ايران
|
... و ميترائيسم در ايرانزمين نماد مهرورزي و دوستي و دانايي شد ـ پیدایش
جشن مهرگان
|
محاسبات تقويمي تازه بر پايه نوشته هاي يونانيان و روميان عهد باستان نشان
مي دهد كه آگوست سال 500 پيش از ميلاد – دوران پادشاهي داريوش بزرگ – و به
احتمال زیاد 29 آن ماه، ميترا [در زبانهاي اروپايي میثرا] از سوي دربار
هخامنشي پس از مشورت با روحانيون آيين زرتشت، به عنوان مظهر (سمبل) نور
(آفتاب)، مهر و دانايي رسميت يافت. ميترا كه اينك نام صدها هزار
زن در سراسر جهان است، هزاران سال پيش، از خدايان آرين هاي جنوبي بود كه
پس از پيدايش آيين زرتشت و رسميت يافتن آن، از قرن ششم پيش از ميلاد مقام
خدايي را از دست داد كه با مصوبه آگوست سال 500 پيش از ميلاد نماد مهرورزي،
محبت، صميميت و دوستي شد و قرار شد اين صفات كه تا آن زمان اختصاص به
ايرانيان داشت، جهاني شوند. به علاوه هر سال در روز مهر از ماه مهر (جشن
مهرگان) تدابيري بكار گرفته شود (مثلا سخنراني و اندرز گفتن) تا مهر و
دوستي و نور و دانايي در دلها تقويت شود و نهال مهرورزي پرورش يابد و پندار
بد، دشمني ورزيدن و ظلمت نهي گردد. و از اين زمان بود كه انتخاب نام ميترا
براي افراد، عمومي و عادي شده است كه پس از گذشت قرون و اعصار، ميترا در
مواردی هم به "مهري – مهربانو" و ميتراداد به مهرداد تبديل شده است.
هخامنشيان از ميترائيسم كه آيين زرتشت جاي آن را گرفته بود برداشت
ديگري هم كردند و آن، جهاني كردن اين برداشت به عنوان يك عامل مبارزه دروني
با شيطان، ناداني، بدي ها، تاريكي و ستم بود. تا به اين وسيله مردم از جنگ
و خونريزي بيزار شوند و مسائل راه حل انساني به دست آورد و به تدريج اين
نوع ميترائيسم را در آسياي غربي و اروپا ترويج و گسترش دادند به گونه اي كه
مكتب رومي ها و به ويژه ايلريها (مردم ساكن يوگوسلاوي) قرار گرفت و تا
زماني كه مسيحيت خود را با آن هماهنگ نكرد موفق نشد در قلمرو روم پذيرفته
شود و گسترش يابد. واژه هاي مهر به مفهوم محبت، مهربان،
نامهربان، مهرباني كردن و نظاير آن از همان زمان واختصاصا ميان ايرانيان
باقي مانده است و به همين دليل هنوز ايرانيان در سراسر جهان خود را
مهربانتر از ساير ملل مي دانند و به مهربان بودن شهرت يافته اند.
