مهمترین رویدادهای ایران وجهان در طول تاریخ دراین روز
ايران
سالروز تقسيم ايران ميان انگلستان و روسيه ـ شرم آورترين رويداد استعماري قرن 20
محمدعلي شاه سي و يکم آگوست 1907 ميلادي (نهم شهریور 1286) قرارداد تقسيم كشور مستقل و باستاني ايران، دارای گذشته ای تابناك، مهد تمدن و 13 قرن يك ابر قدرت، به دو منطقه نفوذ انگلستان و روسيه ميان اين دو قدرت اروپايي در شهر سن پترزبورگ پايتخت وقت روسیه امضاء شد که در کتابهای تاریخ از آن به عنوان Anglo – Russian Entente یاد شده است. میان دو منطقه نفوذ، یک ناحیه بی طرف برای دولت تهران باقی گذارده شده بود. دولت فرانسه براي رسيدن آن دو دولت به اين توافق ماهها تلاش و واسطه گري كرده بود. هدف پاریس، حل اختلافات استعماری روسيه و انگلستان بر سر ايران، افغانستان و تبت بود كه بدون رفع آن ایجاد ائتلاف نظامي آن سه قدرت به نام «تفاهم سه گانه Triple Entente» در برابر اتحاد مثلث آلمان، اتريش و ايتاليا که از سال 1882 شکل گرفته بود امكان پذير نبود. لندن و مسکو یک قرن بود که در آن سه سرزمین اصطکاک منافع داشتند. فرانسه از تنها ماندن در برابر آلمان وحشت كرده بود. اختلافهاي كشورهاي اروپايي نتيجه رقابتهاي استعماري آنها بود كه بالاخره به جنگ جهاني اول منجر شد. «ادوارد گري» وزير امور خارجه وقت انگلستان از حزب ليبرال همين نقشه را در سر داشت [تعیین مرز نفوذ دو دولت و خط ایست روسیه در افغانستان و تبت ـ دو همسایه هندوستان] ولي از آنجا كه مردي مرموز بود منتظر شده بود كه فرانسه دست به ميانجيگري بزند تا انگلستان امتيازی قابل ملاحظه به روسيه ندهد. «پیوتر ستوليپين Pyotr Stolypin» نخست وزير وقت روسيه هم از قبل خواهان چنین معامله ای بود.
اتابک
دولت روسیه که در 1904 در خاور دور از ژاپن شکست نظامی خورده و انقلاب توده های روس در سال 1905 روحیه اش را تضعیف کرده بود و نگران ازدست رفتن منطقه فرارود بود که آن را با استفاده از ضعف و بی خبری دولت تهران در نیمه دوم قرن نوزدهم تصرف کرده بود آمادگی حل اختلافات خود با انگلستان را داشت.
ادوارد گري
الکساندر ایزولسکی Alexander P. Izvolsky وزیر امور خارجه وقت روسیه و آرتور نیکلسون Arthur Nicolson امیرزاده انگلیسی پیش نویس قرارداد (تفاهم = سارشنامه Entente)را تهیه کرده بودند. هنري مورتيمر دوراند H. M. Durand که از سال 1894 تا سال 1903 وزير مختار دولت انگلستان در تهران بود در پاییز 1899 خطوط منطقه ای از ایران را که لازم بود به هرترتیب در کنترل دولت لندن باشد تا هندوستانش از خطر تعرض در امان بماند ترسیم کرده بود. دوراند قبلا خط مرزي دو هزار و ششصد كيلومتري ميان افغانستان و هندوستان انگلستان (پاكستان امروز) را ترسیم كرده و آن را در سال 1893 به عبدالرحمان خان ـ امير كابل قبولانده بود كه از قرن بيستم تاكنون منشأ فتنه، اختلافات و مسائل متعدد بوده است و ازجمله مسئله جاری القاعده و طالبان، مشکل منطقه وزیرستان، مسئله کشمیر و .... «دوراند» با ترسیم مرز افغانستان و هندوستان، تعمدا 28 میلیون پشتون را از افغانستان جدا و به هندوستان داد که اینک در پاکستان زندگی می کنند و در دهه 1960 نزدیک بود بر سر آنان میان افغانستان و پاکستان جنگ درگیر شود.
ایزولسکی از مخالفان انقلاب مشروطیت ایران بود که یک سال پیش از آن به پیروزی رسیده بود. وی بیم داشت که پارلمان ایران (مجلس) بالاخره یک ناسیونالیست ایرانی را نخست وزیر کند و این فرد مدعی قفقاز و منطقه فرارود شود، با افغانها کنفدراسیون تشکیل دهد و ایرانیان را به حرکت درآورد.
