت ايران درگير و مصاف داده بود و با روحيه و تاكتيك جنگي ايرانيان آشنا شده بود. با اين كه دولت وقت ايران قبلا وعده كمك نظامي به پمپي داده بود سزار حاضر نشد بيش از مصافي كه ذكر شد با ايران درگير شود.
اصرار سناي روم در جلسه 12 جولاي سال 47 پيش از ميلاد به سزار كه با ايران وارد جنگي تمام عيار شود؛ گرفتن انتقام شكست كراسوس در جنگ سال 53 پيش از ميلاد از ايران بود. سزار كه در جريان يك درگيري داخلي روميان، با از ميان برداشتن رقيبان خود برسر كار آمده بود در طول حكومتش به فتوحات بزرگي در شمال آفريقا از جمله مصر و در اروپا از جمله فرانسه، اسپانيا و بريتانيا نايل آمده بود.
سزار با اين كه كمتر از سران قبلي روم به اصول دمكراسي روميان اعتناء مي كرد براي «فوروم» محل تازه اي ساخت تا جاي بهتري براي بحث و سخنراني هاي عمومي در دسترس باشد و سناي روم را هم به همين محل نقل مكان داد. ماه جاري ميلادي را كه سزار در دوازدهم آن به دنيا آمده بود به افتخار او (ژولاي = جولاي = ژوئيه) ناميده اند كه هنوز به همين نام باقي است. از كارهاي ژوليوس سزار دستور اصلاح تقويم اروپا بود.
ازدواج هنري هشتم با همسر ششم!
هنري هشتم پادشاه انگلستان 12 جولاي 1543 با ششمين زن خود «كاترين پار» ازدواج كرد!. کاترين که اميرزاده انگليسي بود آخرين همسر هنري هشتم بشمار مي رود. اين پادشاه انگلستان که به سبب مخالفت پاپ با ازدواجهاي پي در پي اش و ابطال اين ازدواجها، كليساي انگلستان را از حيطه قدرت پاپ جدا كرده و خود را رئيس آن اعلام داشته بود در تاريخ، به پادشاه گردن زن هم شهرت يافته است. وي به جاي طلاق، دو تن از همسران خود را هريک به بهانه اي متهم كرد و به دست جلاد سپرده بود تا گردن بزند. هنري هشتم بسياري از مخالفان سياسي خود را نيز به دست جلاد گردن زده بود. مذهب کاتوليک، طلاق همسر و ازدواج مجدد را نهي کرده است.
پاپ کلمنت هفتم در 11 جولاي 1533 پس از اطلاع از نخستين طلاق هنري هشتم وي را تهديد کرده بود که اگر به همسر مطلقه خود «کاترين اراگون» بازنگردد اورا تکفير خواهد کرد. کليساي انگلستان از زمان هنري هشتم، جدا از دستگاه پاپ عمل مي کند.
Catherine parr
مهاجر نشين انگليسي استراليا، مهاجرت را محدود كرد! ـ نظر آسيايي ها نسبت به تصرف عدواني استراليا توسط انگليسي ها
12جولاي 1902 حكومت استراليا كه اين دومينيون در طول قرن هجدهم، از مهاجران انگليسي و پس از نابودي بسياري از بوميان به وجود آمده بود مهاجرت به آن سرزمين پهناور را محدود كرد!!. دسته هاي نخست مهاجران انگليسي به استراليا عمدتا از ميان زندانيان و محكومان و زنان ولگرد آن كشور انتخاب شده بودند. علت محدود كردن مهاجرت اين بود كه مردمي از نژادهاي منطقه (چيني ها، ژاپني ها، كره اي ها و اندونزيايي ها) به آنجا نروند و اكثريت نيابند و استراليا را از دست انگليسي ها بيرون نياورند. اين بيم هنوز از ميان استراليايي هاي انگليسي تبار رخت برنبسته و ترس آنان عمدتا از قدرت چين است كه جوامع چيني آسياي جنوب شرقي به انگليسي تبارهاي استراليا به چشم خارجي متجاوز نگاه مي كنند. به همين لحاظ است كه مقامات استراليا كه عموما انگليسي تبار هستند مي كوشند با آمريكا همپيمان باشند و رابطه خود را با سلطنت لندن قطع نكنند. در دوران جنگ جهاني دوم امپراتوري ژاپن حملات نظامي متعدد به استراليا کرد. آن امپراتوري نيز عقيده داشت مهاجران انگليسي استراليا حق ندارند مالک اين سرزمين باشند. استراليا (جنوبي) که اين نام را يک دريانورد هلندي بر آن نهاده است بايد متعلق به بوميان و مردم منطقه باشد. انگليسي ها نه تنها اين سرزمين را با تجاوز نظامي تصرف کردند بلکه بر روي متصرفات خود در منطقه نام اقيانوسيه گذاردند تا بدنه اي جدا از آسيا به حساب آيد.
