قرارداد1907
![]() |
محمدعلي شاه |
![]() |
اتابک |
دولت روسیه که در 1904 در خاور دور از ژاپن شکست نظامی خورده و انقلاب توده های روس در سال 1905 روحیه اش را تضعیف کرده بود و نگران ازدست رفتن منطقه فرارود بود که آن را با استفاده از ضعف و بی خبری دولت تهران در نیمه دوم قرن نوزدهم تصرف کرده بود آمادگی حل اختلافات خود با انگلستان را داشت.
![]() |
ادوارد گري |
ایزولسکی از مخالفان انقلاب مشروطیت ایران بود که یک سال پیش از آن به پیروزی رسیده بود. وی بیم داشت که پارلمان ایران (مجلس) بالاخره یک ناسیونالیست ایرانی را نخست وزیر کند و این فرد مدعی قفقاز و منطقه فرارود شود، با افغانها کنفدراسیون تشکیل دهد و ایرانیان را به حرکت درآورد.
طبق سازشنامه سن پترزبورگ، علاوه بر تقسيم ايران؛ افغانستان رسما تحت الحمایه انگلستان قرار گرفت تا مطمئن باشد كه هندوستان (همه شبه قاره) را از دستش خارج نخواهند ساخت و تبت نيز به چين داده شد كه در آن زمان خود عملا تحت سلطه قدرتهاي اروپايي، ژاپن و آمريكا بود و فقط اسماً استقلال داشت. این سازشنامه سریعا به اجرا درآمد و دو قدرت در مناطق نفوذ در ایران نیروی نظامی مستقر کردند.
![]() |
ستولي پين |
در آن زمان در ايران، شاه [محمدعلي شاه قاجار] به روسيه، و مجلس [پارلمان] كه از عمر آن يك سال بيشتر نمي گذشت به انگلستان نزديك بود. باوجوداین مجلس پس از دریافت نسخه ای از موافقتنامه دو دولت، آن را فورا ردّ کرد و علی اصغرخان اتابك نخست وزير وقت هنگام خروج از مجلس (میدان بهارستان) ترور شد. انگلستان بدون اعتناء به تصميم مجلس، در منطقه نفوذ خود به مركزيت كرمان، به دست ژنرال پرسي سايكس Sir Percy Sykes كه «برای ما ایرانیان» تاریخ هم نوشته است!! يك واحد نظامي به نام «اس. پي. آر= South Persia Rifles » ايجاد كرد و روسيه نيز در منطقه نفوذ خويش واحد قزاق به وجود آورد و به دولت تهران اخطار كرد كه «مورگان شوستر» آمريكايي خزانه كل ايران را كه به توصيه رئيس جمهوري وقت آمريكا براي اصلاح ماليه ايران اعزام شده بود بركنار كند.
اوضاع بر همين منوال بود تا اين كه در 1917 در روسيه انقلاب شد و دولت انقلاب از «تفاهم مثلث» خارج شد. انگلستان از فرصت به دست آمده [خروج روسیه از رقابت های استعماری، لغو یکجانبه سازشنامه سن پترزبورک از سوی شخص لنین و درگیری دولت انقلاب با مسائل متعدد و ازجمله جنگ داخلی و ...] استفاده كرد و در صدد برآمد كه ايران را تماما تحت الحمايه خود کند. لنين همه دعاوي روسيه نسبت به ايران لغو كرده و تماميت و حاکمیت ملی ايران را به رسميت شناخته بود.
انگلستان كه قبلا انحصارا امتياز نفت ايران را به دست آورده و بسياري از رجال را مطيع و گوش به فرمان خود ساخته و در دست داشت از تصميم تحت الحمایه کردن ایران دست نكشيد. وثوق الدوله نخست وزير وقت و دو تن از وزيرانش كه براي قبول تحت الحمايگي انگلستان رشوه نقدي كلاني گرفته بودند با اين امر كه به قرارداد 1919 معروف است موافقت كردند.
در دهم ژانويه سال 1920 ايران به عضويت جامعه ملل پذيرفته شد و چون انگلستان، ديگر راهي جز پذيرفتن حاكميت ايران نداشت، براي ادامه سلطه خود به طريق ديگر متوسل شد و سرتيپ رضاخان سوادکوهی [پهلوی] را كه دست پرورده افسران روس بود و پس از خروج قزاقخانه ها از دست روسها به فرماندهي تيپ قزاق منصوب شده بود تشويق و حمايت كرد تا دست به كودتا بزند و اين عمل 20 فوريه 1921 صورت گرفت.
دولت انگلستان به اين هم قانع نشد و براي اين كه در برابر گامهاي بعدي لنين غافلگير نشود ايران، تركيه و افغانستان را به درپيش گرفتن روشهاي ناسيوناليستي (در برابر روش انترناسيوناليستي مسكو) و ايجاد دوستي و برنامه هاي ديد و بازديد ميان خود تشويق كرد كه مسكو هم بيكار نماند و با افغانستان قرارداد عدم تجاوز و بي طرفي امضا كرد. انگلستان براي تثبيت و توسعه امتياز نفت، دولت رضاشاه را وادار به امضاي قرارداد 28 ماه می 1933 (تمدید امتیاز نفت)كرد كه بعدا ملت ايران به رهبري دكتر مصدق آن را لغو و صنعت نفت خودرا ملي كرد كه پس از براندازي 28 امرداد دوباره نفت ايران عملا در اختيار خارجي قرار گرفت و ....
مورخان از موافقتنامه سن پترزبورگ به نام يك بي شرمي تمام عيار قدرتهاي اروپايي در قرن 20 ياد كرده اند.
![]() |
شوستر |
![]() |
نيکلسون (راست) - ايزولسکي (چپ) http://www.iranianshistoryonthisday.com |
+ نوشته شده در ۱۳۹۰/۰۶/۰۹ ساعت 0:7 توسط شاگرد تاریخ
|