|
|
مشكلاتي كه «هنري مورتيمر دوراند»، ديپلمات انگليسي براي ايران و آسياي
جنوبي ساخته و مسئله جاری افغانستان یکی از آنهاست
|
 | Sir Henry Mortimer Durand |
Henry Mortimer Durand هنري مورتيمر دوراند (داراي لقبSir) که از
سال 1894 تا سال 1903 وزير مختار دولت انگلستان در تهران بود اواخر آگوست
1899 ناگهان و بدون دادن اطلاع به دولت ايران، آماده ديدار از جنوب غربي
وطن ما شد كه اين سفر سه ماهه و دو هزار كيلومتري او، هفته نخست ماه
سپتامبر آن سال (سال 1899) آغاز شد و در دسامبر به پايان رسيد، بدون اين كه
دولت تهران انجام آن را مداخله در امور خود اعلام دارد و اعتراض كند!. اين
سفر بذر فتنه هاي متعدد را كشت كرد كه يكي از آنها تهيه طرح خط تقسيم وطن
ما به دو منطقه تحت نفوذ روسيه و انگلستان بود (که در 31 آگوست 1907 در
نشست سن پترزبورگ روي آن توافق شد). دوراند قبلا خط مرزي دو هزار و ششصد
كيلومتري ميان افغانستان و هندوستان انگلستان (پاكستان امروز) را ترسيم
كرده و در سال 1893 آن را به عبدالرحمان خان - امير كابل قبولانده بود كه
از قرن بيستم تاكنون منشأ فتنه، اختلافات و مسائل متعدد بوده است و ازجمله
مسئله جاری القاعده و طالبان، مشکل منطقه وزیرستان، مسئله کشمیر و ....
«دوراند» با ترسیم مرز افغانستان و هندوستان، تعمدا 28 میلیون پشتون را از
افغانستان جدا و به هندوستان داد که اینک در پاکستان زندگی می کنند و در
دهه 1960 نزدیک بود بر سر آنان میان افغانستان و پاکستان جنگ درگیر شود. هنری
دوراند در سپتامبر 1899 سفر خود به غرب ايران را از اصفهان آغاز كرد. او
در اين سفر ضمن تعيين منطقه اي از ايران که براي انگلستان اهميت بسيار و
استرتژيک داشت با سران قبايل بختياري و لرستان و بزرگان و معتمدان محلي
منطقه كارون (خوزستان) ملاقات و دوستي برقرار كرد و پس از دادن آموزش و
وعده به آنان، به تهران بازگشت. دوراند اطلاعات فراوان درباره سيستان،
كرمان و فارس به دست آورده بود. او يك دهه پيش گزارش رساله مانندي درباره
اهميت سيستان كه ريشه شاهان باستاني ايران (كيانيان) از آنجاست براي دولت
انگلستان فرستاده و گفته بود که سلاطین مغول تبار تهران (قاجارها) را از آن
ناحیت می توان ترسانید و امتیاز گرفت!. دوراند در گزارش ديگري، دولت متبوع
خودرا از تاريخچه برخوردهاي اعراب شيعه و سني بين النهرين (عراق) آگاه
كرده و نوشته بود كه اين برخوردها با حكومت بوئيان ديلمي (ايرانيان) كه
شيعه اثنی عشری بودند بر بين النهرين آغاز شد و در اين دوره شيعيان برتري
داشتند، بعدا با روي كارآمدن سلجوقيان اين برتري از آن سني ها شد و صفويه
دوباره برتري شيعيان را در عراق احياء كرد كه عثماني ها ورق را برگردانيدند
و اين تناوب ادامه داشته است. محصول ديدار دوراند از جنوب غربي
ايران ترسيم خطي از خانقين به سيستان بود كه ازهمدان، اصفهان، يزد و كرمان
مي گذشت. همين خط كه به «دوراند لاين» دوم معروف شده است در سال 1907 در
مذاكرات سن پترزبورگ مورد استناد قرار گرفت و خط تقسيم ايران به دو منطقه
نفوذ آن دو قدرت اروپايي (انگلستان و روسیه) شد. خط یکم (دوراند) قبایل
پشتون را قسمت کرده است. دوراند در زمان امتياز نفت، قتل
ناصرالدين شاه، به شاهي رسيدن پسرش مظفرالدين و مشروطه خواهي در ماموريت
تهران بود. وی زماني ماموریت در سفارت انگلستان در تهران یافته بود كه نفوذ
روسها در دربار ايران رو به گسترش گذارده بود و «لُرد رُزبري» نخست وزير
وقت از «دوراند» خواسته بود كه نظرش را بدهد. دوراند پس از يك بررسي كامل
چنين نظر داده بود: روس ها مي خواهند كه سلطنت ايران رونوشتي از سلطنت
روسيه باشد. لذا، سياست ما در ايران كه دربار شاه و رجال آن به ويژه علي
اصغرخان (اتابك اعظم) به دام روس ها افتاده اند نمي تواند خارج از يكي از
اين سه راه باشد: ا ـ همكاري و هماهنگي با روس ها با هدف حفظ منافع
انگلستان. 2 ـ به روسيه اخطار شود كه اگر در غرب ايران پيشروي
بيشتري كند (نفوذ خود را گسترش دهد) با واكنش انگلستان رو به رو خواهد شد و
نخواهد توانست گام به مناطق جنوبي ايران بگذارد و حتی کنسولگری دایر کند.