طبق سازشنامه سن پترزبورگ، علاوه بر تقسيم ايران؛ افغانستان رسما تحت الحمایه انگلستان قرار گرفت تا مطمئن باشد كه هندوستان (همه شبه قاره) را از دستش خارج نخواهند ساخت و تبت نيز به چين داده شد كه در آن زمان خود عملا تحت سلطه قدرتهاي اروپايي، ژاپن و آمريكا بود و فقط اسماً استقلال داشت. این سازشنامه سریعا به اجرا درآمد و دو قدرت در مناطق نفوذ در ایران نیروی نظامی مستقر کردند.
ستولي پين
در آن زمان در ايران، شاه [محمدعلي شاه قاجار] به روسيه، و مجلس [پارلمان] كه از عمر آن يك سال بيشتر نمي گذشت به انگلستان نزديك بود. باوجوداین مجلس پس از دریافت نسخه ای از موافقتنامه دو دولت، آن را فورا ردّ کرد و علی اصغرخان اتابك نخست وزير وقت هنگام خروج از مجلس (میدان بهارستان) ترور شد. انگلستان بدون اعتناء به تصميم مجلس، در منطقه نفوذ خود به مركزيت كرمان، به دست ژنرال پرسي سايكس Sir Percy Sykes كه «برای ما ایرانیان» تاریخ هم نوشته است!! يك واحد نظامي به نام «اس. پي. آر= South Persia Rifles » ايجاد كرد و روسيه نيز در منطقه نفوذ خويش واحد قزاق به وجود آورد و به دولت تهران اخطار كرد كه «مورگان شوستر» آمريكايي خزانه كل ايران را كه به توصيه رئيس جمهوري وقت آمريكا براي اصلاح ماليه ايران اعزام شده بود بركنار كند.
اوضاع بر همين منوال بود تا اين كه در 1917 در روسيه انقلاب شد و دولت انقلاب از «تفاهم مثلث» خارج شد. انگلستان از فرصت به دست آمده [خروج روسیه از رقابت های استعماری، لغو یکجانبه سازشنامه سن پترزبورک از سوی شخص لنین و درگیری دولت انقلاب با مسائل متعدد و ازجمله جنگ داخلی و ...] استفاده كرد و در صدد برآمد كه ايران را تماما تحت الحمايه خود کند. لنين همه دعاوي روسيه نسبت به ايران لغو كرده و تماميت و حاکمیت ملی ايران را به رسميت شناخته بود.
انگلستان كه قبلا انحصارا امتياز نفت ايران را به دست آورده و بسياري از رجال را مطيع و گوش به فرمان خود ساخته و در دست داشت از تصميم تحت الحمایه کردن ایران دست نكشيد. وثوق الدوله نخست وزير وقت و دو تن از وزيرانش كه براي قبول تحت الحمايگي انگلستان رشوه نقدي كلاني گرفته بودند با اين امر كه به قرارداد 1919 معروف است موافقت كردند.
در دهم ژانويه سال 1920 ايران به عضويت جامعه ملل پذيرفته شد و چون انگلستان، ديگر راهي جز پذيرفتن حاكميت ايران نداشت، براي ادامه سلطه خود به طريق ديگر متوسل شد و سرتيپ رضاخان سوادکوهی [پهلوی] را كه دست پرورده افسران روس بود و پس از خروج قزاقخانه ها از دست روسها به فرماندهي تيپ قزاق منصوب شده بود تشويق و حمايت كرد تا دست به كودتا بزند و اين عمل 20 فوريه 1921 صورت گرفت.
دولت انگلستان به اين هم قانع نشد و براي اين كه در برابر گامهاي بعدي لنين غافلگير نشود ايران، تركيه و افغانستان را به درپيش گرفتن روشهاي ناسيوناليستي (در برابر روش انترناسيوناليستي مسكو) و ايجاد دوستي و برنامه هاي ديد و بازديد ميان خود تشويق كرد كه مسكو هم بيكار نماند و با افغانستان قرارداد عدم تجاوز و بي طرفي امضا كرد. انگلستان براي تثبيت و توسعه امتياز نفت، دولت رضاشاه را وادار به امضاي قرارداد 28 ماه می 1933 (تمدید امتیاز نفت)كرد كه بعدا ملت ايران به رهبري دكتر مصدق آن را لغو و صنعت نفت خودرا ملي كرد كه پس از براندازي 28 امرداد دوباره نفت ايران عملا در اختيار خارجي قرار گرفت و ....
مورخان از موافقتنامه سن پترزبورگ به نام يك بي شرمي تمام عيار قدرتهاي اروپايي در قرن 20 ياد كرده اند.