حساسيت پايان ناپذير انگلستان نسبت به خاور ميانه
12 جولاي 1941 زد و خورد نيروهاي انگليسي با نيروهاي دولت «ويشي» فرانسه در سوريه پايان يافت. سوريه بعد از جنگ جهاني اول و شكست عثماني، سهم فرانسه از غنائم شده و تحت الحمايه اين دولت بود و چون دولت فرانسه با آلمان سازش كرده بود، انگلستان كه نسبت به خاورميانه حساسيت پايان ناپذير داشته است به سوريه نيرو فرستاد تا اين سرزمين را به اين بهانه كه دولت فرانسه با آلمان سازش كرده، و ديگر دوست انگلستان به حساب نمي آيد تصرف كند!. دولت لندن قبلا ژنرال دوگل را برآن داشته بود تا مقرّ دولت فرانسه آزاد در خاک انگلستان باشد و او (دوگل) از راديو لندن براي فرانسويان پيام بفرستد. به اين ترتيب از ژوئن 1941 فرانسه داراي دو دولت بود: فرانسه ويشي و فرانسه آزاد.
لشكر كشي انگلستان به سوريه در حالي بود كه انگلستان در شمال آفريقا زير حملات نيروهاي مشترك آلمان و ايتاليا قرار داشت و به نيروهايش در اين منطقه بيش از سوريه نياز داشت.
تمايل كارتر انساندوست! به بمب نوترون، چرا؟
کارتر
12 جولاي 1977 جيمي كارتر رئيس جمهور وقت آمريكا (كه اينك پرچم دمكراسي خواهي و انساندوستي بر دوش گرفته است) تمايل خودرا به ساخت بمب نوترئن ابراز داشت. وي دليل اين تمايل را چنين بيان كرد كه بمب نوتروني به تاسيسات (نه مردم و جانداران) آسيب كمتري وارد مي آورد!!. كارتر که مشهور به دفاع از حقوق بشر و استقرار دمكراسي بوده با چنين استدلالي، بسيار از هواداران خودرا از دست داد و مفسران وقت نوشتند که کارتر با اين گفته خود نشان داد که «تاسيسات و اشياء» را بر جان انسانها ترجيح مي دهد!.
قطع جريان برق در شهر نيويورک و غارتگري متعاقب آن
ساعت 21 و 34 دقيقه 13 جولاي سال 1977 جريان برق شهر نيويورك قطع شد و بخش بزرگي از اين شهر در تاريكي فرو رفت، غارت شد و ... . وسعت غارت به حدي بود كه پليس بيش از سه هزار غارتگر را دستگير كرد. اين رويداد پرمعنا مدتها از لحاظ كشف علل و اسباب تحت بررسي جامعه شناسان بود كه چرا در نيمه دوم قرن 20 و در شهر نيويورك كه مقرّ سازمان ملل است چنين قانونشكني روي داده بود. اين وضعيت، تمدن و قانونمندي بشر معاصر را زير سئوال برد که خودرا کاملتر از همنوعنان گذشته مي خواند.
آغاز رفت و آمد عادي کشتي ها در آبراه پاناما
12 جولاي سال 1920 آبراه پاناما كه ميان دو اقيانوس اطلس و آرام حفر شده است، به روي رفت و آمد عادي كشتي ها باز شد. اين آبراه كه در كنترل دولت آمريكا بود اخيرا به دولت پاناما واگذار شده است، ولي نيروهاي نظامي آمريكا هنوز در آنجا هستند. اين آبراه قبل از اين تاريخ يک بار اسما (سمبوليک) افتتاح شده بود ، ولي آغاز کار عادي آن از 12 جولاي سال 1920 است.
يلتسين پلكان خود، حزب كمونيست، را به دور افكند!
يلتسين
12 جولاي 1990 و درجريان كنگره بيست و هشتم حزب كمونيست شوروي، بوريس يلتسين (متولّد 1931 و متوفي در 2007) از عضويت اين حزب كناره گيري كرد. وي كه يك كارگر ساختماني در سيبري بود و تحصيلات دانشگاهي نداشت با استفاده از پلكان حزب كمونيست كه او خود را مومن به آن ايدئولوژي نشان داده بود بالا آمده بود و آخرين سمت حزبي او رئيس حزب كمونيست مسكو و عضو دفتر سياسي حزب بود!. يلتسين که همان سال ديداري از آمريكا بعمل آورده بود از سوي پراودا متهم شده بود كه در آمريكا در نوشيدن ودكا افراط كرده بود و ....