3 ـ با حفظ نظام سلطنتي، كمك به ايجاد تغييرات روزافزون در مديريت و اداره
كشور (مشروطيت ـ محدود شدن اختيارات دربار). دولت انگلستان راه سوم
پيشنهادي «دوراند» را پذيرفت و .... دخالت هاي دوراند در اوضاع
ايران و ايجاد تغييرات در وضعيت سياسي به قدري گسترده و علني بود كه حتي
مورد اعتراض هربرت بوئن نماينده سياسي آمريكا در تهران قرارگرفت که جريان
را به واشنگتن گزارش كرد و گزارش او در در مطبوعات آمريكا انعكاس يافت. اين
انتقاد به قدري مستدل بود كه نظر سالزبري نخست وزير انگلستان (از حزب
محافظه كار) را نسبت به دوراند تغيير داد و بعدا محل ماموريت دوراند به
مادريد و سپس واشنگتن تغيير يافت و وي پس از ماموريت واشنگتن، به كار
نويسندگي روي آورد و كتاب هاي متعدد نوشت از جمله «نادرشاه»، «ديدار پاييزه
از غرب ايران»، «پدرم ژنرال ماريون دوراند (بيوگرافي پدرش)» و ... و يك
اتوبيوگرافي (زندگينامه خودش). درباره كارهاي اين ديپلمات
انگليسي كتاب ها و رسالات متعدد انتشار يافته كه كاملترين آنها را توماس
اسميت تحت عنوان «نفت و كانوا» نوشته است. دوراند پسر ژنرال
ماريون دوراند فرمانده نيروهاي انگليسي در هند كه بر زبان فارسي كاملا مسلط
بود به رغم مخالفت شديد مسكو، از سوي لرد رزبري نخست وزير وقت انگلستان به
عنوان نماينده ديپلماتيك اين دولت در ايران تعيين و 17 نوامبر سال 1894
وارد تهران شده بود. دوراند قبل از ماموريت ايران، چند ماموريت در
افغانستان انجام داده بود. وي كه به همراه ژنرال رابرتز در دومين جنگ
انگلستان و افغان ها شركت كرده بود با ترسيم خط مرزي افغانستان با هندوستان
وقت كه مرز فعلي افغانستان و پاكستان را تشكيل مي دهد و قبايل منطقه را به
زيان افغانستان تقسيم كرده است مسئله آفرين شده است. دولت كابل تاكنون
بارها به اين خط (دوراند لاين1) اعتراض كرده و در سال 1993 انقضاي اعتبار
آن را اعلام داشته است. غير طبيعي (مغرضانه) بودن همين خط و ترسیم آن بدون
ملاحظات انسانی و واقعیت ها و قواعد جغرافیایی باعث شده است كه يك ايالت
مرزي پاكستان به صورت فدراسيون قبيله اي اداره شود كه گزارش شده است
مخفيگاه القاعده است. ناقص بودن همين خط نزديك بود كه در دهه 1960 به جنگ
افغانستان و پاكستان منجر شود كه با ميانجيگري دولت وقت ايران مسئله موقتا
فيصله يافت، ولي آتش زير خاكستر باقي مانده است.