شوستر
نيکلسون (راست) - ايزولسکي (چپ)
خيانت بزرگ به وطن - کشف خیانت، کتک کاری رضاشاه، محاکمه صحرایی و بالاخره «هیچ»
رضا شاه نهم شهريور ماه 1320 (31 آگوست 1941) رضاشاه پس از اطلاع از مرخص شدن سربازان پادگانها، اين عمل را يك خيانت بزرگ به وطن خواند و همه اعضاي شوراي ستاد عالي جنگ را كه براي هدايت واحدهاي ارتش به مقاومت در برابر تجاوز خارجي تشكيل شده بود به دفتر خود در سعد آباد فراخواند و در محوطه كاخ در برابر مقامات نظامي و غير نظامي، سرلشكر احمد نخجوان كفيل وزارت جنگ و سرتيپ علي رياضي كفيل ركن دوم ستاد ارتش (اطلاعات ارتش) را مسئول مرخص كردن خائنانه افراد پادگانها در برابر دشمن اعلام داشت و تا مي توانست با عصاي خود آن دو را كتك زد، درجه هاي نظامي آنان را پاره كرد و به زندان فرستاد تا در دادگاه صحرائي زمان جنگ محاكمه شوند که چنین دادگاهی معمولا حکم اعدام صادر می کرد.
پهلوی یکم سپس به جان ساير افسران ارشدي كه در آنجا بودند افتاد و همه را كتك زد، خائن خواند و گفت ناني را كه اين ملت به شما داده تا از ايشان و وطن دفاع كنيد حرامتان باد.
سرلشكر نخجوان متهم
به خيانت شد و از
دست رضا شاه كتك خوردرضاشاه دستور انجام محاكمه خائنان در اسرع وقت را صادر كرد و بدون اين كه از مذاكرات محرمانه فروغي و علي سهيلي (نخست وزیر و وزير امور خارجه) با دو دولت متجاوز آگاه باشد اعلام داشت كه خود او جلسات دادگاه را اداره خواهد كرد!. رضاشاه در همين جلسه انتصاب سرلشكر بوذرجمهري را به فرماندهي نيروي هوائي تاييد كرد. افسران نيروي هوائي روز پيش از اين دستور واصله در مورد تحويل دادن هواپيماها و رفتن به مرخصي را نپذيرفته بودند و در پايگاه هوايي قلعه مرغي بر ضد فرمانده خود سرتيپ احمد خسرواني دست به نافرماني زده و وي را بازداشت كرده بودند. افسران نيروي هوايي بدون اين كه از ستاد جنگ دستور داشته باشند هواپيماها را به پرواز در آوردند و به مقابله با هواپيماهاي شوروي رفتند. ستاد جنگ به جاي تشويق اين وطندوستي، چند واحد نيروي زميني را كه هنوز در پادگانها ي تهران بودند مامور تصرف قلعه مرغي كرد و زد وخورد اين واحدها با واحد محافظت از پايگاه مردم تهران را به وحشت انداخت و در جريان اين زد و خورد خلبانان نيروي هوائي هواپيماها را از پايگاه خارج و در زمين هاي يافت اباد (اينك مسكوني شده اند) فرود آوردند و استتار كردند.
درهمين روز فروغي به مجلس اطلاع داد كه مذاكرات او با نمايندگان دولتين انگلستان و شوروي ادامه دارد و نتايج را پس از حصول به اطلاع مجلس خواهد رسانيد. در اين ميان راديو هاي لندن و دهلي كه آن هم وابسته به انگلستان بود پي در پي از پيشروي نيروهاي انگلستان و شوروي به سوي تهران خبر مي دادند و شديدا از رضاشاه انتقاد مي كردند و كوشش داشتند كه او را از چشم مردم بيندازند.
تایید غیر قانونی بودن دولت زاهدی ـ مصدق تصميم داشت در محل عکس شاه، تصوير داريوش و کوروش را بر اسکناسها چاپ کند
كوروش بزرگ 12 روز پس از براندازي 28 امرداد، نهم شهریور 1332 ژنرال فضل الله زاهدي نخست وزير كودتا به مجلس رفت و ديد كه تنها 22 نماينده حضور دارند!! . اكثريت نمايندگان كه به رفراندم و راي مردم احترام گذارده بودند، آن دوره مجلس را پايان يافته تلقي كرده بودند. آنان براي محكم كاري استعفاي خود را هم قبلا اعلام كرده بودند. مورخان، وجود 22 نماينده در آن روز در مجلس را، تاييد ديگري بر غير قانوني بودن نخست وزيري زاهدي تلقي كرده اند. در همين روزفاش شد كه دکتر مصدق پيش از براندازي اش، تصميم به چاپ تصوير داريوش بزرگ (همان تصويري كه 25 قرن پيش بر تخت جمشيد نقر شده است) در محل عكس شاه بر اسكناسهاي ده توماني و تصوير كوروش بنيادگذار كشور ايران بر اسكناسهاي پنج توماني گرفته بود و قرار بود اين اسكناسها در روز مهرگان انتشار يابند. داريوش مبتکر ضرب سکه یکنواخت، یک شکل و یک عیار در جهان است. سکه هاي داريوش را «داريک» مي نامند.