يلتسين سپس كوشيد در اطراف خود هياهو بپا كند تا توجه مردم نسبت به او جلب شود. وي عمدتا با تبليغات رسانه هاي غرب موفق شد که در انتخابات12 ژوئن 1991 با 57 درصد آراء به رياست جمهوري روسيه دست يابد. او يكي از سه نفري است كه شوروي را منحل كرد و همه تلاشهاي هفتاد و 4 ساله چند نسل را برباد داد و غرور روسها را به عنوان يك ابر قدرت شكست و .... يلتسين که از 1991 تا آخرين ساعت سال 1999 رئيس جمهور روسيه بود در طول زمامداري خود برغم وعده رعايت دمکراسي، پارلمان روسيه را براي مدتي تعطيل کرد و يک قانون اساسي تازه! براي روسيه تدوين و در رفراندم به تصويب رساند. برنامه او در موردخصوصي سازي اموال ملي شماري کم را يکشبه از جيب ملت ميلياردر کرد و مافيابازي و ناامني نتيجه آن بود. يلتسين به عمد و يا به اشتباه آسيب هايي به پيشرفت هاي روسيه واردساخته که جبران آن نياز به دهها سال تلاش دارد. اخرين كار يلتسين پيش از كناره گيري (در ساعات آخر دسامبر 1999) معرفي "ولاديمير پوتين" به جانشيني خود بود تا نه تنها راهش را ادامه دهد بلکه از او محافظت کند و مانع دستگيري، محاکمه و مجازاتش احيانا به اتهام خيانت شود. يلتسين اعتياد شديد به مصرف الکل داشت و همين اعتياد از ديرزمان به قلب او آسيب وارد ساخته بود. وي 23 اپريل 2007 در 76 سالگي درگذشت.
روزي که عرفات به فلسطين بازگشت، ولي ...
12 جولاي سال 1994 ياسر عرفات رئيس وقت شوراي عالي فلسطين پس از 27 سال دوري از فلسطين به غزه بازگشت و در فلسطين استقرار يافت. عرفات (متولد 1929) جواني را در مصر بسر برده و در آنجا تحصيل كرده بود. وي که در سال 1959 و با هدف مبارزه براي فلسطين گروه «فتح» را تاسيس کرد از سال 1988 روش نرمتري در پيش گرفت و با اميد به اجراي وعده اي كه درباره ايجاد يك كشور فلسطيني در جوار اسرائيل به او داده شده بود در سال 1994 به فلسطين بازگشته بود، ولي تا پايان عمر نه تنها موفق به تحقق آن نشده بود بلکه در دو سال آخر و تا روزي که براي درمان به فرانسه انتقال يافت و در آنجا درگذشت در اقامتگاهش تحت نظر نيروهاي اسرائيلي قرار داشت و تضميني براي حفظ جان او نيز در کار نبود. هنوز جزئيات علت مرگ عرفات که 11 نوامبر 2004 در فرانسه درگذشت دقيقا روشن نشده است.
عصيان مسجد لعل شهر اسلام آباد در جولاي 2007 ، پديده اي تازه در پاكستان بود
Abdul Rashid Ghazi عصيان مسجد لعل در شهر اسلام آباد پاكستان يازدهم جولاي 2007 با حمله همه جانبه و ورود افراد مسلح دولت پاكستان به آن مسجد و كشته شدن «عبدالرشيد قاضي» برادر و معاون متصدي مسجد پايان يافته اعلام شد.
در جريان اين عصيان كه ظاهرا از سوم ژوئيه آغاز شده بود، طبق گزارش مقامات رسمي پاكستان شصت و دو نفر ازجمله 9 نظامي پاكستاني كشته شدند. منابع ديگر، جمع تلفات را هشتاد تا دويست تن گزارش كرده بودند. مسجد لعل (كه خبرگزاري هاي غرب آن را «مسجد سرخ» ناميده بودند) و مدارس ديني ضميمه آن در محله اي در اسلام آباد واقع شده است كه برخي از سفارتخانه ها هم در آنجا قرارگرفته اند. متصدي اين مسجد، مولانا عبدالعزيز بود كه در جريان اين عصيان هشت روزه دستگير و بازداشت شده بود. انگيزه ظاهري اين عصيان مسلحانه، مخالفت مقامات دولتي پاكستان با ساختن مسجد بدون مجوز سازمانهاي اداري مربوط بود، ولي متصديان مسجد از پيش با عزل بدون دليل افتخار محمد چودري رئيس ديوان عالي (قاضي القضات) پاكستان از سوي پرويز مشرف رئيس جمهور پاکستان(و هوادار آمريكا) مخالفت و به گسترش مراكز لهو و لعب (فاحشه خانه و ...) در آن كشوراسلامي و مواردي ديگر از فساد اعتراض كرده بودند. مقامات دولتي، متصديان مسجد لعل را متهم كرده بودند به تلاش براي گسترش مقرراتي مشابه آنچه را كه طالبان در افغانستان به اجرا درآورده بودند و نيز يك انقلاب اسلامي. به اظهار مقامات پاكستاني، عبدالرشيد قاضي در داخل مسجد يك دادگاه اسلامي (شرع) براي مجازات متخلفان از قوانين اسلام تشكيل داده بود. عصيان از سوم ژوئيه با درگيري دختران مدرسه ديني مسجد لعل با مامورين پليس و متخلفان از شريعت در خيابانها آغاز شده بود كه بعدا متصديان و مراجعان و محصلان مدارس مسجد در داخل ساختمان متحصن و سنگرگيري كرده بودند.