|
|
ورود چند شخصیت مصدقی از جمله صدیقی، آذر، الهیار صالح و بختیار به میدان
انقلاب در سال 1357
|
هفتم شهریور 1357 (29 آگوست 1978) و در جریان انقلاب، روزنامه های تهران
گزارش کرده بودند که شماري چشمگير از ملیِّون و نیز چپگرایان فعال در دهه
1330 باردیگر فعال شده اند و هرکدام نظر و خواستی دارند. در این
راستا، روزنامه های تهران درگزارش خود از تشکیل و یا تجدید فعالیت 14 حزب و
جمعیت نام برده و همچنین نوشته بودند که چند شخصیت ملی گرا و نیکنام و
بعضا همکار پیشین دکتر مصدق از جمله دکتر مهدی آذر وزیر فرهنگ دولت مصدق،
دکتر غلامحسین صدیقی وزیر کشور کابینه او و نیز الهیار صالح و شاپور بختیار
به صورت مستقل وارد صحنه مبارزات و فعالیت شده اند. به نوشته
روزنامه های تهران، ورود دوباره همین شخصیت ها به صحنه انقلاب سبب شده است
(شده بود) که دولت واشنگتن موضع بیطرفانه به خود گیرد و با خشونت ماموران
انتظامی و تیراندازی به معترضان مخالفت و تماس شاه با ملیّون و اصلاح طلبان
را توصیه و تشویق کند. احتمالا همین توصیه سبب شده بود که شاه بعدا از
دکتر صدیقی بخواهد که نخست وزیر شود و او قبول پیشنهاد شاه را مشروط و
موکول به دست کشیدن وی از اختیارات و اعمال قدرت خارج از چارچوب قانون
اساسی و احیانا خروج موقت از کشور کرده بود که شاه پیشنهاد نخست وزیری را
به یک همکار دیگر مصدق ـ شاپور بختیار ـ داد و وی پذیرفت و نخست وزیر شد،
آما دیگر خیلی دیر شده بود.
|
|
ایران عضو جنبش غیر متعهد
|
29 آگوست 1979 ابراهیم یزدی وزیر امورخارجه وقت ایران درخواست عضویت این
کشور در جامعه کشورهای غیر متعهد را تسلیم نشست این جامعه در شهر هاوانا
کرد که به تصویب رسید. ایران قبلا از کشورهای وابسته به غرب و عضو یک
اتحادیه نظامی غرب موسوم به «سنتو» و درگیر با مسکو و کمونیسم بود. در نشست
هاوانا، نیکاراگوئه و بولیوی نیز به عضویت جامعه غیرمتعهدها درآمدند. این
جامعه که در دوران جنگ سرد دو ابرقدرت فعال و موثر بود در پی درگذشت موسسان
آن چوئن لای، جمال عبدالناصر، نهرو و تیتو مانند گذشته فعالیت چندان
ندارد.
|
|
|
در قلمرو انديشه
|
حقوق انسان از ديدگاه «جان لاک»
|
 | John Locke |
29 آگوست زادروز جان لاك John Locke فيلسوف تجربه گراي
(Empiricist) انگليسي است که درسال 1632 به دنیا آمد و برپايه افكار او
اعلاميه استقلال ايالات متحده نوشته شده و علوم سياسي و فلسفه سياسي شكل
گرفته است. به باور لاك؛ هر فكر، عقيده و دانش ناشي از تجربه است. لاک
گفته است که بشر طبيعتا داراي حقوق و تكاليفي است و اين حقوق عبارتند از:
حق حيات، حق آزادي، حق مالكيت و .... «حق آزادي» از نظر لاك همانا برابري
سياسي افراد و برخورداري از حقوق مدني است. وظيفه هر دولت محافظت از حقوق
مردم است و توجيه وجود دولت در همين محافظت از حقوق مردم قرارداده شده است
كه بهتر از خود فرد مي تواند اين وظيفه را انجام دهد و توان محافظت از حقوق
اتباع؛ درجه شايستگي يك دولت را نشان مي دهد و اگر يك دولت نخواهد و يا
نتواند حقوق اتباع را محفوظ بدارد، منطق وجودي خود را از دست مي دهد و بر
مردم است كه حاكم ديگري را برگزينند. اين فقط مردم هستند كه بايد تصميم
بگيرند كه چه كسي بر آنان حكومت كند.