جمهوري تاجيکستان پس از اعلام استقلال، نام پول ملي خودرا «ساماني» منسوب به سامانيان گذارده است که کار ميهني بزرگي است.
تصويرداريوش بزرگ كه 25 قرن پيش نقر شده است. مجسمه هاي امپراتوران رومي عمدتا قرنها پس از مرگشان ساخته شده اند. سكه (داريك) از زمان او رايج شد و ناسيوناليسم ايراني با حكومت داريوش به دنيا آمد
اين عكس در سال 1342 از دكتر مصدق كه در روستاي احمد اباد كرج در تبعيد غيرقانوني بود گرفته شده است و وي باقلم خود در زير عكس نوشته است: به فرزند عزيزم دكتر غلامحسين مصدق داده شد. احمدآباد ـ امرداد ماه 1342 ( امضاء ). دستخط نشان مي دهد كه رهبر ناسيوناليسم ايراني قرن 20، سه سال پيش از فوت، مطلقا لرزش دست نداشته است
در قلمرو انديشه
نظرات بسيار مهم و موثر پروفسور «هانري ماسه» درباره ايرانيان
هانري ماسه چكيده سخنراني پروفسور «هانري ماسه» شرق شناس بنام فرانسوي درپاريس درباره ايران و ايرانيان كه 31 آگوست 1930 و هفته يكم سپتامبر آن سال در نشريات انتشار يافته بود از اين قرار است:
ايران امروز تنها بخشي از ايرانزمين است و تاجيكان، بلوچها، پشتونها (پاتانها)، كردها، کشميريها و بسياري از ساكنان قفقاز و روسيه جنوبي كه در خارج از مرزهاي امروز ايران قرار گرفته اند ايراني تبار هستند و همه آنان آرين و از خويشاوندان اقوام اروپايي اند. مشكل ايران اين بوده است كه بر سر چهار راه مهاجرت ها قرار گرفته و از نيمه قرن هفتم تا پانزدهم ميلادي (ازپايان كار ساسانيان تا صفويه) گرفتار اختلاط نژادي شده ولي ايرانيان با خصلتهاي ويژه اي كه دارند همه مهاجران را در خود ذوب و حل كرده و زبان و فرهنگ ايراني تا به امروز محفوظ مانده است. زبانهاي آلتائيك (ترکيک) با سلجوقيان در قرن يازدهم ميلادي و بعدا مغولان وارد ايران شده است. ايرانيان، در برابر حمله اسكندر و هزار سال پس از او اعراب ايستادگي يكپارچه نكردند زيرا كه دولتهاي هخامنشي و ساساني در دهه هاي آخر كار خود گرفتار سوء مديريت، اختلاف و نبرد شاهزادگان و بزرگان برسر قدرت و فساد اداري و تبعيض شده و مردم از آن وضعيت و افزايش روزافزون فاصله طبقاتي حاصله از آن خرسند نبودند و در جستجو و خواهان «تغيير وضعيت» بودند. خلفاي عباسي را ايرانيان روي كار آوردند و هميشه تحت نفوذ فرهنگي و اداري ايرانيان بودند. مهاجهان برخاسته از دشت گبي و اطراف آن، تنها در زمان «فاتح» اول بر ايران حكومت كردند و از زمان جانشين فاتح (حكمران دوم)، حكومت عملا دوباره در دست ايرانيان قرارگرفت و ايرانيان از اين اقوام خشن؛ شاعر و هنرمند ساختند. مشكلات ايرانيان از زماني آغاز شد كه دولت عثماني قدرت گرفت و اروپا را تهديد كرد و اروپائيان براي به زنجير كردن آن دولت؛ با نظر توسل متوجه ايران شدند و با چشيدن طعم استعمار مشرق زمين به تدريج به مداخله و بسط نفوذ پرداختند. سياست قدرتهاي اروپايي وقت و بويژه در دوران قاجاريه ايجاب مي كرد كه دولتمرداني در ايران برسر باشند كه شايستگي نداشته، احساس وطندوستي و مردم خواهي آنان ضعيف، و نيز نفوذ پذير باشند. دودمان صفويه را گرجستاني هايي كه با چاپلوسي وارد دربار اصفهان شده و به مقام رسيده بودند به اضمحلال كشانيدند. بيشتر آنان از بستگان بانوان درباري بودند. در تمامي دوران قرون وسطي، با وجود تضعيف اقتدار حكومتي؛ درخشش ادبيات، دانش و هنر ايراني نشان مي دهد كه استعداد و ذوق و وسعت انديشه ايرانيان به قوت خود باقي مانده و براي پيشرفت هرچه بيشتر نياز به وحدت فرهنگي اقوام ايراني و تقويت و تشويق اين استعداد دارند.