پس از ورود نظاميان پاكستاني به داخل مسجد، زد و خورد در تونلهاي زير ساختمان آغاز شد كه به كشته شدن عبدالرشيد قاضي (43 ساله) و مادر او انجاميد.
مخالفت اسلاميون با پرويز مشرف (كه با كودتاي نظامي روي كار آمده است) از مدتها پيش آغاز شده و زدوخوردهاي خونين خياباني در پاكستان تازگي نداشت ولي نبرد ميان نظاميان و مسجد عنصر تازه اي تلقي شده است. پاكستان، تنها كشور جهان است كه صرفا برپايه مسلمان بودن مردمش از تجزيه هندوستان و ضميمه كردن بخشهايي از افغانستان و بلوچستان شرقي ايران تاسيس شده است. لذا، به باور اصحاب نظر، اين رشته سر دراز خواهد داشت.
عبدالرشيد در يک مصاحبه مطبوعاتي پيش از هجوم نظاميان به مسجد لعل
مسئله ختنه دختران!
پليس انگلستان در جريان مبارزه با ختنه دختران (Female Circumcision) در آن كشور يازدهم جولاي 2007 براي هركس كه خبر از انجام چنين عملي روي يك دختر بدهد بيست هزار پاوند (معادل چهل هزار دلار) پاداش تعيين كرد. ختنه دختران از قديم الايام در بخشي از آفريقا و بعضي از نقاط خاورميانه يك رسم محلي بوده است و ارتباط به اديان ندارد. اين عمل در سومالي، اريتره و مصر بيش از نقاط ديگر به چشم مي خورد. دختران در سنين زير هشت سالگي تحت اين عمل قرار مي گيرند كه به چند صورت انجام مي شود. برخي از مهاجران كشورهايي كه اين رسم در آنجا رواج دارد، در كشور ميزبان (وطن تازه) نيز به آن مبادرت مي كنند. گفته شده است كه 74 هزار بانوي ختنه شده در انگلستان زندگي مي كنند. سازمان جهاني مربوط، در سال 1990 عنوان اين عمل را از «ختنه دختران» به عبارت «فيميل جنيتال موتيليشن(Female Genital Mutilation) - اختصارا اف. جي. امF.G.M» تغيير داد و خواست كه اين عبارت بكار برده شود تا اين عمل از ختنه پسران مجزا باشد که در برخي از اديان از جمله اسلام يك تكليف شرعي است.
تاريخ از نگاهي به تصوير
روزي که هر بشکه نفت خام به 147 دلار رسيده بود
هر بشکه نفت خام يازدهم جولاي 2008 به 147 دلار يعني 5 دلار بيش از روز پيش از آن بالارفته بود. اين افزايش، سبب بالارفتن بهاي بنزين در جايگاههاي فروش در آمريکا شده بود. عکس زير، بهاي بنزين را در يک جايگاه فروش در ايالت کاليفرنيا در يازدهم جولاي 2008 نشان مي دهد که هر سه نوع بنزين (معمولي، سوپر و سوپر کم اوکتان)، هرگالن بمراتب بيش از 5 دلار است:
برخي ديگر از رويدادهاي 12 جولای
1799: تاسيس انجمن هاي سياسي در انگلستان ممنوع شد.
1806: ناپلئون بناپارت کنفدراسيوني از 12اميرنشين آلماني منطقه «راين» از جمله باواريا، ماينز و بادن به وجود آورد و آن را تحت حمايت دولت فرانسه قرارداد.
1960: دولت فرانسه پذيرفت كه به مستعمرات آفريقايي خود نيژر، چاد، ساحل عاج، ولتاي عليا، كنگو (برازاويل)، افريقاي مركزي و داهومي استقلال دهد.
1993: يك زمين لرزه شديد صدها تن را در شمال ژاپن كشت. امواج دريا ناشي از اين زلزله (سونامي) به شهرهاي ساحلي منطقه آسيب فراوان رساند.
http://www.iranianshistoryonthisday.com