|
|
|
در قلمرو ادبيات
|
سالگشت درگذشت نويسنده شنهاي جزيرةالعرب:نويسنده اي كه تجربه خود را برمي
نگاشت
|
 | ويلفرد
| «ويلفرد تزينگر»
نويسنده انگليسي كتابهاي «شنهاي جزيرة العرب»، «اعراب باتلاق نشين»،
«رودخانه اي كه به دريا نمي رسد»، «زندگي با سامبوروها» و ... 29 اآگوست
2003 در 93 سالگي درگذشت. كتابهاي تزينگر نتيجه تجربه هاي خود
او است. او در 1946 از «ربع الخالي» كشور سعودي عبور كرد و احتمالا نخستين
غير بومي بود كه دست به اين سفر خطرناك زده بود. وي سپس تمام سال 1948 را
با اعراب بدوي ربع الخالي زندگي كرد و كتاب شن هاي جزيرةالعرب نتيجه همين
دو سفر بود. ترينگر سپس مدتي را با اعراب حواشي باتلاقهاي دجله و فرات در
عراق جنوبي بسر برد كه كتاب ا«عراب باتلاق نشين» محصول آن است. كتاب
«رودخانه اي كه به دريا نمي ريزد» شرح چنين رودخانه اي در كشور اتيوپي است.
ويلفرد سالها ميان قبيله سامبورو در كنيا زندگي كرد تا موفق شد تفاوت
زندگي ابتدايي و زندگاني نوين را برنگارد و .... ويلفرد در 1946
به اين صورت ار ريع الخالي گذشت. عكس، وي رابا شترش در ميان شن ها نشان مي
دهد. او در كتاب خود از كوههاي متحرك اين منطقه كه همانا شنهاي روان هستند
نام برده است.
|
|
|
ساير ملل
|
قتل امپراتور اينكا Inca
|
29 آگوست 1533 ميلادي «فرانسيسكو پيزارو» كه از سوي دولت اسپانيا ماموريت
تصرف اراضي امريكاي جنوبي و انتقال طلاي آنجا را به اسپانيا داشت پس از
دستگيري كردن آتاهوالپا Atahualpa امپراتور اينكاها و گرفتن خزانه طلاي او
كه اسپانيا را ثروتمند كرد وي را برخلاف وعده اي كه داده بود به قتل رساند. پيزارو
با 150 سرباز از جمله 62 سوار و دو توپ عازم شهر كوسكو Cusco پايتخت
امپراتوري اينكا (واقع در کشور پرو Peru) شده بود. حال آن كه اين امپراتوري
دهها هزار سرباز داشت، ولي فاقد دو چيز بود، يكي دروغ گفتن و ديگري اسلحه
آتشين. پيزارو پس از رسيدن به كوسكو؛ بر فراز تپه اي مستقر شد و دو توپ خود
را زير شاخه هاي بريده شده درخت پنهان كرد و از امپراتور خواست كه با هم
مذاكره كنند و پيام داد كه اين مذاكره درباره تشويق قوم اينكا به مسيحي شدن
است و قصد تصرف جايي را ندارد، زيرا نيروهاي او كم و خسته راه هستند.
امپراتور فريب خورد و با هفت هزار تن از سربازان خود و سران كشورش به ديدار
پيزارو رفت. هنگامي كه اين عده به تيررس توپها رسيدند زير آتش قرار
گرفتند. بيشتر اين عده كشته شدند و امپراتور اسير شد. پيزارو قول داد كه
اگر مخزن طلايش را به او نشان دهد آزاد خواهد شد كه فريب خورد و چنين كرد.