در قلمرو ادبيات
3نويسنده
گوتيه 31 آگوست زادروز «تئوفيل گوتيه» و «ويليام سرويان» دو نويسنده فرانسوي و آمريكايي است. گوتيه كه در عين حال يك شاعر بود در سال 1811 به دنيا آمد و معروفترين كتاب او «آلبرتوس» عنوان دارد. معروفترين داستان ويليام سرويان كه بسال 1908 به دنيا آمد «نقش زمان در زندگي» است. جان بونيان واعظ و نويسنده انگليسي 31 اوت 1688 ديده از جهان فرو بست و كتاب معروف او «پيلگريمز پراگرس» عنوان دارد.
آموزش و پرورش
كودكان و نوجوانان از محيط و از خودشان مي آموزند
31 آگوست زادروز دكتر ماريا مونته شوري پزشك، فيلسوف و روانشناس ايتاليايي است كه در 1870 به دنيا آمد و 82 سال عمر كرد. پژوهشهاي او عمدتا درباره آموزش و پرورش است و به همين لحاظ لقب « كارشناس بزرگ تعليم و تربيت قرن 20 » به دست آورده است.
وي تحقيقات خود در زمينه روانشناسي و آموزش و پرورش را در گوشه و كنار جهان به انجام رسانده و محدود به تجربه در يك و يا دو كشور نيست. تاليفات مهم او عبارتند از: «روش تدريس»، «انسان سازي»، «كارخانه آدم سازي»، «از بدن تا مغز»، «تاتير محيط» و....
دكتر ماريا در تاليفات خود ثابت كرده است كه «آموزش و پرورش» يك علم است كه مانند علوم تجربي ديگر قواعد و اصول دارد و بنابر اين امر تدريس يك حرفه است و آموزگار به موازات تجربه بايد خود، دائما بياموزد. هدف ماريا از « كارخانه آدم سازي » همانا مدرسه است كه انسانهاي نسل بعد را پرورش مي دهد و مي سازد و از اين جهت مسئوليتي بسيار بزرگ و حساس بر دوش دارد.
به نظر ماريا، مشكلات و ضعفهاي كشورها ناشي از نقص آموزش و پرورش آنهاست كه نتوانسته اند انسان كامل و دست كم قابل قبول به بار آورند. وي مي گويد: جامعه اي كه مدارس و آموزگاران خوب داشته باشد عاري از جرم و جنايت و كارهاي مغاير اخلاقيات و در صدر آنها دروغ و ريا و تزوير است.
« ماريا » ثابت كرده است كه كودك و نوجوان از محيط و به ويژه كودكان و نوجوانان ديگر مي آموزد ، بنا براين براي داشتن جامعه اي خوب و منزه در فردا ، بايد نه تنها محيط زندگي و معاشران خوب و اطمينان بخش براي كودك و نوجوان تهيه كرد ، بلكه مربيان واقعي و آزموده برايش آماده ساخت و مهارت و دلسوزي اين مربيان است كه مي تواند تاثير محيط را در نوجوان كاهش دهد.
به نوشته دكتر ماريا ، بدون داشتن مدرسه و آموزگار خوب نمي توان انتظار داشت كه يك جامعه بتواند به دمكراسي جامع و واقعي دست يابد و از آزادي و حقوق استفاده مطلوب ببرد و يا خودكفا گردد. ماريا رسانه ها ـ از روزنامه تا كتاب و فيلم سينمايي ـ را آموزشگران عمومي خوانده كه به بزرگسالان جامعه مي آموزند ، بنابراين مسئوليتي خطير برعهده دارند.
او در كتاب « ازبدن تا مغز » اهميت غذا ، آب ، خواب ، تفريح و ... را برشمرده و تاكيد بر آن دارد كه در مدارس بايد ضمن آموزش اين موارد ، به نوجوان و جوان گفته شود كه چگونه شغل و خانواده خود را انتخاب كند تا به دشواري نيفتد و براي جامعه مفيد باشد . ماريا عقيده دارد كه كوچكترين غفلت در انتخاب همسر و يا شغل برابر است با ناكامي و احساس اندوه و اشتباه در سراسر عمر و در موارد بسيار، راه جبران هم ندارد .
در دنياي تاريخنگاري
درگذشت تاريخداني كه اصلي بر «نيروي خواست جامعه» نوشت و اشعار فردوسي را محرك ايرانيان خواند
Michael Boxandall مايكل باكساندال Michael Boxandall مورخ انگليسي كه در بسياري از دانشگاههاي كشورهاي انگليسي زبان تدريس كرده بود و تاليفات متعدد بويژه درباره تاريخ هنر و قريحه و استعداد بشر دارد آگوست 2008 در 74 سالگي درگذشت. اصل «Social Force» در شكل گيري ها ازوست. وي گفته است كه با دقيق شدن در آثار هنري و ادبي هر عصر؛ مي توان وضعيت جامعه آن زمان و خواست افراد آن را تشخيص داد و مجسم كرد زيرا كه «مشتري = تقاضا» عرضه كننده (توليد کننده و توزيع کننده) بوجود مي آورد. خصوصيات هر برهه و زمانه نيروي خواست جامعه (تقاضا) در آن عصر را كه يك عامل متغيّر است به دست مي دهد؛ مثلا هنر، ادبيات و عقايد در قرن پانزدهم در ايتاليا. خواست جامعه(نياز و تقاضا) همچنين راه جنبش ها و خيزش ها را هموار مي كند.
سخنراني پروفسور باكساندال در پاييز 1982 در دانشگاه نيويورك درباره نيات ويژه ابوالقاسم فردوسي (ميهندوست بزرگ) كه در بسياري از رسانه هاي وقت انتشار يافته بود هنوز زبانزد است. باکسادال گفته بود: فردوسي نياز جامعه زمان خود را درك كرده بود. ايرانيان يك محرّك مي خواستند و نياز بود كه احساسات ملي ايرانيان برانگيخته شود و بدون آگاهي از گذشته درخشان و عمدتا قهرماني نمي شد كه اين احساسات را كه سركوب شده بود برانگيخت. براي مثال به اين شعر او توجه كنيد كه گفت: چو فردا بلند آيدش آفتاب ... من و گرز و ميدان و افراسياب ... چنانش بكويم به گرز گران كه پولاد كوبند آهنگران. اين شعر در سفر جنگي محمود غزنوي به هندوستان اورا برانگيخت چه رسد به يك امير ايراني.
ساير ملل
زنی انقلابی که قهرمان ملی دو قاره است
Anita در این روز در آگوست سال 1849 گاریبالدی Giuseppe Garibaldi انقلابی بزرگ و قهرمان استقلال ايتاليا نه تنها شهر رم بلکه بانوی خود آنیتا Anita Garibaldi (آنا ماریا دا سیلواAna Maria da Silva) را ازدست داد. گاریبالدی که درجریان تلاش مسلحانه برای تامین وحدت ایتالیا شهر رم را گرفته بود تا همانند عهد باستان پایتخت ایتالیا باشد از سپاه اعزامی فرانسه به کمک پاپ شکست خورد و از رم عقب نشینی کرد که در جریان عقب نشینی آنیتا را از دست داد. آنیتا در کنار او می جنگید. گاریبالدی پیش از ایتالیا، در انقلابات استقلال آمریکای لاتین ازجمله برزیل، اوروگوئه و ... شرکت کرده بود. در برزیل بود که با آنیتا آشنا شد و ازدواج کرد. آنیتا از انقلابیون مسلح برزیل بود و اینک قهرمان ملی دو قاره (آمریکا و اروپا) بشمار می رود.
اجبار سرخپوستان (بوميان آمريکا) به سکونت در نقاط مشخّص (Reservations)!
31 آگوست 1876 دولت واشنگتن به سرخپوستان (بوميان و صاحبان اصلي ايالات متحده امروز) دستور اكيد داد كه بايد در اراضي محصوري كه برايشان در نظر گرفته شده است زندگي كنند.
سرخپوستان که در اصل از سيبري و شمال شرقي چين آمده اند از هزاران سال پيش از مهاجرت اروپاييان در قاره آمريكا زندگي مي كردند. نخستين مهاجرنشين انگليسي در آمريكاي شمالي در 1607 تاسيس شد. از جمعيت 307 ميليونی ایالات متحده حدود دو ميليون تن از آنان بازماندگان بوميان هستند. برآورد شده است كه هنگام ورود انگليسي ها به آمريكاي شمالي، شمار بوميان اين منطقه سي تا چهل ميليون بود كه در طول چهار قرن به یکی دو ميليون تن كاهش و شمار مهاجران در همين مدت از يكصد و چند نفر به 307 ميليون افزايش يافته است كه يك دهم آنان سياهپوست هستند که اجداد آنان عمدتا به صورت برده از آفريقاي غربي به آن كشور آورده شده اند. مقاومت مسلحانه بوميان در برابر مهاجران اروپايي تا اواخر قرن نوزدهم ادامه داشت. رفتار خشونت بار مهاجران اروپايي با بوميان آمريكاي شمالي و بويژه اجبار آنان به ترك اراضي خود در شرق آمريكا و با پاي پياده هزاران كيلومتر راه را طي كردن و رفتن به اكلاهما (معروف به راهپيمايي اشك و ناله) از فصول زشت تاريخ عمومي است. استالين در زمان اقتدار خود گفته بود كه از زمين آمريكا خون بوميان مي جوشد و تکلیف جهانیان است که به بازماندگان آنان كمك کنند. گفته شده است که از زمان روی کارآمدن چند سرخپوست در آمریکای لاتین اين نگرانی کم و بيش مطرح است که نکند این لاتین ها سرخپوستان ایالات متحده را تحریک و به حمل اسلحه برانگیزانند. بومیان (سرخپوستان) ايالات متحده در رزرویشن ها تحت مراقبت پليس فدرال (اف بی آی) قرار دارند.