پيزارو پس از تصاحب طلاها دستور داد كه امپراتور را گردن زدند و مردم اينكا
كه از آتش توپ و تفنگ و ديدن سوار نظام و سرباز زره پوشيده ترسيده بودند
تسليم شدند و سرزمين و استقلال و آزادي خود را از دست دادند. باستان شناسان
كه سرگرم بيرون آوردن اشياء، ساختمانها و مردگان اينكاها از دل خاك هستند
از پيشرفت تمدن آنان متعجب شده اند. اين قوم مردگان خود را پس از موميايي
كردن دفن مي كرد.
|
|
تحقيقات قضايي از توني بلر که متهم به گزارش خلاف واقع درباره عراق شده بود
|
توني بلر نخست
وزير انگلستان 29 آگوست 2003 در حالي كه در طرفين مسيرش، لندني ها بر ضد او
تظاهرات مي كردند و کاريکاتورهايش را با شعارهاي ضد جنگ عراق (عکسهاي بالا
و پايين) حمل مي کردند وارد ساختمان ديوان عدالت انگلستان شد كه سرگرم
رسيدگي به ماجراي خودكشي «ديويد كلي» و اظهارات سابق بلر در پارلمان در
توجيه تعرض نظامي به عراق بود (که بعدا معلوم شده بود گزارش نادرست داده
بود). در پي خودكشي «ديويد كلي» بازرس (انگليسي) سابق سازمان ملل
در عراق و مشاور وزارت دفاع انگلستان كه ادعاي بلر را گزافه گويي خوانده و
در اين زمينه مطالبي به راديو اين كشور گفته بود، اين تحقيقات قضايي ضرورت
يافته بود. بلر در پارلمان انگلستان گفته بود كه صدام حسين ظرف 45
دقيقه مي تواند سلاحهاي كشتار جمعي خود را آماده براي بكار گيري سازد، حال
آن كه پس از اشغال نظامي عراق چنين سلاحهايي به دست نيامده است.
بلر دومين نخست وزير انگلستان است كه چنين تحقيقاتي از او مي شود.
|
|
جنگ ترياك انگلستان و چين و نگاهي كوتاه به تاريخچه ترياك
|
 | انگليسي ها كشت ترياك را در مستعمره خود هند گسترش دادند و
محصول آن را به چين صادر كردند و ... |
29 آگوست 1842 جنگ چين و انگلستان معروف به «جنگ اول ترياک» با
امضاي قرارداد نانژينگ پايان يافت. اين جنگ به پيروزي انگلستان و از دست
رفتن هنگ كنگ چين و بازشدن درهاي چين به روي بازرگانان انگليسي انجاميد.