روزي که پخش خبر از راديو آغازشد
31 آگوست 1920 پخش نخستين برنامه اخبار از راديو آغاز شد. از این روز ايستگاه راديويي MK8 مستقر در شهر ديترويت ايالت ميشيگان آمريكا پخش خبرهاي شهر، ايالت، كشور (آمريكا) و جهان (ساير ملل) را هر روز يك نوبت آغاز كرد. اين رادیو که در نخستين هفته، اخبارش را از رسانه هاي چاپي نقل مي کرد سپس از روزنامه هاي آمريكا (صاحبان خبرگزاري آسوشيتدپرس) خواست اجازه دهند نسخهيي از همه خبرهاي اين خبرگزاري را جهت پخش، همانند يك روزنامه دريافت دارد كه موافقت شد و اين كار بعدا مورد اقتباس ساير ايستگاههاي راديويي كه تا آن زمان فقط موسيقي زنده و داستان و آگهي پخش مي كردند قرار گرفت. اخبار رادیوها اینک در اتومبیلها و پیک نیک شنیده می شود و کدبانوها هنگام پخت و پز در آشپزخانه و کارگران سرگرم کار در کارگاه به آنها گوش می دهند.
نیرنگ هیتلر که بهانه جنگ جهانی دوم قرارگرفت!
هیتلر که قصد بازگرداندن سرزمین های ازدست رفته آلمان پس از جنگ جهانی اول را داشت و دنبال بهانه دنیاپسند می گشت 31 آگوست 1939 (نهم شهریور) چند افسر گشتاپو (اس اس) را مامور کرد که با لباس پلیس لهستان به ایستگاه رادیو شهر گلایویتس Gleiwitz بروند و در آنجا و از این رادیو به آلمان بد و بیراه بگویند. گلایویتس که یک شهر آلمانی نشین و از قرن شانزدهم گاهی توسط اتریش و زمانی آلمان (هر دو دولت از نژاد ژرمن) اداره می شد پس از شکست آلمان در جنگ جهانی اول در کنترل لهستان قرارگرفته بود. پس از پخش ناسزا به آلمان از رادیو گلایویتس، هیتلر بهانه لازم را به دست آورد و روز بعد (یکم سپتامبر) به لهستان حمله برد و جنگ جهانی دوم آغاز شد. تلفظ لهستانی شهر گلایویتس «گلیویسGliwis» است که در سیلسیا Silesia (تلفظ فرانسه؛ سیلزی) قراردارد. كنفدراسيون يوگوسلاوي و سرانجام آن
31 آگوست 1946 يوگوسلاوي داراي يک قانون اساسي مشابه اتحاد شوروي شد و به صورت يك كنفدراسيون مركب از شش نيمه كشور درآمد. اين کشورهاي نيم مستقل عبارت بودند از صربستان، مونته نگرو، مقدونيه، بوسني- هرزگوين، كرواسي و اسلواني. در دهه 1990 چهار ايالت اين اتحاديه از آن جدا شدند و به صورت كشور مستقل درآمدند و يوگوسلاوي مركب از صربستان و مونته نگرو شد که مونته نگرو هم در دهه اول قرن 21 از صربستان جدا شد. با فشار کشورهاي عضو «ناتو» کوزوو هم راه استقلال در پيش گرفت ولي همه کشورهاي جهان اين جدايي را برسميت نشناخته اند. فروپاشي يوگوسلاوي به آرامي صورت نگرفت. صربها در هر منطقه مقاومت کردند و تلفات سنگين به بار آمد ولي چون خواست «ناتو» بود عملي شد و نيروهاي ناتو هنوز در بوسني - هرزگوين و کوزوو به استقرار خود ادامه مي دهند. اگر شوروي فروپاشي نشده بود، کنفدراسيون يوگوسلاوي تجزيه نمي شد.
تيتو باني كنفدراسيون يوگوسلاوي بود كه پس از مرگ او، طولي نكشيد كه اين كنفدراسيون از هم پاشيد
جريان فعاليتهاي اتمي جمهوري دمكراتيك خلق كره
نماينده جمهوري دمكراتيك كره مذاكرات و شهر پكن را ترك مي گويد
30 آگوست 2003 نماينده جمهوري دمكراتيك خلق كره مذاكرات شش جانبه بيژينگ (پكن) درباره تسليحات اتمي اين كشور را قطع كرد و عازم كشور خود شد و اعلام داشت كه ادامه اين مذاكرات كاري است بيهوده و دولت جمهوري خلق كره كار اتمي شدن خود را دنبال خواهد كرد.
همزمان، دولت جمهوري خلق كره در پايتخت اين كشور اعلام كرد كه اين دولت در جريان مذاكرات متوجه شد كه گفتگوها يك نيرنگ براي خلع سلاح كره است و از ادامه آنها طرفي بر نخواهد بست. بنابراين، ديگر آماده ادامه شرکت در چنين مذاكراتي نخواهد بود.
در مذكرات پكن، علاوه بر دو كره؛ چين، روسيه، آمريكا و ژاپن شركت داشتند.
اقدام جمهوري خلق كره به قطع مذاكرات، دو روز پس از انتشار اين خبر در رسانه ها صورت گرفته بود كه آن دولت داراي تسليحات اتمي است و براي رفع ترديد، بزودي يك آزمايش از اين دست انجام خواهد داد.
يك ديپلمات آمريكايي در واكنش به اقدام جمهوري خلق كره مبني بر ترك مذاكرات گفته بود كه اگر كره شمالي دست به آزمايش اتمي بزند؛ دولت آمريكا هم مجبور خواهد شد كه دست به قرنطينه اقتصادي آن بزند و كشتي هاي اين كشور را بازرسي كند كه دولت جمهوري خلق كره به اين اظهار مقام آمريكايي پاسخ فوري داد و تاكيد كرد كه اين اقدام آمريكا را در صورت انجام، يك عمل جنگي تلقي خواهد كرد. بعدا دولت کره شمالي دست به آزمايش اتمي زد و گفته شد که داراي چند بمب اتمي شده است و يک زرادخانه 7-8 بمبي دارد.
امينه و حکم سنگسار
امينه
امينه، زن جوان نيجريايي، متهم به عمل زنا شده بود و دادگاه شرع (اسلامي) محل، وي را به سنگسار شدن محكوم كرده بود. در طول جلسه دادگاه که 29 آگوست 2003 برگزار شده بود، امينه در حال شيردادن فرزند نامشروع خود به خواب فرو رفته بود و متوجه همه مذاكرات جلسه نشده بود. همين وضعيت (چرت زدن در جلسه محاکمه) سبب شده بود که درخواست تجديد نظر او پذيرفته شود. از دادگاه تجديد نظر (استيناف) تقاضا شده بود؛ اگر حكم سنگسار تاييد شود، قاضي اجراي حكم را تا پايان دوره شيردادن طفل به حالت تعليق در آورد. رسانه ها در طول نوبت امينه براي رسيدگي به درخواست استيناف او در دادگاه تجديد نظر شرع توجه جهانيان را نسبت به او جلب كرده بودند به گونه اي که از گوشه و كنار جهان درخواستهاي بخشودگي براي او به اين دادگاه سرازير بود. زنان کشورهايي که در آنجا خيانت زوجين مجازات (جز طلاق) ندارد فشار بيشتري به دادگاه تجديد نظر شرع وارد کرده بودند. اين دادگاه سرانجام حکم اعدام امينه را به حالت تعليق درآورده است. پرونده رسيدگي به خيانت امينه، به شکايت شوهرش تشکيل شده بود. شوهر او حاضر به تامين هزينه کودک (نامشروع) نيست.برخي ديگر از رويدادهاي 31 اوت 12: كاليگولا كه از سال 37 تا 41 ميلادي امپراتور روم بود به دنيا آمد. 1919: حزب كمونيست آمريكا در شهر شيكاگو موجوديت خود را اعلام داشت و از اين روز آغاز به فعاليت كرد. 1957: استقلال مالايا كه قبلا مستعمره انگلستان بود قطعيت يافت كه بعدا باني فدراسيون مالزيا گرديد. 1968: يك زمين لرزه هفت و هشت دهم ريشتري در شمال شرقي ايران روي داد و باعث مرگ بيش از شش هزار تن شد. 1995: نيروهاي «ناتو» برضد صربهاي بوسني وارد عمل شدند. باوجود برقراري امنيت، اين نيروها همچنان در بوسني باقي مانده اند. 2003: آيت الله سيد محمد باقر حكيم از رهبران سياسي ـ مذهبي عراق در يك مسجد در شهر نجف براثر انفجار كشته شد. در اين رويداد نزديك به يكصد تن ديگر جان باختند. http://www.iranianshistoryonthisday.com