طبق اين قرارداد، دولت چين پذيرفت كه بنادر چين ـ از كانتون تا شانگهاي ـ
به روي كشتي هاي قدرت هاي بزرگ باز باشد و تعرفه هاي گمركي تجار انگليسي
ثابت بماند، انگليسي ها از حق محاكمه كنسولي برخوردار باشند و دولت چين
بابت غرامت جنگ 21 ميليون اونس نقره به دولت انگلستان بدهد. اين قرارداد در
عرشه ناو انگليسي «كورن واليس» در آبهاي نانژينگ امضا شد. انگلستان سالها
بود كه ترياك محصول هند را به چين صادر مي كرد و چينيان با مصرف اين ترياك
ارزان معتاد شده بودند. سالها بعد، دسته اي از چينيان ميهندوست با تشويق
دولت چين به كشتي هاي باري انگلستان حمله بردند و صندوقهاي ترياك را به
دريا ريختند كه اين امر بهانه جنگي شد كه مورخان بر آن نام جنگ اول ترياك
نهاده اند. به اين مناسبت نگاه كوتاهي به تاريخچه ترياك بيافكنيم: بوته
ترياك به دليل سازش با هر آب و زميني از قديم الايام در اطراف درياي
مديترانه به صورت خود رو به دست مي آمد و به علت داشتن گلهاي زيبا، به
تدريج به دست انسان كشت شد. نخست مصريان قديم، سپس ساكنان آسياي صغير
(تركيه) و آنگاه يونانيان و بعد از آنها روميان با اين ماده (بوته ترياك و
شيره آن) آشنا شدند. بقراط كه آن را Opium مي ناميد براي درمان بيماريها آن
را تجويز مي كرد. در كتابخانه ي "آجر نبشته" آشور بانيپال (2700 سال پيش)
از آن به عنوان داروي مسكن نام برده شده است. اسكندر مقدوني آن را با خود
از يونان به ايران آورد تا در صورت بيمار شدن سربازانش به آنها بخوراند و
سپس آن را در شرق افغانستان (آن زمان آريانا يعني سرزمين آرين ها خوانده مي
شد) كشت كرد. عربها كه در گسترش آن در آسياي جنوبي سهيم هستند، آن را
داروي رفع سردرد مي پنداشتند. رازي نخستين شيميداني بود كه هزار سال پيش
خواص شيميائي ترياك را شناخت و آن را افيون Afiyun (واژه شكسته شده Opium)
خواند. سپس ابن سينا در آزمايشگاه خود در اصفهان روي اين ماده تجربه فراوان
كرد و به اعتياد آور بودن آن پي برد و توصيه كرد كه فقط براي رفع تسكين
درد، درمان اسهال و اسهال خوني و چشم درد به طور موقت و مقطوع از آن
استفاده شود. احتمالا از همين زمان اين ماده ترياك Teriac (داروي مسكن)
خوانده شده است. در آن زمان براي رفع تسكين درد شيره آن را به مقدار كم با
عسل مي خوردند. مصرف ترياك به ميزان محدود بود زيرا خوردن زياد آن باعث مرگ
مي شد. مغولها و تيموريان (تاتارها) اولين قومي بودند كه از ترياك به
عنوان ماده مخدر استفاده كردند. آنها اين ماده را به سربازان خود مي
خوراندند تا در ميدان جنگ از كشتن و كشته شدن نهراسند و فرار نكنند.
استفاده از ترياك به عنوان ماده مخدر از قرن شانزدهم به تدريج معمول شد.
انگليسي ها پس از تصرف هند و دست يافتن به مزارع خشخاش اين كشور به تجارت
ترياك به كشورهاي ديگر مخصوصا چين دست زدند كه به دو جنگ معروف به ترياك در
قرن 19 انجاميد. احتمالا تشويق ايرانيان به كشيدن ترياك مربوط به همين
دوره است. در قرن 20، علي رغم ممنوعيت اين ماده از سوي جامعه ملل (سابق) و
سازمان ملل كشت ترياك در چند نقطه از جمله افغانستان و مثلث طلايي، و مصرف
آن و مشتقاتش از جمله هروئين ادامه دارد.  | تصويري كه در نيمه قرن 19 از جنك ترياك انگلستان و چين
ترسيم كرده اند
|
|
|
قيام كشاورزان ماساچوست
|
قيام كشاورزان در ايالت ماساچوست آمريكا به رهبري دانيل شي D.Shay ـ
از مبارزان سابق انقلاب استقلال آمريكا 29 آگوست 1786 آغاز شد، در 26
دسامبر همان سال به اوج رسيد و در 25 ژانويه 1787 سركوب شد. كشاورزان
منطقه كه از خشونت طلبكاران به ستوه آمده بودند خواهان اصلاح قانون تصرف
مايملك كشاورز از سوي طلبكار در صورت عدم پرداخت بدهي در سررسيد آن شده
بودند. ولي به خواست آنان توجه نشده بود كه مي گفتند نبايد به دليل
بدهكاري، زمين و ابزار كار آنان به سود طلبكار توقيف و حرّاج شود بلكه بايد
به آنان امكان داده شود كه به فعاليت ادامه دهند و در فرصت ديگر قروض
خودرا بپردازند و از سنگين بودن ماليات نيز شكوه داشتند. آنان به هدايت«شي»
دست به قيام زدند و 26 دسامبر يك تظاهرات 1200 نفري به راه انداختند. ولي،
در 25 ژانويه سال 1787 پس از اينكه اين قيام مسلحانه شد در «اسپرينگ فيلد»
توسط نيروهاي دولتي سركوب شد و «شي» فرار كرد و ....
|
|
نشست آگوست 2008 سران سازمان همكاري هاي شانگهاي ـ موافقت با گسترش سازمان
|
نشست سران سازمان همكاري هاي شانگهاي در شهر «دوشنبه» كه اعضاي
اصلي و ناظر يك سوم كره زمين را تشكيل مي دهند 28 آگوست 2008 با صدور يك
قطعنامه به مذاكرات خود پايان داد. طبق اين قطعنامه، سران شركت كننده در
نشست موافقت كردند كه سطح همكاري با كشورهاي ايران، هند، پاكستان و
مغولستان ـ آنطور كه اين ممالك «ناظر» خواستار آنند ـ گسترش يابد و يك هيات
ويژه بوجود آيد كه چگونگي گسترش «سازمان همكاري شانگهاي» را بررسي، تنظيم و
جهت تصويب تسليم دارد. نشست، همچنين ضرورت مشاركت سازمان همكاري
شانگهاي در حل مسائل افغانستان را با ايجاد يك كنفرانس ويژه در چارچوب آن
سازمان را اعلام داشت. حامد كرزاي در اين نشست شركت كرده بود و محمود احمدي
نژاد در سخنان خود در اين نشست گفته بود كه نظاميان اعزامي «ناتو» نه تنها
موفق به رفع دشواري هاي افغانستان و برقراري نظم و آرامش در اين كشور نشده
اند بلكه روزي نيست كه خبر از قتل مردم عادي افغانستان به دست آنان نرسد.
ادامه اين وضعيت بر همسايگان افغانستان و منطقه اثر مي گذارد. نشست
دوشنبه تصويب كرد كه مبادلات ممالك وابسته به سازمان تا سال 2010 (16 ماه
بعد) تا 200 ميليارد افزايش يابد. مدوديف رئيس جمهور روسيه فدراتيو
در اين نشست ضمن اشاره به مسئله گرجستان و رفتار تهديدآميز غرب گفته بود:
ما بايد به آنان كه در اين جهان مي كوشند سپيد را سياه و سياه را سپيد جلوه
دهند علامت ايست بدهيم. نشست، در قطعنامه خود مداخله روسيه در
مسئله اوستياي جنوبي را «نقش فعال روسيه در رفع درگيري درگرجستان و برقراري
صلح و حفظ آن از طرق مسالمت آميز» خواند و از آن حمايت كرد. نشست در عين
حال نگراني اش را از هرگونه تشنج از دست كه امنيت جهان را به مخاطره مي
افکند اعلام داشت. به اين ترتيب نشست سران سازمان شانگهاي (معروف به
اوروسيا) گرجستان را عامل تشنج وقت قلمداد کردند که دست به حمله نظامي به
اوستياي جنوبي زده بود. | چند عکس از ملاقات سران کشورهايي که در نشست سال 2008 شهر
دوشنبه شرکت داشتند
|
|
|
|
برخي ديگر از رويدادهاي 29 اوت
|
1526:
عثماني همه مجارستان را تصرف كرد و با اتريش همسايه شد.
|
1835:
شهر ملبورن Melbourne استراليا بنا نهاده شد.http://www.iranianshistoryonthisday.com |